ماهان و حسام (۲)

1400/01/06

....قسمت قبل
سلام این داستان گی و کاملا واقعی است.
تقریبا یک هفته از آن شب سرد و رویایی گذشته بود. یه عشق بازی کوتاه در یه شب زمستانی بلند. بعد اون شب حسام و من برای یه سکس واقعی و یه حال اساسی لحظه شماری می کردیم.
حسام و من واقعا عاشق هم شده بودیم. نگاه ها و رفتارمون خیلی عجیب غریب شده بود و جلب توجه می کرد. دیگه اصلا نمی شد توی پادگان حرکتی بزنیم. کافی بود یکی بفهمه، دیگه نمی تونستیم خدمت بکنیم.
من که غیر از شب هایی که نگهبان بودم بقیه روزا رو می رفتم خونه ولی حسام چون بومی نبود می موند آسایشگاه.
یکی دو روزی به شب یلدا مونده بود. قرار شد هر دومون با هم مرخصی بگیریم و قبل از اینکه حسام بره شمال خونشون، بیاد خونه ما برای برنامه مون.


با دستان لرزان برگه مرخصی رو گرفتم و با سرعت سمت دژبانی دویدم. حسام قبل از من اونجا منتظر بود. به سمتش رفتم … قلبم داشت ازسینه م بیرون می زد و استرس زیادی داشتم. حسام و من توی صف طولانی سربازا ایستادیم.
از پادگان بیرون زدیم و رفتیم سمت ماشین من و سوار شدیم. اومدم استارت بزنم که یه دفعه حسام پرید و شروع کرد به بوسیدن و خوردن گردن و لاله گوشم. برگشتم و یه لب آبدار و طولانی ازش گرفتم و با خنده گفتم: صبر داشته باش لعنتی…
حسام سر صندلی اش نشست و با صدای لرزان و شهوانی گفت: دیگه نمی تونم صبر کنم.
-صبر کن کارت دارم
ماشین رو روشن کردم و گوله کردم سمت خونه.خیلی زود رسیدیم. با استرس و دلهره سوار آسانسور شدیم و رفتیم تو واحدمون.
-مامان، مامان، کجایی؟… من اومدم… دوستمم باهامه…
کل خونه رو گشتیم … هیچ کس نبود… یه لحظه به هم زل زدیم و دوباره حسام پرید روی من، جوری که افتادم روی زمین. خوابیدم کف اتاق و شروع کردیم به خوردن لب های هم… داغ داغ بودیم…یه غلتی زدیم و حالا من اومدم بالا و اون رفت زیر من…
همزمان که داشتیم لب و گردن هم رو می خوردیم لباس هاش رو از تنش دراوردم و نشستم روی کیرش و لباس های خودم رو هم دراوردم و یه لب ازش گرفتم و از روی زمین بلندش کردم. پاهاش رو دور کمرم حلقه کرده بود و داشت گوش هام رو گاز می گرفت.
من حسام رو انداختم توی حموم ودوش رو باز کردم و دوتایی رفتیم زیر دوش. صدای شرشر آب و بوسه های حسام ومن،حموم رو برام بهشت کرده بود.حسام داشت لبمو می بوسید و من همزمان داشتم براش جق می زدم و بعد همین طور اومد پایین تر…اول گردن و بازو ها و بعدش اومد سراغ سینه هام و شروع کرد بوسیدن و خوردن… عین زالو داشت سینه هامو می مکید. جوری که سرخ شده بودند. با دست هلش دادم پایین و جلوی پاهام زانو زد.
اول شروع کرد بوسیدن کیرم وبعدبا برخورد زبونش و کشیدنش از پایین تا سرِ کیرم چشمام رو از شدت لذت بستم و آه بلندی کشیدم که توی حموم پیچید. بعد از لیسیدن، کیرم رو تا نصف داخل دهن داغ و پرآبش کرد و ناله‌هام شدت گرفت. اونم سرعتش رو بیشتر کرد و به اصطلاح دارکوبی ساک می زد.
من شیر آب دوش رو بستم و صدامون حموم رو پر کرده بود . جفتمون نفس نفس می‌زدیم. داشت آبم میومد به حسام گفتم: آبم داره میاد و کیرمو کشیدم بیرون ولی حسام با دستهاش کونم رو بغل کرد و فشارم داد سمت دهنش. کیرم رفت توی حلق حسام جونم و همونجا ارضا شدم و آبم با فشار توی دهنش خالی شد.
بی حال کف حموم نشستم و بعد حالت 69 شدیم من روش خوابیده بودم اون زیر من با ولع سوراخ کونم رو میخورد و انگشت میکرد .منم کیرش رو ساک میزدم و تخماش رو می لیسیدم و با انگشتم با سوراخش بازی می کردم.
بعد چند لحظه بلند شدم و نشستم و به دیوار تکیه دادم. حسام هم دوش رو دستش گرفت و آب رو باز کرد و سرم رو چسبوند به دیوار و توی دهنم تلمبه می زد و آب رو به سر و صورت من و بدن و کیرخودش می زد. کیرش مثل سنگ شده بود و رگ هاش رو تو دهنم حس می کردم. صدای شالاپ شلوپ و آه و ناله حسام فضای حموم رو پر کرده بود که با یه ناله بلند ارضا شد و آبش از دهنم سرازیر شد.
دوباره دوتایی رفتیم زیر دوش و شروع کردیم به شستن همدیگه. باهم شوخی می کردیم و آب روی هم می ریختیم و لب می گرفتیم. حموم کردنمون که تموم شد من حوله خودمو به حسام دادم و حوله بابام رو تنم کردم و بیرون اومدیم که من خشکم زد. با صدای گرفته ای که انگار از ته چاه در میومد گفتم: سلام مامان
این داستان ادامه دارد…

نوشته: ماهان


👍 28
👎 1
14101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

799501
2021-03-26 01:05:54 +0430 +0430

😳

1 ❤️

799559
2021-03-26 03:23:25 +0430 +0430

توی تایتانیک هم اینقد عاشقانه و حشری باهم سکس نکردن عجبببببببب

2 ❤️

799674
2021-03-26 13:57:31 +0430 +0430

اااخ چقدر سسکی 👌 👌 👌

1 ❤️

799713
2021-03-26 18:10:23 +0430 +0430

میگن خدمت میری یا سیگاری میشی یا کونی 😐
جاکشا

0 ❤️

799741
2021-03-26 21:43:30 +0430 +0430

عالی بود داستانت بقیش رو هم بزار

1 ❤️

799749
2021-03-26 22:38:12 +0430 +0430

آبم اومد 💦💦💦

0 ❤️

799880
2021-03-27 11:48:22 +0430 +0430

کیرم دهنتون سربازای وطن 😂

0 ❤️

799906
2021-03-27 13:51:57 +0430 +0430

تازه جالب شد. هر لحظه که میخوندم منتظر بودم مامان در حموم رو باز کنه …

2 ❤️

799966
2021-03-27 22:35:16 +0430 +0430

مامانت کونتون گذاشت بعدش؟؟

0 ❤️

805084
2021-04-21 02:27:15 +0430 +0430

کی می نویسی پس الباقی اش رو، منتظریم

1 ❤️

951824
2023-10-08 18:25:00 +0330 +0330

چرا ادامه ندادی؟ خیلی خوب مینویسی

0 ❤️