مخش رو زدم فرداش کردمش

1395/03/28

سلام واسه اولین باره که میخام داستان بنویسم تو سایت و کاملا واقعیه پس اگه بد بود ببخشید.اول از خودم میگم من بهزاد 22 سالمه و با قیافه نسبتا خوب که همیشه دوست دختر داشتم.خب بریم سراغ داستان. یه مدتی بود که سینگل شده بودم تو اینستا و شبکه خهای اجتماعی دنبال جی اف بودم.یه شب تقریبا ساعتای 3 نصف شب بود رفتم تو دایرکت یه دختری تو اینستا گفتم میتونیم باهم اشنا بشیم بعد دیدم جواب داد سلام بله بفرمایید،خلاصه اصل داد و باهم اشنا شدیم شمارشو گرفتم رفتیم تلگرام چت کردن،اسمش هدیه 18 سالش بود اتفاقا خونشونم تقریبا به ما نزدیک بود،عکساشو که رو پروفایلش دیدم خوشم اومده بود. دیگه تا ساعتای 4 صبح چت میکردیم و حرف میزدیم سریع باهام صمیمی شده بود،بعد گفت که سرماخورده منم یه چیز پروندم گفتم میخای فردا بیام دنبالت بریم دکتر اونم گفت باشه عزیزم بیا،واسه ساعت 10 صبح قرار گزاشتیم،رفتیم نزدیکای خونشون زنگ زدم اومد،دیدم داره نزدیک ماشینم میشه اوف چه چیزی میدیدم قیافش معمولی بود ولی چه استیلی داشت قدش تقریبا اندازه من بود حدودا 177 ساپورت پوشیده بود رون پاهاش دیوونم کرد،بعد اومد سوار ماشین شد سلام علیک کردیم،گفتم کجا بریم گفت یه درمانگاه همین نزدیکا هست ادرس میدم بریم خلاصه رفتیم درمانگاه و اومدیم بیرون سوار ماشین شدیم گفتم عزیزم کی میخای بری خونه گفت فعلا وقت دارم بریم بیرون،من یه فکری به سرم زد،خونه ما صبح معمولا خالیه چون مامانم میره خونه مادربزرگم و بابامم سرکاره خواهرمم که ازدواج کرده.گفتم بریم سمت محل ما یکم بچرخیم اونم گفت باشه بریم،رفتم تو شرکتمون ماشینو پارک کردم تو خیابون گفتم حالا که تا اینجا اومدیم بیا بریم بالا یه چیز بخوریم و یه قلیونی بکشیم بعد میریم.اولش من و من کرد و گفت نه نمیام بریم بگردیم منم گفتم خونه که راحت تریم حالا بیا بالا زود میریم.خلاصه راضی شد.من تو کونم عروسی بود اصلا تو خوابم فکرشو نمیکردم بکشونمش تو خونه. رفتیم تو خونه نشست رو مبل و منم شربت درست کردم نشستم کنارش طوری که رونم چسبیده بود به رونش،شربتو ک خورد دستمو انداختم گردنش، دیدم سرشو گذاشت رو شونم منم از فرصت استفاده کردمو صورتشو ناز میکردم و با گوشش بازی میکردم.سرشو اوردم بالا و لپشو بوس کردم دیدم چیزی نگفت لبمو گذاشتم رو لبش اولش گفت نه بهزاد نکن من باید برم دیر میشه.منم گفتم عزیزم زود میریم شروع کردم خوردن لبش وااااای چه لبایی داشت دیدم اونم خوشش اومد داشت لبای منو میخورد.دستمو گذاشتم رو سینش میمالیدم نفس کشیدنش تند تر شد فهمیدم حشری شده گفتم بیا بریم اتاقم. خوابوندمش رو تخت و افتادم روش لبشو مک میزدم و زبونمو میکردم تو دهنش اومدم پایین تر گردنشو لیس میزدم زبونمو میکشدم رو گردنش معلوم بود خوشش اومده چشاشو بسته بود و حال میکرد.بلیز خودمو دراوردم بلیز اونم دادم بالا سوتینشم دادم بالا سینه هاشو گرفتم تو دستم اوووووووففففف چه سینه هایی داشت لبمو گذاشتم روش و نوکشو مک میزدم اونم دستشو کرده بود لای موهام.با لبم سینشو گاز میگرفتم.زبونمو کشیدم رو شکمش رو نافشو لیس زدم.شلوارشو دراوردم اومدم شورتشو درارم اولش نمیذاشت گفت تا همینجا بسه بهزاد بزار بقیش واسه دفعه های بعد تو بیا خونمون همیشه خالیه ولی من زده بود بالا دیگه نقد چسبیدم شورتشو با دستش گرفته بود من هرجور شده شورتشو دراوردم.کسش یکم مو داشت ولی خیلی خوب بود.پاهاشو باز کردم زبونمو کشیدم رو کسش چه بوی خوبی میداد.مک میزدم اونم صدای اه و اوهش بلند شده بود تند تند نفس میکشید.لبمو میمالیدم ب کسش زبونمو میزدم ب چوچولش اونن به خودش میپیچید .بلند شدم کیرمو گذاشتم جلو دهنش گفتم بخور گفت دوس ندارم ولی یکم برات مبخورم سرشو کرد تو دهنش و مک میزد فقط سرشو میخورد من دستم تو موهاش بود.سرشو فشار میدادم که بیشتر بخوره.بعد گفتم بسه عزیزم.از رو میز اتاقم کرم و برداشتم و گفتم بخواب.گفت از عقب نکنیا میترسم منم گفتم نترس اروم میکنم.دمر خوابید منم کیرو سوراخشو کرم زدم که راحت بره تو.کیرمو میمالیدم ب سوراخش خوشش اومده بود بعد سرشو گذاشتم رو سوراخش اروم کردمش تو.وااااای چه تنگ بود به زور رفت تو من تاحالا سوراخ به این تنگی ندیده بودم.هدیه دیدم اروم جیغ میزنه میگه بهزاد درد داره تورو خدا در بیار گفتم یکم طاقت بیار الان عادت میکنی.کیرمو اون تو نگه داشتم اونم بالشو چنگ میزد.اروم شروع کردم ب عقب جلو کردن.کیرم داشت دیواره های کونشو جر میداد.جلو عقب میکردم اونم اخ و اوخ میکرد میگفت بسه دیگه جر خوردم من اهمیت نمیدادم و محکم تر تلمبه میزدم.کیرم تا ته میرفت تو کسش.صدای هدیه هم منو بیشتر تحریک میکرد میگفت جون مامانت بسه منم دیگه داشت ابم میومد کیرمو دراوردم ریختم رو کمرش.حسابی خالی شدم.دستمال اوردم و کمرشو پاک کردم.اومدم بغلش دراز کشیدم ازش معذرت خواهی کردم و گفت اشکال نداره حال داد بعد یه لب ازش گرفتم.ساعتو یه نگاهی کرد گفت دیرم شده مامانم میکشه منو خلاصه لباس پوشیدیمو بردم رسوندمش.منو هدیه یه مدتی باهم بودیم و چند بار دیگه کردمش ولی بعد چند ماه جدا شدیم.امیدوارم خوشتون اومده باشه

نوشته: B.h


👍 1
👎 9
40660 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

545149
2016-06-17 11:20:57 +0430 +0430

آقا با ج ن د ه هماهنگ کنی و بدونه قراره بده بازم به این سرعت نمیده البته باز شربت رو خوردی شاید معجزه شده ولی آخه ک و ن ک ش چجوری کردی تو کو نش ولی وسط سکس ک ی ر ت سر از ک س ش در اورد؟خیلی جق میزنی نه؟
بعدشم اسکل خان کسی که ادعای اینو داره که همیشه دوست دختر داره هیچ وقت تو مجازی کس چرخ نمیزنه که اونجا تور بزنه.تو همون جقتو بزن داستان نوشتن رو هم کلا بیخیال شو…


545158
2016-06-17 11:59:01 +0430 +0430
NA

لامسب نطرت off-boy از خود داستان بیشتر ارزش داره

1 ❤️

545166
2016-06-17 13:21:33 +0430 +0430

احیانا دختری که میگی تو اینستا تور کردی مبینا خوشگله نبود؟!؟! به به عجب دافی زدی! جیگرت دراد :-D

0 ❤️

545171
2016-06-17 13:54:31 +0430 +0430

اول که گفتی " دیکم داشت دیواره های کیونشو جر می داد " و بعدشم که گفتی " دیکم تا ته می رفت تو کثِ ش " ، تا تهشو خوندم که پا به عرصه جانقولر ها گذاشتی. (wanking)
البته اون ماجرای کردن از بَک و التماس های دهنده و حیله های کننده که ارزش این حرفارو نداره. اصلاً این قضیه جادو می کنه. تو کِرِم رو نشونش می دادی تا همین جاش کافی بود. (clap)

0 ❤️

545173
2016-06-17 14:17:55 +0430 +0430

خارش دارم

0 ❤️

545178
2016-06-17 15:36:52 +0430 +0430
NA

مگه مریض نبود ؛حواست باشه سری بعدی تو هم مریض میشی میری دکتر آمپول گوشتی میزنی از ما گفتن بوددددد (erection)

0 ❤️

545181
2016-06-17 18:42:31 +0430 +0430

balew… htmn hmintowrew 🙄 🙄

0 ❤️

545207
2016-06-17 21:11:17 +0430 +0430

یک کسسسسسسسشششششششر به تمام معناااا. سر قرار اول بردیش بالا از کون کردیش ؟؟ اون یادآوری اولیه ات که گفتی “داستان واقعیه” خیلی خوب بود.

0 ❤️

545218
2016-06-17 22:35:33 +0430 +0430

2روغ ک هیچ 5روغم هیچ بیست و دو روغ بود اصلا آروغ بود

0 ❤️

545219
2016-06-17 22:48:43 +0430 +0430

نمیخاستم بدو بیراه بگم ولی خودت یه دفعه این کسسعرتو بخون…ما کهونفهمیدیم کونش ءذاشتی یا کسش؟؟؟اگه کسی فهمید به ما هم بگه…کلا کیرم تو کونت خایم تو ابروت…کونی شب مونده…

0 ❤️

545226
2016-06-17 23:38:45 +0430 +0430

تا اونجا خوندم که گفت بیا منو ببر دکتر :| اصن تو‌ جانی ، تو بکن ولی ناموسن دیگه ننویس

0 ❤️

545244
2016-06-18 05:32:55 +0430 +0430

من نفهمیدم بالاخره بردیش شرکت یا خونه؟؟!!!
جون مادرت یه با شرر و وراتو بخونید بعد بیا اینجا وقت ملتو بگیر

0 ❤️

545269
2016-06-18 09:59:23 +0430 +0430

koslis_azam
sexiro
CZW
فداتون عشقید ?

0 ❤️

545282
2016-06-18 12:38:05 +0430 +0430

اصلا خوشم نیومد
من نمیدونم اینا که ما تو خیابونا میبینیم کی هستن . شماها چقدر اعتماد به سقف دارید . خوشتیپ هستید کیرتون هم بزرگه دختره هم اخر کسه . پس اینا که تو خیابونان کی هستن ؟؟؟ بعد ما میریم مخ میزنیم یک ماه طول میکشه تا طرف بزاره بهش دست بزنیم . برو جقتو بزن جقی

0 ❤️

545287
2016-06-18 14:20:14 +0430 +0430

نظر شما چیه؟دندون مصنوعی داشته دراورده سینشوبالباش گازگرفتن.ابله.کوسم دهنت

0 ❤️

545289
2016-06-18 14:59:59 +0430 +0430

آزیتا جون جان من این فحشی که میدیو عوض کن…بخدا من بیشتر از نویسنده معذب میشم!!!

3 ❤️

545304
2016-06-18 18:50:02 +0430 +0430

دوستان من روزم . میسپرمش به شما ?

1 ❤️

545314
2016-06-18 20:14:47 +0430 +0430

چی شد؟مگه تو کونش نبود؟چرا یهو سر از کوس دراورد؟

0 ❤️

545320
2016-06-18 21:29:34 +0430 +0430

off-boy از اسرار دل آدم خبر میده
خیلی آقایی
خیلی مرامی
خیلی های کلاسی

ما فقط میایم نظرات تورو بخونیم و حال کنیم

به نویسنده داستان: کل کیرهای پزشکان و جراحان قاره آسیا و اروپا، تو کونت.

0 ❤️

545341
2016-06-19 08:51:23 +0430 +0430

خوبه حداقل نكات نويسندگي رو رعايت كردي-١-شربت اوردي خوردي بعد كرديش -٢-خونه خالي ميشه و عامل مزاحم وجود نداره-٣- و اينكه بار اولت هست كه كس شعر مينويسي

0 ❤️

545518
2016-06-20 02:29:40 +0430 +0430

bebakhshid ye soale fani!:
in support ya SAAPPORT chi hast ke hame aghayun mohtaram inja ke az ghahremanbazihaye fantezishun inja migan, in shahe pariyuneshun hamishe SAAPORT mishe!
bebakhshida man ziad ahle mod o fashion nistam . vala
haminjuri baram soal shode!

0 ❤️

545530
2016-06-20 06:04:39 +0430 +0430

خیلی جق میزنی رو مغزت تاثییر منفی گذاشته یا کمتر کن جقت یا صابونت عوض کن .موفق باشب پسرم

0 ❤️

545571
2016-06-20 16:24:41 +0430 +0430

kiram ba hamin aXi ke aLan grftam
tOO kose aMMat
^,^

0 ❤️

545591
2016-06-20 20:33:56 +0430 +0430
NA

این شربت خار داستانارو گاییده

0 ❤️