مامانم و دکتر آمپول زن

1396/06/19

سلام اسمم امیر و 16 سالمه و میخواستم خاطره سکس مامانم با پزشک آمپول زن رو تعریف کنم
اول از همه بگم که من قبل از این اتفاق ها همیشه دلم میخواست که یه جوری مامانم رو لخت ببینم ولی قسمت نشده بود.
از مامانم بگم که اسمش فاطمه و 39 سالشه و یه زن چادریه و با یه چهره معمولی
ما تو یکی از شهرستان های کوچیک شیراز زندگی میکنیم و تو این شهر یه دکتر عمومی داریم که از وقتی یادم میاد هر وقت مریض می شدیم میرفتیم پیش اون
یه روز برای چکاب کامل به شیراز رفتیم آزمایش دادیم و جواب آزمایش که اومد دکتر شیراز به مامانم گفت که ویتامین دی شما خیلی پایین و برا همین برای هر ماه یک آمپول برای مامانم نوشت و ما به شهرستان برگشتیم فردا برای زدن اولین آمپول قرار شد مامانم بره پیش دکترمون و برای این که تنها نباشه منم باهاش رفتم حدودا سر ظهر بود و هیچ کس غیر از دکتر تو مطب نبود دکتر که ما رو از قبل میشناخت سلام و احوال پرسی کرد
بعد مامانم گفت که به آمپول دارم دکتر هم آمپول رو گرفت و گفت بفرمایید تو اتاق رو تخت دراز بکشید تا من این آمپول رو آماده کنم مامانم یواش به من گفت که منم برم تو اتاق تا تنها نباشه .
ما رفتیم تو اتاق و مامانم چادرش و کیفش رو داد به من و کفشاش رو در آورد و دکمه شلوارش رو باز کرد و تا نصفه کونش کشید پایین و دراز کشید بعد از دو دقیقه دکتر اومد و یه نگاه به سفیدی تن مامانم نگاه کرد و یه جوری حس کردم از رو هوس نگاه میکند
بعد اومد سمت مامانم و گفت بی زحمت شلوارتونو یه کم پایین تر بکشید مامانمم تا زیر کونش کشید پایید و کل چاک کونش بیرون بود من کم کم داشتم راست میکردم و به شلوار دکتر که نگاه کردم دیدم اونم راست کرده بعد دکتر یه پمبه رو کشید رو کون مامانم و و آمپول رو زد و یه پمبه دیگر رو فشار داد رو جای آمپول و به مامانم گفت اینو چند دقیقه نگه دارید و رفت بیرون منم چادر مامانم رو دادم بهش و رفتم بیرون و با دکتر حساب کردم و بیرون اتاق منتظر مامانم بودم همش تو فکر کون سفید مامانم بودم که دیدم دکتر رفت تو اتاق در رو نیم لا بست و به مامانم گفت اجازه بدین کمکتون کنم منم خواستم ببینم چیکار میکنه از لای در نگاه کردم که دیدم نشسته جلوی تخت و داره کفش مامانم رو پاش میکنه مامانمم با لبخند نگاهش می کرد تعجب کردم چون مامانم هیچ وقت به مردای غریبه رو نمیداد بعد مامانم از روی تخت بلند شد و چادرش رو سرش کرد و از دکتر تشکر کرد و اومد بیرون و بعد رفتیم خونه اون روز تمام مدت به این فکر میکرم که چرا مامانم انقدر با دکتر گرم گرفته و منتظر دفعه بعد بودم ماه بعد که اومد مامانم زیاد تمایل نداشت که منم باهاش برم ولی من باهاش رفتم و اونجا مامانم ازم نخواست که بیام تو اتاق منم نرفتم و دکتر پشت سر مامانم رفت و در رو نیم لا بست منم داشتم از لای در نگاهشون می کردم
مامانم شلوارش رو تا زانو پایین کشیده بود که اصلا نیازی به این کار نبود و دکتر هم تمام مدت چشمش به لا پای مامانم بود و وقتی داشت آمپول می زد یه دستش رو گزاشته بود روی رون مامانم و با اون دست آمپول زد و مامانم که بلند شد دکتر یه کاغذ رو داد به مامانم که من اول نمی دونستم چی بود بعد فهمیدم شمارش رو داده بود .
ماه بعد رسید و من و مامانم رفتیم مطب و آمپول رو که دادم دکتر گفت این تاریخش گذشته و برو دارو خونه یکی دیگه بگیر و مامانم هم گفت برو من می مونم منم رفتم سمت دارو خونه که جلو در رسیدم یادم افتاد پول همراهم نیست برگشتم تو مطب که دیدم کسی نیست و همون لحظه حدس زدم که منو فرستادن دنبال نخود سیاه
از لای در اتاق رو نگاه کردم داشتم هنگ می کردم مامانم شلوارش رو در اورده بود و روی تخت خم شده بود و دکتر هم زانو زده بود داشت کوس و کونش رو می خورد و مامانم هم ناله میکرد بعد مامانم گفت زود تر بکن تا امیر نیومده دکتر هم کیرش رو در اورد و یه تف کرد سرش و یه تف هم رو سوراخ کون مامانم کرد و خیلی راحت کیرش رو کرد تو کون مامانم و معلوم بود کون مامانم خیلی گشاده
منم که داشتم دیونه میشدم یه حس عجیبی داشت و وقت به کوس و کون مامانم نگاه میکردم خیلی حس خوبی داشتم
دکتر هم همینجور کیرش رو تا خایه می کرد تو کون مامانم و مامانم هم خیلی یواش ناله میکرد بعد دکتر مامانم رو برگردوند و دکمه های مانتوش رو باز کرد و سوتين مامانم رو داد بالا و شروع به خوردن سینه هاش کرد و به مامانم گفت که کیرمو بزار تو دهنت که مامانم گفت دوست ندارم و بزار تو کوسم اون از خدا خواسته کرد تو کوس مامانم و تلمبه میز بعد یهو کیرشو کشید بیرون و آبشو خالی کرد رو کمر مامانم
منم سریع رفتم بیرون و بعد پنج دقیقه برگشتم و دیدم همه چی عادی و به دروغ بهشون گفتم تا دارو خونه رفتم یادم رفت پول همراهم نیست مجبور شدم برگردم که دکتر گفت عیب نداره من اشتباه کردم این آمپول سالمه و بعد منو مامانم هم اومدیم خونه

نوشته: امیر


👍 9
👎 18
208621 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

651114
2017-09-10 20:32:35 +0430 +0430

غلط ميكني ١٦ سالته، مياي تو سايت!
غلط ميكني بي غيرتي مينويسي!

آقا اي كاش اينا بخش داستاناشون جدا بود

4 ❤️

651132
2017-09-10 20:46:00 +0430 +0430
NA

ننگ بر تو ای ننه جنده ^-^

2 ❤️

651140
2017-09-10 20:55:39 +0430 +0430
NA

کصکش کونی ابنه ای بی غیرت قبلا هم تو سایت گفتم من یکی ب کون رفیق فابم نگاه کرد سر طرفو شکستم تو ننتو گاییدن نشستی جق زدی حرومزاده

2 ❤️

651146
2017-09-10 21:02:23 +0430 +0430

تکراری بود
لطفا نیا اینجا
باشه؟
آفرین…

1 ❤️

651158
2017-09-10 21:13:22 +0430 +0430

آمپول چوریُم بیخ پشمی زده به ننت
خودت دوتا کپسول بیضه مینوفن جور کن بنداز تو حلقت
تا شفا پیدا کنی

2 ❤️

651162
2017-09-10 21:17:41 +0430 +0430

باافتخارکوس دادن مامانته نگاه کردی باغیرت؟؟؟ماه بعدخودتم بروتادکترکونت بذاره،،،بیغیرت بیشرف. بیخایه

1 ❤️

651212
2017-09-11 00:44:20 +0430 +0430

سلام مادر جنده جقی!^-^

0 ❤️

651214
2017-09-11 01:14:13 +0430 +0430

واسه آمپول تا زانو شلوارشو داد پایین ؟شانس آوردی سرم نمیخاسته بزنه وگرنه کامل لخت میکرده

0 ❤️

651215
2017-09-11 04:03:57 +0430 +0430

خخخخخخخخخخخخخخخخخ واقعا بعضیها فکر میکنند این داستانها واقعیه که میائید اینقدر عصبانی و فحش میدید؟؟؟؟؟؟ من برای اینائی که میان نظر میدن نگرام که اینقدر این داستانهارو جدی میگیرند و عصبانی میشن . خب اخه واقعا فکر میکنید مثلا یه نو جوان 16 ساله اومده از کس دادن مامانش نوشته خخخخخخخخخخخخخخخخ بخدا باید به عقل شماها شک کرد تا راست بودن این داستان

