مرد من

1390/06/09

سلام من یه دختر23ام لیسانس حسابداری دارم و از نظر قیافه معمولی اما هیکلم بدک نیست شاد و پرحرفم اما فقط با آشناها ،خیلی مغرورم و کلا به کسی بابت سکس و این حرفا رو نمیدم. همیشه یه چیزی برام خیلی جالب و زجر آور بود اینک آقایون خودشونو آزاد میدونن هر کاری بکنن اما اگ یه زن یه بار یه سکس داشته باشه جندست!!!
یکسال پیش قصد خرید لنز کردم با ماما ک مشورت کردم یکی از آشناهای قدیمو یادم انداخت خیلی قبل پیشش رفته بودم یه مرد خوش استیل با چشای جذاب با پرستیژ از همون اول ازش خوشم میومد ، خلاصه با ماما رفتیم پیشش سلام و احوال پرسی و چقد بزرگ شدی و این حرفا … نشستم رو صندلی اونم اومد اومد جلو و شروع کرد به معاینه همینجور داشتیم یاد قدیما میکردیمو شوخی وخنده من تازه فهمیدم ک چقد تغییر کرده و جیگرتر شده موهاش جو گندمی شده بود و صورتش جا افتاده بود خیلی جیگر و جذاب بدون اغراق یه جورایی شبیه جرج کلونی بود محو تماشاش شده بودم شوخی شوخی ازش پرسیدم چند سالشه اونم گفت 42 از کارش گفت و از منم یه چیزایی پرسید کارش ک تموم شد به ماما گفت که اگه من موافق باشم میتونم پاره وقت پیش یکی از دوستاش_یه خانم_ کار کنم منم بدم نیومد وشماره این وسط ردوبدل شد ودر نهایت من هفته ای سه روز میرفتم پیش این خانم ک یه آژانس مسافرتی داشت دو ماهی گذشت و من فهمیدم این خانم دخترخاله بهمن_دکترجون_ و بهمن چند سال پیش چون بچه دار نمیشده زنش طلاق گرفته نمی دونم چرا!!! اما تو کونم عروسی بود ک زن نداره.

تو این مدت بهمن چندبار بهم زنگ و از کاروبار پرسیده بود سری اخر ک زنگید به بهانه تشکر و این شعرا دعوتش کردم شام کارش ک تموم شد رفتم دنبالش و با هم رفتیم شاندیز با هزار بدبختیو و سرکوفت زدن به خودم بحث کشیدم به زندگیش اونم از زنش و روابط سردشونو و نامردیش گفت منم کلی ازش بخصوص جذابیتش تعریف کردم مطمئن بودم ک فهمیده قصدم چیه.اون شب گذشت و چند وقت بعد بابت جبران شام منو نهار دعوت کرد منم از خدا خواسته کلی به خودم رسیدمو رفتم وقتی رسید از ماشین پیاده شد احواپرسی کردیم با هم دست دادیم دستشو ک گرفتم حس کردم یه خبرایی در ماشینو واسم باز کرد و طول راه باهم کلی شوخی کردیم و… وقتی ناهارو میخوردیم حس کردم هردومون میدونیم چه خبره و چی میخایم خب من تا اون سکس نداشتم اما خیلی فیلم دیده بودم نمیدونم چم شده بود ک حاضر شده بودم اینقدر راحت به یکی پا بدم و تازه کلیم بیقرارش باشم.ناهار ک خوردیم دعوتم کرد بریم خونش تا بیشتر و راحتر صحبت کنیم!!!میدونست ک من میخام و میدونم قصدش چیه اما برو خودم نمیارم خیلی راحت اما خونسرد و عادی دعوتشو قبول کردم اما دل تو دلم نبود همش داشتم فکر میکردم کار درستیه یا نه اما دیگ نمیتونستم طاقت بیارم.خونه ک رسیدیم نشستم رو مبل شال و مانتومو دراوردم اونم رفت دوتا شربت آورد ازم پرسید اهل مشروبی منم گفتم نه زدیم تو خط چرندیات و داشتیم مثلا از مسائل روز حرف میزدیم راستش خجالت میکشیدم اما قدرت شهوتم بیشتر از غرورم بود چشم تو چشم شدیم چند ثانیه بهم زل زدیم ته نگاه جفتمون یه چیزی بود چشمامو دزدیمو به میز نگا کردم اونم رفت پشت پنجره حال واستاد و بیرون نگا میکرد. صدام زد برم یه چیز جالب ببینم رفتم جلو پنجره 3تا بچه گربه ملوس با مامانشون بازی میکردن.

