متلک احمقانه

1390/06/25

همه چیز با یه تیکه احمقانه شروع شد ، صبح دیر از خواب بیدار شدم برای همین مجبور بودم تا مدرسه سریع تر راه برم تو راه از جلوی دو تا دختر رد شدم که یکیشوم به خنده گفت سبقت ممنوع ! و شروع کردن به خندیدن برگشتم نگاش کردم اما چیزی نگفتم و رفتم مدرسه ، ظهر که مدرسه تموم شد تو راه برگشت باز دیدمش فهمیدم خونشون نزدیک خونه ماس رفتم نزدیکش و گفتم برو پیش یه جانور شناس میگن نثل دایناسور ها منقرض شده اما اگه تورو ببینن نظرشون عوض میشه اینو گفتم و رفتم.

چند روز میگذشت به بار اون یچی بم میگفت یه بار من ، دختری با قیافه متوسط بود و به من میخورد برای همین خواستم باش دوست شم ، تا یه روز بعد مدرسه رفتم و شماره رو سمتش گرفتم و بش گفتم خوشحال میشم زنگ بزنی ولی اون شماره رو پاره کرد خواستم یچیزی بش بگم اما هیچی نگفتم خیلی سوختم تا بعد چند هفته دیدم صبح و ظهر با یه پسر میره و میاد پسره هم قدش بلند تر از من بود هم خوشگل تر و هم خوشتیپ تر ، حدود یکی دو ماهی همین قضیه بود تا اینکه دیگه با هم نمیرفتن فهمیدم با هم تموم کردن ولی دیگه برا من مهم نبود تا این که یه روز ظهر تو راه برگشت از مدرسه من کلاه سرم بود و وقتی از نزدیکش رد شدم گفت یکم کلاتو بکش بالا تر بش گفتم کلامو کشیدم پایین یکی مثل تورو نبینم گفت چه بد اخلاق گفتم توکه اینجور میکنی چرا شماره رو پاره کردی گفت اونموقع حقت بود ولی الان اگه بدی فکر نکنم پاره کنم منم بش گفتم حفظ کن شماره رو گفتم و رفتم ، فرداش زنگ زد و حرف زدن اسمشو پرسیدم گفت نیلوفر سنشم یه سال از من کوچیک تر، سال اول دبیرستان بود حدود 1 ماه گذشت اواخر بهمن بود و نزدیک تولد من ! روز تولد بعد مدرسه گفت بیا کوچه هدیتو بدم رفتم اونجا دیدم وایساده رفتم نزدیک تر گفت چشاتو ببند منم بستم دیدم یهو منو از لب بوسید ، ( بوسش فقط بوسیدن لبام بود ولی چون بار اول بود یجوری شدم یه حس جالب ! ) یهو چشامو باز کزدم شکه شدم کیرم بلند شده بود با دستم جوری که نفهمه جابه جاش کردم تا ضایع نباشه ، گفتم هدیه خوبی دادی کاش هر روز تولدم باشه که گفت نه خنگه همش همین نیس یه کادو از کیفش در اورد و داد و رفت ، نمیشد بیش از چند دقیقه تو کوچه ها وایسی چون هم گشت می اومد و میرفت هم درفت و امد بود اما اون کوچه بن بست بود برای همین خیالم از گشت راحت بود اما رفت و امد باز مزاحم بود! روز ها همینجور میگذشت و علاقه ما نسبت به هم بیشتر میشد تا سال تحصیلی جدید شروع شد آذر ماه بود که عموی بابام فوت کرد برای همین خانوادم قرار شد چند روز برن اصفهان و قرار شد منم شبا برای خوابیدن برم خونه داداشم ، فرداش اونا رفتن و منم شبش رفتم خونه داداشم ، اون شب نیلوفر رو برای فردا عصری دعوت کردم چون مدت زیادی با هم بودیم و بهم اعتماد داشتیم اومد منم بساط قلیون و رو به راه کردم و آهنگو گذاشتم و شروع کردیم حرف زدن ، یه ربی حرف زدیم و دیگه سکوت شد بش گفتم نیلو گفت چیه گفتم باز هدیه تولد میدی گفت فقط روزای تولد ! گفتم فک کن امروزم تولدمه گفت باشه رفتم نزدیکش و بوسیدمش اما این بار لباشو میخوردم خودم که داشتم دیوونه میشدم فک کنم اونم اینجور بود تا اینکه خودشو کنار زد گفت بسه و اومد تو بقلم نشت جوری که نشته بود رو کیرم ، مطمئنم حس میکرد که شق کردم چه حس زیبایی شبیه به حس آرامش سرش رو شونه هام بود در گوشش اروم گفتم بم اعتماد داری ؟ حس کردم ترسی به بدنش افتاد گفت اره بش گفتم پس هیچی نگو و هر کاری میگم بکن ، هیچی نگفت دستشو گرفتم و بردم سمت اطاق خوابم و نشت رو تخت منم خوابوندمشو لباشو خوردم خودمو عقب کشیدم و مانتوشو باز کردم یه تی شرت تنش بود اونم با هم در اوردیم به سوتین که رسید یکم گردنشو خوردم و سوتیون و باذ کردم سینه های بزرگی نداشت اما برای من که بار اولم بود از نزدیک سینه میدیدم جالب بود از گزدنش بوسه میزدم تا به سینش رسیدم زبونمو دور نوک سینشو میکشیدم و هر از چند گاهی بوسش میکردم و میمکیدم در همین حال یکی از دستام نزدیک سرش و اون یکی روی رونش رو نوازش میکرد چند دقیقه ای گدشت و اومدم سمت شلوارش که دستشو اورد جولو بش گفتم قرار شد اعتماد کنی ، شلوار و کشیدم پایین لنگاشو اورد بالا و شرتشو کشیدم بالا تا در بیاد وای بالاخره کس دیدم اما از شانس بد مو داشت یعنی زیاد بش نرسیده بود خواستم لیسش بزنم دلم نیومد برا همین توف کردم تو دستم و با دستم براش مالش دادم صورتمو بردم نزدیک صورتشو لباشو میخوردم و با دستم کسش رو میمالیدم تا این که لبمو گاز گرفت و یه تکونی خورد فهمیدم ارضا شده گفت مرسی هیچی نگفتم خواست شلوارمو در بیاره که نزاشتم چون تو همین حین من خودم به بار ارضا شده بودم و خواستم نفهمه کیرمو که دید رو به من کرد و لبخند زد ! گفتم چیه ؟ گفت هیجی ، از قیافش معلوم بود که دوس نداره ساک بزنه منم بش گفتم دوس نداری نخور گفت باشه ، بش گفتم رو به شیکم بخواب ، خوابید منم با یه دست چاک کونشو باز کردم و با یه دست کیرم رو رو سوراخ کونش تنظیم کردم گفت چی میکنی گفتم میخوام از کون بکنمت گفت نمیشه درد داره گقتم قرار شد اعتماد کنی یکم فشار دادم بهو جیق زد اما هیج جیزه خاستی نشد گفتم چیه گفت سوز میگیره نمیشه گفتم باشه پاشو وایسا لاپایی بزارم پاشد بش گفتم یکم توف بمال لا پات منم کیرمو تفی کردمو گذاشتم لا پاش تلمبه میزدم و صدا شالاپ شولوپ می اومد کیرم از چاک کسش میرفت و می اومد کلی حال کردم که اخرش ارضا شدم و ابم ریخت رو فرش بش گفتم بریم حموم گفت نه دیر میشه گفتم فقط کس و کونتو بشورم کثیفه رفتیم حموم گفتم حواست باشه سرت خیس نشه ، لیف رو برداشتم و خیلی اروم بدنشو دستا و پاهاشو لیف میزدم خیلی مزه میداد خود اون هم داشت حال میکرد تا به کسش رسیدم به فکرم رسید موهاشو بزنم ،گفتم موهاشو بزنم گفت نه گفتم من بزنم حال میده گفت بزن کف ریش و مالیدم و با ژیلت زدم آب که کشیدم تازه فهمیدم چه چیزیه فقط حال میده لیسش بزنی لیف و برداشتم و شستمش تا لیسش بزنم زبون اول رو که زدم داش دیونه میشد با زبون لبه هاش چوچولش و همه جاشو لیس میزدم یکمی رفتم بالا تر لیس زدن که ارضا شد ابش خورد به چونم بلند شدم لباشو بوخورم که دیدم بد نگاه میکنه گفتم نترس ابت نریخت به دهنم اونم سریع لبامو بوسید دوتایی دوش اخر رو رفتیم و اومدیم بیرون ، با حوله کوچیک خشکش کردم خواست لباس بپوشه که گفت مرسی واقعا لذت بردم بش داش شورت رو میپوشید که بش گفتم بزار شورتت بمونه میخام بشه اولین خاطرم گذاشت موند لحظه خدا فظی هم از هم لب گرفتیم و رفت شبش خونه داداشم بودم که اس ام اس داد واقعا مرسی که از اعتمادم سو استفاده نکردی ، گفتم خواهش میکنم ! گفت ولی تو زیاد لذت نبردی گفتم اگه میخای لذت ببرم هر شب قبل خواب یا تو حموم یا وقتی میری برینی انگشت کن کونت تا یکم باز شه و بشه کرد توش گفت باشه گفتم مرسی
دوستان اگه غلط املایی داشت ببخشید سعی کردم به زبون گفتاری باشه ! و اگه خوشتون اومد نمره بالایی بدین تا باز ادامه بدم
مرسی که وقت گذاشتین ، بای

