مرد حشری

1393/01/18
  باورم نمیشد که تو سکسی باشم و واقعا کسی که درحال کردنم باشه بتونه منو به گریه وابداره خیلی سخت هست که زیر مردی قوی تر از خودتون باشین و نتونین از زیرش تکون بخورین و خودش هم کیرش کلفت و سوراخ کونتون به هردلیلی درد گرفته باشه همیشه که اینطور مشکل ها رخ نمیده من دوستی دارم زمانی که نئشه آیس یا شیشه باشه هفت هشت ساعت مدام تلمبه میزنه بدون ارضاء شدن و تازه فقط میکنه حسی نداره و درواقع خودش رو با تلمبه زدن خالی میکنه بگذریم من بیش از نیم ساعت که یکی از کونم بکنه بیشتر نبوده و خودم هم خیلی بوده همین نیم ساعت میشد که یکبار خیلی دیگه کرده بودم و آبم دیر اومده بود اما این فرق میکرد منو احمد تو آرایشگاه باهم آشنا شدیم و هردو بنوعی از دیگری خوشش آمده و من برای همین منظور فقط ادامه دادم و خیلی بشکل جالبی متوجه شدم احمد هم گی و تاپ هم هست بیرون از آرایشگاه تو ماشینم که سوارش کردم بهش گفتم از بدنت و هیکلت خیلی خوشم اومده و اگر دختر بودم حتما بله رو داده بودم احمد هم گفت دیدن بدن تو لباس جذابیتی چندان نداره و حرف از خانه و مکان مجردیش و تلفن رد و بدل کردن و من دوروز بعد سه شنبه بود که تماس گرفتم و اون هم دعوت کرد به خونش و منم شک و تردید داشتم چون شانس خوبی تو سکس نداشتم تاحالا روهمین حساب تو خانه دوش گرفتم و تیپ همیشگیمو که اسپرت میپوشم رو زدم و قبل از رفتن به مکان احمد پیش یکی از دوستانم رفتم و اون همیشه تو دستش آیس هست و چاخانی هم کردم و حسابی منو داد کشیدم و تو فضا رفتم و بهش گفتم جبران میکنم و از آنجا یک سواری سوار شدم و سر کوچه ای که احمد خونه اش هست پیاده شدم و تا خونه اش یک سیگار با پک های عمیق و سنگین کشیدم و بعد زنگ به گوشیش زدم و آمد جلوی درب و سلام و روبوسی که باهم رفتیم پلکان رو بالا و طبقه دوم بود و یک آپارتمان نقلی اما مالکش بود و شیک و همه رقم امروزی وبا سلیقه بود و تو اتاق نشیمن خواست پذیرایی کنه که من ازش خواستم جز یک لیوان آب بیشتر چیزی نیاره برام و کمی با من فاصله داشت رو کاناپه نشست و کم کم گپ زدیم و حرفای هردومون به سوی سکس قرار داشت و اهل ورزش بود و گفت گاهی با رفقا شیشه میکشه که منم بهش گفتم میدونستم میاوردم باهم بزنیم که فهمید من زدم و مشکلی نبود که باعث ناراحتیش باشه و تنها بابت رازدار بودن اون تاکید داشت که من گفتم راز شخصی فقط شخصی هست و من مشکل دارم و اون گفت نه قانون کمی تو ایران قانون جنگلی هست و میدونی که آدم سر چند دقیقه سرش بخواد بره بالا دار و تازه مسایل آبرو و حیثیتی هم هست .

