مشکل خیار

1389/12/23

سلام من نازنينم ٢٣ سالمه ميخوام اولين خاطرمو بنويسم
خاطرم هم كاملا واقعيه
من ٢٣ سالمه و خاطرم بر مي گرده به امسال
من قيافم خوبه ولي نه سينم خيلي گندس و نه چيز ديگه
موضوع بر مي گيرده به ٢ روز پيش من بر عكس همه ي دخترا بازي با كامپيوتر خيلي دوست دارم
من خيلي هم حشريم داشتم بازي مي كردم كه ديدم خيلي لوس رفتم يه بازي بگيرم مامانم گفت كه من ميرم ارايشگاه كليد و با خودت ببر منم گفتم باشه و رفتم رفتم بازي گرفتم و به خونه اومدم و رفتم xbox رو روشن كردم و kinect هم همينطور بازي مي كردم و وقتي فيلم بازيمو ديدم كه سينه هام خيلي تكون مي خورن حشري شدم رفتم سراغ لباس زيراي مامانم خيالم راحت چون كسي خونه نبود و دونه به دونه امتحانشون مي كردم و كلي حال مي كردم تا اين كه حشرم زد بالا رفتم حمام با خودم ور مي رفتم تا تصميم گرفتم يه كاري كنم رفتم اشپزخانه خيار ورداشتم رفتم اب باز كردم خيار خاستم بكنم تو كونم ديدم خيلي درد مي گيره يه كرم ديدم ورداشتم كرمي كردم و كردم تو راحت تر رفت عقب و جلو كردم و گفتم بسه ديگه بيشتر بكنم ممكنه يه دفعه يكي بياد همينطور كه فقط شرت و سوتين پوشيده بودمرفتم كه از پنجره بندازم بيرون كه يك دفعه صدا كليد اومد و داداشم طبق معمول بي زنگ. زدن اومد تو چون اتاقمون بقل همه اومد كه سلام كنه اومدم بگم كه نيا كه ديدم اومد تو خشكش زد و خيار و ديد يكم سرش قهوه اي بود و قضيه رو فهميد گفت نازنين و چون ازم آتو داشت هر طور مي خواست حرف بزنه گفت اووولالا گفتم خفه شو عوضي برو بيرون انگار نه انگار گفت حيف كون تو نيست كه با اين خيار جر بخوره گفتم خفه شو اشغال و اومدم كه يه سيلي بزنم كه سينمو گرفت و گفت عجب چيزيه ادم ميخواد تا صبح ليس بزنه منم كه تازه فهميدم اتو داره ازم فهميدم كه هيچ كار نمي تونم بكنم يكم اروم شدم و گفتم خواهش ميكنم برو بيرون و به كسي چيزي نگو گفت يا جرت ميدم به همه ميرم ميگم گريم گرفت سريع رفتم رو تخت و زدم زير گريه اومدكنارم و گفت اين كارا فايده نداره و سريع اومد شرتمو پايين بكشه سريع گفتم نكن و اومدم مانع بشم كه شلوارشم در اورد و گفت يه خيار گنده تر گفتم خواهش ميكنم اين كارو نكن التماس ميكردم كه شروع كرد به كونم ضربه زدن من فقط گريه مي كردم و هي ميگفت جون جون منم التماس ميكردم كه بر گردوند و شروع كرد به ور رفتن با سينه هام وحشيانه اين كارو ميكرد داشت دردم ميومد كه با كسم بازي ميكرد من يكدفعه حالم عوض شد و به جاي گريه ناله ميكردم شروع كرد به لب گرفتن و سريع كيرشو داد ساك بزنم اما من قبول نكردم چون اين كار مال جنده هاست من همچنان التماس ميكردم كه سريع بر گردوند و از رو ميزم يه كرم برداشت و مالوند به كيرش و كرد تو سوراخ كونم خوشيختانه كيرش خيلي كوچيك بود خيلي درد نداشت بعد سريع رفت و بعد بيرون خونه منم يك ساعت رو تختم گريه مي كردم كه ديدم اومد خونه و يه گل دستشه كمك كرد پاشم و رفت بيرون و تا لباس عوض كنم من عوض كردمو رفتم يه سيلس محكم بهش زدم و در نهايت كلي عذر خواهي كرد و رابطمون تو خونه از بعدش خيلي بد بود البته اون نه.

نوشته: نازنین


👍 0
👎 1
51349 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

274463
2011-03-15 02:39:00 +0330 +0330
NA

خاک تو سرت با این کس وشعر هات.
کسی که کون میده دنبال خیار و کوکتل وسوسیس وهویج و… می گرده تو که همه گوهی خوردی خوب درست بنویس .
نکبت

0 ❤️

274464
2011-03-15 02:59:00 +0330 +0330
NA

بیا به خودم بده داستانش خیلی قشنگتر میشه

0 ❤️

274465
2011-03-15 15:49:37 +0330 +0330
NA

Be nazare man dastane neveshte shode male ye pesare. Pas khaheshan dg nanvis. Age oghdeye dadan dari behtare begi konam mikhare in ada osola chie dar miari

0 ❤️

274466
2011-03-16 08:57:01 +0330 +0330
NA

nazanin to ke dadashet iran nabood, chi shod pas???
beja in kara boro ba dokhtar khalat les kon ,aberootam nemire, ya agaram khasti mitooni az kire man estefade koni,bejash vasat sharj mikharam:))

0 ❤️

274467
2011-03-17 06:28:39 +0330 +0330
NA

nazanin joon, doost dari be jaye inke sare khiaro ghahvei koni, kalleye gondeye kire mano ghahvei koni? injoori nemate khoda ham haroom nemishe

0 ❤️

274468
2011-03-17 17:41:42 +0330 +0330
NA

bitaribat sak zadan male jendehas pas lotafan ghable inke in harfo bezani az madaret bepors bebin vase baba inkaro mikone ya na lol

0 ❤️