مرتضی،شوهر خواهر عزیزم

1397/10/03

سلام
من مریم هستم ۲۹ ساله
از اول ازدواجم با شوهرم مشکلات زیادی داشتیم
دو تا آدم از دو قشر مختلف میخواستن با هم زندگی کنند با وجود یه بچه نتونستیم همدیگر و درک کنیم و ناچار بخاطر بچم همدیگر و تحمل میکردیم
بلعکس من خواهرم لیلابا شوهرش خیلی خوب بودند
و با هم صمیمی بودند و چرا دروغ بگم شاید بعصی وقتا هم حسودیم میشد بهشون
خلاصه مشکلات منو محتبی هر روز بیشتر میشود و بیشتر از هم دور میشدیم
مرتصی شوهر خواهرم هم خوشگل بود هم قد بلند و جذاب
از خواهرم میشنیدم که میگه خیلی هم شهوتیه
یه جورایی کیس ایده آل من بود
از مشکلاتم با مجتبی با مرتضی درد و دل میکردم
گاها پیشش گریه میکردم و اونم با حرفاش آرومم میکرد
یه روز که داشتم براش درد و دل میکردم بغض گلومو گرفت و سرمو گذاشتم رو شونش گریه کردم
اونم نوازشم میکرد.از اون روز به بعد رفتارش بامن تغییر کرد و نگاهاش یه جور دیگه شده بود
فهمیدم که اونم دلش میخواد
تصمیم گرفتم که یه دفعه باهام سکس کنه
یه روز بخاطر یه ضمانت وام باهم رفتیم بانک و بعد از اتمام کار بهش گفتم بریم خونه یه چایی بخور اول که میگفت نه ولی یهو گفت مجتبی خونس گفتم نه دیدم شل شد و گفت باشه بریم
رسیدیم خونه سماور و روشن کردم گفتم من برم لباسمو عوض کنم و بیام
رفتم با یه ساپورت سبز و تاپ سفید چسبون اومد تا دیدم رنگش پرید انگار
چایی را آوردم اومدم روبروش نشستم و از عمد هی خم میشدم که سینه هامو دید بزنه
سر بحث مجتبی را پیش آورد و منم دوباره شروع کردم به درد و دل
اومد کنارم نشست سرمو چسبوند به شونش و هی نوازشم کرد اما دستاشو کش دار به بدنم میکشید و هی میرفت پایین و پایین تر
و هی من میچسبوند به خودش
منم یواش یواش رفتم نشستم روپاش
دیگه با این کار من ازادانه دستش همه جام میتابید
و سرمو بلند کردو لبامو گرفت به لباش
محکم مک میزد لبامو و دستشو از پشت کرد تو شورتمو انگشتشو چسبوند به کونم
و هی فشار میداد تا سر انگشتش وارد کونم شد
هم درد داش هم لذت
منم هی خودمو تکون تکون دادم تا انگشتش دیگه کامل تو کونم بود
تو چشام زل و زد و گفت مجتبی که حالا نمیاد
گفتم نه
گفت پس بدو بریم تو اتاق خواب رو تخت خوابت
خوشبختانه اونروز محمد پسرم خونه مامانم بود و گرنه نمیشد کاری کرد
رفتیم تو اتاق خواب لباسامو همه را کند و خودشم لخت شد
نشست لب تخت و اشاره کرد که ساک بزنم منم مشغول شدم و خوب براش خوردم
گفت به شکمت بخواب رو تخت
خوابیدمو لای کونمو باز کرد و شروع کرد به خوردن کونم
گفت خیلی وقته تو کف این کونم امروز این کونو میکنم.گفتم نه آقا درد داره گفت اونوقت که انگشتم رفت توش فهمیدم خیلی کون دادی
خندیدمو گفتم به نفع تو
یه جوووونی گفت که دلم ضعف رفت
یه بالشت گذاشت زیر شکممو با آب دهنش خوب کونمو خیس کردو یواش یواش کرد تو کونم
انصافا درد داشت اما مرتضی هم آروم میکرد هم پیدا بود خوب بلده کون بکنه
بعد هز چند دقیقه کیرش تا ته تو کونم بودو خوابیده بود روم
منم برای اینکه شهوتیش کنم هی کونمو شل و سفت میکردم که به کیرش فشار بیاد
همینطور که لپامو لیس میزد میگفت شما دوتا خواهر خوب کون میدید
گفتم مگه لیلا را هم از کون میکنی گفت تا دلت بخواد.کون شما دوتا خواهرو باید جر داد
آروم آروم تلنبه میزد
منم هی واسه شهوتی شدنش آه و ناله میکردم
کلی شهوتی شده بود
کیرشو از کونم در آورد و گفت داگی شو
بلند شدم اول خوب لباشو خوردم داگی شدم
اومد شروع کرد کونم خوردن
قشنگ زبونشو میکرد تو کونم
حال میداد خیلی
محکم میزد رو کونم و زبون میکرد توش
یه بوس محکم از کونم کرد و گفت عشقم آماده ای گفتم اره عزیزم
کیرشو کرد تا ته تو کونم و تلنبه میزد با دستش سینمو میمالید و میکردم
دستمامو از زمین بلند کرد و همینطور که کیرش تو کونم بود رو زانوم ایستاده بوده
شکم داغش چسبیده بود به کمرم و تلنبه میزد
سینمو چنگ میزد
حس کردم داره آبش میاد سرمو برگردوندم به عقب و لبشو خوردم
که یهو سرعتش زیاد شد و داشت آبش میومد
گفتم بکن.جرم به.کونمو پاره کن کیر کلفت من
یهو تو کونم پر از آبش شد و دلش حال اومد
انصافا منم خیلی حال کردم
خوابید رومو بعد یه ربع سریع یه دوش گرفت و رفت
از اون روز به بعد تقریبا ماهی دوسه بار میاد میکنه منو
داستانهای بعدی را بازم براتون میگم

نوشته: مریم


👍 37
👎 18
186071 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

737208
2018-12-24 20:57:55 +0330 +0330

راستی مریم،چیطو شوهرت به تو کیر نداد؟

4 ❤️

737214
2018-12-24 21:05:46 +0330 +0330

فکر کنم یه روز کیر شوهر خواهرت از رو شلوار برجسته شده بوده و با دیدنش اونقدر حشری شدی که نشستی در حال مالیدن کصت این داستانی نوشتی
بعیده تا حالا رنگ کیرو دیده باشی
کیر دونکیشوت تو کون کلفتت

2 ❤️

737221
2018-12-24 21:27:31 +0330 +0330

خواهر زن حلاله نوش جونش

2 ❤️

737229
2018-12-24 21:56:40 +0330 +0330
NA

ای بابا چرا چنده شدن این قد ملت

1 ❤️

737247
2018-12-25 00:17:21 +0330 +0330

داستان آروم و کیر شق کنی بود نسبتا مخصوصا اونجا که گفتی کونتو هی شل و سفت می گردی جیگرم کباب شد کوست طلاااااا و پیروز باشی عزیز.

0 ❤️

737254
2018-12-25 01:21:35 +0330 +0330

زندگی خودت بد بود گفتی تِر بِزنی به زندگی اون بدبخت دیگه کیر تو دهنت

0 ❤️

737292
2018-12-25 06:57:46 +0330 +0330

جاااااان عاشق گاییدن خواهر خانم هستم نوش جون مرتضی و خوش به حالش

1 ❤️

737309
2018-12-25 10:51:13 +0330 +0330

خیلی تابلو بود که پسری !

1 ❤️

737332
2018-12-25 13:16:04 +0330 +0330

از همون زمانی که گفتی انگشتش توی کونت کرده فهمیدم بقیه داستانت چرته عزیزم
خب من کل بچه های شهواانی شاید با من سکس کردند ولی دوماهه پسر خالم با اون کیر بلندش هوس دادن بهش دارم نمیتونم چطوری حتی حرفش رو بزنم بعد این یهویی دادن و کردن عجب مگه داریم مگه میشه

0 ❤️

737334
2018-12-25 13:20:26 +0330 +0330

تو با این تصورات ومارام کثیفت دنبال یک خوک دونی واسه خودت باش.

1 ❤️

737348
2018-12-25 15:15:58 +0330 +0330
NA

یعنی این آقا مرتضی دوساعت داشت خواهر زنشو از کون میکرد اصلا دست به کوس اون نزد؟ نویسنده حتما یه پسره

2 ❤️

737368
2018-12-25 18:57:05 +0330 +0330

نمیدونم این جنده رو کی میزاد و میگاد
با شوهرت بحثت شده به دومادتون دادی درست

اما کون دادن به این راحتیا که میگی نیست
من بفهمم کی این جمله ی (انگشت کرد تو کونم هم درد داشت هم لذت ) رو بار اول گفت،خودم با دو انگشت فاک و همسایه ی فاک میکنمش

ضمنا داستانت نه شربت داشت نه اسپری تاخیری،پس قبول نیست

0 ❤️

737457
2018-12-25 23:46:31 +0330 +0330

داستانی که توش کص نباشه کیریه.من جمله داستان دوست عزیزمون مریم
راستی مریم من میگم تو‌پسری؟
تو چی میگویییی??

0 ❤️

737514
2018-12-26 08:57:07 +0330 +0330
NA

نمی‌دونم چرا ملت فک میکنن خالی کردن آب تو کون لذت داره
بابا بخدا همه ی بیماری های مقاربتی اینجوری منتقل میشه

0 ❤️

737524
2018-12-26 10:56:09 +0330 +0330

باحال بود …ولی معمولا اقایون کسی رو که اولین بار بکنن یک سری هم به کسش میزنن واسه تست کردن تنگی و گشادی…اگه این نکته رو هم به داستانت اضافه میکردی جالب تر میشد …چون امکان نداره حداقل برای سری اول به کون خالی رضایت داد

0 ❤️

737784
2018-12-27 17:18:44 +0330 +0330

من یکیو میشناسم با این تفاصیل که هم خودش جندس هم خواهرش واهل نیشابورن

0 ❤️

738178
2018-12-29 18:36:58 +0330 +0330

من وقتی مچ خواهر زنم گرفتم که تهش باد میده چندبار از کون کردمش البته اون موقع ازدواج نکرده بود بعد ازدواجش باهاش کاری نداشتم

0 ❤️

832811
2021-09-17 12:38:41 +0430 +0430

نوش جونت بده بکونیم

0 ❤️

977197
2024-03-28 23:40:08 +0330 +0330

من دقیقا صد میدم بهت
خیلی قشنگ نوشتی

0 ❤️