حس کردم داره از پشت بهم نزدیک میشه قلبم داشت تند تند میزد سرشو آروم اورد درگوشمو گفت نمیخام اذیت شی. منم تویه لحظه تصمیم خودموگرفتمو بهش تکیه دادمو گفتم نمیشم دستاشو دور کمرم حلقه کرد منم دستامو گذاشتم رو دستاش و منو بخودش فشار داد کیرش بدجور قلنبه شده بود چند دقیقه ای بدون هیچ حرکتری تو بغلش بودم لباش رو گوشم بود داغی نفساش بهم آرامش میداد شروع کرد به لیسیدن گوشم و گردنم منم نفس نفس میزدم لباو زبونه داغشو حس میکردمو لذت میبردم دیگ طاقت نیاوردم برگشتم و دستامو دور گردنش حلقه زدم نگاش کردم آروم پیشونیمو بوسید و بعد تمام صورتمو لباشو گذاشت رو لبامو شروع کرد به مکیدن واااااای چه حسی بود راستش تو این مدت غیر از قضیه سکس خیلی ازش خوشم اومده بود یه مرد تقریبا ایده آل بود ظاهرش کارش اخلاقش اندامش … آروم اما دیوانه وار لبای همو میخوردیم اومد رو گردنمو و شروع کرد بوئیدن و لیسیدن سرشو آروم اورد بالا در گوشمم با یه صدای خاص گفت مطمئنی؟ منم ک دیگ شک نداشتم آروم با ناز گفتم اره یهو بغلم کرد و بردم تو اتاق خواب گذاشتم رو تختو خودشم نشست، نشسته همو بغل کردیم دوباره شروع کردیم به لب گرفتن وااااااااااای زبونش ،داغی نفساش چه لذتی آروم اروم لباسمو دراورد و بعدم سوتینمو منم کم کم دکمه های پیرهنشو باز کردم حالا بالاتنه جفتمون لخت بود بدن داغش داشت اتیشم میزد خوابوندمو خودش افتاد روم دوباره لباشو خیسی زبونش رو بدنم آروم میبوسید و میلیسید و میرفت پایین از سینه هام رد شد رفت سراغ شکمم خیس خیسم کرد نافمو زبون میزد وااااااااااااااااای دیگ صدام در اومده بود و نفس نفس میزدم اومد سراغ سینه هام اول اروم مالوندشون بعد شروع کردن به خوردن میمکید و میلیسید و کاز میگرفت نوک زبونشو میزد به نوک سینم واااااااااااااااااااااااااای تو ابرا بودم هیچ وقت فکر نمیکرد اینقد لذت داشته باشه تو همین حین داشتم فک میکردم لیسیدن من براش چه اذتی داره اصلا این همه اب از کجا میاره ک زبونش خشک نمیشه!!!؟؟؟ بعد از سینه هام اروم زبونشو کشید سمت شلوارم دونه دونه دکمه های شلوارمو باز کرد و درش اورد یه چند لحظه ای واستاد نگام کرد بعد شلوار خودشم درآورد نشت پایین پامو شروع کرد به خورن ساق پام دستای مردونشو رو بدم میکشیدو لیسم میزد ، میمکید، گاز ای ریز میگرفت وقتی جفت پاهامو بالا پایین کرد رفت سراغ اصل کاری داشتم میمردم دیگ تحمل نداشتم آروم از رو شرتم دستشو کشید واااااااااااااای شرتمو دراورد باز یه چند ثانیه واستاد نگام کرد سرشو گذاشت لای پامو شروع کرد اووووووووووووووووف دیگ دست خودم نبود نفس نفس میزدمو اخ و اوف میکردم اونم انگار داره خوشمزه ترین چیز دنیارو میخوره زبونشو لوله میکرد میکشد وسط کسم واااااااااااای دیوونم میکردسرشو فشار میدادمو اونم بیشتر لیسم میزد بهش اشاره کردم منم میخام کیرشو ببینم اونم گفت بیا درش یار منم پریدم اروم شرتشو کشیدم پایین واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای چی میدیدم ترس ورم داشت و چشام گرد شد چقدر بزرگ و کلفت بود اینو کجا جاش بدم؟ باورم نمیشد این جایی جا بگیره . دستم اروم بردم طرفشو گرفتمش داشتم سکته میکردم اما یه حس خوبیم داشتم اونم نگام میکردو لبخند میزد وای ک چقدر ناز و جذاب و مردونه بود آروم سرشو گرفتم ، داغ و سفت بود به سرش دست کشیدم ک اه بهمن رفت هوا خوابوندم روتخت و یه نگاهی بهم کرد منم با کمال میل بهش لبخند زدم اما راستش خیلی نگران جر خوردنم بودم . کیرشو اروم رو کسم میکشد جفتمون ناله میکردیم خوابید رومو اروم با اون لحن دیوونه کنندش گفت میتونیم بدون دردسر واسه من ارضا بشیم منم گوششو گاز گرفتمو گفتم اینقد دیوونم کردی ک الان زیرتم پس دردسر نیست. دلهره داشتم اما شهوتم خیلی بیشتر بود میدونس ک تا حالا سکس نداشتمو و دخترم آروم اروم داشت سرشو میداد تو عجب دردی داشت منم اخ و وای میکردمو اونم روم خم شده بود آروم به کارش ادامه میداد هر دفعه با فشار بیشتر چه دردی داشت هی پشتشو چنگ میزدم و لبای همو میخوردیم بعد از کلی مکافات سرش رفت تو داشتم از درد میمردم اما دلم نمیخواست از دست بدمش اونم با حوصله عقب و جلو میکرد میدادش تو نفهمیدم چقد طول کشید ک همش رفت تو تازه فهمیدم چه جادارم!!! درد و لذت داشت خفم میکرد شروع کرد یواش یواش به تلنبه زدن ناله و آه من از درد و لذت رفته بود هوا اونم داشت نفس نفس میزدو صدا میکرد کم کم تندش کرد اخخخخخخخخخخخخخخ و اووووووووووووووف آههههههههههههههههه نمیدونم چی میشد چی میگذشت جفتمو از خود بیخود بودیم اونم دیوونه شده بود اینقد محکم تلنبه میزد ک تخت تکون میخورد فک میکردم کیرش تو دهنمه داشتم ارضا میشدم واااای دیگ هیجی مهم نبود دستامو گذاشتم رو کونشو محکم به خودم فشارش دادم و ارضا شدم اونم چند ثانیه بعد افتاد روم فهمیدم ارضا شده آبشو ریخته بود تو کسم – اسپرماش بارور نمیشد واسه همین زنش ولش کرده بود- تو همون بیحالی شروع کرد به بوسیدن و تشکر از من بعد بغلم کرد جفتمون خابیدیم تو همون حال داشتم فک میکردم چقد دوست دارم اون جای شوهرم باشه اما نمیشد به حال خودم افسوس خوردم همه چی تموم بود همونی ک من میخاستم از حرفای خودشو دختر خالش فهمیده بودم ک زن ولنگ و وایی داشته از اونایی ک تو مجلش با همه برقصن و بلاسن اما از نظر سکسی زود ارضا میشده و سکسشون چند دقیقه بیشتر طول نمیکشیده به ساعت ک نگا کردم دیدم 2ساعت ک ما شروع کردیم راستش تعجب کرده بودم اون کاملا آروم با لذت جلو رفته بود خیلیا رو دیده بودم یا شنیده بودم ک مرده فقط کارشو میکنه و بعدم مثل یه خرس میخابه! اما بهمن منو به اوج لذت رسوند و بعد از سکسم ازم تشکر کرد آه کاش میشد مال من باشه…

یه دوساعتی تو بغل هم خواب بودیم بیدار ک شدم دیدم کنار تخت واسم شیر موز گذاشته ملافرو پیچیدم دور خودمو رفتم بیرون از اتاق ک دیدمش اومد سمتم لبو بوسید و گفت باید صحبت کنیم رفتیم روتخت بغلم کرد و گفت اگ اذیت شدم ببخشمشو و ازین حرفا منم گفتم همین ک اومدم خونت یعنی خودم میخاستم تو همون کاریرو کردی ک من میخاستم بهم گفت دوسم دارهکلی حرف عاشقانه و اگ اجازه بدم بیاد خواستگاری بهش گفتم بهم وقت بده اما راستش نمیتونستم باهاش ازدواج کنم اختلاف سنیمون زیاد بود حتی اگ بیخیال قضیه بچه ک من عاشقش بودم میشدیم بعد پیشنهاد داد اگ حال دارم بریم دوش بگیریم منم ک ازخدا خواسته قبول کردم و تو حمومم یه سکس معرکه دیگ .
از اون موقع ماهی چندبار باهمیم واسم کلی کادو میخره باهم این ور اونور میریم میدونم ک واقعا دوسم داره بهش گفتم فقط دوست دخترشم و ازدواجی در کار نیست الانم به خوبی خوشی باهم دوستیم واقعا دوسش دارم اما نمیتونم خودمو راضی به ازدواج کنم
راستس نظر یادتون نره اگه خوب بود سعی میکنم سکسای بعدیمونم بنویسم

نوشته: مرجان


👍 5
👎 0
63598 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

296372
2011-08-31 08:14:10 +0430 +0430

اولش گفتی من قيافه ام معموليه اما هيکلم بد نيست؛ … دخترا وقتی زشت باشن ميگن خوشگليم، وقتی معمولی باشن ميگن آنجلينا جولی هستيم، وقتی خوشگل باشن ديگه کسی رو تحويل نميگيرن که چيزی بگن… حالا وقتی دختری بگه قيافه اش معموليه، تو بخون قيافه اش کيريه… بغير از تناقضات داستان، دکتره تو کف بوده گفته هم يه کونی بکنيم همين اين بدبخت به نوائی برسه… زياد دلت رو بهش خوش نکن :)
درضمن کيرم تو اون لنزت که کور هم هستی :)

0 ❤️

296373
2011-08-31 11:56:27 +0430 +0430

داستانت بد نبود خوشبختانه غلط املایی کم داشت اما شخصیت پردازیت ضعیفه نه خودتو و نه مرده رو نمیشناختم حتی تا اخر داستان واسم غریبه بودن روحیاتشون طرز فکر و خلاصه شخصیتشون مخصوصا پسره
اما خوب بهتر از چندداستان اخیر بود که حتی نظر هم ندادم راجع بهشون
موفق باشی

1 ❤️

296374
2011-08-31 12:47:17 +0430 +0430

بدم نیومد اما بازم جای کار داره . شخصیت ها را خیلی معرفی نکردی . انقدری که راجع به زن مطلقش توضیح دادی شخصیت بهمن را توضیح ندادی.

0 ❤️

296375
2011-08-31 15:36:04 +0430 +0430
NA

قشنگ بود ولی اونجایی که ابشو ریخت همه جای داستانتو خراب کرد حتی از جلو هم سکس کردن زیاد خوشایند نبود از پشت چیز بهتری میشد ولی مرسی حرفات به دل میشینه منم خیلی خوشکلم چشامم رنگیه و موهای بور دارم ولی تا حالا سکس نکردم خیلی از دختراهم عاشق من هستن ولی خب دیگه خانواده تقریبا مذهبی و ترس از اینده نمیزاره چنین کاری کنم ممنون از زحمتی که کشیدین بردیا

0 ❤️

296376
2011-08-31 16:28:43 +0430 +0430
NA

dantan khoob bood ama kami bi mohtava bood nemitoonest khanandaro jazb kone.kami kesel konande bood ama khob ba ye kam deghate bishtar hatman behtar mishe va aber11 in hame gofte mishe shakhsiyate khodetoono hefz konid ama amsale to maloom nist too che javi bozorg shodan shomaha khodetoon layeghe bi ehterami hastin motmaenam kasi mesle to ke rajebe zahere afrad ghezavat mikone khodesh hatman ye kambood dare motaasefam barat ke hala halaha bozorg nemishi

0 ❤️

296377
2011-08-31 16:31:05 +0430 +0430
NA

کی موافقه اسم این سایتو تقیر بدیم بزاریم جقوانی ؟

0 ❤️

296378
2011-08-31 16:32:42 +0430 +0430
NA

بدک نبود ولی میتونست بهتر باشه.نمیدونم چرا اما احساس میکنم این داستانو یه پسر نوشته!!

