محمدجواد و منشی دکتر

1391/01/06

سلام به همه بروبجه های گل شهوانی.
محمدجوادم 17ساله گلستان
این یک داستانه من شاید تا حالا فقط پسر کرده باشم و دختری نکردم .ساده مینویسم.حتما بناید تمام کارارو گفت من همون پسر هم که میزنم یک کمر بیشتر نمیتونم.همین الانم دارم میگم داستانه رفقا.

نکته:تا الان داستانی ننوشتم اینو مینویسم نظراتتونو محترمانه بگید ایشالله سری های بعدی بهتر و این طوری دیگه مورد علاقه ی شما بنویسم.هیچ ادعایی هم ندارم.

خب بریم سر داستان (الکی)

من خیلی آدم عصبانی بودم خیلی خیلی عصبی.مامانم برام همش نوبت متخصص اعصاب میگرفت.
ماهی5بار.این آقا دکتر یک منشی ناز و لاغر اندام با قد تقریبا 175 و وزن 60کیلو حدودا گفتما.
هر سری میرفتم ولی دیگه این آخرا تنهایی میرفتم.و همیشه این خانم منشی به من میگفت به به سلام آقا پسر عصبانی.بازم اعصابت خورده بیا با من کشتی بگیر حسابی بزنمت راحت بشی.منم میخندیدم و میرم پیش دکتر.مامانم با خانم منشی آشنا در اومد(دوست)چون باباش دوست داییم بود.دایی من حدود 50سالشه.
ما هم زیاد میرفتیم خونه هم دیگه و دیگه روابط ما خونوادگی شده بود.
تابستان شد خونواده من رفتن کربلا از راه زمین.داداش من دوستاشو اورده بود خونه با دوستاش میخوابید.منم تو اتاق خودم.
یک روز لیلا خانم مامان عاطفه(منشی)زنگید و گفت سلام پسرم خوبی؟ عاطفه مریض شده براش برو این قرص هارو بخر و اگه نمیترسی امشب هم بخواب خونمون چون تنهاست.من که رفتم دیدم 2تا دوست دیگه شم هستن منو به اونا معرفی کرد و به اونا گفت امشب برین خونه هاتون.اونا زیر چشمی نگاهی به عاطفه کردن ولی عاطفه بهشون گفت خجالت بکشین این داداشمه و اونا خداحافظی کردن و رفتن.
عاطفه نمیتونست خنده شو جمع کنه.خیلی راحت پیشم بود منم با اینکه خانواده ی مذهبی داشتم ولی خجالت میکشیدم به عاطفه بگم برو با حجاب باش.
به عاطفه داروهارو دادم گفت عشقم داروی من تویی.من کپ کردم و خندیدم گفتم دهه تو مریض هستی گفت الکی گفتم تو بیای پیشم.

محمد یه چی بگم درکم میکنی؟ گفتم بستگی داره چی باشه.
نکته:عاطفه 27سالش بود.
گفت من جلوییتو میخوام منم که سکسی نداشتم ترسیده بودم و گفتم نه برو ببینم اومدم بزنم از خونه بیرون درو قفل کرد و گفت امشب پیش منی یادت که نرفته گفتم به مامانت میگم گفت برو بگو ابرو خودت میره دوستات بهت میگن خاک بر سرت کس خودش اومده سراعت فرار کردی و تا اخر سال مسخرت میکنن.

گفتم عاطفه همین الان به اینا گفتی من داداشتم.گفت مگه ابجیا با داداشاشون سکس نمیکنن؟ مونده بودم چی بگم اخه دیده بودم از این چیزا.بعد یهو گفت فکر کردی نمیدونم میری تو شهوانی و میچرخی میخوای به مامانت بگم.ترسیده بودم.
گفت بخواب و فکر کن من غریبه ام(البته غریبه هم بود).اولین سکست با یه دختر خوشگل.همه ی حرف هارو با خنده میزد.یکم کیرمو مالید منم خودمو به اون راه زده بودم و از راست شدنش جلوگیری میکردم.بعد فکر کردم نه این موقعیت رو از دست نباید بدم.خودمو شل کردم و کیرم سیخ شد اونم جیغ کشید و گفت هورا دیدی من از تو موفق تر شدم.باز بهش گفتم بیخیال من شو گفت نه من فقط تورو دوست دارم شبا به یاد تو خودمو میمالم.
لباساشو در اورد لباسا منم در اورد.به خودم اومدم گفتم خب اینکه منو لخت دیده منم همچنین شاید مسخرم کنه من ادعا دعوا دارم و زور هم دارم ولی خایه این کارا رو با یه دختر ندارم.
زدم به در سکس بازی.اومد لب بگیره من اصلا بلد نبودم گفتم اه حالم بهم میخوره ولم کن بلند خندید و گفت خوبه تو پسری.
لب میگرفت منم که بلد نبودم همین طور خوابیده بودم.گفت سینه هامو لیس بزن اینکارو کردم از تو سایت یاد گرفته بودم گوشو گردنشو لیس بزنم که وقتی این کارا کردم یه آه بلند و طولانی کشید و گفت حالا راحتم باهت.دیوونه شده بود گفت بذار تو کسم.منم شنیده بودم کسی این کارو کنه دردسر میشه.گفتم نه.گفت خب باشه ترسو بذار از کون.رفتم شامپو اوردم یکم مالیدم دم سوراخش.جرق شاید تو عمرم 3بار زده بودم2بارش که آبم نیومد یه بار اومد اونم آبو که دیدم سرم گیج رفت.اومد کیرمو بخوره.دید نیمکنم تو گفتم نه قلقلکم میاد +اینکه بدم میادباشه.آروم آروم با ترس میکردم تو.اون دیوونه شده بود،نگو با دوستاش مشروب خورده بودن فقط این زیاد خورده بود.من تندتر کردم کیرم میرفت و میومد ، منم حس عجیب و خوبی داشتم به خودم میگفتم وای اینجارو ببین من دارم دختر میکنم.شاید 3دقیقه بیشتر طول نکشید که آبم اومد منو کشت گفت پاشو بزن .سرگیجه داشتم و کیرم خوابیده بود.
بعد بلند شدیم سرگیجه عجیبی داشتم نتونستم برم حمتم تازه غسل هم بلد نبودم چون رساله که ندشاتم میترسیدم به دوستام بگم مسخرم کنن.
پاشدم و رفتم 2بار بعدی هم هیمن طوری شدم.ولی دیگه الانا نه.الان یک ماهه که عاطفه شوهر کرده.شوهرش تو معدن کار میکنه و شبا میرم پیشش ولی دیگه ترسی ندارم و قرص میخورم تا اونم ارضا بشه.

دوستانم من تمام سعیم رو کردم.گفتم که ادعا ندارم قبل از داستان نوشتن فحش هاتونم به جونم خریدم.ولی لطف کنید فحش ندید.اولین بارم بود.ایشالله مستتون کرده باشه در همین حد بلدم منتظر نظرات قشنگتون هستم.منو راهنمایی کنید چطوری بنویسم سری های بعد.میسی به امید دیدار داداشیا و ابجی های گلم.

نوشته: محمدجواد


👍 1
👎 1
61196 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

314628
2012-03-26 08:46:16 +0430 +0430
NA

اون چک نویسای داستانو خودت لوله کن بکن تو کونت.
آخه بچه مگه اینجا به هرکی داستان بزاره کیره خر طلایی می دن که تو ترسیدی عقب بمونی؟!!!

0 ❤️

314629
2012-03-26 09:04:29 +0430 +0430
NA

واگذارت ميكنم به دوستان.

0 ❤️

314630
2012-03-26 09:14:38 +0430 +0430
NA

خجالت بکش از این کارات
یک کم شرم کن
خوبه یکی بازن آینده ات همین کار رو بکنه؟

0 ❤️

314631
2012-03-26 09:47:43 +0430 +0430
NA

اخه احمق الان داستان نوشتي چي بهت دادن؟ کير بلورين؟ حداقل داستانو يه بار بخون ببين خودت حال ميکني باهاش؟ ريد بهت.

غلط املايي فاحشت تو کون خودت و عاطفه: ﻡﺮﻤﻋ ﻮﺗ ﺪﯾﺎﺷ ﻕﺮﺟ.ﺶﺧﺍﺭﻮﺳ ﻡﺩ ﻡﺪﯿﻟﺎﻣ ﻢﮑﯾ
ﺪﻣﻭﺍ ﺭﺎﺑ ﻪﯾ ﺪﻣﻮﯿﻧ ﻢﺑﺁ ﻪﮐ ﺵﺭﺎﺑ2ﻡﺩﻮﺑ ﻩﺩﺯ ﺭﺎﺑ3
جرق ياجلق؟ خاک تو کونت.

0 ❤️

314632
2012-03-26 10:09:09 +0430 +0430
NA

فقط یک کلام »

ریدم م م م م م م م تو داستانت

0 ❤️

314633
2012-03-26 11:21:01 +0430 +0430
NA

ببین سرجمع شاید یه دقیقه وقت صرف داستانت کردم چون همینم واسه فهمیدن عمق تصورات جلقی یه آدم مشنگ زیاده. جدی چی فکر کردی میای داستان مینویسی؟ چه اجباری به نوشتن داری؟؟؟ اگه عشق نوشتن داری حداقل از خاطرات نویسی شروع کن.
به داستانت کاری ندارم چون فحش خورش خوبه و از این لحاظ بقیه بهت حال میدن. خیلی خلاصه میگم خاک تو سرت با تصویری که از خانواده و آدمهای دورو برت واسه ما ترسیم کردی. تو که رساله ها رو شخم میزنی و واست آداب غسل کردن مهمه به عقلت رجوع کن و ببین سکس با یه هم جنس چه حکمی داره! (مخالف همجنسگرایی نیستم درمورد بعضی ها که طبیعت ناگزیرشون کرده)
فکر میکردم آدمهایی از جنس تو نسلشون درحال انقراضه اما دیدم نه هنوز مثه کـِرم زیر پوست جامعه ی آفت زده ما وجود دارن آدمهایی که کرکره عقلشونو میکشن پایین و افسار وجدان و شعورشونو میدن دست دین و به این شیوه خو میکن تا از انسانیت خارج شن… حرف من اینه، اگه سواد درست حسابی نداری و خانواده و دوربری هات هم نمیتونن ارزشها رو یادت بدن حداقل سعی کن دنیاتو وسیعتر کنی… اگه میای 4تا داستان سکسی و شهوانی میخونی در کنارشم یه کتاب بخون که حرفی واسه گفتن داشته باشه بلکه یاد بگیری همه چیز تو شکم و زیرشکم خلاصه نمیشه…

0 ❤️

314634
2012-03-26 13:44:44 +0430 +0430
NA

همین که اولش گفتی گی هستی نخوندم چون شماها کلا مغزتون معیوبه. یک قیمتی در مغز انسان هست به نام bed nucleus of stria terminalis که تو مغز مردها بزرگ تر از خانم ها هست اما در مردان هم جنس گرا به طور کلی کوچک و تکامل نیافته هست. به نظر می رسه شما به روانشناسی نیاز داری، چون اگر به دلیل یک سری رسوایی ها آمریکا این اختلال رو از لیست پارافیلیا حذف نمی کرد همچنان توی لیست بود.

