محسن و خواهرزن

1396/02/23

سلام خدمت دوستان شهوانی
من داستانهای زیادی خوندم اینجا اما اکثرش دروغ بوده
میخوام یه داستان بنویسم برام فرقی نداره که واقعی بودنشو باور کنید یا نه
امیدوارم با این داستان بعضیا درس عبرت بگیرن
من محسن ۲۴ ساله متاهل و ساکن تهرانم
خانومم ۲۱ سالشه و پدر و مادرش اهل یکی از روستاهای اطراف مشهدن
خلاصه یه هفته به عید کارمو تعطیل کردمو راه افتیم سمت روستای زنم اینا . نزدیکای مشهد بودیم که خواهر زنم زنگ زد به زنم گفت کار شوهرم هنوز تعطیل نشده اگه میشه بیاید و منم با خودتون ببرید روستا.(خونشون تو مشهده) ماهم رفتیم و سوارش کردیم ساعتای ۱۰ شب بود که رفتیم ساندویجی . ساندویجو نشستیم بخوریم که خواهر زنم هی جلو من عشوه میومد خودشو لوس میکرد و پر و پاچشو غیر مستقیم به رخم میکشید . منم جلو زنم خودمو میزدم به اون در. خلاصه بعد از خوردن غذا راه افتادیم سمت روستا .ساعت۱ بود که رسیدیم . بعد از احوال پرسی با پدر زنو مادر زن رفتیم تو اتاق بخوابیم خونشون دو تا اتاق داره رفتیم تو یکی از اتاقا که توو برامون با چراغ نفتی گرم کرده بودن بخوابیم .تو اتاق دشک پهن کردیم که یهو خواهر زنمم اومد گفت منم تو این اتاق میخوابم. راستی از خواهر زنم بگم (۲۶ سالشه متاهله سینه هاش۷۵ پوست سفیدی داره و خلاصه خوش بحال شوهرش)من خیلی وسوسه شده بودم. زنم خوابش برده بود . یهو احساس کردم یه چیزی خورد به کیرم . فهمیدم پای خواهر زنمه (البته خودشو زده بود بخواب) . منم بعد از دیدن این صحنه نامردی نکردمو شروع کردم لیسدن انگشتای پاش .یزره صداش در اومده بود اما از ترس این که زنم بیدار نشه خیلی صداشو کنترل میکرد. بعد از لیسیدن انگشتاش شلوارشو کلا از پاش در اوردم البته خیلی با احتیاط این کارو میکردم که زنم یوقت بیدار نشه . بعد از اون پیرهنشو دادم بالا و با سینه هاش بازی کردم و شروع کردم به خوردنشون . کم کم لیس زدن بدنشو از قسمت سینه هاش شروع کردم تا نافش . به نافش که رسیدم معلوم بید بیشتر داره تهریک میشه . چون هی خودشو تکون میداد و اروم اه اه میکرد .شورتشو از پاش دراوردمو شروع کردم لیس زدن کوسش . وااای که چه کوس سلامتی داشت . از کوسای پوف کرده و صورتی . بعد از لیس زدن کوزش به شکم خوابوندمشو برای این که سر و صدا نداشته باشه پتورو انداختم رومو از پشت کیرمو گزاشتم تو کوسش .همینجوری تلنبه میزدم که یهو هوس کردم از کونبکنمش . انگشتمو خیس کردم و گزاشتم در کونش معلوم بود تا حالا نداده از کون . همین که اومدم فشار بدم . برگشت صورتمو بوس کرد اروم گفت تورو خپا از پشت نه تا حالا ندادم شوهرم ببینه شک میکنه . منم قبول کردم چون حق داشت . گزاشتم در کوسشو همینجوری تلنبه میزدم بعد کیرمو کشیدم بیرونو همشو رو کمرش خالی کردم.
اون سال دیگه برای من سال نشد . کل زندگیم پاچید . زنمو از دست دادم مغازمو .خلاصه بگم همه چیرم به باد رفت . کل اینارم از اون زنا و خیانتی که کردم میبینم . دوستان نمیخوام نصیحت کنم ولی…بیخیال
شرمنده اگه زیاد جنبه سکسی نداشت . این اپلین و اخرین داستانم بود .که یه خاطره تلخ و رقم زد . خوش باشید

نوشته: ‌خائن


👍 3
👎 19
13062 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

595588
2017-05-13 21:01:23 +0430 +0430

چرت بود. دیسلایک

0 ❤️

595591
2017-05-13 21:05:52 +0430 +0430

اونموقع که حال میکردی باید فکر عواقبشم میکردی (dash)

0 ❤️

595597
2017-05-13 21:18:28 +0430 +0430

این یک نشانه صحت کلام خدادرقران درباره زنااست. .بازخداروشکرکن بدترنشده ازبدبدترهم هست.
بخوانیدوعبرت بگیرید.

1 ❤️

595609
2017-05-13 22:03:18 +0430 +0430

معلوم بید؟ معلوم بید؟
بوگندوی ناصح تو بچه روستای برره بودی؟ ده پایین برره تو ما تحتت

0 ❤️

595634
2017-05-14 02:20:11 +0430 +0430

چرابعضی ها خیال میکنند داستان دیگران دروغ هست و داستان خودشان راست؟
اگرراست گفته باشی ، قبول اشتباه، یعنی عبرت ازکاری که کردی!!!

2 ❤️

595639
2017-05-14 03:07:53 +0430 +0430

نوشتی مشهدساندویچ خوردیم 1 سوال؟؟؟؟مشهد تا کابل رو چجوری 3 ساعته باماشین رفتی؟؟؟؟؟ 🙄 زندگیت چجوری ازهم پاچید!!! زنت به کی داد یا به چه کسایی
تا یادت نرفته بیابگو مشهدتاکابل روستای زنت چجوری 3 ساعته رفتی؟؟بگو

1 ❤️

595641
2017-05-14 03:29:21 +0430 +0430

متاسفم…امیدوارم دوباره همشو ب دست بیاری

0 ❤️

595647
2017-05-14 04:06:55 +0430 +0430

بعضی کامنتای منتقدین پشمکی از خود داستان طولانی‌تره،،، دوستان مراعات کنید لطفا…

داستانی چرت و پرت و پراز غلط…

دوساعت کس و کون و پا و سینه طرف رو خوردی و زنت بغل دستت نفهمید…
طفلک خواب زمستانی بوده… هرچند با سکس کردن با زن شوهر دار کاملا مخالفم…

0 ❤️

595669
2017-05-14 06:53:35 +0430 +0430

خوب یعنی همون چهار خط اول رو که خوندم . حس کردم باید اسکندر مقدونی با لشکرش گلا بیان برن توی کیونت . و یه شخمی بزنند کل کونت رو تا شاید ادم شی و اینهمه صابون گلنار رو حروم نکنی برای این کس و شعرات 🙄 🙄

0 ❤️

595748
2017-05-14 19:29:36 +0430 +0430

خیلی باحال بود مخصوصا دشک گفتنت، تو که سوادت کمه حداقل در حال جق زدن ننویس، ما همه باور کردیم راست میگی در ضمن یک هفته بعد رابطه تو با خواهر زنت سال تموم شده کس گیج بودن خودت رو گردن کسی ننداز و یادت باشه تو تهران تا ۳۰ اسفند همه پی گرفتاری هاشونن و نمیرن مسافرت

0 ❤️

595874
2017-05-15 08:29:00 +0430 +0430
NA

گفتی هیچی نگین معلومه خودت میدونی چه گهی خوردی و بگا رفتی و ننت گاییده شده و بدبخت شدی و از بدبختی و بخاطر جبران حاضری حتی کون هم بدی و پشیمونی و… پس نه چیزی بهت میگم نه فحش میدم چون میدونم خودت میدونی ننت جنده بوده و تو بی تقصیری 🙄

0 ❤️

595909
2017-05-15 12:10:14 +0430 +0430

من نفهميدم تو اون تاريكي چطور تپلي كسشو و رنگ صورتيشو ديده ???

0 ❤️

596106
2017-05-16 11:52:20 +0430 +0430

توی اون تاریکی گل پسر خوب رنگ کسشو تشخیص دادی آفرین…
ممنون ولی کم بود

0 ❤️