مامانم تو امارات

1395/03/06

حامد هستم بچه جنوب. ما امارات زندگی میکنیم. بابام چن تا مغازه داره. وضعمون عالی. من پانزده سالم بود. مامانم سی سالش بود. چون زود ازدواج کرده. دو تا برادر سه و شش ساله هم داشتم. اینم بگم تو ساختمونی که زندگی میکنیم ایرانی اصلا نیست. اکثرا اروپایی و لبنانی و هندی هستن. منم از سیزده سالگی با دختر همسایمون دوست بودم. هم سن خودم بود. انگلیسی بود. با باباش زندگی میکرد که مهندس یه شرکت بود. مامانش هم خیلی وقت پیش طلاق گرفته بود.
مامانم یه زن خوشکل با 175 قد و هیکل خوش فرم ولی بابام هوس باز بود و دنبال زنای خارجی. مامانم هم زیاد سخت نمیگرفت. تا اینکه بابام با یه مادر دختر جوون فیلیپینی دوست شد. دیگه کمتر به مامانم میرسید و مامانم عصبانی بود. یه روز صبح بابام از فرودگاه به من زنگ زد گفت که با مادر دختر فیلیپینی میره فیلیپین واسه تفریح. یه ماه دیگه برمیگرده. وقتی به مامانم گفتم خیلی عصبانی شد بعد خودشو آروم کرد گفت اشکال نداره منم تلافی میکنم. بعد ناهار گفت به بابای دوست دخترم بگم ببینه کی وقت داره بهش بده. من گفتم مامان برو جای دیگه اینجا روم نمیشه. مامان گفت لازم نکرده غیرتی بشی. من
خودم اونا رو دوست دارم تو هم که دخترش کردی. تازشم اونا غریبن هر کاری بکنیم کسی خبردار نمیشه. حرفاش قبول کردم ولی یه مشکل بود که روم نمیشد بگم. بالاخره جرعت کردم گفتم من به بابای دختره کون میدم زشت که مت کون دادم تو هم بیای بدی. گفت اشکال نداره. اینجوری بیشتر هم حال میده. اینم بگم که دوست دخترم به باباش هم میداد. کلا همیشه ما دو نفری به باباش میدادیم. رفتم خونه همسایه بهشون گفتم. بابای دوسام خوشحال شد گفت ساعت 9 شب بیاین. اینجوری بهتر بود چون داداشام هن همون موقع میخوابیدن. مامانم رفت حموم کل بدنش شیو کرد. خوش بو کرد به صورتش رسید. موهاش هم که چن وقت پیش رنگ قهوه ای خوشکل زده بود. لباس مشکی بلند زنای اماراتی پارچه براق هم پوشیده بود از اتاقش اومد بیرون. روسری هم نداشت و موهای دم اسبیش خیلی شاخ وایساده بود. من که حال کردم. رفتیم خونه همسایه. در زدیم سارا در رو باز کرد. خیلی مهربون به ما خوش آمد گفت و مامانم اول رفت تو منم پشت سرش. آقای اسمیت هم جلو در منتظر بود. مامانم رفت تو بغلش. مامانم سریع صورت آقای اسمیت رو گرفت و شروع کرد به لب گرفتن. اونم از پشت باسن مامانم و چنگ میزد. وای که چه صحنه سکسی بود. مامانم اونجوری میدیدم. قلبم تند تند میتپید. من و سارا فقط نگاه میکردیم. چن دیقه لب میگرفتن و ول کن نبودن. بالاخره تمومش کردن و آقای اسمیت لباس مامانم از تنش در آورد. زیرش ساپورت سفید براق پوشیده بود و تک پوش توری سفید تنگ. وای که موهای دم اسبی قهوه ایش منو دیوونه میکرد. اصلا باورم نمیشد مامانم چنین کوسی باشه. رفتیم طرف مبل. رو میز هم شیشه شراب و لیوان آماده بود. منو سارا یه طرف میز نشستیم. مامانم و آای اسمیت هم یه طرف. تا موقعی که سارا شرابو باز میکرد و میریخت مامانم رو رون آقای اسمیت نشست و جلو عقب میشد. کیرم بدجور شق شده بود. مامانم بجای اینکه جلو من خجالت بکشه انگار نه انکار من پسرشم. جوری نگام میکرد انگار منم یه مرد دیگم و با نگاش منم تحریک میکرد برم طرفش. از بس شهوتی و عصبانی بود میخواست هر چی مرد دور و برش بود بندازه رو خودش. دیگه داشتم دیوونه میشدم و هنوز قلبم میزد. که شراب آماده نوشیدن شد و ما شروع کردیم. وسط شراب هم مامانم همش لب میگرفت و اوم اوم میکرد. منو سارا فقط نگاه میکردیم. بعد شراب یه کم آروم شدم. اسمیت با اون قد بلندش مامانم گذاشت رو دستاش بردش طرف اتاق خواب. سارا هم دنبالشون رفت. من نرفتم. سارا اشاره میکرد تو هم بیا. ولی نمیخواستم برم. مامانم گفت بیا اینجوری بیشتر حال میده. ولی نرفتم. بیست دیقه شد دیگه طاقت نیاوردم. در باز کردم رفتم تو. مامانم داگی استایل زانو زده بود و اسمیت میکرد.معلوم بود مامانم خیلی حال میکنه. رفتم دقیق نگاه کردم دیدم کیر تو کونش. دست سارا با سینع های مامانم بازی میکرد و میکشید کمرش. مامانم هم با یه دستش کوس خودش لمس میکرد. حدود پنج دیقه این صحنه ادامه داشت بالاخره آقای اسمیت مامانم خابوند رو تخت محکم روش خوابید و آب خالی کرد تو کونش. بعد خالی کردن هم چن تو آن حالت موند با موهای مامانم بازی میکرد و انگلیسی تو گوشش حرف میزد اما مامانم که انگلیسی بلد نبود ولی شنیدن همون صدای سکسی براش کافی بود. رفتیم بیرون تلویزیون موسیقی روشن کردیم و مامانم با اسمیت منو سارا شروع کردیم رقص. منو مامانم که بیشتر رقص عربی بلد بودیم. سارا هم عربی یاد گرفته بود انجام میداد. اسمیت زیاد بلد نبود و مثل رقص خودشون همش میچسبید به مامانم. همون چسبیدنا به مامانم لختم با اون موهای دم اسبی بلندش باز منو دیوونه میکرد. بعد نیم ساعت دوباره کیر اسمیت شق شد. نشستیم یه پیک دیگه مشروب خوردیم و رفتیم سمت اتاق خواب. اینبار دیگه منم بودم. از اول لب گرفتن و مالش و بازیاشون نگاه کردم. سارا هم باباش کمک میکرد. بالاخره اسمیت مامانم خوابوند و شروع کرد کوس کردن. حدود ربع ساعت تو همون حالت خوابیده مامانم میکرد. اینبار سارا با کمر باباش بازی میکرد. مامانم هم با لذت همش اوف اوف میکرد. داشتم دیوونه میشدم. از بس کیرم محکم شق شده بود درد
گرفته بود. شلوارکم زدم کنار تا جلوش راحت بشه. کیرم لحظه به لحظه شق تر میشد. بالاخره با آه آه اسمیت آبش خالی شد تو کوس مامانم. بازم مثل قبل چن دیقه تو همون حالت موند و با موهای مامانم بازی میکرد. سارا که دید کیرم از شلوارکم دراوردم گفت فاک یور مام. مامانم پرسید چی میگه؟ گفتم میگه مامانتو بکن. گفت اره عزیزم بیا بکن. کیرمو نگاه میکرد و زبونش در آورده بود. باز قلبم تپید. کیرم هم باز شق تر میشد. خیلی درد داشت. انگار میخواست بپکه. اسمیت از رو مامانم بلند شد اومد دستم گرفت از اون ور هم سارا دستم گرفت منو بردن بالای مامانم. منم هیچ نمیگفتم. اصلا نفس نداشتم حرف بزنم. مامانم هم زبونش در میاورد. اصلا دیگه یادم رفته بود که مامانم. بی اختیار با تنی لرزون خوابیدم رو مامانم و بی مقدمه کیرم فشار دادم تو. وای که تنم بدجور لرزید. دیگه داشتم تلمبه میزدم و خونسرد تر شده بودم. سارا با کونم بازی میکرد. من روم نمیشد مامانم نگاه کنم ولی اون سر و کمرم رو نوازش میکرد. بی حس بودم. داشتم تلمبه میزدم. کم کم حس لذت واقعی اوند. چه کوس داغ و نرمی بود. بالاخره آبم خالی کردم. ساعتای دوازده بود منو مامانم همونطور لخت لباسامون برداشتیم رفتیم طرف خونه. دو نفری رفتیم حموم. حس میکردن ازدواج کردم و شب زفافم. شب هم دو نفری با هم خوابیدیم.
دو شب بعد مامانم از حموم اومد بیرون. یه شورت سفید و یه رکابی سفید تنش بود. وای که موهای دم اسبیش خیلی قشنگ بود. دستم گرفت دو نفری رفتیم خونه همسایه. سارا در باز کرد. اسمیت و یه انگلیسی دیگه رو مبل نشسته بودن. اسمیت اومد دست مامانم گرفت برد کنار اون دوستش نشوند خودش هم اون کنارش نشست. گفتم امشب چیزی گیر من نمیاد. دست سارا گرفتم رفتیم تو اتاقش. سارا رفت تو یخچال یه بساط مشروب دیگه اورد تا خودمون جدا بخوریم. مشروب خوردیم یه دست با هم کردیم. اومدیم تو هال دیدیم اونا هنوز تو ان. صندلی گذاشتیم داخل اتاق نگاه کردیم دیدیم مثل فیلمای سوپر ایستاده از دو طرف مامانم میکنن. ماما
نم هم خیلی لذت میبرد. دو شب بعد مامانم از حموم اومد بیرون. لباس مجلسی مشکی تنش بود. از این بلوز بلندا که تا زیر خط کون میرسه. کون مامانم خیلی قشنگ شده بود. منم چن بار یواش میزدم در کون مامانم. دست همدیگه گرفتیم رفتیم. تو راه ازش پرسیدم امشب برنامه چیه. گفت عکس دو نفر جدید بهم نشون دادن فکر کنم اونا میان. گفتم امشب هم کوس مامان گیرم نمیاد. سارا در باز کرد. دیدم رو مبل یه هندی و یه فیلیپینی نشستن. اونا بلند نشدن. اشاره کردن مامانم بره طرفشون. مامانم رفت تو بغلشون. منو سارا هم رفتیم اتاق خودمون. گفتم بابات کجاس؟ گفت با دوست دختر لبنانیش رفتن یه مراسم عروسی.
چن روز بعد اسمیت عکس یه سیاه پوست نشون مامانم داد ولی مامانم گفت سیاهپوست نمیخوام. ولی بعد اون مامانم بازم تو بغل آدمای جدید رفت…
نوشته: حامد


👍 7
👎 14
195357 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

542537
2016-05-26 20:52:43 +0430 +0430

آخه یه بشر چقدر توانایی گفتن کس شهر رو میتونه داشته باشه!!!

1 ❤️

542538
2016-05-26 20:57:33 +0430 +0430

ببین جق با ادم چه ها که نمیکنه!
حالا خود این حمید تابلو بچه ی قرچک یا مامازن و نهایتش بچه مسگر آباده،الان از امارات و برج و … حرف میزنه،تو یه خونه کاهگلی زندگی میکنه و تنها خارجی هم که دیده صاحب خونه ی افغانیشونه،الان داره از فیلیپین و …میگه!
اسمشم رمضونعلی یا سیف الله و …کلا یه چیزی تو این مایه هاس
فقط تنها عیبش اینه زیاد میزنه دیگه!

3 ❤️

542546
2016-05-26 21:09:23 +0430 +0430

اینم بگم که دوست دخترم به باباش هم میداد. کلا همیشه ما دو نفری به باباش میدادیم

تا همین جا خوندم کص کش جقی

1 ❤️

542552
2016-05-26 21:18:20 +0430 +0430

گه خوردی که بچه ی جنوبی / همین ?

2 ❤️

542554
2016-05-26 21:22:40 +0430 +0430

تا اونجا خوندم که گفتی اصلا من با دوس دخترن به باباش کون میدادیم،آخه آخوند زاده کیر خر میکنن تو کونت که بیای کسشعر بگی تا فحشت بدن؟کیر احمدی نژاد تو کون ادمین که داستانهای کسکشی مثل تورو میزاره تو سایت.

3 ❤️

542558
2016-05-26 21:33:13 +0430 +0430
NA

مامانت دو روز بعد از حموم اومد بیرون ؟ دو روز چیکار میکرد تو حموم ؟

2 ❤️

542561
2016-05-26 21:39:12 +0430 +0430

Vaaaaay commentaa alieeee 🙄 🙄

1 ❤️

542563
2016-05-26 21:42:13 +0430 +0430

اومدم دوباره فحشت بدم چون حس کردم یدور کمته و ماشالله فحش خورتم با این فانتزی تخماتیک ملَسه

آخه کیر خر تو سلول های خاکستری مغزت ،وضعتون عالیه؟ ننه بابا همه خوشگل؟ نبابا! مطمئنا قیافه ی خودتو تخم و تَرَکت کیرِ بعد جق هم نیس

پس لطف کن کون خر (چاک دهن) رو ببند و دیگه گوز گوز نکن تا ملت چوب تو کیونت نکنن

1 ❤️

542582
2016-05-26 22:40:43 +0430 +0430

کره های مغزت کاملا از کار افتادن بیماری های روانی اورژانسی هم قبولت نمیکنن موفق باشی

0 ❤️

542589
2016-05-26 23:08:00 +0430 +0430

از بس کسشر گفتی یاد حاجی لند افتادم

0 ❤️

542596
2016-05-26 23:20:07 +0430 +0430

خدایا این یکی رو شفا نده بزار بخندیم

0 ❤️

542603
2016-05-26 23:59:51 +0430 +0430
NA

فقط ميتونم بگم ايشالا مامانت باگراز ديرانزال هم بستربشه

0 ❤️

542606
2016-05-27 00:44:37 +0430 +0430

چجوری تونستی اینهمه کسشرو سرهم کنی؟
جل الخالق (hypnotized) (hypnotized) (hypnotized) (hypnotized)

0 ❤️

542622
2016-05-27 06:36:00 +0430 +0430

دوستان عزیز، واقعاً فکر کنید، جامعه داره به کجا میره؟!؟! چرا و چگونه به اینجا رسیده‌ایم؟!؟! صد در صد که داستان تراوشات یک مغز پریود بود،اما واقعاً چرا؟ بیایید همگی آرزو کنیم و امیدوار باشیم که وضعیت موجود تغییر کنه و بهبودی حاصل بشه، اگر روند همینطور ادامه داشته باشه، فاجعه است. و اما از نویسنده کثیف تر اون کاربری که میاد و میگه خوب بود و ادامه بده!!! این دیگه اوج بدبختی جامعه است.

1 ❤️

542625
2016-05-27 07:25:23 +0430 +0430

باز اقاي ظريف دو جمله انگليسي حرف زد اين ديونه جورگبر شده ، مگه نشيدي رهبر گفت انگليسي خوب نيست خيلي هم بده

0 ❤️

542633
2016-05-27 09:11:01 +0430 +0430

پدر سگ این همه کسشعر نوشتی که بگی مامانم جندس؟؟؟ فازتو گاییدم

0 ❤️

542636
2016-05-27 09:55:47 +0430 +0430

داستانها همه چرت و گوز مفته اما نظرات برو بچ خیلی باحاله.ادم روحش شاد میشه

0 ❤️

542638
2016-05-27 10:33:12 +0430 +0430

اه بازم با قد ۱۷۶ شروع کرد هر داستانی که سایز قد و وزن توش باشه دروغه

0 ❤️

542655
2016-05-27 12:05:48 +0430 +0430
NA

ناف من ب ناف تو کیر من ب چاخ تو

0 ❤️

542665
2016-05-27 12:54:43 +0430 +0430

kos gofti fek kardi dorost gofti 5 khate avalo khondam fahmidam 10 salet bishtar nist

0 ❤️

542674
2016-05-27 14:48:08 +0430 +0430

khodaish koos6er mineviciii.

0 ❤️

542675
2016-05-27 15:15:39 +0430 +0430

ؤسدم توی این مغزت با داستان نوشتنت. کونی لااقل یکذره خلاقیت به خرج بده. ارزش فحش دادن هم نداری آخه! (dash)

0 ❤️

542677
2016-05-27 15:53:27 +0430 +0430

Bebin jaghi enghadr kos nagoت فاک یور مام

0 ❤️

542694
2016-05-27 19:54:34 +0430 +0430

من فقط میخوام بدونم این یدونه کس کشی که این داستانو لایک کرده کیه

بیاد خودشو نشون بده کاریش ندارم :/ فقط میخوام به نیابت از مردم باغیرت جنوب به ۷۲ روشِ بندری کونش بزارم که بفهمه پای چه گوزیو داره انگشت میزنه

منتظرشم

1 ❤️

542719
2016-05-27 21:23:21 +0430 +0430

خوب میشی!!! :)

0 ❤️

542771
2016-05-28 06:00:15 +0430 +0430

افرین پسرم باباتم میداده به اون فیلیپینیا
صابونتا عوض کن

0 ❤️

542783
2016-05-28 08:52:30 +0430 +0430

یعنی کونت کشید انقدر کس شعر نوشتی.بگیرن گشت ارشاد به صورت سامورایی بکننت.جنس صابونت چیه

1 ❤️

542815
2016-05-28 20:08:08 +0430 +0430
NA

چیزه همه عالم تو مامانوباباوخودت بدبخت جقی

1 ❤️

542819
2016-05-28 20:32:33 +0430 +0430
NA

رید م تو داستانت :(

0 ❤️

542843
2016-05-28 23:40:56 +0430 +0430
NA

اینو راست گفته : فاک یور مام

سلام کونی
سلام کونی ها
سلام مجلوق
سلام بر تو ای کیری
:(
دو شب بعد …
کس کش جغی
دو شب بعد حموم …
کیری مجلوق

و این داستان ادامه دارد …
کیرییی

1 ❤️

542844
2016-05-28 23:46:50 +0430 +0430
NA

نظرات عالی … :)

1 ❤️

569820
2016-12-22 23:42:31 +0330 +0330

یه سوال دختر مگه اروپایی نبود چطوری اسمش سارا بود

0 ❤️

649032
2017-09-01 12:26:31 +0430 +0430

کیر تو غیرتت
اوسکل خودت میکردی بهتر از این بود که به غریبه بده
فک نکنم واقعیه ولی اگ واقعیه تف تو غیرتت

0 ❤️

756489
2019-03-26 01:57:00 +0430 +0430

تا حالا داستان به این کسشری ندیده بودم
ریدیییییی با این داستان نوشتنت

0 ❤️

756491
2019-03-26 02:03:22 +0430 +0430

مجبوری بنویسی؟

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها