مسافر مطلقه

1395/10/17

سلام
من فؤاد هستم 26 ساله از جنوب
خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم برمیگرده به سه سال پیش
دانشجوی مهندسی بودم. کارم و زندگیم شده بود درس و دانشگاه و ماشینم و دور دور توی یکی از خیابون های شهرمون. هر روز بعد از کلاس با ماشینم (پراید) میرفتم یه چرخی میزدم و چند نخ سیگار میکشیدم و یه دختری سوار میکردم و شماره ای و فک زدن های نصف شبو و بعدش هم میزدیم به تیپ و تاپ همدیگه و بای بای.
خلاصه یه روز حالم گرفته بود کلاس هم نداشتم ماشین رو برداشتم و رفتم یه چرخی بزنم واسه خودم اهنگ گوش دادم و سیگار کشیدم دیگه توی مسیر برگشت به خونه بودم که یه زن با قدی متوسط تیپ معمولی ایستاده بود کنار خیابان بوق زدم واسش:
گفت: فلان فلکه میرید؟
گفتم: بله
آقا توی آینه عقب نگاهش کردم چشاش سبز بود خر کیف شدم خواستم شروع کنم مخ زنی که خودش یه دفعه:
گفت: تا کوی فلان دربست چقدر میگیری؟
بهش گفتم: شما اول گفتید فلکه فلان الان میگید دربست فلان جا . راستشو بخوای من مسافر کش نیستم خونه حوصله ام سررفته بود زدم بیرون دور دور کنم در مسیر برگشت به خونه بودم که شما رو دیدم و از شما خوشم آمد و سوارتون کردم. الان هم حرف پول رو نزنید هر جا خواستید من شما رو میبرم.
گفت: اینطوری که نمیشه بلاخره پول میدید جای بنزین
گفتم : خب باشه حالا که میگی همون پول بنزینمو بدی کافیه
گفت: در ضمن شما چند سالتونه؟
گفتم: 23
گفت : پس بچه ای
گفتم : نه شما بزرگی
گفت: من ده سال ازت بزرگترم و دوتا بچه دارم و دارم میرم بچه هامو ببینم و …
خلاصه خاطرمو طولانی نکنم متوجه شدم طلاق گرفته شوهرش معتاد بود و خیانت کار اما شاغل بود دادگاه هم سرپرستی بچه هاشو میده به باباشون و میره دادگاه و قاضی بهش میگه هر وقت خونه اجاره کردی و نامه اشتغال به کار آوردی من سرپرستی بچه ها رو بخاطر اعتیاد پدرشون به شما میدم.
خلاصه بردمش کوی فلان بچه هاش یه دختر و یه پسر 9 و 6 ساله رو سوار کردم و بردم پارک و منم یه گوشه ای از پارک نشستم تا کارشون و بازیشون تموم و رفتیم بچه ها رو تحویل باباشون دادیم و بچه ها گریه و مادره گریه
حالمون گرفته شد
خلاصه حرکت کردیم بریم زنه رو برسونم خونه خواهرش اخه با خواهرش زندگی میکرد.
توی مسیر باهاش صحبت کردم که اروم باش و از این جور حرف ها و من کمکت میکنم شاید بتونم واست کاری بکنم
رسیدم به مقصد دست کرد تو کیفش 12 تومن بهم داد
شمارمو بهش دادم و تک زد سر گوشیم
منم رفتم خونه و خبری نشد ازش تا فردا شبش
اس داد: سلام . تو قول دادی کمکم کنی یادت باشه
اس دادم بهش: سلام چشم حتما به فکرت هستم
گفت: مرسی بخدا با این حرف ها اروم میشم
گفتم: خیره انشاالله
دیگه اس نداد و منم اس ندادم تا فردا اس ام اس بازی ها از صبح شروع شد و فهمیدم اسمش چیه کجایی هستش و…
واسه فردا با هم قرار گذاشتیم صبح ساعت 10 بود رفتم دنبالش و یه چرخی زدیم و بردم رسوندمش و برگشتم خونه دیدم خانواده ام همه رفتن
زنگ زدم بهشون و متوجه شدم رفتن شهرستان و تا فردا ظهر نمیان.
خلاصه منم اس دادم به نسترن(همون زن مطلقه) گفتم تنهام حوصله ام سر میره بخدا نهار نخوردم شام هم ندارم. بیا بریم بیرون
گفت: باشه اما بعدش خودم میام خونتون واست یه چیز درست کنم
گفتم : 5 میام دنبالت
رفتم دنبالش و کیرم شق شق شده بود
خو دیگه خودتون میدونید یه زن مطلقه میخواد بیاد خونه خخخخخ
انصافا هر کی جای من بود شق نمیکرد؟؟؟
خلاصه رفتم آوردمش خونمون رفتم تو اتاقم اونم روسریش رو در آورد دراز کشید سر تخت خوابم
داشتم اهنگ پلی میکردم که گفت بیا پیشم بشین. رفتم پیشش روسریش رو انداخت تو صورتش و گفت بخواب بغلم منم کیر شق شق خوابیدم کنارش و چسبیدم بهش و که گفت: چه خبره راستش کردی و خنده ای کرد و مانتوش رو در آورد و خوابید بغلم دوباره منم حشری شده بودم وحشی خخخحخ
از رو تاپ شرو کردم مالیدن و بلند شدم نشستم رو پاهاش گوشه ای از سینه هاش رو درآوردم خوردم و لیس میزدم که تاپشو در آوردم سوتین هم خودش در آورد شلوارش رو در آوردم رسیدم به شرتش گفت: نه دیگه فؤاد بسه
توجه نکردم شرتش هم در آوردم و سریع کیرم رو که 17 سانته و کلفتیش هم بد نیست رو کردم داخل و یه آه کشید و گفت: یوااااش جر خوردم
دوتا تلمبه زدم آبم داشت میامد کشیدم بیرون ریختم سر شکم و روی کسش
تازه چشام از شهوت باز شده بود
نوک سینه های نسترن قهوه ای کم رنگ بود کس صورتی خوشکل که فقط تو فیلم ها دیده بودم چشمای خودشم سبز وای …
دوبار کیرم شق شده بود آروم گذاشت رو کسش و تکون میدادم و اه و ناله میکرد و میگفت بکن دیگه کوچولو
کیرم خودش گرفت فرستاد تو کسش و منم شروع کردم تلمبه زدن و همش اه و ناله میکرد حدود یه بیست دقیقه تلمبه زدم اون دو بار ارضاء شد اما من هنوز نشده بودم گفتم تا بزار بکنم تو کونت یا ساک بزن
کون قبول نکرد و ساک زد تا ابم آمد و همشو خورد و بعدش لباس پوشیدیم و یکم لب و مالیدیم به هم و بردم رسوندمش فردا شبش هم زنگ زد گفت تو گولم زدی و اشتباه کردم و دیگه زنگ نزن بهم.
منم گفتم هر جور راحتی تو هم حال کردی زور کنت که نکردم قرار بود بیای واسم غذا درست کنی و درست هم نکردی من تو فاز کردن نبودم خودت گفتی بیا بغلم و … خو منم حشری شدم شب هم گرسنه نماندم نترس ساندویچ گرفتم الان هم باشه دیگه زنگ نمیزنم. قطع کردم و گوشیش هم آف کرد تا یک سال بعد هم بهش زنگیدم آف بود.
ولی کس بود. یکم گشاد بود اما کس خوشکل و اندام اسمی داشت.
واقعی بود اهل کس و شر گفتن هم نیستم اگه بودم تب و تابش رو زیاد میکردم.
میخواید باور کنید میخواید نکنید
مهم اینه من کردم و واسم خاطره شده ای کاش دوباره تکرار میشد بعدش زیاد زید کون لاپا سک و سکس کامل و نصفه و نیمه داشتم اما بخدا هیچ کسی نسترن نشد.
Bye

نوشته: فؤاد


👍 2
👎 5
42843 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

572593
2017-01-06 21:06:50 +0330 +0330
NA

نوش جونت باشه

0 ❤️

572620
2017-01-06 22:28:17 +0330 +0330

واقعا چه کمک بزرگی بهش کردی. ?

0 ❤️

572658
2017-01-07 01:01:45 +0330 +0330

منم دوس دارم به یکی کمک کنم . مهرسانا کمک نمیخوای ? 🙄

0 ❤️

572678
2017-01-07 05:49:32 +0330 +0330
NA

ولک حال کردی دیگه چه فرقی میکنه واست کسی باور کنه تو حال کردی یا باور نکنه تو حال کردی . حالا تو حال کردی یا توی کس کردی .من قبول دارم که توی حال با نسترن مطلقه تو حال کردی نه بابا تو حال کردی . جان بیا تو حال کردی خخخخخ

0 ❤️

572734
2017-01-07 19:07:01 +0330 +0330

خوشم اومد مشخص بود خاطره بود به نظرم.ولی عزیزه من خنده رو نمیکنن بخدا این لغته خنده کردن اشتباهه چند بار بگم نکنید انقد این خنده رو

0 ❤️

572741
2017-01-07 19:52:55 +0330 +0330
NA

ها ولك عينك ريبن دارى عامو
نه پَ خيال كردى لاف ميزنوم
ما كه باور كردوم لاف نبود
بچه آبودانى عامو

0 ❤️

572757
2017-01-07 21:25:42 +0330 +0330

چرا امشب تو همه ی داستان کیر همه 17 سانته؟

0 ❤️

572761
2017-01-07 21:50:13 +0330 +0330
NA

زرشک:)

0 ❤️

572762
2017-01-07 21:52:14 +0330 +0330

فواد جان دمت جیز از شق شقت متوجه شدم کجایی هستی احتمالا رفتی و ساندویچ فلافل (خخخخخخ) زدی تو رگ که انرژیت سر جاش بیاد (clap)

0 ❤️

572769
2017-01-07 22:57:39 +0330 +0330
NA

کس شعره قرن

0 ❤️

572843
2017-01-08 10:28:27 +0330 +0330

بازهم عجججججججججب

0 ❤️

572874
2017-01-08 13:53:27 +0330 +0330

من نمی فهمم این چه ادبیاتیه !؟
تک زد سر گوشیم !!!
دراز کشید سر تخت خوابم !!!
کشیدم بیرون ریختم سر شکم و روی … !!!

0 ❤️

573008
2017-01-09 13:27:19 +0330 +0330

بچه اهواز خوب اینجوری میگه

0 ❤️

573044
2017-01-09 19:30:52 +0330 +0330

با آنکه داستان کسشعر بود ولی کوس و کونش نوش جونت…کردن زن مطلقه و شوهر مرده ثوابش لایق بهشته…ممنون که سایز کیرت رو گفتی…نگران بودم یادت بره سایز ایشون را بفرمایید.

0 ❤️

746585
2019-02-07 23:23:29 +0330 +0330
NA

زرشک رو گفته بودن منم مجبورم بهت بگم ساندویچ که خوردی از پهنا تو کونت البته با سس فلفل فراوووون

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها