این ماجرا رو نمیشه اسمش رو سکس گذاشت! به دلایل شخصی اسم اون آقا رو هم مستعار میگم اقای حسینی که مشکلی پیش نیاد. اول تیر بود که تازه مدرارس ابتدایی تعطیل شدن من سال سوم تجربی بودم وخواهرم ابتدایی بود و تعطیل شده بود منم امتحان زمین شناسیم مونده بود و مامانم گفت الان که مدارس تعطیل شده بهترین فرصته که گواهینامه اش رو بگیره-رفته بود ثبت نام و کلاسای هفته اول که تئوری بود تموم شد و مربی آموزش رانندگیش آقای حسینی بود چون امتحان داشتم دو جلسه اول یه بار خالم و یه بار خواهرم باهاش رفته بود آخه میگفت آموزشگاه گفتن که برای زن ها باید همراه داشته باشن. بعد امتحان زیست یادمه جلسه سوم میشد من باهاش رفتم هوا گرم بود آقای حسینی مرد با شخصیت و خیلی خوشرویی بود
سوار ماشین شدیم مامانم رانندگی رو تا حدودی بلد بود و حرکت کرد و آقای حسینی خیلی ازش تعریف میکرد منم داشتم با گوشی چت میکردم و اصلا نگاهم نمیکردم که یه لحظه نگاه کردم دیدم مامانم دستش رو دنده بود آقای حسینی دستش رو دستای مامانمه و گوش دادم میگفت دنده رو محکم بگیر. دیگه هی الکی به گوشی نگاه میکردم و حواسم به اونا بود و حسینی گاها یه نگاه به عقب مینداخت حس کردم میخاد وضعیت منو ببینه منم وانمود میکردم با گوشی کار میکنم رسیدیم یه جایی خلوت گفت حالا میخایم دور بزنیم زیر چشم نگاه میکردم فرمون رو گرفته بود و چون مامانم صندلی رو داده بود جلو سینه هاش به فرمون نزدیک بود و حسینی که حرف میزد کامل دستش به سینه مامانم میخورد و مامانم چیزی نمیگفت شک نداشتم که جلسات قبلی این حرکتا شروع شده. دو سه بار دور زد یه بارش خواست دستش رو از فرمون جدا کنه آروم مالوند به پای مامانم و آوردش عقب. حس کردم مامانم تحریک شده والا زن بدی نیست بعد چند دور آخرای مسیر بود که مامانم بهم گفت نزدیک سوپری شدیم برو سه تا بستنی بگیر منم گوشیم رو رو فیلمبرداری گذاشتم و تکیه اش دادم به صندلی و رفتم و از تو سوپری نگاه کردم داشتن حرف میزدن برگشتم نمیشد فیلم رو ببینم وقتی اومدیم خونه نگاهش کردم از حرف زدنشون چیزی نشون ندادن و فیلم فرمون به پایین رو گرفته بود و حسینی هی داشت توضیح میداد ولی آخر فیلم 15 ثانیه قبل اینکه من برسم قشنگ دستش رو گذاشت رو پای مامانم تا من رسیدم و اون بار تموم شد. دو سه جلسه بعدی به همین شکل بود و من آخر مسیر میرفتم بستنی میگرفتم ولی جلسات بعدیش مامانم با ساپورت میومد و خودشم همراهی میکرد و وقتی فیلم میگرفتم دیگه گوشی رو دقیق میذاشتم و کامل میگرفت میومدم خونه میدیم من پیاده میشم مانتوش رو میده بالا و میگفت ببخشید آقای حسینی گرمه و حسینی هم میگفت نه بابا راحت باش . تا اینکه جلسه آخر که رفتم و فیلم رو دیدیم همین که پیاده شدم حسینی به مامانم گفت جلسه آخره و واقعا دلم واست تنگ میشه و ناکس یه جوری احساسی حرف میزد و بهش گفت الان پسرت میاد من دوس دارم تا نیومده یه بوست کنم و دستش رو برد سینه مامانم رو گرفت و مامانم گفت اه … (اسم من) داره میاد و آقای حسینی دستش رو کشید عقب تا من سوار ماشین شدم چیزی نگفتن وقتی رسیدم به مامانم گفت خانم… شماره تون رو بدید بعدا برای شیرینی گواهینامه تماس بگیرم خدمتتون و مامانم شماره رو بهش داد. چند مدت بعد اون جریان هر وقت که میشد به گوشیش نگاه میکردم ولی چیزی پیدا نکردم و فک کنم مامانم بهش اجازه نداده بود تماس بگیره.
نوشته: SA
سر در اینجا خورده داستانای سکسی نسناس بی شعور!!! نه تحریکات ننت!!
برو گم شو این افتخارات خانوادگیتو یه جا دیگه تعریف کن که 4تا زباله عین خودت باهاش حال کنن
هررررری ننویس حالمون به هم خورد
بازم توهم زدن یه مشته کونی
اولا میدنم داری عرگوز الکی میکنی کونی
دوما به فرض محال اگرم داستانت درست باشه پس خیلی لاشی هستی
یارو دست کرد لای سینه مامانت تو اوبنه ای نیگاش کردی؟
فقطططططططططط ننویس و گمشو
شاش سگو گربه تو دهنت از دماغ بریزه بیرون
جاکش بچه ی آب تو کون هردم یه وریه سگ گاییده
بوفالو همچین برینه تو دهنت که با شاش فیل راه نفستو وا کنن
انجمن جقیان شهوانی بر سر مزارت کف دستی برن
کونییییییییی نویس
دیوووووووووووووووووووووووث
مدال افتخاری مادرجنده ها تقدیم ب تو .بنداز گردنت برو گواهینامه پایه یک بگیر
مامانت صدرصد کس قشنگشه داده به اقای حسینی شک نکن حسینی و مامانت جلوی تو کوتاه نیومدند دیگه باقیش معلومه
فقط میگم کون خر لیس میزنی فیلم میگیری بیغیرت کثافت. اومدی از افتخاراتت واسمون میگی؟ حرومزاده. توی کون ساخته شدی تو کونیه جقیه بیشرف آشغال. sad
خاک بر سر بی غیرتت کنند
باید همون جا کون اون یارو میذاشتی
بی غیرت
اولا …من اگ میدیدم یاشکم یقین میشد دهن جفتشونو میگاییدم…دومن.آخه بی غیرتیم حدی داره تو فیلمم گرفتی ازشون هنوزم صدات درنیومده واقعا متاسفم برات fool
مامان کسوی کس بلا پشت دیوارای طلا کس میده به قلندرا
حتی گوسفند هم یه خورده غیرتو داره اگه از خانوادت ناراحتی اینو بدون این راه حلش نیست
از کامنت های مسخره ای که همیشه پای داستان ها هست متنفرم.
چون یه جوری حرف میزنن که انگار همه دکتر یا استاد دانشگاه هستن …
اما رفیق واقعا داستانت بی حال بود. 99% این داستان ها فانتزیه… (اونی که اینجا دنباله داستان واقعیه احمقی بیش نیست)
اما اگه داستان دروغ مینویسی لااقل باحال بنویس
دوستان نباید بهش فحش بدین
چون آنچه که تعریف کرد مقدمه داستانش بود هنوز میخواست داستان اصلی رو شروع کنه طفلک
خوب عزیزم بعدش چی شد ؟ مامانت دیگه چیکار کرد ؟ بگو خجالت نکش
خبر نداری بدبخت. مامان جونت کوس و کونشم داده. ولی خیلی تیزه و تماسهای اقای ب اصطلاح حسینی رو پاک میکرده.
با این داستاناتون کیره سیخ شده رو میخوابونه معکوس عمل میکنه
یه تجدید نظری بکنین
ماشااله ب غیرتت عزیزم قربونت برم عزیزم تو ک اینقد رشتی تشریف داری ادرس بده ماهم بیایم.بچه جون مادرتون ی دست خوشکل ب افتخارش بزنید بدبخت مامانت رفته داده اسارو پاک کرده اره عزیزم دیده پچشم رشتی تشریف داره
كار ندارم كه مادرت جنده اس يا نه كس داده يا نه آى حسينى كردتش يانه_آخه مرد حسابى وقت ما بدرك حيف وقت خودت نبود صرف نوشتن اين كس شعر كردى كيرم تو كس ننه ى جندت
والا من یه کلمه بیشتر بت نمیگم
کیرم تو غیرتت که با ننت داستام میسازی dash1
جاکش حالم از داستانت بهم خورد
چرا بعدش نگفتی که روی فیلم مادرت جلق میزدی؟
چی فکر کردی تو از کس اون مادر افتادی اون از تو زرنگتره فکر کردی تماساشو میذاره که لو بره؟
خیلی بزی
kir to khodeto madareto naslet khakbarsar kasif madar jende arezooye marg daram barat
خاک بر سر بی غیرتت کنن باس همون جا اون حسینی جاکش رو جر میدادی.البته مامانتم جنده تشریف داره وگرنه جلو مرد غریبه لوندی نمیکرد…
شماره ها رو هم پاک میکنه الاغ.ینی گوساله عقلش از تو بیشتره.رفته کسش رو هم به یارو داده تو فازت عنه که نفهمیدی -_-