نوشته: 4


👍 0
👎 0
34187 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

299351
2011-09-17 00:02:55 +0430 +0430
NA

توهم زدی بچه

0 ❤️

299352
2011-09-17 00:07:40 +0430 +0430
NA

بد نبود ولی زیاد هم جالب نبود از اعتماد کن اعتماد کن گفتنت خوشم نیومد

0 ❤️

299353
2011-09-17 00:57:26 +0430 +0430
NA

وقتي دوتابچه به هم بيوفتن همين ميشه ديگههههه
:|

0 ❤️

299354
2011-09-17 01:03:04 +0430 +0430
NA

رفتى يه لابايى حال كردى بعد هم شورتشو ورداشتى كه از اين به بعد باهاش جلق بزنى. حتما سرى بعد ميخواى داستان جلق زدنت با اون شرتو تعريف كنى…!

0 ❤️

299355
2011-09-17 02:15:53 +0430 +0430
NA

كس شعر محض همه حرفهات چرنديات بود

0 ❤️

299356
2011-09-17 02:36:54 +0430 +0430
NA

خدا رحمت کنه مرحوم دهخدا رو اگه میدونست همچین داستانایی هست دیگه کتاب چرن پرند رو نمینوشت

0 ❤️

299357
2011-09-17 04:02:41 +0430 +0430
NA

اون تیکه ی شابدول عظیمی چی بود به دختره انداختی؟؟؟
خدا وکیلی خیلی خزی.کیرم تو کونت

0 ❤️

299358
2011-09-17 04:35:03 +0430 +0430
NA

واقعا معنی اعتماد روهم فهمیدیم
کیرتو حلق بابات که نمیدونه آدم جقی رو نباید تنها گذاشت چون با جق زدن خودکشی میکنه
برو جق بزن اینجا هم دیگه نیا

0 ❤️

299359
2011-09-17 07:11:39 +0430 +0430
NA

0 ❤️

299361
2011-09-17 08:14:55 +0430 +0430
NA

اشکالاتی داشت اما به نظر من از معدود داستانهای سکس بود که دروغ خیلی کم داشت.

0 ❤️

299362
2011-09-17 08:44:21 +0430 +0430
NA

توهم زدی دادا…

0 ❤️

299363
2011-09-17 08:56:45 +0430 +0430
NA

نمیشه گفت خیلی بد بود ولی لااقل مثه بعضی همش دروغ و … نبود هرچند خیلی بزرگ نمایی کردی ولی خب بهر حال بدک نبود!!!

0 ❤️

299365
2011-09-17 09:48:26 +0430 +0430
NA

خوبه تمرین کن .واسه سری بعد که خواستی یه دختر رو از عقب بکنی سعی کن اول با ماهیچه های اطرافش شروع کنی.این به طرفت حال میده و خودشم باهات راه میاد.بعد با یه انگشت شروع کن و آروم ادامه بده! بعد دوتا انگشت.تا جایی که خودت میفهمی بسه حالا بهش بگو میخوای بکنیش که از نظر روحی فکر نکنه فقط کردنه برات مهمه و اگه نمی خواد نکنش.خودش که قبول کرد آروم بکن توش و حالشو ببر و جای مارو هم خالی کن و البته داستانشو برامون بزار

0 ❤️

299366
2011-09-17 10:16:09 +0430 +0430
NA

یه داستان سکسی ساده که اسم داستان سکسی آماتور نویسای واسش عالیه،به هر حال از بقیه داستانای اخیر بهتر بود

0 ❤️

299367
2011-09-17 10:33:13 +0430 +0430
NA

آقای نویسنده بهم اعتماد داری؟ چشات رو بنند دهنت رو واکن.
نترس می خوام شله زرد نذری بذارم دهنت که ننویسی:
(اما هیج جیزه خاستی نشد) و بعدم بگی میخوام محاوره ای کس بگم.

0 ❤️

299368
2011-09-17 11:11:49 +0430 +0430
NA

خوب بود از سکس هم سن وسالام خوشم میاد.ولی فکرکنم اون bfقبلیش از کون کردش که باهاش به هم زد مواظب باش

0 ❤️

299369
2011-09-17 12:51:59 +0430 +0430
NA

چرت بوذ

0 ❤️

299370
2011-09-17 18:16:38 +0430 +0430
NA

fek konam in hamdaste ehtemalan dafe bad ba on pesar ghad bolande biad sar vaghtet moghe ridan ya to hamoom angoshteto bokon to koonet ta rahat bashan moghe kardanet:D

0 ❤️

299371
2011-09-18 00:00:08 +0430 +0430
NA

خوش بحالت داداش… ما جونمون در اومد تابار اول تونستيم ممه هاي دوستمونو ببينيم…تو تو بار اول با يه اعتماد لختش كردي اونم دختر اول دبيرستاني را… واقعا دخترا اينقدر لاشي شدن ما خبر نداريم… :O :O :O :? :? :?

0 ❤️

299372
2011-09-18 00:06:30 +0430 +0430
NA

بد نبود - جزئیاتش کم بود

بعضی از دوستان هم که عادت کردن بگن توهم بود

0 ❤️

299373
2011-09-18 02:45:42 +0430 +0430
NA

خوب بود اما اشكالش اينه كه داستانتو به زبونه كسي كه اولين سكسشو كرده بايد بنويسي . معمولا سكس دفعه اول حس و حال ديگه اي به ادم ميده . بازم بنويس .

0 ❤️

299374
2011-09-18 06:20:17 +0430 +0430
NA

دوتا نکته مبهم برای من تو این داستان وجود داشت یکی اون شلوارش رو کشیدی تا پایین ”لنگاش” و یکی هم تو مسج بهش گفتی”برینی”.ضمنا از اعتماد شما سپاسگذا یم حالا مثلا اگه قضیه اعتماد نبود میخواستی چیکارش کنی دیگه کونش که گذاشتی دختر اول دبیرستانی رو که قرار نیست پردش رو بزنی.جالبه که زنگ زده تشکر هم کرده که ار اعتماد سواستفاده نکردی

0 ❤️

299375
2011-09-18 06:21:46 +0430 +0430
NA

بابا اين بچه جغي ها تا كي ميخوان به همه داستانها بگن دروغ و توهم آخهههههههههههههههه
اين داستان 100% واقعي بود ولي آقاي نويسنده داستان سعي كن اول سكس از پشت اصولي رو ياد بگيري بعد به طرفت بگي اعتماد كن - چون اينجوري نتيجه اعتماد دختره اين ميشه كه ديگه نتونه انشو نگه داره - يكي از دوستان تقريبا توضيح داده بود كه سكس از پشت چطوري ولي خلاصه بود و ميتوني از اينترنت و دوستان با تجربه تر اطلاعات بيشتري كسب كني - يادت نره دختر مردمو پاره پوره نكني هاااااااااااااااااااااااااااا

0 ❤️

299376
2011-09-18 08:28:14 +0430 +0430
NA

:B :B :B :B

0 ❤️

299377
2011-09-18 15:54:31 +0430 +0430
NA

bache ha az bas zadan abeshoon dige nemiad to ham kamtar bezan abet tamoom nashe yek vaght

0 ❤️

299378
2011-09-18 17:32:51 +0430 +0430
NA

bad nabod chon b vaghyat nazdik bod

0 ❤️

299379
2011-09-19 04:11:30 +0430 +0430
NA

اي كيره روني كلمن تو كونت خالي بند

0 ❤️

299380
2011-09-19 08:01:30 +0430 +0430
NA

:W :W :W خب دوستان همه جات کیر کردن به جز گوشات که کیره من توش دیگه

0 ❤️

299381
2011-09-19 08:12:10 +0430 +0430
NA

عاشق نظرات بچه هام،راستی داشتین تیکه رو(یکم فشار دادم یهو جیق زد اما هیچ چیزه خاستی نشد گفتم چیه گفت سوز میگیره نمیشه… ) از توابع نور آباد ممسنی…:&

0 ❤️