معلم زبان عاشق پستونام شد

1397/07/04

سلام.من پری هستم 19 سالمه و داستانی که میخوام براتون بگم مال یه سال پیش هستش وقتی که 18 سالم بود.

البته نمیشه اسم این داستانو گذاشت لز، چون این کار به من تحمیل شده بود و من اصلا لز دوست نداشتم ولی چون چاره ای نداشتم مجبور شدم قبولش کنم.
سرتونو درد نیارم بریم سر اصل مطلب اول بگم که من قدم 160 و وزنم 55 و پوستی سفید و روشنی دارم.سینه هام سایزش 75 هستش که نسب به سنم یکم بزرگه و بدنی تپل و البته رو فرم دارم تعریف از خود نباشه
زمانی که من مدرسه میرفتم یعنی کلاس چهارم دبیرستان بودم درس خون بودم ولی از درس زبان متنفر بودم یعنی اگه از درس زبان 15 میگرفتم انگار 20 میگرفتم از بس خوشحال میشدم.
یه روز زنگ آخر بود که معلم زبانم که زنی 37 ساله و بلند قد و هیکلی و البته سبزه که نمیشه گفت سبزه از بس تیره بود که همه بچه ها به اسم خانم سیاه میشناختنش اومد و امتحان گرفت.امتحان جوری بود که همه کلاس میگفتن چه امتحان راحتی ولی من اصلا بلد نبودم و مثل خر تو گل گیر کرده بودم.
البته یه چیزایی نوشتم ولی مطمئنم که اشتباه جواب دادم بعد پایین برگه امتحان نوشتم خانم معلم ببخشید نتونستم بخونم شرمنده.
بعد معلم اومد و برگه هارو جمع کرد همیشه وقتی از جلو میز من رد میشد یه نگاه خاصی به من و سینه هام میکرد.
بعد از اینکه خانم معلم برگه ها رو جمع کرد شروع کرد به تصحیح کردن برگه های امتحان یکی یکی اسم بچه هارو صدا میزد و بچه ها میرفتن و نمرشونو میدیدن که تقریبا همه بالای 15 شده بودن.من که از استرس داشتم میمردم یه هو معلم صدام زد وقتی رفتم آروم بهم گفت این چه وضع نمرس ، گفتم مگه چند شدم ، معلم گفت با ارفاق شدی 6 همونجا اشک تو چشمام جمع شد و گفتم خانم هرکاری بگی میکنم براتون فقط قبولم کنید، معلم خندید گفت هه قبول شدن با این وضعی که تو داری مگه به این راحتیاس.بعد با بغض گفتم خانم جون عزیزت یه کاری بکن برام.معلم هم که نگاش به سینه های من بود گفت صبر کن زنگ خونه بشه بچه
ها برن تو بمون تو کلاس تا بهت بگم چیکار کنی.من که داشتم از کنجکاوی میترکیدم منتظر بودم زنگ بخوره و همه برن.
بعد از ده دقیقه زنگ خورد و کلاس خلوت شد تا جایی که فقط من و خانم معلم تو کلاس موندیم.حتی توی مدرسه هم هیچکس جز من و خانم معلم نبود.
بعد معلم در کلاس و بست و اومد میز پشت سرم نشست و شروع کرد سخنرانی و وراجی که : پری خانم شما اینطور پیش بری زبان قبول نمیشی تک ماده هم نمیتونی بکنی چون نمرت زیر هفت هست و … منم که هی اشک میریختم و با بغض گفتم خانم دستم به دامنت یه کاری بکن برام حتی اگه پول هم بگید حاضرم بدم قل میدم به کسی نگم.معلم با تعجب نگام کرد و گفت دختر میفهمی چی داری میگی؟؟
منم گفتم ببخشید خانم غلط کردم
بعد معلم که خیالش راحت شده بود که من راضی به انجام هرکاری شدم ، گفت یه راه پیش پات میزارم اگه قبولش کنی نمرتو 18 میدم چون اگه 20 بدم بچه ها شک میکنن.منم با خوشحالی گفتم خانم جون فقط بگید چیکار کنم هرکاری باشه میکنم.
معلم گفت باید قل بدی پیش خودمو خودت بمونه
منم گفتم قل قل قل
معلم گفت پری …
منم گفتم خانم بگید لطفا
معلم گفت اگه بزاری با سینه هات یکم بازی کنم نمرت حله
من هیچی نگفتم و سکوت کردم و فقط نگاش میکردم انگار آب جوش رو بدنم میریزن.بغض کرده بودم
بعد معلم گفت من خیلی عاشق سینه ی دخترای تپل و سفیدی مثل تو هستم وفقط دوست دارم سینه هاتو بمالونم.
بازم هیچی نگفتم و ادامه داد که اگه بزاری بمالونم نمرت تا اخر سال خوب میشه و …
