مرد زندگیم

1396/10/15

داستان سکسی همجنسگرایی

اولین باری که باهاش آشنا شدم توی کلاس زبان بود، دو سالی از من کوچک تر بود و هنوز دانشجو.
من که هم لیسانسمو گرفته بودم و سربازیم رو تموم کرده بودم و دیگه شاغل شده بودم، برای رشد و ارتقای شغلیم نیاز به کلاس زبان داشتم، سر همین جدی کلاس ها رو پیگیر شده بودم.
بعد از یک ماه که مرتب کلاس ها رو می رفتیم کم کم با نوید صمیمی شدم، اما با وجود اینکه پسر خوش برخوردی بود اما نمیشد از یه حدی بهش نزدیک تر شد، از طرفی هم کاملا اون معیارهای سکسی من رو داشت، اول از همه خیلی خوش اخلاق بود، شوخ بود در وهله بعدی اندام تَرکه ایی داشت و یه صورت جذاب، با چشمان درشت مشکی و مژه های بلند، که وقتی تو چشماش نگاه می کردم مسحور میشدم.
سرتون رو درد نیارم دوستی ما یک سال و نیم ادامه داشت و ما با هم کلاس زبان و باشگاه میرفتیم، تو باشگاه سعی می کردم بدنش رو دید بزنم، گه گاهی که پرس سینه می زد و متوجه نگاه من نبود به کیرش نگاه می کردم، یا پشت پا میزد به کونش نگاه می کردم.
لعنتی خیلی سکسی بود
با وجود شوخی هایی که میکردیم حتی یکم شوخی دستی، اما متاسفانه همیشه از دختر حرف میزد.
من که دیدم راهی وجود نداره حرف یه مسافرت رو پیش،کشیدم و اونم قبول کرد و بعد ترتیب یه سغر رو دادم و راهی شمال شدیم.
از حال روز خودم بخوام بگم براتون که دلم مثل سیر و سرکه میجوشید، از طرفی شدیدا بهش علاقمند شده بودم، هفته ایی ۵ بار حداقل میدیدمش و دوست نداشتم رابطه ام قطع شه،از طرفی شدیداااااا بهش حس سکسی داشتم.
خلاصههههه
رسیدیم و یه ویلا اجاره کردیم، بازی کردیم ، دوش گرفتیم ، غذا خوردیم تاااا اینکه شب شد.
شانسی که اورده بودم این بود که تختی که تو ویلا بود دابل بود.
کنار هم دراز کشیدیم، باورم نمیشد عشقم تو فاصله یک متری من خوابیده، همیشه تصور می کردم تو بغل هم باشیم.
من یه حسی که دارم و خیلی قویه اینکه دوست دارم طرفم به من خیلی حس سکسی داشته باشه، و اون بخواد با من رابطه برقرار کنه تا اینکه من بخوام برم سمتش.
ولی اینجا قضیه برعکس شده بود، اون کلا تو یه فاز دیگه بود و من بیچاره گرفتار این عشق و این حس ها.
بهش گفتم م«یخوای ماساژت بدم»؟ (اخه زیاد خونده بودم از ماساژ کار به سکس می کشه)
زارررت گفت «نه، بدم میاد.»
اصلا خیلی حالم گرفته شد، بعد گفتم« حداقل تو ماساژ بده»(گفتم شاید تحریک شه اینجوری)
گفت:«نه بلد نیستم»
اقا از ما اصرار و از اون انکار آخرم قبول نکرد نامرد خان.
دیدم کاری نمی تونم بکنم مثلا خوابیدیم، یه ساعتی گذشت که دیدم خوابش برده، دیگه تخمل نداشتم، شهوت تا فیها خالدونم رسیده بود.
یه تصمیمی گرفته بپدم که عنده خریت بود، قلبم داشت از سینه ام میزد بیرون، لعنت به شهوت زورش به همه چی میرسه، اصلا احتمال خطر رو پایین میاره تو نگاه ادم.
تصمیم گرفتم شلوارشو اروم بکشم پایین و کیرش رو بخورم.
اقا من که این فکر نرسید به سر، استرسی گرفتم که نگو اما پاشدم، رفتم انور تخت، زانو زدم، سرم رو بردم سمت کیرش، از رو‌ شلوار سعی کردم بو بکشمش، واااایییی، کیر نوید ده سانتی متریم بود.