0 ❤️

651223
2017-09-11 04:33:13 +0430 +0430

چه مطب بی در و پیکری… یارو داره کس میکنه، در رو هم باز میذاره… از این داستان نتیجه میگیریم که اب کیر ویتامین داره برای سلامتی خانومها مفیده… باز هم ایمان نمی‌اورید…

0 ❤️

651262
2017-09-11 08:35:32 +0430 +0430

من همون دکترم…پسرم باید یه واقعیتیو بگم بهت…
وقتی که تو نبودی ننت میومد پیش من و یه روز که کاندوم نداشتیم و داروخونه هم بسته بود گفت بریز توش و اینگونه بود که تو متولد شدی…بیا مطب دلم برات تنگ شده

0 ❤️

651289
2017-09-11 10:51:42 +0430 +0430

خاک بر سر سیب زمینیت کنن بی غیرت بی جربزه

0 ❤️

651332
2017-09-11 15:33:47 +0430 +0430
NA

کسخل ننت اینهمه داده تازه فهمیدی؟؟؟ عموجون ننوبس…برودنبال بازیت…

0 ❤️

651337
2017-09-11 16:25:11 +0430 +0430

تو هنوز زردی کونت کشیده نشده اومدی اینجا کسشعر بلغور میکنی؟
برو انشای مدرستو بنویس کون بچه
ماهمسن تو بودیم واسه هواپیما دست تکون میدادیم برامون بوق بزنه
واقعا این گودزیلاها همه جا هستن!!

0 ❤️

651364
2017-09-11 19:22:47 +0430 +0430

مامانت چقد جندست
الآن خوشحالی مادرت جندست ؟؟
اومدی داستان سکس دکتر و مامانتو مینویسی
من به جا تو بودم همونجا میرفتم تو و تهدید میکردم اگه به منم ندی همه رو خبر میکنم …

0 ❤️

651368
2017-09-11 19:36:11 +0430 +0430

از کی دکتر ها آمپول میزنن؟ کودوم تزریقاتی دکتر هست؟ پرستارشم دیگه آمپول نمیزنن. بعدش دکتر اینقدر مرده که خودش از تو پول میگیره. احمق خودتی

1 ❤️

651448
2017-09-11 21:24:07 +0430 +0430

باید یه قسمت تخیلی تو سایت بزارن مخصوص این جقیا
برن راحت اونجا داستان بنویسن ما هم الکی وقتمون رو واسه کس شعر این دیوثا هدر ندیم???

0 ❤️

651456
2017-09-11 21:37:27 +0430 +0430

نظر خاصی ندارم فقط اومدم بگم…
ریدم تو اون تزریقاتی که هیچوقت توش آدم پیدا نمیشه انگار همیشه مکانه هر بار رفتین هیشکی نبود:|
جل العجایب

1 ❤️

651589
2017-09-12 14:28:07 +0430 +0430
NA

جک تو امیر جک

0 ❤️

651590
2017-09-12 14:42:40 +0430 +0430

1- هرکی فحش میده … گوه میخوره میاد این سایت ؛ من بعنوان رهبر کل اسلام فتوا دادم همه آزادند … 2- داستان نویس ناشی … یارو دکتره ،در را باز گذاشته بود تا هرکی از راه رسید ، دید بزنه … بهتره مینوشتی دکتر میومد سرمنزل به مامان آمپول میزد وتو کلید داشتی و…و…

0 ❤️

677384
2018-03-14 07:42:01 +0330 +0330

عالی بود.کلی حشری شدم

0 ❤️

704442
2018-07-22 13:32:36 +0430 +0430

دوستان فحش ندید مادری ک خودش کص بده رو نمیشه کاری کرد

1 ❤️

826323
2021-08-16 01:11:08 +0430 +0430

مادرتو

0 ❤️

837897
2021-10-17 05:32:06 +0330 +0330

اون کیر ط اون کص ننع جندت بعد ط کون بی غیرت خودت بی ناموس

0 ❤️

883941
2022-07-09 04:14:25 +0430 +0430

خانمای شیرده سینه بزرگ پیام بدن لطفا . پولی هرچی بخان ساپورت ميکنم

0 ❤️