مانی و عطش کون دخترخاله

1391/07/30

سلام . من مانیم …!
این داستا نیست و واقعیته
از وقتی 11 سالم همیشه با یاد دختر خالم جغ میزنم و کردنش برام آرزوی محال بود.
وقتی 13 سالم بود یه بار داشت تو خونمون راه میرفت و در کونش از رو شلوار آشغال چشبیده بود گفتم پاکش کن کونشو کرد بهم گفت برش دار از اونجا به کون نرمش پی بردم هنوزم دلیل این کارشو نفهمیدم …!

اخه اون 6 سال از من بزرگتر بود و خیلی هم دختر خوبی بود .
اسمش پردیس بود قدش 152 و موهای فر تا شونه هاش ولی کون خیلی بزرگی داشت سایز کمرش کوچیک بود ولی کونش پر از چربی و دنبه بود رنگ تنشم سفید .
تا 17 سالگی به یادش جغ میزدم که دیگه یه روز خیلی زدم بالا و رفتم خونشون تا از دانشگاه بیاد چون هر وقت از دانشگاه میومد میرفت حموم .
خلاصه 5 ساعتی خونشون بودم و خالم ازم پذیرایی کرد تا این که اومد.
دختر خالم اومد و خیلی خسته بود و رفت حموم
وقتی رفت حموم دوربین موبایلمو گزاشتم تو اتاقش و گزاشتم فیلم بگیره .
خلاصه 20 دقیقه الکی فیلم گرفت تا این که دختر خالم از حموم اومد تو اوتاقش تا لباساشو عوض کنه…!
همش میترسیدم نکنه بفهمه دارم فیلم میگیرم که خوشبختانه نفهمید و اومد بیرون.
سریع رفتم تو اوتاق و دوربینو برداشتم . دلم خیلی میلرزید و استرس داشتم.
رفتم توالت خونه خالم و فیلمو نیگاه کردم.
زدم جلو تا وقتی فیلم دختر خالم بیاد وقتی اومد کیرم یهو سیخ شد .
دبدم به به چه کونی داره تمام بدنش اپیلاسیون شده وقتی راه میرف کونش میلرزید یادمه یه جایی از کیپ لای کونشو خارون و دستشو برده بود لای کونش من با اونجا خیلی جغ زدم وقتی برگشت یه کس خیلی قلمبه داشت و بی مو چه کسی بود و سینه هاش آویزون بود سایز سینش فکر کنم 85 اینا باشه خیلی سفیده و نوکش قرمز پر رنگ بود.
کلیپ رو ریختم تو کامپیوتر و از موبایم پاکش کردم

خلاصه چی کلیپی گرفتیم یه سالی باهاش جغ زدم خسته هم نمیشدم
کلا عاشق کونش بودم شبا به فکر کونش بودم آخه همیشه هم شلوار تنگ میپوشید چون قدش کوتاه بود و شلواراش سایز بچه بود.

یه روز کامپوترمون هنگ کرد و همه چی پاک شد حتی فیلمی که گرفته بودم و هر کاری کردم ریکاوری نشد . دیگه داشتم میمردم مثل قدیم به یادش جغ میزدم. کامپوترم شده منبع فیلم سوپر برای پر کردن جای خالیه کونش

تا این که یه شب اومد خونمون و پشت کامپوترم نشست و شروع کرد به گشتن.
تا صدام کرد گفت مانییییییییی!!!
ترسیدم گفتم حتما سوپرارو پیدا کرده …!
گفتم بله؟
گفت اینا چیه تو کامپوترت بی ادب؟
رفتم دیدم بله تو فولدر فیلم سوپراست .
گفتم پردیس تو فایلای خصوصی من نرو دیگه .!
بهم چپ چپ نیگاه کرد

دیدم من تو اوتاقم و اون . من پشت صندلی کامپوتر وایساده بودم و اون روش نشسته بود . سینه هاش از بالا معلوم بود داشتم به سینش نیگاه میکردم گفت خیلی کثافتی مانی
گفتم چرا ؟
گفت به چی نیگاه میکنی؟
گفتم هیچی تو چه قد گیری …!
گفتم این فیلما چی هست حالا ؟
گفت یعنی تو نمیدونی؟ حتما کاره باباته آره؟
گفتم واقعا نمیدونم و ماس رو گرفتم یکشیو باز کردم…!
پردیس جلوی چشماشو گرفت گفت ببندش پر رو…!
گفتم چیزی نیست که این لذتو خدا برای ما گزاشته مگه بده؟؟؟؟؟؟
گفت پر رو بزرگ شدی زبون در آوردی…!
گفتم پردیس ولمون کن راست میگم دیگه …!
از صندلی پاشد و رفت از پشت به کودنش نیگاه کردم یا تشرت تنگ ویسکوز تنش بود خیلی سکسی شده بود .
گفتم پردیس بیا کارت دارم…!
گفت بگو ؟
گفتم میخوام واسه دوست دخترم کادو بخرم از لاک تو خوشم اومده میتونم ببینم؟
گفت راست میگی قشنگه ؟ گفتم آره صاف جلوش وایسادم دستشو گرفتم و فشار دادم.
گفتم الاله من خودم اندازه این لاکا دوست دارم …!
خندید گفت چی؟ تو همون مانی جوجوی خودمونی؟
گفتم الان دیگه مانی جوجو تو شرتمه …!
دستشو ول کردم و تو لباش نیگاه کردم خیلی برق میزد.

قدش از من 20 سانت کوتاه تر بود تو بغلم راحت جا میشد.
گفتم یه چیزی بگم به کسی نمیگی؟
گفت نه؟
گفتم 7 ساله دوست دارم باهات رابطه داشته باشم!!!
گفت چیییی؟

گفتم شب بهت اس ام اس میدم و رفتم بیرون اوتاق…!
پردیس رفت خونشون و ساعت 11 شب بهم اس ام اس داد…!
گفت منظورت چی بود عصر؟
گفتم منصورم سکس بود…!
جواب داد سکس ‌؟ با تو؟
گفتم آره!
گفت من تاحالا سکس نکردم حالا بیام با تو؟
گفتم اما من قدر تورو میدونم…!
گفت فردا بیا خونمون ببینم چرا اینجوری شدی؟
گفتم باشه شب بخیر…!

خیلی استرش داشتم و فردا تا خوابم برد .

ساعت 11 پا شدم . رفتم حموم و موهای تنمو زدم. گفتم شاید تونستم بکنمش
خلاصه رسیدم به خونشون و زنگو زدم.
درو باز کرد و رفتم بالا دیدم من و اون تنهاییم.
گفتم خاله کجاست؟ گفت رفته میوه بگیره…!

رفتم از پشت بغلش کردم و از رو شلوار بهش خوب چسبیدم خیلی استرس داشتم
یادمه میخواستم بیوفتم زمین.
با دستم سینشو گرفتم و از رو لباس مالوندم .
هیچی نگفت فهمیدم به رویای 7 ساله ی خودم رسیدم.
یقه ی تیشترتشو دادم پایین تا سیته هاش بیوفته روش.
زیر سینش داغ و خیس بود.
گردنشو بوس کردم .
و اومدم جلوش نمیدونم چرا نتونستم ازش لب بگیرم ولی سینه های از دو طرف به هم چسبوندم و شرو ع کردم خوردنشون.
از سینه هاش شروع کردم بوس کردم اومئم رو به پایین.
دستم میلرزید شلوارکشو دادم پایین و پاهاشو بغل کردم.
در همون حالت کونشو از پشت میچلوندم و فشار میدادم.
مثل یه بادکنک پر از آب بود.
پردیس برگشت و دیدم لای کونش جولوی سرمه .
سرشمو کردم لای کونش و شروع کردم لیس زدن لای کونش.
سرمو فشار دادم رو به سوراخش و شروع کردم لیس زدم.
پردیس رفت جلو و نشت روی کاناپه گفت مانی جوجو رو مییشه نشونم بدی؟
شلوارم با لرز در آوردم مثل یه خواب بود فکر کردم اینم مثل خوابای همیشگی هست.

مانی رو درآوردم زیاد کلفت نبود ولی میشد باهاش اون کونو گایید.