   رفتیم تو اتاق خواب و نور آباژور زیاد نبود و درب هم بستیم و برای شروع لبی ایستاده گرفتیم و با مالوندن بدنامون ازروی شلوار و لباس لخت شدیم روی تختش یک حسی خوب داشتم نرم و لطیف و تمیز بود ملافه و تشک و بالش های اون قبل از هرکاری موزیک خارجی با صدای معمولی که بعد نبود و اتاقش پرده های ضخیم و کاملا پوشیده داشت و شل بود گرفتمش و ایستاده بود و من لب تخت بودم اومدم رو زمین و جلوی پاهاش و احساس میکردم شانس چشم نخوره انگار باید کیر خوبی داشته باشه کم کم راست شد و من نمرده بودم و کیر مورد علاقه ام رو پیدا کرده بودم و خیلی خوشم اومده بود از کیرش هم قدو هم کلفتیش حدود هجده شاید بیشتر و حدود شش هم قطرش بود که عاشقش شده بودم تاجایی که میتونستم تو دهانم ببرم میبردم و گاهی سرشو لیس میزدم و گاهی از زیر کیرش با زبونم تا سرش لیس میزدم و کمی جلو و عقب میکردم و باز باهاش حسابی حال میکردم و تخم هاشو هم خواست کمی براش خوردم اما کیرش سیر نمیشدم و آخرای خوردنم کمی جدی و سفت تر از قبل داشتم میخوردم که دهنم با آبش و بعد آه و اوه و تکون دادنش تو دستش و تا قطره ای آخرش ریخت تو دهنم و من با دستمال و تف کردن تو سطل خالی کردم همه ای اون رو و کمی قونبول شدم چرب کرد و دوباره کمی خوردم و کاندومی روی کیرش گذاشت و کمی هم چربش کرد و من قونبول بودم و با چند بار امتحان کردن کردش تو سوراخم و حدود بیست دقیقه شاید بیشتر زمان برد که آبش بیاد و بعد لبی گرفت و گفت بریم تو نشیمن کمی استراحت هم بعد نیست و همون طور لخت و برهنه رو کاناپه رفتیم و سیگاری روشن و باهم کشیدیم که اون چوس دود میکرد و مدت ها بود حال کاملی نداشتم و گفت سرمو رو دسته کاناپه بذارم و دراز بکشم و خودش هم اومد کیرشو تودهنم تلمبه میزد و من لبامو دورش سفت گرفته بودم که بار سوم رو من میل به آن با اون که میترسیدم طولانی بشه واون گفت تو حموم و آب و وان اگر سکس نکنیم درک از سکس نبردیم و گفت از زمانش نترس و خلاصه کمی داخل وان آب دوش گرم و کاندوم و روغن هم آورده بود کل حموم یک دوش و وان بود اما اونم شیک و تمیز بود کمی آب رو از دوش پایین گذاشت بیاد و من موقع ساک زدنم اون لب وان نشسته بود و کمی بیشتر از خوردن من اون سرپا شد و بعد از نو چرب کرد با چند قطره روغن و کاندوم روکیرش گذاشت و لم دادم از مقابل هم بودیم چیزی که تا بیشتر اون مرتبه آخر بودیم آب از دور برم جابجا میشد و گرمای آب و سکسمون و تلمبه های اون و دردی که تو سوراخم داشت همه چی رو خراب میکرد وقتی بهش گفتم واسه بار دوم که درد داره اذیت میکنه بهم گفت پس دودقیقه تحمل کنم تموم شده و همون طور رفتیم رو کاناپه و خواست رو شکم خوابیدم و اونم خوابید رومن و دبکن و تندتند ضربه زدن دودقیقه شد چند دقیقه نمیتونستم نه جلو رفتن نه عقب کشیدن کلا سوراخم آتیش گرفته بود و آه ناله هام  و سوزشی که آخر آخر بود تو کردنش گفت آبمو میخوری گفتم آره آره بده بخورم گفت دردت میاد چیزی نگفتم چون خرنبود که ازروم پاشد و کاندوم رو برداشت اما هنوز رومن بود تنها نیم خیز بود و اینبار کیرشو روی سوراخ یا تو سوراخ یا تو دهنم نبود که آبش رو بریزه ازم خواست چرخی بزنم و منم نیم غلطیدم و روبه کیرش بودم آبش اون فشار های اول رو نداشت چون رو سینه و شکمم ریخت و آبش گرم بود منم بدنم گرم بود زیر دوش تو وان رفتنی گفت کی دوباره میرم پهلوش واسه حال منو میگی گفتم توکی هستی دیگه گفت احمد حشری معروفم دیگه ...

        خاطره ای از سال ها قبل دبیرستان سال دوم که تازه به آن مدرسه رفته بودم برای تغیر رشته دبیرستان رو عوض کرده بودم از تجربی به اقتصاد آمده بودم دو سه ماه گذشته بود حرفی از ماشین پیکان کار طوسی و مرد بچه بازی که بچه خوشگل هارو میبره و ترتیبشون رو میده دوستام شوخی میکردن و میگفتن تنها موقع رفتن خونه گیرت بیاره ترتیب تو داده دوست داشتم ببینمش و مدت های که یک ماه بیشتر تو مسیر اون وامیسادم نه برای سوار شدن بلکه انگار منتظر کسی هستم یه بعدظهر ساعت چهار و نیم یک زنگ زودتر تعطیل شده بودیم دبیر نبود و زمستون هم بود هوا سرد و اون موقع فقط از سرما میخواستی زودبرسی خونه که سوار ماشین طرف شدم اون موقع یادم نبود که همین یارو هست موقع حرف زدن و مخ زدن ها یک مدلی بود خوشم نمیومد و شهوت گرفته بودتش ماشین گاز نمیخورد از بس آرووم میرفت اصلا تو این که بابا یک ماه کمتر چشمانم پیکان کار طوسی میگشت موقع تعطیلی تو سر خیابون ولی از حرف زدن و حالتی که داشت گفتم واسه که اهمیتی نداد نه اینکه نخواد بلکه کلا تو حال رفته بود حشری بود منم فرمون گرفتم سمت خودم کشیدم و با ترمز آنی و شاکی شدن از من از کارم که حالشو گرفته بودم اصطلاح نزدیک بود یک گشت پیکان کلانتری که پیاده شدم و داشت فش میداد با دستم تکون دادم و با همون دستم سوت بلندی زدم که تا گشت رو دید قبلش داشت پیاده میشد اما مثل فشنگ پرید تو و تازه کم بود یک موتوری رو هم زیر بگیره و زد به چاک و زمانی که کسی اگر شکایت داشت از ماشین معمولا نوع ماشین و رنگ و اگر تصادفی هم بود نشانی های بود که معمولا میگفتن من یادمه پلاک  ج تهران دیده بودم و باقی شماره هاش خاطرم نبود و به گشت پلیس که گفتم انگار که رد بزرگترین قاچاق چی رو دارم میدم گفتم یک دقیقه هم نشده گفت بپر بالا و داخل ماشین تو مسیرحرکت با چراغ گردان و بعد ها دونستم شکایت های زیادی داشته از خانواده های چه دختران چه پسران و همه رو هم تو جای خلوتی یا دوسه تارو هم تو همون ماشین مالیده و مالونده شاید هم کرده بوده و خیلی پرونده داشت اما کسی این طرف بزرگراه شکایت نداشت که تا من گفتم یارو پیکان طوسی عوضی درجه داره گفت کجاست گفتم یک دقیقه نیست گازشو گرفت وقتی شمارو داشتم صدا میزدم گفت بپر بالا و بیسیم رو به مرکز و کمک برای ترافیک فوری تا از چهار راه جلوتر عبور نکنه و خلاصه نشد که اون موقع بگیرنش و تو جلوی خونمون منو رسوند و همون جا حرفامو تو برگه ثبت کرد و از من امضاء گرفت و تنها از روی پلاک تهران ج تو ایست بازرسی چند مدت بعد شب تو همون اطراف با مشخصات که از قیافه و حتی ریخت و شکل اون داشتن که خیلی هم بعداز دستگیری به یادم نیست اعتراف کرده بود خودش و از کار ساعت دو میزده بیرون دوسه ساعت کار هرروزی بوده خودش گفته بوده که بعضی پا بودند و بعضی نه ...

   ( فرق همجنسگراها با این افراد بسیار هست حتی با همجنس بازها . درواقع نوع سکسشون یکیه اما برخورد تا برخورد و رفتار و همجنسگراها بیشتر عشق و علاقه وجود دارد اما در همجنسباز ها سکس نوعی مثل آب یا غذا خوردن هست ) . این باعث شده که مردم تصور کنند که گی یعنی سکس یا گناه یا دید منفی اما گی تنها گروهی که عشق به همنوع خود دارند و شاید آخر آن به سکس هم نرسه ... بارها داشتم و بارها تجربه کردم اما این نمونه مثل احمد یکبار نهایت رخ میدهد و میفهمیم که تنها سکس رابطمون هست و آنجا کات ... هرکسی دیدگاه خودش را دارد بادرک و فهم گاهی درست و غلط گاهی از روی عادت . همیشه در پناه خالق شاد و موفق باشید سروران من .
        پایان

امـــــــــــــــــــــــــــــیر از تهران


👍 0
👎 0
82883 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

416123
2014-04-08 02:24:29 +0430 +0430
NA

فکر کنم انگشتات به دستور مغزت کار نمیکنه.یاشایدم مغزت گوزیده.یا شایدم انگشتات به هم میگن گوه نخور…
قرمساق مگه میخوای نمره کنفرانس از ما بگیری؟
این چه خزعبلاتی سر هم کردی دیوس؟خود لاشیت میفهمی چی میگی و مینویسی؟
مگه مجبوری داستان که چه عرض کنم کسشعر بنویسی؟.
.
.
گوزو

لت و پارسابق

0 ❤️

416125
2014-04-08 07:22:58 +0430 +0430
NA

این چی بود؟!!!

0 ❤️

416124
2014-04-15 00:03:00 +0430 +0430
NA

kho laaghal bego pesaram ke sirish nashe
ya shayadam befahme nemikhay pm nade
harchand injaaa be hichi rahm nemikonan
moragheb bash

0 ❤️

547958
2016-07-07 12:56:47 +0430 +0430

اصلا نمیشه خوند
حیف این داستانت

0 ❤️