سلام.بار اولمه داستان مینویسم.اصلنم بیکار نیستم مزخرف بنویسم.من یه پسرم. از وقتی به بلوغ رسیدم بخاطر خوشگلیم و نگاههای اطرافیانم همینکه میخواستم شلوارمو عوض کنم پوست سفید خودمو که میدیدم ناخودآگاه با خودم ور میرفتم و با خودم حال میکردم.اولش که تازه شروع کرده بودم با خودکار با خودم ور میرفتم.همیشه شبا که میخواسته بخوابم با رویای اینکه رفتم تو یه محل دیگه و چندتا از گنده های اون محل منو گرفتن و میکنن و ساک براشون میزنم میخوابیدم.همیشه آرزوی کیرخوردن به دلم بود ولی از ترس آبرو هیچوقت نتونستم به کسی بگم منو بکنه با اینکه چندبار موقعیتش پیش اومد که بهم پیشنهاد دادن ولی قبول نکردم.بعضی وقتا بود که از هوس کیر یه بادمجون کلفتو میکردم تو کونم.چند سالی گذشت تا اینکه یه روز رفته بودم پارک و تفننی یه سیگار روشن کردم.یه مرد حدوداً 35 تا 40 ساله اومد نشست پیشم.سر صحبتو باز کرد پرسید دانشجویی منم که اون موقع تازه دانشجو شده بودم گفتم آره.گفتش خوش بحالت دختر مخترم تور میکنی تو دانشگاه؟گفتم راستش نه من اهل این حرفا نیستم.منی که اینهمه ترس داشتم همیشه از گفتن این حرف نمیدونم شاید از تأثیر سیگار بود یهو گفتم میکنی؟یارو اول بهم نیگاه کرد و انگار منتظر شنیدن این حرف بود گفت آره.اومد نشست بغلم سر نیمکت یه کم زیپمو کشید پایین و از پشت دستشو برد و شروع کرد به انگشت کردن من.منم که از شهوت داشتم میترکیدم زیپشو کشیدم پایین و شروع کرده با ولع کیرشو میخوردم(پارک خیلی خلوتیه،هوا هم تاریک بود).که گفت اینجا نمیشه پاشو بریم.منم که از بس حشری شده بودم نفهمیدم تا رسیدیم به یه خونه ی نیمه کاره .دستمو کشید برد داخل.شلوارمو کشید پایین بعد شلوار خودشو کشید منم بی اختیار سرمو بردم پایین و شروع کردم به خردن کیرش.حالا نخورو کی بخور.حسابی سیرکردم خودمو بعد چند سال تشنگی کیر. بعد منو برگردوند و در سوراخم تف زد و کیرشو آروم آروم کرد تو کونم.خیلی که تلمبه زد همینکه خواست آبش بیاد کیرشو در آورد و با اینکه دوست داشتم آبشو بخورم ولی چون بار اول بود هیچی نگفتم و آبشو ریخت رو زمین.میخواست بره منم که هنوز حشری بودم بهش گفتم بازم بکن گفت دیگه نمیتونم.گفت هروقت خواستی بیا تو پارک.این بود که من مرد همیشگیمو پیدا کردم و یه رابطه ی طولانی باهاش شروع کردم.ببخشید دیگه دفعه ی رابطه های بعدیمو براتون مینویسم.
نوشته: میلاد
من تا دو خط اول خوندم
دیوثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثث
والا سپیده این بنده خدا هم مثل من امروز کفش بریده . داستانهای امروز کلا شاهکارن. ادییییییییی ریدیییییییییییییی امروز برار جان . جانم به قوربانت. ROFL
سپیده جان توام بودی متعجب می شدی، همش کس چرت بود…یا گی یا محارم … خوب کجای این داستان ارزش نقد داره که بخوام چیزی بگم اصلا.
باحال بود منم به سن بالا دادم لذت داره بالای چهل سال از مشهد اگه کسی خواست کون بکنه یا دو طرفه حال کنه خصوصی پیام بده در خدمتم
Leobash
انگاری کلا متعجبی از خوندن داستانهای امروز! کامنتت نمیاد :-D