مرا با نام خودت صدا كن

1397/04/17

تو بغلش لم داده بودم فیلم در حال پخش بود مرا با نام خودت صدا كن
دستش رو كمرم نوازشگر كشیده شد
_من میخوام تورو با اسم خودت صدا كنم
تكیه ام و ازش گرفتم و بهش خیره شدم
_ولی من دوست دارم تو رو با اسم خودم صدا كنم
خودمو سمتش كشیدم دستم و رو عضله گردنش لغزوندم صداش كردم با اسم خودم
_باراد
_چرا دوست داری اسمتو بدی من
گوشش و نوازش كردم تا ته ریش زبر و كمش
_چون منو تو یه نفریم
_چرا اون یه نفر باید باراد باشه
هلم داد رو مبل و روم اومد با صدام كه از نطر اون خوش اهنگ ترین بمی دنیا بود زمزمه كردم
_من فقط تورو میخوام
دكمه های پیرهن سفیدش و باز میكردم و اون مثل همیشه خیره ام بود گاهی فكر میكردم اصلا تحریك نمیشه ولی اون نگاه لعنتیش كه خیره روم بود انگشتامو دنبال میكرد لبامو با نگاهش میبوسیدم دستم و وسط پاش كشیدم
منقبض شدن خفیف فكش و بوسه غلیظمون
لباش كه اكسیژن اطرافمو میبلعید و جای جای دهنمو مزه میكرد خودمو با ناله بالا كشیدم و سعی كردم بیشتر لباش و بگیرم ازش شاكی بودم هیچ وقت به اندازه كافی لبای نرمش و بهم نمیداد. چونه ام و بوسید گوشم و بوسید زمزمه های محوش و میشنیدم و صدای خش خش شلوار جین خیلی تنگم كه اجازه داشتم فقط پیش خودش بپوشم بالا كشیدن كمرم میدونستم دوست نداره همینجوری شل بمونم ولی من مسخش بودم كیرش و گرفتم و سمت خودم هدایت كردم دست دیگه ام موهاشو چنگ میزد پاهام باز دو طرفش بود انگشتاش و رو داغی لبام گذاشت …انگشتای لعنتی …هیچ چیز به اندازه انگشتاش تحریكم نمیكرد … انگشتاش و عمیق مكی
دم اینقدر تو دهنم هل داد كه عقم گرفت و محكم تر مكیدم انگشتای خیسشو از چونم پایین كشید این حركتشو دوست داشتم انگشتاش و رو سوراخم حس كردم سرم و فشار دادم به مبل اه بلندی كشیدم اشك از چشام ریخت خیلی وقت بود كه باهاش نخوابیده بودم و در حد مرگ تحریك شدم محكم داخلم كوبید جیغم با لباش خفه شد شونه های پهنش جلوی چشمم بود لعنتی چرا پیرهنش و در نیاورده بود كه من بو بكشم اون بوی تنش. و موقع سكس
شونه هاش. و از روی لباس چنگ زدم ى ناله های بم و كوتاهش و میشنیدم دستش و رو كیرم حس كردم حركات منظمش میخواست با هم برسیم به خودم فشارش دادم و شل رو مبل افتادم احساس كردم تنم از داغی مایع درونم سوخت موهای خودم و كه مرطوب بود چنگ زدم خیره بهش شدم كه دستاشو دو طرفم ستون كرده بود گردنم و بوسید
_ببخشید اگه اذیتت كردم تشنه ات بودم مرد من خیلی تشنه
لاله گوشش و مكیدم
_من میخوام فقط
صدای زنگ موبایلم همه چی وبهم زد اسم مامانم و فریادای بعدش كه اگه بفهمم دوباره پیش اون لاشی از هستی ساقطش میكنم مامانم چیزی نمیگفت كه انجام نده اونقدر قدرتمند بود كه هیچكس جلوش حرف نزنه حرفای تهدید امیزش تو گوشم زنگ میخورد دستام میلرزید هیچی نتونستم بگم فقط با درد شلوا جینم و پوشیدم و نخواستم جلوی نگاه عاشق مردم خودمو بشكنم دستامو گرفت
_باراد
_دانیال مامان بابام ما رو بدبخت میكنن
هیچی نمیگفت تمام راه تا خونه مادر بزرگم و پشت فرمون گریه میكردم گناع من چی بود؟
تك پسر بودن یه خانواده با نفوذ با پدر مادر دكتر؟ مامانم میگفت چی برات كم گذاشتیم كه اینطوری شدیم و من لال میشدم ! من بخاطر كمبود عاشق اون مرد نبودم و زجه های مامانم كه مگه منو بابات جز عشق به تو و به زندگیمون چیكار كردیم كه تو اینطور شدی و من مدام در خودم میشكستم وقتی سیلی سنگینش رو صورتم نشست و هیچی نگفتم ! خودمو بدبخت میدونستم چون به مامان بابام حق میدادم اونا از من ارزوهاشون و میخواستن ولی پس من چی ؟ كم كم یاد گرفتم خودمو فراموش كنم و بخاطر لبخند اونا تلاش كنم دیگه مهم نبود خودم شاد باشم یا نه مهم اونا بودن ولی قلبم پیش مردم بود …ارزو میكردم مثل اون شجاع بودم
هق هق هام رو پای پدربزرگ خفه شد و اون حتی موهام و نوازش نكرد اون هم یه نمونه مغرور بود اونم از تنها نوه اش افتخار میخواست كم كم دستاشو رو موهام حس كردم و گریه ام بند نمیومد سرمو بلند كردم
_بابا
موهای سفیدش انگشتش و رو لبم گذاشت
_هیچی نگو باراد …همه رو به ستوه اوردی
من همه رو بخاطر عشقم به ستوه اورده بودم
و من همچنان با دستای لرزونم هم عشقم و نگه داشتم هم خانواده ام و نمیدونم چیكار كنم
من گم شدم!

نوشته: باراد


👍 14
👎 5
11268 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

700641
2018-07-08 22:06:49 +0430 +0430

بد نبود فقط یکم قاطی بود، دیالوگارو مشخص تر بنویس
معلوم شه کی به کیه.

0 ❤️

700670
2018-07-08 23:05:55 +0430 +0430

بازم گی؟ اما خوب نوشته بودی!!!

0 ❤️

700671
2018-07-08 23:09:30 +0430 +0430

گود بود. لکن همونطور که فرمودن یخده دیالوگا قاطی پاتی بود.

1 ❤️

700679
2018-07-08 23:53:46 +0430 +0430

خوب بود…لایک

0 ❤️

700769
2018-07-09 09:09:53 +0430 +0430
NA

پشمام داستان گي???

0 ❤️

700809
2018-07-09 14:35:58 +0430 +0430

غالفگیر کننده و فوق العاده بود من تا آخر سکس متوجه نشدم که هر دو طرف مرد هستند قلم و نگارش خیلی خیلی ساده و روان و زیبا بود و همچنین احساسات منتقل شده کاملا به جا و واقعی و ملموس بود افرین باراد
بازم بنویس و امیدوارم به خودت برسی و خودت و پیدا کنی!

0 ❤️

700838
2018-07-09 17:26:13 +0430 +0430

سلام. خب یه کامنت بذا که پای داستانا بتونیم بات ارتباط برقرار کنیم باراد.
نقطه و ویرگول استفاده کنی ممنون میشیم.
در کل مثل بقیه داستانا رمانتیک و غمگین بود. اما شخصیت پردازی خاصی نداشت و خب خیلی رک بگم اگه داستان گی نبود و هتروسکچوال بود اصن چیز تازه ای نمیداشت. یخرده پیچیدگی متنات کمه درکل. اما دوس داشتم، بخش اروتیکش جذاب بود و حسای اخر داستانو خیلی می فهمیدم. بازم بنویس.

1 ❤️

700866
2018-07-09 20:24:19 +0430 +0430

دوستان خواااااهشا اول داستان ذکر کنید محتواش گی هستش،دو ساعت وقت نذاریم آخرشم حال گیری بشه

0 ❤️

701042
2018-07-10 09:24:03 +0430 +0430
NA

بخاطر اسم داستان (که اسم یک فیلم با تم گی هست) مشتاق شدم داستانت رو بخونم ولی واقعیتش خیلی لذت نبردم… خصوصا که انتظار شاهکاری مثل خود فیلمنامه رو داشتم!

0 ❤️

701128
2018-07-10 20:36:40 +0430 +0430

فیلمش که فوق العاده بود برم داستان رو بخونم ببینم چطوره

0 ❤️