پردیس از روی مبل خابید رو زمین و من کرمو کردم لای رون پاش عقب جبو کردم الاله گفت برو آز آشپزخونه روغن لادن رو بیار.
رفتم آوردم گفت بریز لای رونم ریختم . و کیرمو کردم لای رونش .
خیلی لیز شده بود و در عرض 30 ثانیه آبم اومد.
گفت هنوز که کاری نکردی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این بود‌ آرزوش 7 سالت؟
داشتم میلرزیدم گفتم باید بکنم توش باید بکنم…!
کیرمو گرفتم تو دستم و کردم لای کونش .
لای کونش کیرمو بالا پایین کردم تا سوراخشو پیدا کنم .
از روغن لادش رختم روش و سرشو فر کردم داشتم میلرزیدم و طاقت هیچ چی نداشتم.
گفت بکن ترسو پردیس مانو جوجورو میخواد…!
کیرمو تا ته کردم به یه صدای نازک و آروم گفت آی درد داره. بکش بیرون
گفتم پردیس خیلی نرمی خیلیییییییی…!
اینو که گفتم استشو گزاشت رو کونش شروع کرد واسم بمالونه…!
دیوونه کننده بود کونشو میمالوند و کیر من تو سوراخش بود.
گفت حالا نظرت چیه؟ اینجوری دوست داری؟
کیرمو در آوردم شروع کردم کونشو لیس زدن.
برش گردوندم و از لب گرفتم یه لب حسابی رژ لب انگور زده بود .
بلندش کردم گفتم پاهاتو بچسبون به هم این کارو کرد.
از جلو کیرمو کردم لای رون پاش و تو چشماش نیگاه کردم .
در همون حالت لباشو خوردم.
بهم گفت از پشت این کارو بکن.
از پشت کردم لای رونش پاش و کرم تا وسطای رونش میرفت.
از جلو دستشو کرد لای پاش و کیرمو بالا پپایی کرد .
گفتم آبم داره میاد الاله…!
گفت بریز لای پام مانیییییییییی…!
ابم اومد و ریخت لای پاش…!
پردیس گفت اخی دلم برات سوخت…!
گفتم تو خیلی حرفه ای بودی همه فکر میکنن تو خیلی پاکی…!
گفت از کجا میدونم نیستم؟
گفتم ازت معلومه قبلا سکس داشتی…!
گفت شایدم نداشتم و اولین بارم بوده…!
از اون به بعد دیگه نتونستم باهاش سکس کنم و باز به یادش اون سکس جغ میزنم…!

نوشته: مانی


👍 0
👎 1
74458 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

339404
2012-10-21 21:55:43 +0330 +0330
NA

داستان مزخرفی بود
چطوری مهندسک؟
تو کجایی اریزونای کوچک

0 ❤️

339405
2012-10-22 00:23:40 +0330 +0330
NA

پسرم کلاس چندمی انقد غلط املایی داری؟

0 ❤️

339406
2012-10-22 01:48:01 +0330 +0330

قدش 152 ک و ن ش فربه س ی ن ه اشم 85 !!
این دخترخالت چه بشکه گوشتی بوده :D

0 ❤️

339407
2012-10-22 03:21:50 +0330 +0330
NA

ماهم بجه ک بودیم با دختر داییم از این کارا زیاد کردیم والا … !!

0 ❤️

339408
2012-10-22 03:54:23 +0330 +0330
NA

کیرم تو اون قیافه ی جقیت.کونی 2 خط داستان نوشتی 2000 بار جلق زدی

0 ❤️

339409
2012-10-22 06:00:34 +0330 +0330
NA

کونش پر دنبه بود ؟ مگه گوسفند گاتییدی !!!

0 ❤️

339410
2012-10-22 06:30:08 +0330 +0330

آلاله کی بود این وسط؟

0 ❤️

339411
2012-10-22 07:18:35 +0330 +0330

با روغن لادن نشنیده بودم کسی جغ بزنه
تو جغ زدن نوآوری کردی … آورین

0 ❤️

339412
2012-10-22 07:23:19 +0330 +0330
NA

تبلیغ روغن لادن بود؟؟؟؟
جقولی

0 ❤️

339413
2012-10-22 10:02:34 +0330 +0330
NA

فکر کردی داستان نوشتی، ولی ریدی!
اولا، بالاخره ترتیب پردیس رو دادی یا آلاله رو. وقتی یه داستان می رینی. بعدش برگرد یه نگاهی به توالت بنداز ببین چی ریدی!
ثانیاً، اون جلقه بچه جون، نه جغ یا جق.
ثالثاً، بشین جلقت رو بزن بذار بقیه خاطره و داستان بنویسن.

0 ❤️

339414
2012-10-22 10:40:07 +0330 +0330
NA

ها ها ها ها. چقد جالب. من نمیدونم چرا ما یه همچین دختر خاله هایی نداریم. خدا شانس بده.
بیا برووووووووووووووو عمو. دیگه هم ننویس بدبخت جقی

0 ❤️

339415
2012-10-22 13:43:18 +0330 +0330
NA

روغن لادن!!!
شامپو صحت!!!
چه خبر اینجا؟ اینا داستانن یا پیام بازرگانی؟
والا اگه نگین واقعیه و خودتون همون اول، بگین داستانه یا توهمات ذهنیتونه یا کاراییه که دوست دارین انجام بدین ولی نتونستین، بازم ملت میخونن و نظر میدن. اینقدرم فحش نمی خورین.

0 ❤️

339416
2012-10-22 15:22:22 +0330 +0330
NA

=)) >:)
2.jpg
داداش رو همه حرفهای بچه های دیگه ـ اگه کیرتم کوچیکه مال منو بگیر ببر واسه کارات استفاده کن که غصه کیر کوچیک و زودم آبش میاد رو نخوری …
بازم همینقدر نوشتی دستت درد نکنه - شکسپیر و ایرج میرزا هم از همینجا شروع کردن
مرسی <:P

0 ❤️