0 ❤️

314635
2012-03-26 14:24:13 +0430 +0430
NA

[quote=]گفت من جلوییتو میخوام منم که سکسی نداشتم ترسیده بودم و گفتم نه برو ببینم اومدم بزنم از خونه بیرون درو قفل کرد[/quote]
سری بعد یوسف و زلیخا رو بنویس :bigsmile:

0 ❤️

314637
2012-03-26 15:44:04 +0430 +0430
NA

واقعا تصورت يه جقي خوندن داره كه من وقت بزارم?كيرم دهنت همين بسه واست

0 ❤️

314638
2012-03-26 20:53:54 +0430 +0430
NA

این سایت +18؟؟؟با تشکر پدر یکی از بچه های مهد کودک شهوانی

0 ❤️

314639
2012-03-27 09:20:50 +0430 +0430
NA

بابا داری داستان سکسی می نویسی بعد میگی ایشالله
چی بهت بگم

0 ❤️

314641
2012-03-27 16:33:49 +0430 +0430
NA

تو این دوره زمونه (دوره و زمانه) هیچ موجودی (حتی کس خل ترین افراد) تحت هیچ شرایطی یک دختر رو با یک پسر (اون هم شب برای خواب!!!) یک جا تنها نمیذارن بعد مامانش زنگ زد گفت بیا پیش دخترم شب بمون، خیلی کس خلی ، حتی تو تخیلات جلقوی ات، تو روحت شاشیدم مادر جنده…(بقیه اش رو دوستان قبول زحمت فرمودن!) D-:

0 ❤️

314642
2012-03-28 01:37:38 +0430 +0430
NA

كس كش تو نوشتي كه خانواده ي ما مذهبي بود و 17 سالت بود اما رساله نداشتين.كيرم به اون هفت جد آبادت سال 1راهنمايي غسل رو ياد ميدن و سوم جنايت رو كيرم به اون داستان تخميت.

0 ❤️

314643
2012-03-28 08:14:43 +0430 +0430
NA

محمد جواد ملقب به عرشیا 17 ساله از استان گلستان خیلی خوب میشناسمت ولی بهت نمیگم کی هستم که حداقل خجالت نکشی آخه چرا با اسم خودت میای داستان مینویسی و شماره شناسنامه هم میدادی که تو پاسگاه هم بشناسنت . واقعا" که

0 ❤️

314644
2012-03-28 17:07:32 +0430 +0430
NA

مگه بالا سر در این خراب شده ننوشته اگه زیر 18 سالی دمت را بذار رو کولت و گورت را گم کن
کیر تمام علمای نجف با شاگرداشون دو لا پهنا تو کونت که حسابی اعصابت را بیار سر جاش
دیگه نبینم اینجا ها پیدات بشه ها والا شهوانیونی که به کون کردن ( البته از نوع گی ) علاقه دارند چنان کونی ازت پاره میکنند که نفهمی روز کدومه و یا شب چیه
اما این بار به خواهر و مادرت کاری ندارم چون فکر کنم دفعه ی آخرت باشه کیر از دهنت گنده تر میخوری
آفرین بچه ی خوب مثل بچه ی آدم برو این چند روزی که مونده تا تعطیلات تموم بشه بتمرگ پیک نوروزیت را حل کن شاید کمی املاء و انشاء یاد بگیری وقتی شاشت کف کرد و اومدی تو این دارالشهوانیون بتونی دو کلمه حرف حساب بزنی
اونم فکر نکنم چون از همین الان پا دردی ( کونی ) از نوع وخیمش شــــــــــــــــــدی … :hat: :hat: :hat: آره داداش بــــــــــــــــــــــــرو …

0 ❤️

314645
2012-03-28 20:19:48 +0430 +0430
NA

جزوه مینویسی یا داستان

0 ❤️

314646
2012-04-07 00:11:47 +0430 +0430

کوس کش کله کیری دیگه ننویس. ریدی با این کوس شعری که نوشتی. دیگه ننویس و دیگه هم اینجا نیا. برو کون بده.

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها