مددکار کار بلد

1391/04/24

امشب تصمیم گرفته ام راوی داستانی باشم که حدود 12 سال پیش برای این حقیر سراپا تقصیر رخ داد و از دو جنبه برایم اهمیت داشت نخست اینکه اولین تجربه کاریم به عنوان یک مددکار اجتماعی بود ودوم اینکه اولین تجربه سکسی ام در اوج بلوغ جنسی ام بود /القصه اینجانب در یکی از شهرهای جنوب کشور برای رشته مددکاری پذیرفته شدم ;در سیستم بسته آن روزگار که نه موبالی بود ونه اینترنتی اصولا" برقراری ارتباط با جنس مخالف به مراتب سختر از این ایام بود وتنها کاری که از دستمان بر میامد دید زدن و پیدا کردن سوژه ای بود برای جلق های شبانه وتصوری که از سکس داشتم چیزی ماورائی و دست نایافتنی بود .

پس از گذشت چند ترم درس مددکاری عملی را انتخاب کردم و شیوه پاس کردن درس به این صورت بود که باید خانواده مددجویی که رسما" به یکی از ارگانهای کمیته امداد یا بهزیستی جهت دریافت تسهیلات مراجع کرده بود را تحت پوشش قرار میدادیم که کار ما این بود که تائید کنیم متقاضی شرایط مددجویی را دارد یا نه .پس از مراجعه به بهزیستی پرونده وآدرسی را یکی از خانم های کارمند در اختیارم گذاشت به محض حرکت آقایی از اتاق مجاور خانم کارمند را صدا زد و پس از لحضه ای مرا نیز به اتاق فرا خواند آقایی میان سال که موهای سرش رو به سفیدی گذاشته بود پرونده را از دستم گرفت ورق زد و خطاب به خانم کارمند در حالی که نگاهی اجمالی به من انداخت گفت:پرونده خانم موسوی را به ایشان بده خانم پس از اندکی تامل جواب داد اما حاجی فکر کنم ایشان مجردباشن حاجی گفتن:اشکال نداره تا خانم جهت آوردن پرونده مذکور رفتن حاجی با نگاهی که طبع شوخش را بیشتر هویدا میکرد گفتن: که مجردی ها چه بهتر ادامه داد که مدد کار باید اهل کارخیرباشه مدد کاری;مددکار خوبی میشه که کار بلد باشه ;نه وولک (کلمه عامیانه جنوبی ها) منم با خنده ساختگی لبخنداشو جواب میدادم القصه پرونده را گرفتیم و عازم آدرس آنجا شدیم داخل اتوبوس پرونده را مروری کردم …اینجانب راضیه موسوی مادر دو کودک به مشخصات… مدت یک سال است که شوهرم به علت بیماری…فوت و…/دوبار متوالی زنگ خانه را به صدا درآوردم صدای زنی جوان به عربی پرسید که کیه در را باز که کرد اولین چیزی که نظرم را جلب کرد موهای طلایی رنگی بود که معلوم بود آخرین باری که رنگ شدن قبل فوت همسر بوده چون قسمت اعظم هر دانه مو سیاه پر کلاغی بود و آخرای مو رنگ طلایی سال قبل را با خودش داشت به غایت زیبا ;وخوش اندام بود باهر جان کندنی که بود خودم را معرفی کردم.خودش را جمع جور کرد شیل(روسری سیاه عربها)را محکم تر کرد و مرا به داخل دعوت کرد در را هم پشت سرش بست .نمیدانم چرا دیدن این حرکت باعث مکثم وتند شدن ضربانم شد مرا به اتاقی فرا خواند ساختمان تازه کاره بود داخل اتاق کولر نداشت اما نواحی جنوب بجای گل و گچ جداره داخلی اتاق را سیمان کاری میکنن که این باعث میشد یک خنکی مرطوبی را حس کنم با شربتی خنک ازم پذیرایی کرد منم دفترو دستکم را بیرون آوردم و مشغول پر کردن فرمها شدم در اتاق مجاور کودکی حدودا"دو ساله خوابیده بود اما بیشتر نگاهم به اندام زیبای راضیه بود با وجود دو شکم بچه که زائیده بود هنوز ترگل ور گل مانده بود کمر باریک و کون پهن و قلمبه اش و سینه های درشتش تمام ذهنم را متوجه خود ساخته بود به نحوی که نمی دانستم اطلاعات لازمه را چطور مینویسم حالتی بین شهوت و دلهره داشتم طبیعی بود که اگر ایشان گاگول هم تشریف داشتن همه چیز را فهمیده بود واز آن لحظه بود که فتانه گری خانم گل کرد دیگر زیاد در قید افتادن روسری نبود وقتی ازش شناسنامه هارو جهت مطابقت خواستم با اینکه میدانست جایشان کجاست مدام کون مبارکشان را به هوای گشتن زیر فرش جلو من حقیر قلمبه میکرد و بجز من (گه در آن لحظه به جای مدد کار به اصطلاح مهندس کشاورزی تشریف داشتم)کسی را یارای دیدن آن اندام زیبا ومقاومت نبود .