من اروم با بغض گفتم خانم میترسم
گفت ترس نداره بزار خودم الان درستش میکنم
اومد عقبم نشست و مقنعمو دراوردم و دستشو لای موهام کرد و موهامو ماساژ میداد ، دلم یه جوری میشد تقریبا 5 دقیقه داشت با موهام بازی میکرد منم یکم بدنم داغ شده بود و هیچی نمیگفتم.بعد دکمه های مانتومو باز کرد و گفت بلند شد میخوام از تنت در بیارم منم هیچی نگفتمو بلند شدم، مانتمو دراورد زیرش یه تاپ سیاه تنگ پوشیده بودم که وقتی دید گفت وای پری بدنت محشره شروع کرد از رو تاپ سینمو بمالونه و گونه هامو بوس کنه هیچ حسی نداشتم ولی سینه هام انگار یه حالتی به خودش گرفته بود از بس دستمالیش کرده بود
بعد گفت دستاتو بگیر بالا تاپتو درارم.دستامو بردم بالا و تاپمو دراورد.یه سوتین قرمز تنم بود که وقتی معلم بالاتنه منو با سوتین دید انگار گنج دیده و تعجب کرد و گفت دختر تو چقدر سفید و ناز و تپلی.از روی سوتین شروع کرد سینمو بماله از بس سینمو دستمالی کرده بود سوتینم خیس عرق شده بود و سوتین تنگ شده بود چون حجم سینم بیشتر شده بود از شدت مالش
بعد گفت الان عشقامو میبینم بعد بند سوتینمو باز کرد و سینه هام مثل یه کیر شق شده افتادن بیرون
خانم معلم گفت وای پری تو عجوبه ای دختر ، من فقط ساکت بودم و هیچی نمیگفتم.دستشو چسبوند به سینم و گفت تفاوت رو احساس کن تا نگاه کردم دیدم فرق شب و روزه.دستای سیاهش در مقایسه با سینه های سفید من.
بعد دستاشو از زیر بغلم آورد و سینه هامو گرفت اصلا باورم نمیشد یه زن انقدر سینه ی یه دختر رو دوس داشته باشه.سینه هام برق میزد چون هم سینم عرق کرده بود هم عرق دست خانم معلم به سینم مالیده شده بود.
اولش دوست نداشتم بمالونه ولی بعدش وای خیلی خوب میمالوند با تجربه بود ، من که اولش مخالف بودم وقتی دیدم اینجور میمالونه راضی شدم.سینه هامو تو دستاش جمع میکرد و فشار میداد و به هم میمالوند و بالا و پایینشون میکرد انقدر این کارو تکرار کرد که ناله هام شروع شد شاید باورتون نشه 2 ساعت مداوم داشت سینمو میمالوند درکش واسه خودمم خیلی سخت بود.خوابم برده بود انگار هیچی نمیدیدم که یه دفعه به اوج لذت رسیدم و دیدم لای پاهام خیس شده ارضا شده بودم.دیدم هنوز سینه هام تو دست خانم معلمه و انگار خستگی تو کارش نیست دیدم از نوک سینم چنتا قطره آب شفاف زد بیرون از بس دستمالیشون کرده بود مثل آتیش شده بود سینه هام.ساعت 3 شد دیدم خانم معلم میگه نگاه کن سینتو تا نگاه کردم دیدم سینم کاملا قرمز شده بود و شکلش تغیر کرده بود بزرگتر شده بودن از بس دستمالیشون کرده بود بعد یه دستمال از کیفش اورد بیرون و عرقای سینمو پاک کرد و گفت اگه کار نداشتم حالا حالاها سینه هاتو میمالوندم.من که دیگه جون نداشتم گفتم خانم حله؟ خانم معلم گفت خیالت تخت ولی اگه بازم نمره کم بگیری باید همینکارو بکنم باهات ها.منم گفتم چشم سعی میکنم نمره خوب بگیرم.بعد کمک کرد لباسامو پوشیدمو و یه بوس به سینه هام کرد و از مدرسه اومدیم بیرون و با ماشین منو برد جلو خونمون گذ
اشت وقتی مامانم از پنجره دید از ماشین خانم معلم پیاده شدم خیالش راحت شد و دیگه چیزی ازم نپرسید.
بعد از اون قضیه من بد جور معتاد دستای خانم معلم شده بودم و هر بار که امتحان میگرفت من از لج نمره کم میگرفتم تا بعدش سینه هامو یه حالی بهشون بده.تا این که این قضیه رو خانم معلم ریاضیمونم فهمید و اونم خواست سینمو بمالونه.
این داستان ادامه داره …
البته اگه دوست داشتید داستان معلم ریاضیمونم بعد از این داستان تعریف میکنم. بای

