مسافر عشق

1396/04/07

درود بر همه ی کسایی ک حرمت نشکوندن دل نشکوندن و بی معرفتی نکردن…
سامان هستم با اجازه از نویسندگان خوب شهوانی میخام یه داستان از خودم بنویسم براتون
ب امید اینکه لذت ببرید…
درسمو تازه تموم کرده بودم اواخر تابستون بود چون منتظر بودم تاریخ اعزامم ب خدمت برسه روزا تو یکی از مناطق تهران مسافرکشی میکردم.
یروز هوا فوق العاده گرم بود تقریبا ساعت دو میشد ک پیش خودم میگفتم برم از فلان جا مسافر بزنم واسه ازادی…جلوتر که رفتم از شانس خوبم ی خانم تقریبا۳۰-۳۲ساله دست تکون داد و دربست خواست برا ازادی.ب سختی و به کندی سوار ماشین شد و تا نشست معذرت خواهی هم کرد و گفت خدا خیر نده بهش زده ناکارم کرده…پرسیدم ک کی گف شوهر عوضیم…من سکوت کردم و داشتم ب این فکر میکردم ک چی بگم ک یهو گف البته پدرشو درمیارم طلاقمو ک امروز گرفتم مهریمم تا قرون اخرش میگیرم…البته مهرش زیادم نبود و داشت از روی حرص میگفت…تا شنیدم طلاق خدارو چ پنهون خیلی خوشحال شدم و تصمیم گرفتم برم تو مخش.
-چرا طلاق گرفتی …
معتاد بود اذیتم میکرد غیرت کارکردن نداش کلا ناراضی بودم از زندگیم
-خب الان‌میخای چیکار کنی تنهایی سختت نیس؟
کاری ک همه میکنن میخام زندگی کنم خوش بگذرونم…
-بخدا همش یه مدته بد ک ببینی تنهایی اون وقته ک حوصله ی هیچیو نداشته باشی
هعی اقا دروغ چرا دوس دارم یه مدت یه دوس پسر داشته باشم(با خنده )
منم پشت سر هم رگباری باهاش حرف زدمو اخرش ک پیشنهادمو دادم گف تنها چیزی ک برام مهمه صداقته و…منم باهاش دست دادم ک قول میدمو از این حرفا…
این دس دادن همانا و شروع یکی از بهترین دوره های زندگیم همانا…
رسوندمش ازادی و ازم خواهش کرد ک پولو ازش بگیرم و انقد اصرار کرد ک منم ناچارا گرفتم.وقتی از ماشین داشت پیاده میشد تازه فهمیدم ک چ اندام توپی داره.دروغ نگم چهره ی دلخواه و زیبایی نداشت و معمولی بود ولی بدن خوبی بود از نظرم.خدافظی کردیم و تا شب خبری نبود چون قرار شد ک اون پیام بده .شب ک تو مغازه ی رفیقم نشسته بودیم قلیون میکشیدیم اس ام اس داد
بعد کلی موضوع مختلف -کجایی

  • مغازه ی رفیقم داریم قلیون میکشیم
  • اععع سفره خونه ای نامرد +نبخدا اینجا خیاطیه
    -خیاطیه چی؟؟
    +سوتین و شرت
    -خندید … پس حتما یبار باید بریم اونجا
    +بیا تلگرام چنتا عکس بفرسم هرکدومو دوس داری بیارم با نصب رایگان
    -جوووووون نصابش اگه خودتی بیار

یه نفس راحت کشیدمو خداروشکر کردم ک اعتماد کرد و چوسی نیومد چون شهوت من خیلی بالا بود و همین عکس شرت و کرست شروع سکس چت ما شد.ساعت ۱۰ونیم شب بود ک زنگ زد و کلی حرف زدیم صداش بالا پایین میشد و گاهی نفس نفس میزد
شرایطشو توضیح داد و گفت ک فعلا خونه ی مادرشه و از این لحاظ فعلا جایی ندارم تا سر برج ک خونم از اجاره ی مستاجر دربیاد اون موقس ک راحت میشیم.منم کلی قربون صدقش رفتم.تا سر برج ک برسه هر روز همدیگرو میدیدیم.سکسمونم در حد مالیدن و لب گرفتن و نهایتا ساک زدن تو ماشین بود اما نه اون سیر میشد ن من.ب هر دری ک میزدم ی جا پیدا کنم نمیشد.خودم مکان نداشتم هیچ رفیقامم بدتر از من.شب ک میشد هم اون عذاب میکشید هم من.اخرشم با سکس چت و رد و بدل کردن چنتا عکس خودمونو ارضا میکردیم اوایل همونشم ب من خیلی حال میداد اما بعد یه هفته تکراری شده بود.داستانمو کوتاه کنم و با پرش به سر برج از سکسمون براتون بگم.تقریبا سومین روز بود ک رفته بود خونه ی خودش.شب قبلش یه لیست بهم داد ک یخورده وسایل براش بخرم.ازم خواسته بود ک صبح زود برم تا پرده های خونشو نصب کنمو…
شب وسایلارو خریدم و از مغازه ی رفیقم چن دست شرت و کرست برداشتم به اضافه ی کاندوم و اسپری و قرص(حقیقتش من زود ارضا میشم و برخلاف همه ی مردا از این ک تو سکس از کاندوم استفاده کنم لذت میبرم) و صب ساعت نه رفتم سمت خونشون.
طبقه ی پنجم یه اپارتمان ۱۰طبقه بود.وقتی تو اسانسور بودم زنگ زدم بهش ک رسیدم و درو باز کن…
در اسانسور باز شد وای خدای من چی میدیدم من.بازم میگم انچنان زیبایی نداشت ولی معمولی بود از سر ب بالارو ک فاکتور بگیرم باید بگم ک گردن ب پایین محشر بود.رنگ پوست همونچیزی بود ک من همیشه دوس داشتم همسر ایندم اونجوری باشه چون تا بحال از نزدیک با تاپ و شلوارک ندیده بودمش و برخلاف اون چیزی بود ک تو عکس دیده بودم …سفید سفید.کمی توپول بود تا حدی ک نشه گفت لاغر.و سینه هایی ک قرار بود تا چند دقیقه دیگه مورد لذت من قرار بگیرن خودنمایی میکردن.در کل نمیتونم اون چند لحظه ای ک من داخل اسانسور بودم و مریم ک داخل خونه وایساده بودو نگاش میکردمو توصیف کنم.مریم برگشت و گفت سریع بیا داخل و وقتی داخل خونه شدم پشت سر مریم بودم و فقط بالا پایین شدن کونشو داشتم نگاه میکردم و سر ذوق اومده بودم از شدت شهوتی ک داشتم نتونستم کاری نکنم .تا وارد پذیرایی شدیم مریم برگشت باهام دست داد و خوشامدگویی کرد ک من قفلش شدم دستمو انداختم دور گردنشو ی لب جانانه ا

زش گرفتم.باهام همکاری کرد و کمی بهم دیگه ابراز علاقه کردیم بهم گفت ک یه دست لباس راحتی مردونه گرفتم برو تو اتاق عوضشون کن و بیا صبونه بخوریم منم رفتم وسایلایی ک گرفته بودمو از پشت در برداشتمو بردم اتاق خاب گذاشتمو شلوارمو عوض کردم و قرصی ک از عطاری گرفته بودمو با خودم بردم اشپز خونه و بعد از صبونه خوردمش…
رفتیم تو پذیرایی و مریم ازم خواست ک دوتا پردرو نصب کنم رفتم یکیشو نصب کردم اما اون یکی طوری بود ک یکی باید از اونور نگهش میداش مریم رفت رو چارپایه و پردرو دادم دستش اون بالا وایسه منم رفتم رو ی چارپایه کوچیک و تا وسطای پرده گیره هاشو انداختم.مریم گف اینورو من میندازم فقط بیا چارپایرو نگه دار تکون میخورم نیافتم.وااااای خدا وقتی از زیر چارپایه داشتم نگاش میکردمو رون و پرو پاچشو دید میزدم یادم افتاد برا چی اینجام و باز دوباره شهوتم رفت بالا.بهش گفتم برو بشین رو کاناپه چشماتم ببند.رفتم سوتینو شرتشو اوردم رنگ بنفششو برداشتم.رو کاناپه چشم بسته نشسته بود ک بازم رفتم رو لبش از شدت شهوت لبشو گاز گاز کردم وپاشدم پشتش نشستم جوریکه اون لای پاهام بودو تکیه داده بود بهم تاپشو و با اجازه گرفتن ازش تاپشو از تنش کندم
گردنش زیر نفسام بود و سینه هاش تو چنگم.سایز ۸۰قطعا محبوبترین سایز بین مرداس و من دیوونه وار داشتم گردنشو میخوردمو مدام ممه هاشو میمالیدم وقتی کرستشو باز کردم و برای بار اول اون ممه هاشو دیدم سه فاز برق انگار به بدنم وارد شد سفید سفید با حاله ی صورتی رنگ هولش دادم و افتاد رو کاناپه و ب بدترین و وحشیترین شکل از خجالت سینه هاش درومدم خواستم تنوع امیز بشه و سکسمون طولانی تر بشه و اثر قرصی ک خوردم ایجاد بشه اون کرست بنفشی ک دستم بودو بستم براش و دوباره بوسه از لب و ازش خواستم ک اینبار بره تو اتاق خابو اون ست مشکی رو بپوشه و با شرت و کرست بیاد.مریم از شدت حشر هرچیزی ک میشنیدو میگفت چشم و در کل در حال قربون صدقه رفتنم بود البته منم فقط فداش نشدم تو اون لحظه و هرکاری گفتو کردم خودم جلوتر از اون رفتمو اسپری و کاندومو برداشتم و بردم تو پذیرایی (هنوز اتاق خابشو نچیده بود و فقط تو پذیرایی یه دست مبل بود)کمی لز اسپری رو زدم ته کیرم و کمی زیر تخمام و شلوارمو کشیدم بالا.بعد از چن دقیقه صداشو شنیدم ک میگه وااای عشقم دارم میمیرم چشاتو ببند ک بیام منم طاقت نداشتم و چشمامو نیمه باز گذاشته بودم وااااوو خدای من ترکیب پوست سفید با ست مشکی قشنگترین تصویر دنیاس…پاشدم رفتم بغلش کردمو بوسه از لب شرو شد.وقتی زبونمو داخل دهنش کردم محکمتر بغلم کرد و خوشو بیشتر چسبوند بهمو ازم خواست تا لباسمو دراره و شرو کرد ب باز کردن دکمه هام.شلوارمو کشید پایین و از اینجا ب بعد سکس افتاد دست اون و من دیگه گیج شده بودم کیرم از بغل شرتم زده بود بیرون و مریم هی دست میکشید روش.هولم داد رو مبلو افتاد ب جونم شرتمو کشید بیرون و شرو کرد ب مالیدن میمالیدو هر از گاهیی لب میگرفت دست منم از پشت رو کسش بودو حسابی از رو شرت نوازشش میکردم.تکونی ب خودم دادمو سوتینشو باز کردم و مریمو اوردم زیر خودم با تسلط و قدرت زورگویانه ای افتادم روش سرمو گذاشتم لای پستوناش.از فشارایی ک من به سینش میدادم دریغ نمیشدو حسابی از خجالت پوست کمرم درومده بود و چنتا خط انداخته بود.اما من از خوردن سینش سیر نمیشدم.وقتی از سینش دست میکشیدم نگام تو چشای شهلایی شدش ک میافتاد قفل میشدم رو لباش و مجددا سینه هاش…دستمو از زیر شرتش رسونده بودم ب کسش.خیس شده بود.همونجوری روش بودم سینم رو شکمش.دستمو محکم فشار میدادم رو سینش و میخوردم با دست دیگم کسشو میمالیدمو انگشت میکردم توش.صدای مریم خیلی خوب و وقتی ناله میکردو جیغ میکشید صداش نازک نازک میشد و شنیدنش برام لذت بخش میشد…انقد این کارا برام لذت بخش بود ک با انجم دادن مکرر اون تونستم مریمو ارضا کنم.اون لحظه ی ارضا شدنش منو محکم بغل کرده بودو لبمو گاز میگرف.چن ثانیه بی حس شده بودو نفساش تقریبا داشت منظم میشد ک خودش ازم خواست شرتشو درارم.پاهاشو انداخت رو زمینو رفتم لای پاهاش شرتشو کشیدم پایینو حسابی رو کسشو تمیز کردم.دوست داشتم لیسش بزنم.صورتی پررنگ.صورتمو نزدیک بردم بویی ک خورد ب صورتم منو احمق تر کرد.دستامو از زیر رونش بردم و قفل کردم رو پاش و شرو کردم ب لیسیدن کسش.اولش شور بودن ترشحات کسش یجوری شدم ولی بعدش ک تو جستجوی چوچولش با زبونم بودم برام خوب شد…
ناله های مریمو چنگایی ک تو موهام انداخته بود مجبورم کرد ک ۶۹بشیم
کیرمو اول میبوسید و قربون صدقش میرفت ولی وقتی زبونم خورد ب کسش چشام یه لحظه سیاهی رفت.از بس ک کیرم داغ شده بود.خیلی خوب و اروم داش ساک میزد.دستمو حلقه میکردم دور کمرش و عملمون محکمتر از قبل میشد ک بلندش کردم و گفتم جلوم زانو بزنه موهاشو دم اسبی بسته بود گ بهم ریخته بود از موهاش گرفته بودمو سرشو تو عقب جلو شدن کمک میکردم از این پوزیشن من نهایت ل

ذتو میبرم ک موهاش تو چنگت باشه و ساک بزنه برات.
+دیگه طاقت ندارم عشقم بکنننن
-اوووف اووووف
+جووون من کیر میخام زووود
-باشه گلم برو رو صندلی یه نفره بشین
.
.
.
پاشدم رفتم کاندومو برداشتم و کشیدم رو کیرم.اصن طاقت نداشتمو رفتم بالا سرش یکم مالیدمشون بهم‌.کیرم از کی بود ک تو سوراخ کس نرفته بود.واااای وقتی نگام ب چشای مریم افتاد دیدم چشاشو بسته طاقت نیاوردم سرشو تنظیم کردمو با یه فشار تا نصفه کردم توش.پاهاش بازتر کردمو با فشار نرمتری تا دسته جا کردم و یکی دوبار دیگه خیلی اروم بالا پایین کردمو دیگه بعدش تلمبه زدنم تند شد از قرص و اسپری استفاده نکنم شاید تلمبه هام ب ۲۰بار نرسه اما ی قرصی هس ک از عطاری میگیرم و اسمشو متاسفانه نمیدونم ب رنگ قهوه ای و شبیه قرصای کپسول ماننده…بگذریم ک گرمای تابستون و گرمای غلیظ شهوت عرق بدن مارو دراورده بود حدودا ۹ده دقیقه ای از جاکردن گذشته بود ک ناله های مریم ب جیغ تبدیل شدو برای بار دوم ارضا شد.ب وقت ارصا شدنش روش افتاده بودمو مدام در گوشش از اینکه خیلی دوسش دارم زمزمه میکردم…بعد چن لحظه پاشد و کاندومو دراوردم و کیرمو ب سمت دهنش روونه کردم و بعدش ک خیس شد گذاشتم لای ممه هاش.بنظرم از این حرکت لذیذتر وجود نداره…بعد گذشت چن دقیقه ای ازش خواستم ک سگی بخابه رو زمین.کسش حسابی باز شده بود و ب منم خیلللی داشت حال میداد موهاشو از پشت گرفتمک کیرمو دوباره کردم تو سوراخ کسش.تا رفت داخل شرو شد ناله هاش.ضربه هامو محکمتر میزدم
+جووون عشقم جووووون
-جنده ی من چطورم خوبه کیرم
+عالللیه جرررررم بده تا میتونی محکمتر بزن وااای
صدای مریم با صدای شالاپ شولوپایی ک ب گوشم میرسید منو روانی کرده بود.من تو تلمبه زدن سرعت و کمی خشونتو دوس دارم اما لحظه ب ارضا شدن دوس دارم خیلی اروم باشم.ب مریم اولش گفتم ک اماده باشه واسه ارضا شدنم…
خیلی خسته شده بودم ولی ب هیچ عنوان دوس نداشتم اون لذت تموم بشه ی بالش اوردمو گذاشتم زیر کمرش و رفتم روش و با حرکت دست خود مریم کیرم رفت توش.ساعدام کنار سر مریم بودنو فیس تو فیس شده بودیم.این حرکت کمی برام سخت بود ولی داشتیم انجامش میدادیم ک احساس کردم دارم ارضا میشم کشیدمش بیرونو بلند شدم نشستم رو مبل.مریم جلوم بودو زانو زده بود یکم کیرمو لیس زدو حسابی خیسش کرد ممه هاشو بوسیدمو کیرمو گذاشت لاش یکم مالیدو و من سعی کردم بالا پایین کنم تو همین حالت بودم ک انگار زمان برام متوقف شد ی حس خیلی ناااب نمیدونم ارگاسم دقیقا رسیدن ب چه مرحله ایه ولی لحظه ی خروج اب از کمرم تا رسیدن ب سینه های بلوری مریم برا من شیرین ترین و عشق ترین حرکت سکسی عمرم بود . ارضا شدم و ابم ریخت لای سینه هاش چن ثانیه بعد ک هنوز تو همون حسو حال بودیم ازش خواستم ک بشینیم رو کاناپه
مریم لم داده بود رومو همدیگرو بغل کرده بودیمو مدام از هم لب میگرفتیمو اون از لذتی ک برده بود و من از اون جیزایی ک خیلی خوب بود برام تعریف میکردیم من بقدری خسته شده بودم ک همونجا خابم برده بود وقتی بیدار شدم دیدم ساعت ۵بعد از ظهر شده و مریم غذا اماده کرده اون دوش گرفته بود و منم رفتم حموم اومدم بیرون و با کلی عشق بازی غذارو خوردیمو رفتیم پارک ارم و اونجا هم کلی خوشگذروندیم.
اون روز بدون شک یکی از بهترین روزهای من بود.
از بودن با مریم نهایت لذت رو بردم و ی دوره ای از زندگیم بود ک هیچ دغدغه و استرسی نداشتم و فک میکنم علتش این بود ک اولا حس متقابلو بهم داشتیم و هیچ موقع واسه هم زیرو رو نکشیدیم.دوما محدودیت خاصی بینمون نبود چرا ک خونه همیشه بود و جفتمونم شهوت بالایی داشتیم و از پس هم خوب برمیومدیم.اما چند ماهی میشه ک شوهر کرده‌.درسته من و مریم خیلی راحت باهم مچ شدیم و سکس کردیم اما باید بگم ک مریم ی زن متعهدی بود و دنبال اینده ی بهتری و وقتی یجورایی مجبور شد ازدواج کنه کلا منو کنار گذاشت.برادرش ک از کار مریم اطلاع نداشت یکی از همکاراشو پیشنهاد داده بود و …من اونروز تو ماشین خیلی دلداریش دادم و خیلی قول دادم بهش ک رابطمون توش نامردی نباشه ولی هر وقت ک هرکدوممون خاستیم ازدواج کنیم همه چیزی ک بینمون هستو باید تموم کنیم.درواقع ما ی تایمیو با هم زندگی کردیم بدون خیانت و بدون هیچ ناروایی.تو همه ی زمینه ها هم هوای همو داشتیم.
دروغ نگم من هنوز نتونستم فراموشش کنم ولی چه میشه کرد…

با وجود ویرایشی ک کردم اما عذر میخام اگر غلط املایی وجود داره یا اگر مطالبمو نتونستم خوب بنویسم.از اضافه گویی هام هم منو ببخشید.

در اخر هم ی مطلبیو میخام بگم ک خیلی روش معتقدم.تو سکس اگه ذره ای رضایت وجود نداره.سکس با زن شوهردار.سکس با دختری ک نمیخایش بگیری ولی قول الکی دادی…سکسی ک جنبه ی انتقام داشته باشه اینا همشون میشن ی چوب دست خدا و ب هر کس بخوره کمرشو میشکنه …حواسمون باشه

نوشته: وکیلوند


👍 6
👎 2
3425 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

636674
2017-06-28 20:47:02 +0430 +0430

روون بود یعنی خوب نوشته شده بود تقریبا…

0 ❤️

636686
2017-06-28 21:06:20 +0430 +0430

چقد طولانی بود خو تا وسطاش خوندم که گفتی قیافش کیری بود البته اینجور دخترا هم که قیافه ندارن راه درستش اینه که یه گونی بکشی رو کلش بعد رو گونی عکس مهناز افشار بچسبونی
تا آموزش بعدی خدانگهدار

1 ❤️

636699
2017-06-28 21:27:15 +0430 +0430

میخوام چند تا ایراد بگیرم؛ غلط املایی، چسبیده به هم نوشتن های بیجا، رعایت نکردن اصول نگارش و فاصله بین نقطه ها و ویرگول ها، یه کمی هم زیادی آب قاطی داستان کردی، کشش دادی، به همین دلایل میلی برام نبود که تا آخر داستانت رو بخونم.
اما اگه برای نوشتن، وقت و حوصله بیشتری میزاشتی، مطمئنا خیلی بهتر میشد.

0 ❤️

636771
2017-06-29 05:16:32 +0430 +0430

سوالي كه من دارم اينه ك اسپري بي حسي زده بودي بعد ساك زد دهن مهنش سرويس نشد؟ چون يه بار واسه من همين اتفاق افتاده و بدبخت لبش و دهنش كج شده بود.

0 ❤️

637020
2017-06-30 13:50:09 +0430 +0430

ايول خوب و روون نوشته بودي يه جورايي احساس كردم دارم از نزديك ميبينم.لايك

0 ❤️

637201
2017-07-01 07:36:32 +0430 +0430

کس میخوام
0
9
3
9
3
6
4
0
5
3
1

0 ❤️