مردی که چپش سنگین است

1397/09/20

لیلا خانم زن زیباییست
همیشه به من می گوید :« افسردگی خواهر و مادرم را گاییده است.»
من هم به او می گویم :« من هم گاییده امت.»
و می خندد.
دوباره می گوید :« تو خیلی خوبی، تو افسردگی ام را گاییده ای.»
و هر دو می خندیم.

روزی نبود که دستم توی کسش نبود، کس کش آنقدر خرج کسش کرده بود که از صورتش زیبا تر بود، گرچه عمل های زیبایی صورتش را مانند دوست دختر قبلی ام جوان ولی کیری و زیبا کرده بود. بعد از بهم زدن با آن دختر که دوستش داشتم، دماغ کوچک عروسکی که می دیدم، یاد کیرم (حجت الاسلام امیر کوچولو ) می افتادم که دوست دخترم ( عشقم ) موقع ساک به آن خیره می شدم. اوایل خیلی صورت و مخصوصاً آن دماغ کوچک عشقم را دوست داشتم که کیرم را روی صورتش می نواختم و من هم بینی کمی بزرگم را روی چوچوله ی کسش می تباندم و هم می خندید و هم آه آه می کرد. اما بعد از جنده بازی هایش با پسرهای پولدار به خودم و او قول دادم کاری کنم که کسش و کونش از شدت تحقیر یکی شود و شد. گرچه کمی غم مرا گرفت ولی خاطراتش را درون توپ های امیرکوچولو بایگانی کردم، مخصوصاً توپ چپ که باعث سنگینی اش شد.
من بچه ی پایین شهرم که پدرم را برای مواد اعدام کردند. برای همین سیکل گرفته، راهی بازار کارگران شدم و هر روز پاره تر از دیروز از بچه بازهای کس کش دوری می کردم. از ابتدای بلوغ هیکل درشت و بادی بیلدینگی پیدا کردم که لیلا خانم هم به خاطر سیکس پکم صد دل عاشقم شد.

لیلا دیروز دوباره پریود بود. زنگش زدم و گفتم :« ای قربون اون کس و کون درشتت برم، حال عشقت و کیرش خوب نیست، امشب بیا بریم ویلا.» که گفت :« پریودم امیر.»
امیر کوچولو از استقامت افتاد و سرش را پایین انداخت اما من از رو نرفتم.
-:« خب پس بیا بریم بیرون که حالت خوب شه.»