نوشته: پریسا


👍 5
👎 26
127070 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

719932
2018-09-26 21:08:06 +0330 +0330

داستانت تکراریه خانم،،،سعی کن تکراری ننویسی،،چندین روزپیش بودش همین داستان آپ شد،،،،درسته خانم؟؟؟

2 ❤️

719933
2018-09-26 21:09:11 +0330 +0330
NA

کلا ریدی تو تصورم از معلم های زبان

0 ❤️

719935
2018-09-26 21:10:54 +0330 +0330

دیگه کار ب جایی میرسه که حتی مستخدم مدرسه و ناظم
و مدیر و مسئوله بوفه مدرستونم میاد که سینه هاتو بماله

1 ❤️

719940
2018-09-26 21:12:52 +0330 +0330

احتمالا شبکه ای فیلم سایتو خریده!! همش دارن تکراری پخش می کنن!!! ?

6 ❤️

719954
2018-09-26 21:31:09 +0330 +0330

حداقل داستان تکراری میذاری اون خوباشه بذار. دقیقا کیری‌ترینا رو گلچین میکنی و هفته‌ای ۲۵ بار میذاریشون

0 ❤️

719960
2018-09-26 21:38:44 +0330 +0330

آره دیگه کص خونه عثمان بی ناموس بود همونجا لختت کرد جم کنین بابا ملتو چی فرض کردین

1 ❤️

719975
2018-09-26 22:07:40 +0330 +0330

به به چه داستانی
چه زیبا
مدرکت هم احتمالا لیسانس ممگانی باشه

2 ❤️

719981
2018-09-26 22:19:32 +0330 +0330

جدیدن معلم ها تنها کاری که نمیکنن درس دادنه ?

اون از طوسی اون از مدیر مدرسه اینم از معلم زبان

این ممه چیست که عالم همه دیوانه اوست ?

3 ❤️

719994
2018-09-26 23:12:04 +0330 +0330

ادامه ی داستان : بعد این که به معلم ریاضیمم سرویس دادم,بابای مدرسه وارد بازی شد و منا جای مامان مدرسه با
انواع اقسام پوزیشن های ارگانیک و غیر ارگانیک با وسایل کارش از قبیل طی و دسته جارو و شلنگ از کون کرد,بعد از تمام این کش و قوس های فراوان از معلم زبان بگیر تا لوله کش مدرسه و منا عنی که کنترلشا از دست داده بودم بلاخره کمپانی برازِرز طی نامه ای رسمی از من اجازه کپی رایت داستانام با کَتَگوری اسبی نجیب با سوراخی عجیبا خواست…

2 ❤️

719998
2018-09-27 00:50:47 +0330 +0330
NA

شاشو قول درسته نه قل
کس معلم ابتدایی تون تو دهنت

1 ❤️

720014
2018-09-27 04:20:15 +0330 +0330
NA

کیرم تو کس خواهر و مادر جقی بیناموس کس کشت

0 ❤️

720019
2018-09-27 05:54:15 +0330 +0330

یه بیهوده تکرار بود ،
مثل زندگی تو ایران کسل کننده.

0 ❤️

720022
2018-09-27 06:01:00 +0330 +0330

آخر هفته ها باز پخشه؟

1 ❤️

720023
2018-09-27 06:06:10 +0330 +0330

یعنی خدمتکار نمیاد کلاسارو تمیز کنه?? چرا الکی میگی خب

0 ❤️

720044
2018-09-27 07:37:39 +0330 +0330

قل بده دیگه نمینویسی

0 ❤️

720048
2018-09-27 08:15:15 +0330 +0330

(پستون) احتمالا مزخرف ترین کلمه ایه که میشه بوبی ها رو باهاش صدا زد :|

0 ❤️

720055
2018-09-27 09:05:38 +0330 +0330

خاک بر سر یابوت کنن پلشت با این کس و شعرت، حیوان ابله مگه طویله هست که زنگ خورد و همه از مدرسه رفتن و توی گوساله با بکنت موندین،
حالا از این بگذریم I AM A WINDOWS ببین انگلیسی بلدم بیا با هم رو زبانت کار کنیم منم قل میدم بعد از زبانت برسه به سینت و بعدم به OPEN THE DOOR
گاو مراد انتر

0 ❤️

720066
2018-09-27 09:54:03 +0330 +0330

باید ريد به اين علم ک باید تن داد به این معلمای خار کوصه

0 ❤️

720083
2018-09-27 11:26:53 +0330 +0330

چرا ریدی آخرش.

0 ❤️

720086
2018-09-27 11:34:17 +0330 +0330

بنظرم این داستان عقده های یه پسر جلقی بود.انتر عکس ممه های ننتو بزار ببینیم شاید مشتری شدیم

0 ❤️

720136
2018-09-27 17:34:18 +0330 +0330

پری قل میدم که پسری و کونی قل قل قل

0 ❤️

720137
2018-09-27 17:35:29 +0330 +0330

چقد کیری چقد کیری
هر داستانی که بگه «خلاصه سرتونو درد نیارم» مطمئن میشم کسشره

0 ❤️

720143
2018-09-27 18:54:07 +0330 +0330

معلمتون از آشناهای وزیر بهداشت بوده ! مالیدن رو خوب بلده اونم

0 ❤️

720204
2018-09-27 21:42:25 +0330 +0330
NA

من چرا احساس می‌کنم اینو قبلا خوندم. :(

0 ❤️

720261
2018-09-28 01:52:10 +0330 +0330

اون یه قل دو قله عزززیزم!!! ظاهراً دیکته فارسی‌تم افتضاحه!! منم معلم دیکته‌ام هااا … خ‌خ‌خ‌خ‌

0 ❤️

720269
2018-09-28 03:54:19 +0330 +0330

پریسا و پستونای سحرآمیز
واقعا کسشعر بود

0 ❤️

720346
2018-09-28 15:24:31 +0330 +0330

این که یه هفته پیش آپ شد. حتی تغییرم نداشت

0 ❤️

721044
2018-10-01 11:26:55 +0330 +0330

بمال بماله همرو مالیدم همروووو مالیدم ://///

0 ❤️

832657
2021-09-16 22:39:56 +0430 +0430

مدرسه مال بابات بود هیچکس نیومد کسو

0 ❤️