0 ❤️

296379
2011-08-31 18:06:15 +0430 +0430
NA

خیلی با حال بود من معتقدم تا روزی که همدیگه رو دوست دارید بی درد سر با هم دوست باشید وخوبیه دوست بودن اینه که بی درد سر از هم جدا میشید حالا که کیر طرف هم وازکتمی طبیعیه و ترسی از ابستنی نداری بذار بچپونه تا گند و ابش رو هم بذار توی اون کس بی موت بریزه ثواب داره

0 ❤️

296380
2011-08-31 18:26:42 +0430 +0430
NA

Sina-cr7
فک کنم چون هر جا لازم بوده از اوف و آه استفاده می کرده این فکرو کردی
البته نمی گم پسره ولی خوب همه چی ممکنه
خدمت نویسنده عرض کنم که
1.چیزی درباره بکارتت نگفتی،که خیلی عجیبه!!!
2.یه جاهایی حرفای طنز و جالبی زدی که خیلی باحال بود
3.“تو همین حین داشتم فک میکردم لیسیدن من براش چهاذتی داره اصلا این همه اب از کجا میاره ک زبونش خشک نمیشه!!!؟؟؟” این دیگه ازون حرفا بود،بابا باطن نگر ،متفکر
4. بدون ازدواج اصلا حال نمی ده

0 ❤️

296381
2011-08-31 19:43:48 +0430 +0430
NA

kheili bad bod

0 ❤️

296382
2011-08-31 20:15:07 +0430 +0430
NA

baaaaaaaaaddddddddddddddd

0 ❤️

296383
2011-08-31 21:13:17 +0430 +0430
NA

دکتره مخش پاره سنگ برداشته که بهت پیشنهاد ازدواج میده تو که هروقت اراده کنه وقت و بی وقت بهش میدی،تازه خرجی هم نداریی،هردفعه خرجش یه ناهاریاشامه ازمهریه وشیربها واین جورچیزها هم خبری نیست،عقیمم که هست بخواد براش بچه بیاری هروقت هم بخواد باتیپا از زندگیش میندازدت بیرون دیگه چی ازاین بهتر،ازطرف من بهش بگو بره خودش رو به یه دکتر نشون بده،راستی نمیترسی یهو تخمکهاش باردار بشه ازاین اتفاقها زیاد میوفته ازهول حلیم نیوفتی تودیگ! بپا خانوم خوش هیکل که به این راحتی ها پانمیده،فقط آقای دکتر فرق داره آخه موهاش جوگندمیه،پرده هم که نداشتی! بهتر بود تو معرفی خودت مینوشی من دختری هستم مغرور که فقط به کسایی که حداقل یکی از شرایط ذیل را داراباشد پامیدم:
1سنش بالای چهل سال باشد
2موی سرش جو گندمی باشد
3 دکترباشد
4بعدازسکس برایم شربت بیاورد
5بعدازسکس مثل خرس نخوابد
6قیافه هم براشون فرقی نداشته باشد
7ترجیحأ عقیم باشد
8خونه خالی ومستقل ازخودش داشته باشد
9زنش رو طلاق داده باشد

من جنده نیستم ها به خدا راست میگم آقای دکتر قصد ازدواج دارن واسه همین هرروز بهشون میدم.
بچه آقای دکتر بمیره اگه دروغ بگم
اصلأ اگه دروغ میگم کیرهمه بچه های شهوانی تو کسم ولی به شرطی که یکی از 9شرط رو داشته باشن اصلأ شرط بی شرط همینجوری کیرهمتون تو کسم.
برو خر خودتی و اون آقای دکتراوشکول تر ازخودت چرت ننویش.

0 ❤️

296384
2011-08-31 23:01:13 +0430 +0430
NA

:D are chejor dokhtar bodi o khon nayomade?!!yani mishe?na nemishe
damet garm homan

0 ❤️

296385
2011-09-01 00:04:34 +0430 +0430
NA

بدک نبود آقا پسر

0 ❤️

296386
2011-09-01 02:17:19 +0430 +0430
NA

واقعا اسم قشنگی گذاشتی جقوانی بیشتر به این سایت می خوره دمت گرم البته داستان قشنگی بود یه ایرادایی داشت ولی در کل خوب بود

0 ❤️

296387
2011-09-01 02:42:00 +0430 +0430
NA

ـ رتبۀ چند کامنت‌دهنده‌ای که در داستان‌های اخیر، «ساختار و محتوای داستان» را نقد کرده‌اند (از 5)، براساس سه معیار نزاکت در نظر، جذابیت نقد، و اعتبار نقد

ـ شمارۀ جدول: 0017
سایناجون4: نزاکت در نظر (5/3) + جذابیت نقد (5/2) + اعتبار نقد (5/3) = میانگین (1/3)
قیصر: نزاکت در نظر (4) + جذابیت نقد (3) + اعتبار نقد (5/2) = میانگین (1/3)
سپیده 58: نزاکت در نظر (5/3) + جذابیت نقد (3) + اعتبار نقد (3) = میانگین (1/3)
حس: نزاکت در نظر (5/3) + جذابیت نقد (3) + اعتبار نقد (5/2) = میانگین (3)
سینا سی.آر. 7: نزاکت در نظر (5/3) + جذابیت نقد (5/2) + اعتبار نقد (5/2) = میانگین (8/2)
انسان بد: نزاکت در نظر (5/2) + جذابیت نقد (5/3) + اعتبار نقد (2) = میانگین (6/2)
بچه مشهد: نزاکت در نظر (5/3) + جذابیت نقد (2) + اعتبار نقد (5/2) = میانگین (6/2)
هومن 855: نزاکت در نظر (2) + جذابیت نقد (5/2) + اعتبار نقد (3) = میانگین (5/2)
گنجینه: نزاکت در نظر (2) + جذابیت نقد (5/2) + اعتبار نقد (2) = میانگین (1/2)
آلبر11: نزاکت در نظر (5/0) + جذابیت نقد (1) + اعتبار نقد (2) = میانگین (1/1)

0 ❤️

296388
2011-09-01 03:16:33 +0430 +0430
NA

با سلام، اسم من … 23 هم هستم و از اون آدماشم که تا ته گشادم و به هرکی که از راه میرسه یه کس کون مشت و رفاقتی میدم. واقعا برام عجیبه که مردا خودشونو آزاد میدونن اما به یه زن که 2000000 بار داده میگن جنده!!!
1 سال پیش قصد خرید کیر مصنوعی داشتم،با مامانم که خودش جنده درجه 1 بود مشورت کردم. منو یاده اونی که هرشب میکردش انداخت!! یه مرد کیری که کونی بود و کف دستی کار حرفه ایی هم بود.
خلاصه با ماما رفتم پیششو شروع کرد به تعریف گذشته که چطور مادرمو میگائیده. منم حال میکردم !!! بعد اومد شروع به معاینه کسم. بعدم گفت یه جا هست اسمش پرورش جندست،بیا. منم قبول کردمو شماره رد و بدل شد.
بعدم فهمیدم چون بچه دار نمیشدن زنش گائیدش و تو کونم عروسی شد.
بعد هر چند گاهی زنگ میزدم بهشو میگفتم کونم میخواره، با هزار تا بدبختی بردم شاندیزو منم بحث کشوندم که بیا بکنم که آرزو به دل نمیرم. گفت باشه جنده. منم رفتم خونه و اون کس گشادو تنگ کردم که یه وقت فکر نکنه جندم!!! بعد اومد دنبالمو بردم منو کرد تو ماشینو برد تو طویله ایی!! بعد گفت بیا این دوتا خرو نگاه برات شق کردن!! منم که حس کردم میخواد بگائتم پریدم تو بغلشو بوسیدمش. گفت جنده منو کثیف نکن. اوردمت اونا بکننت. منم که شاشیده شد تو احوالم لباسامو در اوردم. بهمن اومد خمم کرد اون خر که شق کرده بود کیرشو کرد تو کسم که حس کردم داره از دهنم در میاد. خلاصه خر گائیدمو آبشو ریخت توم. بد خواستم لباسامو بپوشم گفت کجاااااااااااااااا اون یکی مونده. باز خم شدم و این دفه خر تا ته کرد تو کونم منم کامل جر خوردم. یه 2 ساعتی تلمبه زد، به بهمن گفتم چرا این آبش نمیاد، گفت به کیرش اسپری تاخیری زدم. یه 2 ساعت دیگه منو کردو آبشو ریخت همونجا. منم گشاد گشاد لباسامو تنم کردمو از اون به بد رفاقتی به خرو گاو میدادم چون کیر کلفت بودن!!
امیدوارم خوشتون اومده باشه
امضا : … جنده

0 ❤️

296389
2011-09-01 04:52:16 +0430 +0430
NA

اگه لنز خواستی بیا پیش خودم
و اما دختر جون ای دکی اه ببخشید دکتر که فرمودین
واقعا دکتر بود یا اپتو متریست دلبندم دکتر با اپتومتریست خیلی فرق داره ها؟
گفته باشم سرت کلاه نره بعد ها طرف درت مالیده باشه :B

0 ❤️

296390
2011-09-01 05:49:44 +0430 +0430
NA
  1. غرور خیلی چیزه خوبیه من هیچ پسریو ادم حساب نمیکنم واسه همینه که تا 23 سالگی هیشکی سمتم نمیومد
    2)انقدر غرور خرکی دارم که اخر سر مجبور شدم با یه مرد (بخونید پیرمرد)40 ساله بخوابم
    3)میدونید غرور چشامو اونقد کور کرده که وقتی با دکتر(بخونید دامپزشک) میخوابم فکر میکنم جرج کلونیه. به نظرتون کاسبم خوبه؟ یا از کس دیگه ای بگیرم.
  2. انقدر این غرور به درد من میخوره که فقط تونستم به ایم بدم حتا گربه ی محلمونم از من فراریه
0 ❤️

296391
2011-09-01 05:50:59 +0430 +0430
NA

راستی اسم داستانتو به این تغییر بده>>>> تنها مردی که حاضر میشه منو بکنه :d

0 ❤️

296392
2011-09-01 08:21:33 +0430 +0430
NA

کفو خون دهنت سرویس زدی تو برجکش

0 ❤️

296393
2011-09-01 11:20:27 +0430 +0430
NA

من خوشم اومد ممنون داستان خوبی بود ولی چرا نمیتونی باهاش ازدواج کنی؟؟

0 ❤️

296394
2011-09-01 13:01:22 +0430 +0430
NA

برو بابا کس شعر نگو. حالا خوب شد مغرور بودی و جنده گری در میاری. هیچ وقت یه دختر نمیار آینده خودش رو تباه کته الکی الکی.

0 ❤️

296395
2011-09-01 17:10:51 +0430 +0430
NA

من قبول ندارم مردها هم این کارو بکنن عوضین

0 ❤️

296396
2011-09-01 17:32:15 +0430 +0430
NA

سلام راستی گفتی که من جنده نیستم اون وقت میگی چقدر من جادارم از بزرگی کیرش چشات داشت از حلقه بیرون میزد =)) =)) =)) =)) =)) =)) دکتر بچسب که توی جامعه کمبود کیر هست قراره از سومالی کیر بیارن :)) :)) ولی توبه حرفا توجه نکن بادکتر ازدواج کن موفق باشی بدک نبود داستانت :B

0 ❤️

296397
2011-09-02 01:40:16 +0430 +0430
NA

ای بد نبود داستانش
بد که نه میتونم بگم خوب بود حالا چه راست یا دروغ داستانش خوب بود

0 ❤️

296398
2011-09-02 02:18:28 +0430 +0430
NA

نظرم نظر homan855 داش هومن ایول

0 ❤️

296399
2011-09-02 04:27:18 +0430 +0430
NA

از فاننتزی ذهنت خوشم اومد.

0 ❤️

584665
2017-03-19 12:31:22 +0330 +0330

خییییییییلی زیبا نوشتی، احسنت

0 ❤️