  • :« درد دارم امیر، نمی تونم بیام.»
    -:« به توپ چپ امیر کوچولو. الان میام خونت.»
    از دفتر کافه رستوران بیرون اومدم و با دستی به سر امیر که کسی نبیندش، از بچه ها خداحافظی کردم. کلاه کاسکتم را سفت کردم تا مثل دفعه ی قبل با این موتور آپاچی هدیه ی لیلا به گا نرم. انداختم توی اتوبان و بعد از نیم ساعت با سرعت رسیدم به سر بالایی های سینه کش نه کس کش تهران. در خونش را زدم و مستخدمش ( آقای جاکشیان کس چهرۀ مادرزاد که هر وقت من رو میدید مثل جنده ای که پولش را ندادم رفتار می کرد. اما از حق نگذریم دختر خوبی داره که چند باری که نبود با اون و لیلا تیریسام ( سکس سه نفره) زدیم. ) موتور را وسط حیاط پارک کردم و توی خونه رفتم. پریود خانم حشریان وسط حال نشسته بود و توی ممه هاش کز کرده بود. خودمو انداختم توی بغلش و پرتش کردم یه کنار و کون نرم و بهشتیش را نیشگون گرفتم. جیغ محکمی زد که :« گه کاری نکن حالم خوب نیست. »
    -:« به توپ بیس بال چپ امیرکوچولو. اعصاب خوردت مال پریودت نیست، مال چیه؟»
    +:« پریودیم که تموم شده. پسر مجید زنگم زد که میخوام بیام ایران.»
    مجید پیر مرد هفتاد سالۀ جاکش پولداری بود که لیلا توی سی و پنج سالگی با کون دلربایش دلش را قاپید و زنش شد و درست اونقدر حرصش داد که دو سال بعد به گای سکته رفت و کون لیلا را وداع گفت.
    -:« پسر مجید به نصف چپم. پریود هم نیستی، حال عشقت امیر کوچولو خوب نیستا.»
    دستشو گرفتم و گذاشتم روی کیرم. کاملا راست قامت منتظر سلام به زبون و سوراخ های پاک لیلا بود.
    +:« چی کارش کردی؟ چرا اینطوریه؟»
    حق داشت تعجب کنه. همیشه کیرخان ما رو یک ساعت میخوردش و قربون صدقش می رفت تا نیم ساعت بهش حال بده.
    -:« توی کافه با بچه ها شرط گذاشتم که سه تا معجون انبه را می خورم. واقعا موهای تنم هم زده بالا.»
    +:« خب دیگه چشمم روشن، کافه رو سپردم دستت با بچه ها شرط میذاری.»
    -:« اتفاقاً هر چی این کار ها رو بکنم بیشتر بچه ها کار میکنند. الان با حرکت هایی که زدم همه کافه دارهای اطراف دستشون به تخمشونه دارند سرشونو میخارونند. اما کافۀ ما از چهل تا میز پنجاه تاش پره همش.»
    +:« عه، خب پس برای تشکر، امیر کوچولوت را در بیار تا بوسش کنیم.»
    -:« ایندفعه میخوام بخوابم فقط تو بهم حال بدی.»
    +:« گه نخور، من بیشتر از تو حشری ام. سه تا معجون خوردی باید بسوزونی.»
    -:« حداقل بذار بخوابم چشمامو ببندم یکم بخوری عارفانه لذت ببرم.»
    +:« باشه، بیا بریم تو اتاقم این قاسم آقا ( همون مستخدم کسچهرۀ جاکشیان ) چشش همینجوری دنبال منه.»
    رفتیم توی اتاق و خوابیدم روی تخت دو نفره و چشمامو بستم. لیلا کمربندمو باز کرد و سر امیر فضولم را بیرون آورد و چند تا بوس کرد. همیشه خوب و با ناز ساک می زد، چشمام را باز کردم تا ببینمش که چه می کنه. شلوارم را با سرعت پایین کشید ومثل یه قهرمان به جنگ حاج امیر رفت. پنج دقیقه که ساک زد، داد زدم :« نکن، داره میاد.»
    +:« مرض، داد نزن آیدا ( دختر مستخدم جاکشیان ) پایینه.»
    -:« عه، خب برو بیارش.»
    +:« اصن فکرشو دیگه نکن. فردا دارم میفرستمش پردشو بدوزه.»
    -:« من که پردشو نزدم. خودش پرده نداشت.»
    +:« میدونم، میخوام کمکش کنم. باباش گیر داده باید شوهر کنه.»
    -:« عجب، فقط اگه عاقد بهش گفت دوشیزۀ مکرمه قول نمیدم نخندم.»
    لیلا داشت از خنده روده بر می شد.
    +:« یا ابرفض، مگه چی گفتم اینقدر میخندی؟ اون تأخیری رو یکم بزن.»
    -:« ایندفعه اسپری نه، کاندوم تأخیری شیاری ها رو گرفتم. میخوام بیشتر کیف کنم.»
    +:« کاندوم بهم حال نمیده، هیچوقت که کاندوم نزدیم ما؟»
    -:« میدونم، میگند این شیاردار ها بیشتر حال میده.»
    +:« بگو از ما خار داره دیگه.»
    کاندومو در اورد و مثل چادر، سر امیر کوچولو کشید.
    +:« اینو بزنی هم خار داره، اما خیلی بهتر.»
    همیشه میخواد مثل من پر از ایهام و استعاره حرف بزنه اما میرینه. حال کیر کردنش را نداشتم، بلکه باید با کیر می کردمش. برای همین باید منتظر می موندیم تا تأخیری عمل کنه. خیلی وقت بود که کیر من دیر به تأخیری واکنش میداد. پدر سگ امیر کوچولو هر روز وحشی تر و خوش قد و قامت تر می شد و دیگه نمی خواست از من فرمان ببره.
    +:« امیر، پسر مجید رو چی کار کنم؟»
    -:« به کیر نداشتت باشه. ویلا و کافه به نام توئه، کلی قیمتشونو. فقط این خونه ارثیه پسرش میشه که اون هم اثاثیشو میفروشیم تا بیاد. نگران نباش، درستش میکنم.»
    +:« مرسی امیرم، واقعاً تو رو نداشتم چی کار می کردم؟»
    -:« هیجی، فقط کست هر روز تنگ تر می شد.»
    دوباره خندید اما این دفعه روده بر نشد، بلکه به کسش برخورد.
    -:« بگو امروز کی بهم زنگ زد؟»
    +:« چه میدونم کی!»
    -:« سارا. »
    -+« همون دختره که میگفتی یه مدت دوسش داشتی؟»
    -:« اره، همون که کلی کیرم کرد.»
    +:« چی می گفت؟»
    -:« با کلی ناز و عشوه میخواست بگه یعنی من پشیمونم و بیا دوباره واست بخورم.»
    +:« چه گه خوری ها. تو چی بهش گفتی؟»
    -:« گفتم بیلاخ، کس کش عکس های لاکچریمو دیده دلش خواسته وگرنه آدم این حرف ها نیست. نمیدونه الان یه کس و کون ماه رو به رومه.»
    +:« عزیزم. تو ارزشت خیلی بیشتر از ایناست.»
    -:« میدونم خودم، واس همین تو رو دوست دارم. همه چی تمومی.»
    +:« قربونت برم من، فک کنم بسه دیگه تأخیری عمل کرد.»
    تا این رو گفت یاد کیر معظمم افتادم. دلبری براش بس بود، همین یکم هم پروش می کرد. خون وحشی گری توی رگام جریان پیدا کرد. پریدم به لیلا و یقۀ لباسشو پاره کردم. کرست نداشتم. گاز های کوچیک از سر بادکنک هاش می گرفتم و لیسشون میزدم. هیچوقت دوست نداشت قبل از سکس لب بگیره ولی نزدیک ارضاش می افتاد به لبام تا ارگاسم بشه.
    +:« امیر، من فقط کیر میخوام. زود باش بکن.»
    بلند شد و پشتش را به من کرد. شلوار و شورتش را اونقدر با ناز و عشوه درآورد که امیر کوچولو اشک پیش آبش اومد. مثل شیر پریدم و دستام را دور کمرش حلقه کردم. یه گار محک از کونش گرفتم، بیشتر از همه این کون بی لکه ی لیلا را دوست دارم.
    -:« چه طعمۀ خوبی، کمرم سفته سفته، چنان بکنمت که تو تاریخ بنویسی.»
    فقط میخندید و بدنش از شدت حشر خیس عرق شده بود. بدون معطلی کیر کاندومین خارداران را آنچنان اندرون کسش تپانیدم که رستم چنان نزد به گرز گران و لیلا چنان جیغی بزد که انگار اژدهای دوسر با سر سومش توی کسش فرو رفته است.
    -:« جیغ نزن، آماده باش بهتر از این ها برات دارم.»
    خودش بالشت را زیر کسش گذاشت و گفت:« همه جام مال تو. هر کاری دوست داری بکن عشقم.»
    کاملا خوابیدم روش و شروع کردم به تلمبه زدن مثل پمپ چاه نفت های آمریکایی. بالا می رفتم و محکم بدنم را به کون نرم ضربه گیرش می چسبوندم. ممه هاش را محکم گرفته بودم و فقط فشار می دادم. زیاد زجرش ندادم. تخت خوابیدم و پرید روی کیرم. چابک سوار با مهارتی بود. افتاد به جون لب هام. چند ثانیه که لب گرفت، بدنش لرزید و بی حس روی بدنم افتاد. به پهلو خابوندمش و یکم با سر ممه هاش بازی کردم تا سر حال شد. از پهلو کیرم را توی کسش کردم و تلمبه می زدم. دستم را روی چوچولش گذاشتم تا زود تر دوباره ارضا بشه. یه چیزی مثل معلق بودن بین زمین و هوا نزدیک ارضا شدن بودم اما آبم نمی اومد. خارهای کاندوم کار خودشونو کردند و زودی دوباره ارگاسم شد اما اینبار بیشتر و بیشتر بدنش روی ویبره رفت.
    -:« کیرم توی این کاندوم. چرا آبم نمیاد؟»
    +:« خیلی خوبه که. مرسی امیر.»
    حجاب و عفاف امیر خان قلدر را برداشتم و بدون اینکه چیزی بگم، ایشون به سمت ستارۀ کون لیلا حمله کرد. دوباره جیغ زد.
    +:« وای امیر، آتیش گرفتم. چرا مثل وحشی ها می مونی؟»
    -:« پس بذار پارت کنم بفهمی وحشی چیه.»
    دیگه نمی فهمیدم چه پوزیشنی دارد میرم، فقط چشمام را بسته بودم و کمر می زدم. چند دقیقه که کمر زدم، تموم آبم را توی کونش ریختم و بی حال افتادم روی تخت. لیلا توی بغلم بود و قربون صدقم می رفت. من کم توی عمرم کس و کون نکردم، اما این لیلا چیز دیگه ایه. گرچه هشت سال از من بزرگتره ولی داغ و با محبت و مهربونه و اونقدر بهم وابستس که میدونم امیرکوچولو بدون کاندوم توی تونل هایی میره که پا قدم کس دیگه ای را بعد از من حس نمی کنه. اگر هم قرار باشه ازدواج کنم، با یه حشری عاشق تیریسام ازدواج می کنم. نمی تونم از زنی که من را از منجلاب کیر های اندر کونم نجات داده گذر کنم.

نوشته: Milf lover


👍 9
👎 4
15864 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

735112
2018-12-11 21:17:20 +0330 +0330

عمو کاندومی قربونت بره تو انقده گلی

0 ❤️

735118
2018-12-11 21:33:13 +0330 +0330

برا من ولی راست شدش سنگین میخوای ببینیش

0 ❤️

735148
2018-12-12 03:13:38 +0330 +0330

چه عجب یکی شاش نداشت تمام مراحل را توضیح داد

0 ❤️

735156
2018-12-12 06:40:23 +0330 +0330

سقف آرزو های یه جوون ایرانی.

0 ❤️

735159
2018-12-12 07:05:19 +0330 +0330

میخواستی طنز بنویسی اما نتونستی

1 ❤️

735166
2018-12-12 07:27:51 +0330 +0330

ننه به بابا مفتي نميده اگر هم بده پول حمومشو ازش ميگيره اونوقت يك زن پولدار باتويي كه هيچي نداري رفيق شده واست موتور خريده مغازه اش را هم بدستت داده؟؟؟
ميشه بفرمايين شما چي داريد كه بقيه ندارن واون خانم حاضرشده چنين بهاي سنگيني بخاطرش بده؟؟؟؟
مثل سگ دروغ نوشتي اينها همه از ذهن يك جوون جقي وعقده اي تراوش كرده

1 ❤️

735173
2018-12-12 08:06:34 +0330 +0330

بزن بریم به سرعت برگ وباد بزن بریم عشق ماداد و بیداد.

گرچه حقیقت ندارد اما خیال پلو لذیذه!

2 ❤️

735174
2018-12-12 08:18:03 +0330 +0330

جناب اسکار کیر کج :
خیلی وقته از دست عموکاندومی مینالی !!
اگه واقعا کارت کرده تا من و بقیه بچه ها هم بهت بپیوندیم؟؟
پی نوشت:
قبلا هم عده ای از بچه ها از جمله گانکرکوی بهت تذکر دادند.

4 ❤️

735176
2018-12-12 08:32:21 +0330 +0330

درمقایسه بابیشتر داستانهای سایت داستانت نمره قبولی میگیره.خسته نباشی.
پینوشت/بله مسیحی جان حق با شماست شورشو در آورده اگه منظورش آقای سامه ،ایشون مرد محترمی هستند و کامنتهاش در خدمت بشریته.

0 ❤️

735221
2018-12-12 15:48:00 +0330 +0330

مسیحی جونم دمت گرم، عمو کاندومی یدونست
منم خیلی دوسش دارم

تو هم نمیخواد بمن بپیوندی. فقط یه لمپن بیکار بیمارم که کسشر مینویسم، نه واسه لایک نه یارکشی نه دشمنی

1 ❤️