نوید رو کمر خوابیده بود(طاق باز) همش فکر می کردم اگه دست به شلوارش بزنم الان بیدار میشه، چی بگم بهش.
لعنتی شلوار ورزشی هم پوشیده بود از این کش سفتا.
دلم و یه دله کردم بند شلوارش رو اروم باز کردم، دیدم خبری نیست و خوابه، اروم کش شلوارش رو داد بالا، دستم رو بردم داخل از روی شورت یه دستی به کیرش زدم، خوابه خواب بودم، همچین به نظر باریک میومد، اما تا یه کیر بیدار نشه نمیشه نظر داد.
سعی کردم شلوار و شورتشو یکم بکشم پایین ، خیلی کم اومد پایین، اما تونستم دست به اون دودول نازش بزنم، پشام نه شیو بود نه پشمک، انگار با ماشیم موزر چند روز پیش اصلاحش کرده باشه.
سرم رو بردم سمت کلاهک کیرش و لبم رو گذاشتم رو کلاهکش.
وای عجب حال عجیب و پر لذت و پر استرسی بود.
گرمای اون دودول خوابیده رو روی لبای گوشتیم حس می کردم.
دهنم رو باز کردم و کلاهک رو کردم تو دهنم، یهو نوید بیدار شد.
پرید عقب و گفت «چیکار می کنی؟»
نمیدونستم چی بگم، فقط گفتم «دوست دارم تجربه اش کنم»
یکم بهم نگاه کرد
متعجب
شلوارشو کشید بالا گفت بیخیال بابا، بعد بالشش رو برداشت رفت رو کاناپه بیرون خوابید، رفتم باهاش حرف بزنم ، گفت فراموشش کن، برو بخواب.
خلاصه نذاشت در موردش حرف بزنیم.
من رفتم رو تخت و به خودم فحش میدادم.
تو همین افکار دیگه خوابم برد، نمیدونم ساعت چند بود، همچین بگی نگی هوا گرگ و مبش بود، یهو حس کردم یه دستی داره از زیر تیشرتم میاد بالا و بدنم رو لمس می کنه.
منم که همه موهای بدنم شیو بود(کلا کم مو هستم و سفید) دست اومد تا سینه هام، کم کم دیدم بدنش از پشت نزدیک شد و خودش رو چسبوند به من.
من که یهو راست کردم، دستش رو برد پایین و از شلوار کیرم رو دست زد دید که بیداره، فهمید منم بیدارم، و حرفی نمیزنم، کیرشو چسبوند به کونم.
دوباره دستشو اورد بالا و سینه هام رو گرفت و منو محکم بغل کرد ، جوری که همه بدنم تو آغوشش بود.
عجب حس خوبیه، که حس می کنی طرفت بهت کشش داره، دستش رو از سینه ها برداشت، همینطور که میومد پایین و شکمم رو لمس می کرد اومد پایین تر، فکر می کردم میخواد دست کنه و کیرمم رو از تو شلوار لمس کنه، اما دستش که به کش شلوارکم رسید سعی کرد شلوارکم رو بکشه پایین.
منم که خودم رو در اختیارش گذاشتم، شلوارک رو تا زیر لپای کونم کشید پایین و بعد دست کشید به لای کونم، فکر کنم تشتکش پرید.
اولا خیلی داغ بود، ثانیا هیچ مو نداشت، قشنگ سنگینی نفس کشیدنشو از اونجا حس کردم، دیگه امپر چسبونده بود.
دوباره سعی کرد بغلم کنه، با اینکه کیرش هنوز تو شلوارش بود اما سعی کرد لای کونم جاش بده، چندتا زور زد، بعد دید که ارضاش نمی کنه این کار، یهو خودشو عقب کشید، شلولرشو تا زانو کشید پایین با یه کیر سیخ شده و تخمای اویزون دوباره خودشو چسبوند به من.
کیرشو لای کونم گذاشت، هی فشار میداد، یکم بالا و پایین کرد.
اصلا حرف نمیزد، تمام تمرکزش رو کاری که می کرد بود.
دید شلوارم اذیتش می کنه، شلوارم رو کلا از پام در آورد، شلوار خودشم در آورد، دوباره خوابید پشتم، یه پتو هم کشید رو خودمون، باور کردنی نبود نوید انقدر حس شهوت گرفته نسبت به من!!!
کیرش رو لای کنم گذاشت، و هی سعی می کرد رون پاشو که مو هم داشت به پشت رون پام که سفید و بدون مو بود بچسبونه، نمیدونم انگار همش دوست داشت اون حس مردونگیشو اعمال کنه، دست روی استخون لگنم میذاشت و میگرفتش و کونم و سمت کیرش میکشید و کیرشو لای کونم فشار میداد.
بعد دستشو کشید بالا تیشرتم در آورد، کامل لختم کرد.
دستش رو همه بدنم می کشید، قشنگ حس می کردم داره لذت میبره از لمس بدنم.
بعد دستش رو اورد بالا جلوی دهنم، گفت تف کن.
منم آب دهنم رو جمع کردم ریختم تو دستش، بعد گفت با تف خودت میخوام بکنمت.
اقا اینو نگفت، من اوبم رفت رو هزااااار
لعنتی حرف نزد نزد ، وقتی هم زد یهو منو برد رو هزار
مالید سر کیرش، اما کم اومد دوبار گفت تف کن
تف بعدی رو مالید لای کونم
کیرش رو گذاشت رو سوراخم، سعی کرد واردش کنه، سخت بود، چون کلا تنگم، اما کیرش چون خیلی کلفت نبود، با بازی دادن روش و یکم هل اروم وارد بدنم شد.
صدای آهش رفت بالااااا، گفت لعنتی توش چه دااااغه
منم شب قبلش حسابی تخلیه کرده بودم و تمیزش کرده بودم و شسته بودمش که اصلا اذیت نشم و اون زده نشه.
خلاصه کیرش رو اروم هل داد تو کونم تا ته سعی کرد بیاد، تا ته که نرفت ، چون به بغل خوابیده بودیم، اما کامل بدنش چسبید به لپای کونم، کونم منم که اصلا مو نداره، حساب کن پوستمون قشنگ رو هم کشیده میشد.
یکم نگه داشت، یکم زور زد که بیشتر فرو کنه اما حجم لپای کون نمیذاشت.
وقتی دید نمیشه، من رو رو شیکم خوابوند(دمر) بعد خوابید روم، تلاش کرد باز بیشتر فشار بده، اما این دفعه لای کونم رو باز کرده بود.
به حس عجیبی داشتم اصلا، اخه، کیرش تا حدی داخل بود که موهای تخماش میخورد به پشت تخمای بدون موی من.
یه تیزی خاصی داشت.
شروع کرد بلاخره تلمبه زدن، قشنگ پوست کیرشو رو پوست سوراخم حس می کردم، کیرشم کاملا پرستاتم رو تحریک می کرد، بعد دیدم لپای کونم رو ول کرد دستاشو گذاشت سر شونه ام و تملمه و محکم و سریع کرد.
اصلا فکر نمی کردم پسر لاغری مثل نوید اینجوری بکن خوبی باشه.
یهو دیدم داره اه و اوه می کنه و شل شد،
نمیگم ابش رو حس کردم تو کونم، اما پمپاژ ابش رو حس می کردم با سوراخم.
نوید روم ولو شد.
عرق کرده بود، انگار دلش نمیخواست کیرشو در بیاره، چند دیقه عمون حالت موندیم، بعد کیرش خوابید و سر خورد افتاد بیرون.
من چون غالب راوی بودم دیگه نگفت منم‌اه و اوه می کردم، چون دوست داشتم حس ها بیشتر منتقل بشه.
خیلی طولانی شد، اما دوست داشتم مفصل توضبح بدم.
ممنون که وقت گذاشتید و خوندید.

Enthusiasm
نوشته: اشتیاق


👍 5
👎 1
4702 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

668104
2018-01-06 03:27:38 +0330 +0330

وای خدا بعضیا چقدر حال بهم زنند 🤮

0 ❤️

668110
2018-01-06 04:14:09 +0330 +0330

خوبه که سعی نکردی فقط یه اثر ادبی خلق کنی، میتونستی لحظات سکسی رو بیشتر شرح بدی، در کل خوب بود…

0 ❤️

916253
2023-02-21 23:09:23 +0330 +0330

خیلی خوب نگارش شده بود
فقط خطا های املایی یکم رو‌ مخ بود

0 ❤️