ماموریت سکسی

1397/12/21

چند سال پیش بود برای ماموریت با دوتا از همکارای آقام رفته بودم انزلی
ما یه شرکت تجهیزات پزشکی داشتیم برای ویزیت بیمارستانا میرفتیم شهرستان که دستگاه بهشون بفروشیم یا دستگاهای قبلیشون رو تعمیر کنیم ، اون سری قرار بود پنج روز بمونیم اونجا شرکتمون بودجه رو می داد خودمون هتل م یگرفتیم یکی از همکارام که اسمش محسن بود پسر عموش اونجا هتل آپارتمان داشت اون برامون هتل آپارتمان رو گرفت اون و اون یکی همکارم سعید تو یه واحد بودن منم تو یه واحد بودم
اون موقع من 21 سالم بود محسن 26 سال و سعید 27 سالش بود شیش سال از من بزرگ تر بود . صبح تا عصر که سر کار بودیم شبا با هم می رفتیم قلیون می کشیدیم تو این کلبه های کنار دریا و برمی گشتیم خیلی با هم صمیمی شده بودیم سعید دفعه اولش بود که با ما میومد ماموریت خیلی زیاد با هم حرف می زدیم درد و دل می کردیم یه دوست دختر داشت که تو تبریز زندگی می کرد و زیاد همدیگرو نمی دیدن منم تازه بهم زده بودم ولی درگیر برگشتن به رابطم بودم برای همین زیاد با هم صحبت می کردیم . شب سوم بود که اومد تو واحد من با هزار تا ترس و استرس ولی چون هتل آشنا بود زیاد نیم ترسیدیم ولی نمی خواستیم محسن هم
زیاد بفهمه من سیگاری بودم ولی اون نه شروع کردم به سیگار کشیدن و داشتیم گپ می زدیم تو دو سه روز قبلی چندبار دستمو گرفته بود یا تو ماشین دستشو می زاشت روی پام ولی اون شب وقتی سیگارمو روشن کردم زیرسیگاری بغل دست تخت رو میز بود اونم اون سمت نشسته بود دولا شدم زیر سیگاری رو بر دارم از جلو صورتش سرمو رد کردم گردنمو بوس کرد منم هول شدم با آرنج هلش دادم اعصابم خورد شده بود نشستم پشتمو کردم بهش گفتم برو بیرون . اونم رفت بیرون بهم زنگ زد جوابشو ندادم چند دفعه زنگ شد اس ام اس داد که ببخشید فکر نیم کردم ناراحت شی منم گفتم باشه ولی دیگه نیم خوام راجع بهش صحبت کنم . د
یگه نمیومد تو اتاق من و فقط می رفتیم با هم قلیون می کشیدیم شبا . ولی از هیکلش خوشم می مومد و از صداش خیلی قشنگ حرف می زد تو دلم قند آب می شد وقتی حرف می زد قلبم تند تند می زد کنارش که راه می رفتم یه حال عجیبی بود و از دوست دخترش که می گفت و اینکه رابطشون مسخره شده همش فکر می کردم دختره چجوری می تونه باشه . پسر خوشگلی نبود اصلا حتی شاید زشتم بود ولی خیلی خوش هیکل بود خیلی هم خوشتیپ . سبزه بود قد متوسطی داشت بدنش پر بود ولی باید بیلدینگی نبود شونش پهن بود . ولی خیلی خوشتیپ بود . اون سفر گذشت روز آخر سفر دلم می خواست یه کرمی بریزم بهش گفتم میشه بیای کمکم کنی چمدون
م رو بیارم پایین گفت آره منم کلی به خوم رسیده بودم و یه شلوار جذب پوشیده بودم و یه تاپ مشکی که کاملا پشت کمرش باز بود و جلوشم تا وسط سینه هفتی بود و زیرش هم یه سوتین زرد پوشیدم . سینه های بزرگی دارم . باسنم بزرگ نیست ولی سینه هام خیلی قشنگه پوستم هم سفیده برای همین هر وقت می خوام جلب توجه کنم تاپ تیره یا رنگ جیغ می پوشم و سینه هامو معلوم می کنم . موهامو باز گذاشته بودم موهام تا وسط کمرم بود و تازه از حموم اومده بودم وموهام فر داشت و خیس بود . اون که اومد چمدونو ببره پایین همون شکلی رفتم دم در که مثلا دارم حاضر میشم گفتم وایستا با هم بریم و مثلا ماتو رو بیارم
بپوشم و اونم همش نگاهش به یقه من بود و منم رفتم خیلی نزدیک بهش مانتو رو بپوشم . حس کردم تونستم یه کرمی بریزم چمدونو که داشت از پله ها می برد پایین به هوای اینکه مثلا یواش برو و حواست باشه دستمو گذاشتم رو کمرش کشیدم کفتم یواش یواش . تو راه برگشت او سمند که نشستیم اون نشست عقب پیش من و محسن نشست جلو . شروع کردم تو گوشیم به بهونه های مختلف بهش عکس نشون دادن که چند تا عکسای خودم که با نی تنه اینا بود رو مثلا حواسم نبودو بهش نشون دادم . برگشتیم تهران یک ماه بعد دوباره رفتیم انزلی و همون هتل بودیم منتها این دفعه یه دختر با من فرستاده بودن و سعید اتاقش جدا بود ولی
چون اون دفعه اونجوری شده بود اتاق ما نمیومد . ولی من هر روز بیشتر از ش خوشم می مومد وقتی نزدیک بهم راه می رفت عطرش دیوونم م یکرد نوک سینه هام سفت می شد . کسم شروع می کرد نبض زدن واقعا دلم می خواست باهاش باشم . یه روز مونده بود سفر تموم بشه هم اتاقی من سنگ کلیه داشت و دفع کرد حالش خیلی بد بود خوابید به بهونه اینکه بشینیم با هم گزارش بنویسیم و سر صدا نشه این بیدار شه رو بهونه کردم رفتم تو اتاقش با م نشستیم پای لب تاب و داشتیم کار انجام میدادیم بغل هم نشسته بودیم .که گفتم حوصلم سر رفته یه فیلم ببینیم فلیمو تو لب تاب پلی کردیم فیلم ترسناک بود رو تخت کنار هم نسشتیم لبتابو گذاشتیم رو پامون و شروع کردیم فیلم دیدن . به بهونه ترسناک بودن که هی من رومو بر می گردوندم (حالا من اصلا از فیلم ترسناک نیم ترسم اونم اون فیلم مسخره ) رومو برمی گردوندم تو صورت این یا تو قفسه سینه این . واقعا دلم م یخواست دست بندازه دوباره به بدنم یا بوسم کنه ولی نمی کرد اینکارو تا اینکه یه جا وقتی برگشتم تو قفسه سینه اش لبم خورد تی شرتش رژ لبی شد کهی هو استپ کردمو گفتم وای بزار تمیزش کنم اونم هی مسخره ام می کرد دست و پا چلفتی که گفتم اینجوری بگی کلا رژ لبیت می کنم و با این کل کل هی لبمو کشیدم رو تی شرتش و رفتم از کیفم خود رژ لبو اوردم هی به شوخی کش
یدم رو لباسش که وسط این کل کلا دست انداخت مچ دستمو فشار داد و دستمو سفت گرفت اقعا حشری شده بودم دلم می خواست همون موقع لختم کنه همین جوری بهم زل زده بود که به علامت گاز گرفتن سرمو بردم جلو اونم جا خالی می داد تا ازم لب گرفت شروع کردم به خوردن لباش اونم همینجوری دستای منو گرفته بود . واقعا حشری بودم کل کسم خیس شده بود . همینجوری اومد شروع کرد به خوردن گردنم همونجوری دستامو گرفته بود من عقب عقب رفتم تا اینکه چسبیدم به دیوار اونم دست انداخت به سینه هام شروع کرد مالیدن سینه هام از روی سوتین و ازم لب می گرفت . آروم در گوشم گفت اشکال نداره؟ الان نمی زنی تو گوشم
؟؟ با یه لحن حشری . منم گفتم خیلی پر رو یی که اونم دست انداخت از زیر تاپ زیر سوتینم دستش که خورد به سینم دیوونه شدم تاپو سوتینمو خودم درآوردم . یه نگاهی تو چشام کرد که به تو که حالت بدتر از منه . اونم تی شرتشو دراورد و منو انداخت رو تخت شلوارمو کشد از پام ولی شورتمو در نیاورد . ولی شورتم خیس خیس بود . حالم واقعا بد بود.نشو که چسبوند به تنم انقدر دا غ بود که دیوونه شدم . کنارم دراز کشید گردنمو می خورد دستشو گذاشت روی شورتم شروع کرد به مالیدن کسم گفت چه قدر خیسی ؟؟ گفتم تو حشریم کردی . انگار وقتی شروع کردم به حرف زدن بیشتر دیوونه شد . گفت جوون حشری چی می خوای؟؟ م
نم خجالت کشیدم گفتم خیلی پر رویی هی کسمو مالید مالید دستشو کرد زیر شورتم با چوچولم بازی کرد کیرشم می مالید به بغل پام سینه هامو می ک میزد انگشتشو گذاشت دم سوراخ کسم می مالید بهش گفتم بکن توش نمی کرد گفتم بکن اپنم . انگار منتظر همین بود بلند شد پاهامو داد بالا شورتمو در اورد کیرشو گذاشت لای پاهام می مالید به روی کسم و لای رونم لاپایی می کرد منم پاهام بالا بود با دستش دو تا مچ پامو کنار هم نگه داشته بود . دلم می خواست تا ته بکنه تو کسم ولی اون داشت بازی می کرد . برام عجیب بود ولی کاندوم داشت از تو کیف پولش کاندوم دراورد کشید سر کیرش منو کشوند لب تخت پاهامو د
اد بالا کیرشو کرد تو کوسم . جیغم داشت درمیومد انقدر کسم خیس بود صدای شالاپ شالاپ می داد تلنبه که می زد . من وقتی روی پسرا باشم ارضا می شم واسه همین بهش گفتم دراز بکش رفتم نشستم روی کیرش کمرو صاف کردم اونم دست انداخت به پهلوهام وای که این حالت منو دیوننه می کنه شروع کدم رو کیرش بالا پایین کردن واقعا داشتم دیوونه می شدم . کیرش خیلی خوش اندازه بود یه جوری بود که انگار سرش می خورد قشنگ پشت چوچولم واسه همین هر لحظه انگار داشتم ارضا می شدم . وقتی نیم خیز شد نوک سینمو زبون زد انگار دکمه من باشه ارضا شدم منم تند تند بالا پایین کردم اون نتونست خودشو کنترل کنه دستش
و انداخت پشت کمرم یه خوره به بالا خم شد محم پنج شیش بار کوبید ته کسم تا ابش امود چشماش مست شده بود منم قشنگ خودمو می کشیدیم رو کیرش بالا پایین انگار داشتن شیره شو در میاوردن .
بعد از اون ما با هم سکس می کردم حتی سر کارم با هم سکس کردیم دو سال سکس پارتنر و رفیق بودیم . وقتی کات کردیم خیلی بد بود برای من من خیلی اذیت شدم ولی واقعا زندگی سکسی خوبی داشتم تو اون دو سال واقعا ارضام می کرد و هیچ کسی مثل اون نبود برام .

نوشته: باران


👍 29
👎 11
89125 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

753829
2019-03-12 21:34:22 +0330 +0330

آقا باران لطفا میشه نبض زدن کس رو توضیح بدی ؟

5 ❤️

753850
2019-03-12 22:42:22 +0330 +0330

من تا یه جای داستان فکر می‌کردم گوینده‌ی داستان هم مرده؛ بعد کلی خوش‌حال شدم که این یه داستان گی‌ه که خیلی فرق داره. تا این‌که شروع کردی لباساتو توصیف کردی.

1 ❤️

753869
2019-03-13 00:29:26 +0330 +0330

میشه کوس نگی؟؟

0 ❤️

753873
2019-03-13 01:44:26 +0330 +0330

اول از همه چجوری با21سال سن توی شرکت پزشکی ساخت تجهیزات استخدام شدی؟ اونم اگ کونتو جر بدی و هر روز ب استادای دانشگاهت کص داده باشی فوقش تونستی فوق دیپلم بگیری هر جور حساب میکنم بازم میبینم فقط فحش ناموسی جوابگو نیس ولی میسپرمت دست دوستان عزیز
کونشو پاره کنید دوستان(هرچند پارس)

4 ❤️

753877
2019-03-13 02:47:48 +0330 +0330

یه ذره دور از واقعیت بود
ولی به نظرم قشنگ بود
من که کیرم راست شد

0 ❤️

753879
2019-03-13 02:54:57 +0330 +0330

داستان احساسی و قشنگی بود

0 ❤️

753885
2019-03-13 04:45:07 +0330 +0330

عالیی بود?

0 ❤️

753890
2019-03-13 05:31:07 +0330 +0330

ملجوق کمتر کص بباف ریدی با داستان سرایی عنتر . اخ کون بچه مجبوری کص بگی

1 ❤️

753891
2019-03-13 05:33:59 +0330 +0330

همون‌چند خط اول کاملا مشخص شد که نویسنده دختر نیست و لذا بدون اینکه داستان رو ادامه بدم دیسکلایک ! البته مشکلی نیست که نویسنده داستان چه جنسیتی داشته باشه، مشکل اونجا هست که ظرافت ها و نکات رو رعایت نکنه

0 ❤️

753901
2019-03-13 06:13:13 +0330 +0330

قشنگ مثل فیلم ایرانیا بود (dash)

0 ❤️

753907
2019-03-13 07:04:26 +0330 +0330

اووووووف به از کس همکار

0 ❤️

753910
2019-03-13 07:15:18 +0330 +0330

کس دادی خیر باشه

2 ❤️

753921
2019-03-13 08:16:11 +0330 +0330

خب خوش بحالت حلالت فشم خوردی اینن دیگه
حسود و کسمشنگن

0 ❤️

753934
2019-03-13 09:55:44 +0330 +0330

كس دادن كه ديگه اينهمه صغري كبري چيدن نداشت
خيلي راحت در يك جمله بگو من دادم

0 ❤️

753942
2019-03-13 10:37:48 +0330 +0330

پسر

در اینکه پسر هستی شکی نیست ولی بدون که هیج وقت در اولین سکس راحت اسم کیر و کس را به زبون نمیارن، احتمالا یک پسر جلقک پیشه هستی. شاشیدم در صغری کبری چیدن در داستانت که حوصله همه را سر برد.

ها کوکا

1 ❤️

753952
2019-03-13 12:51:17 +0330 +0330

منم مثل بچه ها نظرم اینه نویسنده مرد باشه
نمیدونم چرا ولی خوب نظرم اینه
غلط هم زیاد داره خواهشا قبل از ارسال داستان ۱ بار خودتون بخونینش اعصاب آدم خورد میشه

0 ❤️

753962
2019-03-13 13:42:10 +0330 +0330

میشه پشت چوچول رو با رسم پیکان نشون بدی؟

0 ❤️

753975
2019-03-13 15:13:58 +0330 +0330

یه داستان آبکی با کلی غلط املائی!!!،نه داستان جذابیت داشت و نه دیالوگ چشمگیری داشت،شک ندارم نویسنده داستان سیکل هم داشته باشه،دیس لایک

0 ❤️

753992
2019-03-13 20:29:07 +0330 +0330

داداش باید بیلدینگ؟ خیلی اشتبا میزنی لعنتی

0 ❤️

754104
2019-03-13 23:36:02 +0330 +0330

اینجا میای همه میدن
تو دنیای واقعی همه کیپِ کیپن
گه خوریا ارزش خوندن نداره

0 ❤️

754165
2019-03-14 06:25:17 +0330 +0330

بااین داستانا ازهرچی شرکت و کارمنده حالم بهم خورد

0 ❤️

754525
2019-03-15 21:05:10 +0330 +0330

من ۶ ساله بدنسازم و از نظر قیافه هم چیزی کم ندارم چشامم رنگی هستش الان۴ساله جق میزنم بعد طرف زشته ولی هیکلش خوب بوده بهش دادی کنارش یه حس عجیبی داشتی تو که راست میگی ولی کصه ننه خالی بند

0 ❤️

756415
2019-03-25 20:24:40 +0430 +0430

من تا وسطاش فکر میکردم پسری :/

0 ❤️

793423
2021-02-24 01:33:39 +0330 +0330

قشنگ بود خوش بحالت

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها