معاون مدرسه منو گايــيد

1393/06/27

سلام من دانش آموز سال اول دبيرستانم قبل از دوران دبيرستان خيلي سر به راه بودم دنبال درس و اين چيزا ولي وقتي وارد دبيرستان شدم رفيقهاي خلاف پيدا كردم همش رفتم سمت دختر بازي و اين چيز ها تو مدرسه دو تا بچه اوبي داشتيم حميد و مهدي. مهدي خيلي ميخاريد هميشه سر كلاس زبان كه خيلي كلا خسته كننده اي هست من از پشت ميماليدمش. بريم سر داستان امروز

با آقا نصرتی چند وقت پيش مادرم رفت كارنامه ام رو گرفت معدلم خيلي افتضاح شده بود وقتي مادرم برگشت بهش گفتم پس برگه الويتم انداخت رشته كو؟ گفت نميدونم همين برگه معدل رو فقط به من دادن فرداش از خواب بلند شدم گفتم زنگ بزن مدرسه مادرم زنگ زد و آقا نصرتی گفت بگو خوده عليرضا بياد تا بهش بدم برگه الويت رو يادم رفته بدم لباس هامو پوشيدم رفتم مدرسه 4 تير همه كلاس ها خالي و دفتر هم خالي بود رفتم داخل اقاي نصرتی تنها تو دفتر مدرسه بود گفت سلام علي خوش اومدي الان بهت ميدم برگه رو بعد نشست پشت كامپيوتر گفت تجربي اوردي ولي رياضي نه منم گفتم باشه مهم نيست گفت خاك تو سرت اين چه وضعشه؟(آقاي نصرتی اكثرا اينجوري حرف ميزد) من خنديدم و هيچي نگفتم پرسيد:پيرينت بگيرم برات يا نه؟گفتم باشه بگير يه لحظه چشمم به شلوارش افتاد قدش كوتاه هستش و هيكلش درشت نيست همش فكر ميكردم اين قدش اينه كيــ ــرش چقدره موش خخخ فهميد دارم به كـ ـــيرش نگاه ميكنم گفت چيه سرت گرمه باهاش؟سريع چشام رو برگردوندم گفت ترسيدي؟ گفتم ببخشيد اقا پيرينت رو بده برم گفت كجا تازه اومدي فهميدم كه بعله امروز ميخواد كـــونم بذاره خيلي حشري شده بود بلند شد از روي صندلي و از پشتم رد شد رفت پشت ميز مدير نشست ولي بهونه بود فقط ميخواست كـ ــيرشو بچسبونه بهم وقتي از پشتم رد شد كــ ـيرش خيلي دراز شده بود حتي فكرش رو هم نميكردم اين كوتوله كــ ـيرش دراز باشه با اين قدش خودمو كشيدم جلو گفتم چيكار ميكني ؟يهو رفت در دفتر رو قفل كرد و هولم داد رو صندلي اومد جلوم گفت خـــفه ميشي هيچي نميگي يه كلمه ازت در بياد جلو بابات جـــرت ميدم هيچي نگفتم بهم گفت ميخواي فيلم اون روز هايي كه بچه هاي كلاستون رو انگولك ميكردي نشون بابات بدم؟ سرخ شدم دوربين مدرسه فيلمم رو گرفته بود و بدبخت بودم فقط ترس داشتم
گفت شروع كن گفتم چيكار كنم؟ گفت بخورش . يواش زيپ شلوارش رو باز كردم كـ ــيرش داشت تو شورتش ميتركيد شورتش رو كشيدم پايين دراز بود و كلفت 18 سانت حداقل بهم گفت:‌ساك بزن گفتم:بدم مياد سرم رو گرفت بالا گفت ساك ميزني يا نه؟ تهديدم كرد با اين كارش اروم سر كـــ ـيرش رو كردم تو دهنم شروع كردم به ساك زدن اروم ميكردم تو دهنم همش ميگفت تا ته بكن تو دهنت ولي بدم ميومد يه دفعه خيلي بهش حال داد سرم رو محكم گرفت تا ته كـــ ـيرش رو تو حلقم فرو كرد داشتم خفه ميشدم كشيد بيرون كـ ـــيرش حسابي تو دهنم خيس شده بود بلندم كرد و گفت شلوارت رو در بيار برو روي ميز شلوارم رو در اوردم و رفتم رو ميز شورت هنوز پام بود شورتم رو از پام در اورد صورتش رو كرد توي كــــونم سوراخ كــــونم رو ليس زد و تميزش كرد يه دفعه از اعماق كــــونم اتيش گرفتم انگشتش رو كرده بود تو كــــونم و داشت باز ميكرد كــــونم رو اخه لامصب من تا حالا كــــون ندادم چجوري كــ ــير تو رو تحمل كنم كـــ ـير داغش رو برد طرف سوراخ كــــونم گفتم تو رو خـ ـدا ول كن درد داره گفت تو باز ز.ر زدي؟ خفــه شدم كــ ـيرش رو اروم اروم فرو كرد داشتم ميميردم همش التماسش ميكردم ولي حاليش نبود همش بهم فحش ميداد راستش فحش ميداد خودمم حشري ميشدم 12 دقيقه همينجوري تو سوراخ تنگم تلمبه زد كم كم داشتم حال ميكردم رو كردم بهش در گوشش گفتم جــرم بده خيلي حشري شد تلمبه اش رو يه جوري ميزد انگار 20 ساله كسي رو نكرده شكمم داشت پاره ميشد همش آه آه ميكردم تا حال كنه و محكم تر منو بكنه يه لحظه ديدم كــ ـيرش داره تو كـــونم منقبض ميشه بهم گفت ميخوري؟ گفتم نه گفت گوه ميخوري بايد بخوري كيـ ـرشو اورد تو دهنم و همه آبش رو خالي كرد محكم ميزد در كـــونم تا ابش كامل خالي بشه بعد كه كارش تموم شد لباس هاش رو تنش كرد لباس هام رو از دفتر انداخت بيرون گفت گــمــشو بيرون زودتر رفتم بيرون لباس هام رو تنم كردم داشتم شورتم رو ميكشيدم بالا و هنوز كــ ـير ميخواستم خودم هم خيلي حشري شده بودم بهش گفتم دفعه بعد كي بيام پيرينت بگيري واسم؟ سريع از دفتر پريد بيرون شمارشو داد بهم گفت فردا بهم زنگ بزن تا بهت بگم فردا ميخوام بهش زنگ بزنم و هر اتفاقي افتاد ميام واستون تعريف ميكنم

نوشته: علیرضا جونی


👍 4
👎 0
95718 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

436761
2014-09-18 17:23:48 +0430 +0430
NA

به به رشتتو برای سال بعد چی ورداشتی علیرضا جون preved

0 ❤️

436762
2014-09-18 17:36:20 +0430 +0430
NA

سریع فرار کن تا مسدخدمتون کونت نزاشته

0 ❤️

436763
2014-09-18 18:28:03 +0430 +0430

" بهم گفت ميخوري؟ گفتم نه گفت گوه ميخوري"
دموکراسیش تو حلقت
یا تبلیغ زمزم تو ابادان افتادم :
عبدل : ها کوکا جاسم کوکاکولا میخوری
جاسم : ها میخورم
عبدل : تو گوه میخوری باید زمزم بخوری

ولی عزیزم شما فعلا فکر دادن نباش فعلا با هم مالیده شدن سر کلاس زبان توسط عقبیت حال کن بعد کم کم به همون عقبیت بده
بیخود هم هم توهمات ملجوقانتو خورد ما نده

اقا یه زمانی این جا نظرات از خود داستان ها قشنگ تر بود بعضی موقع ها حتی 10 صفحه نظر میذاشتن همه هم خنده دار اما الان همه فقط یا میان کس لیسی میکنن به امید این که مثلا یکی بهشون پا بده یا این که فحش میدن ( اونم فحشای تکراری ) یا هم فقط دو سه تا کلمه ی کس شعر از قبیل “خیلی تخمی بود نخوندم” و" کیرم تو داستانت " میگن و میرن
یه خورده طنز به نظراتتون اضافه کنید جان هر کی دوست دارید
از داستان ها که چیزی عایدمون نمیشه حداقل از نظرات لذت ببریم
راستی یه تشکرم بکنم از جمشید مانکن و لیو باش و امام زاده بیژن که هنوزم سوتی ها را میگیرن و با حرفاشون شادمون میکنن

قبلا این جا کون کونی ها و گی نویس ها به گا بود
من که اهل فحش دادن نیستم
حوالش میکنم به شما ها

1 ❤️

436764
2014-09-18 19:54:21 +0430 +0430

حقته که گاییدت . منم بودم میگاییدمت

0 ❤️

436765
2014-09-18 19:59:38 +0430 +0430
NA

تو از همونایی هستی که ناظما تو مدرسه کونشون گذاشتن تو اخبار میگفت من باور نمیکردم خوب شد تو اعتراف کردی پس درست میگن ناظما بچه باز شدن.

0 ❤️

436767
2014-09-18 22:19:45 +0430 +0430
NA

اولندش شما گوه خوردی هنو 18 سالت نشده اومدی اینجا.
دومندش شما گوه خوردی افتخار میکنی ب کون دادن.بابا پسره کون میداد تا ی ماه بیرون پیداش نمیشد حالا این اومده داستانشو گذاشته.مادرسگ

0 ❤️

436768
2014-09-18 22:28:44 +0430 +0430
NA

لیاقت اینه منم بکنمت کس کش گی نذارید باو

0 ❤️

436769
2014-09-19 01:05:41 +0430 +0430

گرچه 99 درصد داستان ها دروغ هست ولی حداقل اولش بنویسید که این فقط یه داستان نویسیه مثله فیلمنامه نویسه که هم فحش نخوری هم وقتی خودت بگی که داستانه بهتره.

1 ❤️

436770
2014-09-19 02:06:52 +0430 +0430

کون خوشگل وبی مو واقعا کردن داره منم از این کونها دوس دارم

1 ❤️

436772
2014-09-19 07:01:24 +0430 +0430
NA

من نمیدونم بعضی ازاین پسرا چطور به دنیا نیگا میکنن. اه اه اه تو روز روشن کون رو به فاک دادی اونوقت میخند :) اون قدیم ندیما یه حیا و حرمتی بود. عاخه کیر بابام و بابابزرگمو داداشامو همه بزرگتره از پهنا تو کونت. پسره ی کونی سرشت. اصلا تو که سنت قد نمیده واس چی اینجایی. برو خونه.

0 ❤️

436773
2014-09-19 07:02:47 +0430 +0430
NA

مهندس چرا بنزین تموم شد

0 ❤️

436775
2014-09-19 17:42:07 +0430 +0430
NA

ااااه این مجلوث کثیفی هست بقیه داستاناشم کیری بودن مثل هفت جدابادش مادرگ ایده
این ازهموناییه
که توخیابون دنبال
دخترمیگردن
ووقت درس
جلق میزنن
ودخترم گیرشون نمیاد
بعدتودرسا میرینن
حاظرن کون بدن
که نمرشون درست بشه
وسگ نمیگ ایدشون
این داسنان قبلیشم
مثل مادرش بدبود
خواهرومادرتو گا یدم

0 ❤️

436778
2014-09-21 07:51:09 +0430 +0430
NA

dastanet bahal bood
damet garm
bia ta maham koonet bezarim

0 ❤️

549431
2016-07-18 20:26:55 +0430 +0430
NA

بچه كجايي به اين راحتي به ناظم كون ميدي كير هرچي ناظم تو مونت بره

0 ❤️

589234
2017-04-13 18:28:46 +0430 +0430

بابا ایول داری پسر شجاع. بالاخره رشته ریاضی هم آوردی یا نه، ناقلااا؟

0 ❤️