چه بگویم که انواع تنازی هارو بکار بست که مرا شیفته و حیران خود کند.و همه این کارها نه از برای من دانشجوی چلقوزبود که به گمان ایشان حقیر عامل تائید وی برای برقراری مستمری بودم که تا حدودی واقعیت داشت.لحظه به لحظه حشرم بالا میزد. چند جای برگه را باید امضاء میکردند دستان لطیفش را جلو آورد در یک کسر ثانیه اندیشیدم که آخرای کار است ودیگر زمانی برایم باقی نمانده در این افکار بودم که پرسید کجارو گفتم چی؟ با خنده معناداری پرسید امضاء دندانهای سفید ولبان گوشتی قرمز رنگش طپشم را بالا برد رعشه غریبی را در دستانم حس کردم به جای امضاء اشاره کردم دستش را برای گرفتن خودکار به دستم چسباند اگر بگویم چند لحظه ای تمام دنیا تاریک شد مبالغه نکردم دستش را بلند نکرد;از آن لحظه دیگر هیچ حرکت من ارادی نبود /پستانهایش آن دو پستان درشت را در دستم حس میکردم لبانش را با لبانم گرفتم تا می توانستم مک زدم کیرم به حدی سفت شده بود که حس میکردم میخواهد شلوارم را سوراخ کند.درازش کردم دست راستم را دور کمر باریکش حلقه زدم خودش دکمه های پیرهن مشکیش را باز کرد کورست قرمز رنگش را بالا برد دستش را زیر ممه راستش برد و جلو آورد نوک پستانش را به دهن گرفتم . این بار دیگر لازم نبود مانند سوژه های جلقم چشمانم را ببندم بلکه باید تمام جسمم چشم میشد تا آن بدن زیبا را ببینم کیرم را به رانهای نرمش میمالیدم حسی شهوانی از ستون فقراتم شروع شد وبه ارضاء شدنم ختم شد تمام شورتم خیس شد خنده ای کرد گفت: همین بودی بی جنبه پس من چی؟ از شر منگی سرم را پائین انداختم. رفت بیرون5 دقیقه بعد دیدم چادر رنگارنگی به سر .داخل اتاق شد.اما بجز کورست و شرت چیزی به تن نداشت. راستش را بخواهید از ترس داشتم نفس نفس میزدم پرسیدم آخه اینجوری نکنه کسی بیاد ؟(اصطلاحا"سنگ را یاد دزد مینداختم )گفت:نترس کسی نمیاد دقایق اول از خدام بود که بگه برو اما چند دقیقه که گذشت ی لیوان شربت تعارف کرد کنارم نشست. دوباره حس شهوت سراغم آمد / ی بالشت گذاشت بالا سرشو روش گذاشت کیرم دوباره راست شد .گفت:لباساتو در بیار لخت شدم /ی دستمال کاغذی داد خودمو تمیز کردم بعد یک کاندوم انداخت از شرم پشت به اون کاندومو زدم با هم مشغول شدیم/پرسیدم این بچه بیدار نشه جواب داد سنش کوچیکه درم قفل کردم هرچه زمان میگذشت صدای آه و نالش بشتر بلند میشد لرزیدن لباشو رو لبام حس میکردم/ با دستش کیرمو گرفت خواست بذاره داخل کوسش اما خودمو کشیدم میخواستم از نزدیک کوس رو ببینم آب زلالی از کوسش میزد بیرون به شدت باد کرده بود رنگ صورتی مایل به قرمز داخل کوسش باعث شد ناخودآگاه مثل فیلمهای سوپر شروع کردم به لیس زدن آه ونالش بلند شد نوک چوچولشو مک میزدم یک تشنج ریزی تمام بدنش رو در بر میگرفت دیگه امان نداد کیرو داخل کوسش گذاشت با یک تکان تند تا آخر بردم تو جیغکی کشید گمان کردم دردش اومد اما نه متوجه شدم از لذت بوده شروع کردم تلمبه زدن پاهاشو دور کمرم قفل کرد منو به پشت خابوند اومد روم از زیر تلمبه میزدم صدای آهش به قدری بلند شده بود که ترسیدم همسایه ها بشنوند یهو رو سینم افتاد بی حس شد وقتی فهمیدم ارضاء شده حشری شدم تند تند تلمبه زدم تا منم ارضاء شدم/لباس که پوشیدیم چند کار پرونده مونده بود تکمیل که شد/گفت به نظرت تحت پوشش میشم گفتم:اینجوری که من نوشتم شک نکن وقت خدا حافظی گفت امروز برادر شوهرام رفته بودن تهران اونا رو عجم جماعت حساس هستن نذاشتم بقیه حرفشو بزنه گفتم خیالت راحت باشه من یه مدد کار کار بلدم دیگه منو نمی بینی خنده ای کردو درو پشت سرم بست. این هم از حکایت ما قابل توجه نقادهای محترم من اولین باره تو این سایت اومدم اولین باریه که مینویسم و قصد نوشتنم ندارم پس فحش ندید اگه دادی به خودت دادی من به فحش حساسم میدونم غلط املایی و نگارشیم دارم پاینده باشید

نوشته: تاواریش


👍 1
👎 0
78735 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

325243
2012-07-14 15:45:07 +0430 +0430
NA

چندخط بیشترنتونستم بخونم.
بیش ازحدکسل کننده بود

0 ❤️

325246
2012-07-14 15:54:58 +0430 +0430
NA

حاجی داستانت مال نبود .صحنه هاش کم بود.بعدشم باید 10 خط بخونیم تا بفهمیم جنابعالی پسری یا دختر .

0 ❤️

325247
2012-07-14 16:12:05 +0430 +0430
NA

با داستانت حال نکردم…
از لحاظ موضوع و محتوا و نگارش ضعیف بود
در ضمن غلط املایی زیاد داشتی

0 ❤️

325248
2012-07-14 16:23:10 +0430 +0430
NA

بیشتر شبیه لالایی بود که اخه کس مغز

0 ❤️

325250
2012-07-14 19:30:28 +0430 +0430
NA

khili bad bod

0 ❤️

325252
2012-07-14 20:33:00 +0430 +0430
NA

dfvjsb

0 ❤️

325253
2012-07-14 22:12:36 +0430 +0430
NA

موضوعش جالب نبود، سوء استفاده از شرايط، هرچند از خيلي سوژه هاي ديگه بهتر بود.
به خوبي صحنه پردازي نشده بود؛ روان هم نبود، جايي ادبيات شكسته بود، جايي ادبيات نوشتاري كه باعث سردر گمي مخاطب مي شد. اما در كل به نسبت اين سايت خوب بود و چون ديگه نميخوايد بنويسيد توصيه ديگه اي نمي كنم!

0 ❤️

325254
2012-07-14 23:18:49 +0430 +0430
NA

با نظرات دوستان مریم مجدلیه ویاور همیشه مومن موافقم( راستی جریان این شعره یاور همیشه مومن چیه اگه کسی متنشو داره بده ماهم بخوونیم )ژ
اولش میخواستم بیام فحش بدم دیدم نه طرف گفته فحش ندید ما هم بهش احترام میگذاریم و الکی فحش نمیدیم
فقط بگم غلام ادبیاتتم
غلام حسینم داداش
خب جای این نثر غلیظت میومدی داستانتو شعر مینوشتی راحت تر هم بودی ( بلد نیستی بیا کلاس خصوصی بدون اجرت مادی/ 5 دقیقه اجرت معنوی میگیرم ازت )
ما اینجور آدمیم دیگه
خوش باشی و سرافراز دوست عزیز مددکار ماشالله عجب مددی هم رسوندی بهش
میدونستی تو عده فوت بوده بدبخت؟چه گناهی کردی؟از گناه سکس با محارم و زن شوهر دار هم بیشتره

0 ❤️

325255
2012-07-14 23:43:12 +0430 +0430

بیشتر از این خوشم اومد که راست بود (نه کیرم، بلکه داستانت)
بعد از مدتها علمکم یه کم قد کشید. بردیم به حال و هوای جنوب…
اشکالت هم بیشتر نحوه نگارش کلیله دمنه ایت بود و گرنه … ای کلاً راضیم ازت خواستی بازم بنویس معلومه با توجه به شغلت موقعیتهای کس و کون بازی زیادی داری. از قرار معلوم کارت هم بلدی و امون نمیدی. با armin-alone مخالفم هر موقعیتی که رضایت 2 طرف فراهم باشه و به کسی لطمه روحی نخوره توجیه پذیره (طرف که شوهر نداشته) عده، مده رو هم بذار برای اهل فقه و طهارت و روضه رضوان …

0 ❤️

325256
2012-07-15 00:53:26 +0430 +0430
NA

mostoufi جان راست میگی منم حذب اللهی نیستم ( ببخشید حذب خامنه ای ای ) چون اینا بیشتر خداشون خامنه ای تا خدای تبارک و تعالی
ولی از سکس توی عده بدم میاد خب چون رسما توهین به مرده است ( اینم از عواقب مرده پرستیه )
باسم سواله چرا مرد 7 زنش تموم نشده میتونه بره زن بگیره ولی زن باید 1 سال عده نگه داره؟

×××××××××××××××××××××××××××××××
به ترکه میگن آخرین باری که آرزو کردی چی شد؟
میگه فرداش بابای آرزو اومد منو کرد

0 ❤️

325257
2012-07-15 00:53:46 +0430 +0430
NA

تو با این ادبیات غنی و پر مغزت اینجا چی کار میکنی؟؟؟؟
مگه میخواستی متن سخنرانی آماده کنی؟؟ 4/5 خط بیشتر نخوندم این شیوة داستان نویسی نیست عمو…7

0 ❤️

325258
2012-07-15 01:06:21 +0430 +0430

سكسيولي-ادبي
اي جونت بياد بالا!
اي برادر مگر مجبور بودي كه اين چنين ادبي بنويسي؟
خب ميومدي محاوره اي مينوشتي كه هم خودت راحت تر باشي هم ما راحت تر بخونيمش!
موضوعش سكس با محارمو ازين جور چيزا نبود بخاطر همين فحش بارونت نميكنم
اولش ادبي اومدي گفتم بابا طرف استاده دانشگاهه ولي وقتي به سكسش رسيدي به طور بسيار سريع و ناگهاني ريدي!
ولي در كل فعلا بايد تمرين كني
نتيجه گيري:ريدي!همين

0 ❤️

325259
2012-07-15 01:18:17 +0430 +0430

توی این سبک نوشتن زیاد کار داری یعنی خیلی ایراد داری
از افعالی مثل کرد خیلی استفاده کردی و پشت سر هم آوردیشون یا مثلا توی 4 تا کلمه دوتاشون (که) هستش و این خواننده رو آزار میده.
وقتی تو داری جدی مینویسی به جای کلمه ی (منم) باید بنویسی (من هم)
از این قبیل اشتباهات زیاد داشتی و کلماتت همش تکرار میشدن.
یبخشید تو چطور فهمیدی توی اتاق بغلی یه بچه خوابیده و اونم دوسالشه؟
یعنی قبل از نشستن یه چرخ تو خونه زدی؟
یه سوال از یاور…نکنه اتاق های جنوب مثل آشپزخونه اوپنه؟؟ ;-)
ببخشید رفیق ولی داستانت رو تا اینجا بیشتر نخوندم.
خودمونیم فحش حقتس…کیر اسب اصغر گاریچی تو ماتحتت دقت کن.
غلط املایی هم زیاد داشتی.

0 ❤️

325260
2012-07-15 03:41:54 +0430 +0430
NA

از دوستان عزيز خواهش ميکنم سايتو ورزشى نکنين. حالا ما رنگ آبى رو دوس داريم خواهشا چيزى نگين که از همديگه ناراحت بشيم ما پرسپوليسيا رو هم دو س داريم. گردنمون از مو هم باريکتر. ممنون
آرمين خان لطفا سايتو سياسيش نکنين. بذارين اينجا راحت باشيم ازين حرفا
ممنون

0 ❤️

325261
2012-07-15 04:00:21 +0430 +0430
NA

چـــــشم دیگه حرف سیاسی نخواهیم زد شیر جوان :X
ماشالله عجب یال و کوپالی داری کل سایت رو گرفته
از کامنتات خوشم میاد ;) ;) ;) ;) ;)
راستد میگی بشینیم حرف سیاسی بزنیم فردا حضرات بیان یه چیزی فراتر از گرز رستم به ما شیاف کنند
که چی بشه
همون حرف سکسی بزنیم حالشو ببریم

زن قزوینیه بهش میگه بیا حرف عاشقانه بزنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قزوینیه سریع میگه داداشت خوبه؟
:p :p :p :p

0 ❤️

325262
2012-07-15 04:16:16 +0430 +0430
NA

آرمين خان:
چاکرتم به مولا
داش
ايولا

0 ❤️

325263
2012-07-15 05:03:32 +0430 +0430
NA

دادا این حرفا چیه شما بگو بمیر ما نامردیم نمیریم
همه یه هدف داریم این مهمه

0 ❤️

325265
2012-07-15 06:34:22 +0430 +0430
NA

هی هی بچه ها درسته داستانش خوب نبود ولی اون که آخر داستان عذر خواهی کرد چرا فحش میدین

0 ❤️

325266
2012-07-15 07:37:45 +0430 +0430

که دفعه ی اولته میای اینجا و توی همین دفعه ی اول هم هوس کردی بنویسی ها؟؟ که فحشت ندیم چون به فحش حساسی آره؟! خب گل پسر کاربلد دیگه به چی حساسی؟ اجالتا به کیر خر حساسیتی نداری؟ میدونی که چرا میپرسم خب البته باید هم بدونی. هرچی باشه کاربلدی و میدونی هم که ما کارمون رو بلدیم. پس بچه کونی ابنه ای بی ناموس رفتی زن تازه شوهر مرده ای رو که کارش گیرت بود رو کردی اونوقت اومدی با اون لهجه ی کیریت و پر از غلط املایی و انشایی داره واسه ی ما تعریف میکنی بعد انتظار داری مثل عبدل کس قرنه نگاهت کنیم وچیزی بهت نگیم؟ درسته که داستانت تا حدی واقعیه اونم تا اونجایی که رفته بودی خونشون چون کاملا مشخصه بقیه ش از ذهن تهی خودت در اوردی چون اگه کسی حتی فقط یه بار رفته باشه جنوب و یا به فرهنگ و ادابشون اشنا باشه میدونه که اگه همسر زنی بمیره کل عشیره و فک و فامیل همسرش اجازه نمیدن که غریبه ای به راحتی حتی نزدیک خونش بشه. اونوقت تو رفتی توی خونش و به طرز احمقانه ای ترتیبش رو دادی؟ کیرهمه ی ممدجویای بهزیستی و همه صندوقهای صدقات کمیته امداد توی کونت کس کش کسمغز دیگه ننویس. اگه دفعه دیگه بنویسی خودم میام میبرمت… با کیرخر میکنمت

0 ❤️

325267
2012-07-15 09:25:14 +0430 +0430
NA

کاری به موضوعش ندارم رفتی زن بیوه کردی بهت چسبیده نوش جونت
تو که بلد نیستی بنویسی چرا وقت ما رو میگیری
هر خط دوبار خوندم اصلا نگارش خوبی نداشتی
غلط املایی که دیگه نگو
خلاصه که دیگه اینجوری ننویس
ساده و روان بنویس که بشه خوند
داستان نوشتی یا دکلمه؟
دیگه ننویس …

0 ❤️

325268
2012-07-15 10:32:32 +0430 +0430
NA

کس کش لاشی اگه کیر دوست داشت که شوهر میکرد نمیرفت مستمری بگیره بعدش احساس کردی دستاش به دستات خورد ولبشو گرفتی کس کش مگه سکس فانتزی کردی کونی زنی که شوهرش میمیره تنها توخونه نمیذارنش بلافاصله با برادرشوهرش ازدواج میکنه داستان دروغ محضه کونی بی شرف

0 ❤️

325269
2012-07-15 14:19:49 +0430 +0430
NA

بابا این بدبخت گفت دیگه نمی نویسم دیگه این همه نصیحت و فحش دیگه چرا بهش میدین البته هر چیزی اصولی داره اصول این سایت هم فحش دادن به نویسندگان محترمه فقط یه چیز دیگه اگه بلد نیستین شعر بگین چرا شعر میگین تو رو خدا دیگه آبروی شاعرای این سایتو نبرین دلتون میخواد فحش بخورین اگه میخواین تعارف نکنین

0 ❤️

325270
2012-07-15 15:39:20 +0430 +0430
NA

خو بچه کونی من که میدونم چرا با این ادبیات نوشتی؟
گمشو تا پتتو نریختم رو آب.

0 ❤️

325271
2012-07-15 16:32:01 +0430 +0430
NA

نخوندم ولی از نظرات بچه ها معلومه چه تری زدی

0 ❤️

325272
2012-07-15 17:11:01 +0430 +0430
NA

کسشعراتو نخوندم ولی حاجی نیستی یعنی از اون قلابیاش هستی

0 ❤️

325274
2012-07-16 02:20:04 +0430 +0430
NA

اه اه ریدنم گرفت داستانت کیری بود!! ی چیزه باحال نمیذارن حال کنیم

0 ❤️

325276
2012-07-16 09:47:17 +0430 +0430

نخوندم ولی ننویس. . . . . . . . . . . . .
با نظر سیلور حال کردم ولی زیاد از حد فحشت داد. آخه وقتی واسه دفعه اول میایی تو سایت نباید چند تا داستان رو بخونی؟ ببینی که چه جور جاییه؟ واقعا هر زن بی پناهی به شما نیاز پیدا کرد باید بکنیش؟ کله کیری سعی کن داستانهای اینجا رو بخونی و با روحیات بچه ها آشنا بشی بعدش اگه فکر کردی بلدی بنویسی اونوقت بنویس. ما که از ادمین خواهش کردیم یک بخش جداگانه واسه خاطرات درست کنه که امثال شما اونجا بنویسن و کمتر فحش بخورن ولی متاسفانه قبول نمیکنه. خلاصه ننویس. شاش بچه های جنوب تو دهنت دیگه ننویس.

0 ❤️

325277
2012-07-18 13:32:53 +0430 +0430
NA

ایا تا به حال کیر دیده ای ایا تا به حال کیر را خورده اید حال می خواهم مبالغه انجام دهم ایا کیر را در کیر دیده ای نه اپر ندیده ای به ما مراجعه بنمایییییید کس و شعر بودید

ید

0 ❤️

679749
2018-03-30 21:53:09 +0430 +0430

اخه کسخول چرا مثل بچه راهنمایی ها کردیش
مثل ادم تایپ کن دگ جغی

0 ❤️