معلم ورزش

1393/07/29

کلاس راهنمائی راداشتم تمام میکردم فصل امتحانات بود بدان دلیل اکثرا در مدرسه درس کم بود واوقات فراقت زیاد برای مرور درسها یه روز که در حیاط مدرسه داشتیم درس میخواندیم یکی از بچه ها که با من دوست بود ومیدونستم که دوستم داره شوخی میکردمواو مرتب از سکس وازکردن حرف میزد منهم بدم نمیامد اخه هر چی بود موقع سن بدی بودم واز سکس چندان بدم نمیامد ولی ازروی خجالت قدرت ابراز به هیچکس را نداشتم اخه اندام بسیار خوبی داشتم واکثر بجه ها مرتب پاپیچم میشدند ولی من بهشون رو نمیدادم

بالاخره اونروز که دوستم زیاد سر صحبت را باز کرد منم راست کرده بودم رفتم دستشوئی مدرسه که اونهم پشت سرم اومد تو دستشوئی از پشت منو گرفت و داشت از روی شلوار کیرش را بهم میمالید منهم خوشم میامد ولی نمیتونستم اجازه بدم که روش باز شه تو این گیرودار بودیم که یهو سرو کله معلم ورزش که همسایمون بود پیدا شد تا این اوضاع رو دید سیلی محکمی به دوستم زد و دوستم غلط کردم کنان گفت و فرار کرد معلم ورزش دیگه چیزی نگفت و رفت. من موندم و خجالت. اومدم بیرون رفتم پیش دوستم وبا عصبانیت بهش پرخاش کردم که ابروم رفت احمق و او هم خجالت زده گفت من که نمیدونستم اون میاد بالاخره این ماجرا گذشت من فکر میکردم که مغلم ورزش یه روز این کارهارا میپرسد ولی چنین نبود اصلا چیزی که نگفت بلکه مهربانتر هم شده بود تا اینکه منهم یادم رفت باهاش صحبت هم میکردم اخه بعد از ان ماجرا مدتی ازش دوری میکردم البته اقا معلم گاهی وقتها بهم درس زبان یاد میداد انگلیسیش خوب بود یه روز یه سوالی ازش پرسیدم که گفت الان وقت ندارم عصر میگم بیا دم در گفتم باشه عصر کتابمو برداشتم رفتم در خونشون که سه در با ما فاصله داشت در زدم مادرش اومد سلام کردم گفت سلام رامین جان خوبی بیا تو گفتم نه نمیام میخوام یه سوالی بپرسم وبرم گفت بیا تو عزیزم سعید خونس منهم میخوام برم خونتون

به هر حال رفتم تو وسلام کردم معلم ورزش ازدواج نکرده بود اخه جوون بود با مادرش زندگی میکرد ادم خوبی بود تو حال نشستم و کتابها رو رو میز گذاشتم معلم ورزش گفت الان میام تو این بین مادرش چادر پوشید وگفت رامین مامان خونه است گفتم بله گفت خوب من میرم خونتون و رفت یه دفعه یاد اونروز افتادمو کلی دلهره که اگه چیزی بپرسه چی بگم ؟ تواین فکر بودم که اقا اومد با خوشروئی و دو تا چائی هم اورد گفت خوب رامین جان اشکالت چیه و نشست کنار صندلی ویه خورده هم صندلیشو کشید نزدیکم از این کار یکه خوردم و یه حسی بهم دست داد بالاخره اشکالو پرسیدم او هم جواب داد یه چند سوال مطرح کرد که بنویسم و من شروع کردم به نوشتن که اقا دستش را گذاشت رو شونم و داشت نگاه میکردنخیر انگار داشت اتفاقی می افتاد گرمی دستاش را حس میکردم وچیزی هم نمیتونستم بگم حواسم به درس نبود تا اینکه همینجوری که درسها رو میگفت دستش رو یواش کشید پائین از کمرم که گذشت ناخود اگاه از ترس اینکه دیگه پائینتر نره گفتم اخ گفت چی شده رامین گفتم اقا کمرم درد میکنه اونروز زمین خوردم گفت کجاست دستش رو پائین برد تا کودی کمرم خواستم که پائینتر نره گفتم اقا همونجاست گفت رامین میدونی که ستون فقرات خیلی حساس هستش و خطرناک وشروع کرد اروم ماساژ دادن جیزی نمیتونستم بگم البته تو خودم حس خوبی داشتم گفتم اقا درست میشه که گفت نه بزار رگ هاشو بگیرم شاید رگ به رگ شده بلند شو وخودشم کمک کرد تا بلند شم و شروع کرد به ارامی به گرفتن رگهام بعد از کمی گفت الان چطوره گفتم اقا کمی خوبه گفت من میگم که رگ به رگ شده بزار خوب ماساژش بدم نه دیگه یقین کردم که اقا هوامو کرده چیزی هم نمیتونستم وفرار هم نمیتونستم بکنم اخه بد بود کم کم راست کرده بودم البته همیشه خودم میخواستم یه سکسی داشته باشم ولی تا حالا موردش پیش نیومده بود با کی وچه جوری . بالاخره منو گرفت وگفت رامین بخواب رو زمین تا خوب ماساژت بدم و با دست کمک کرد و منو به رو خوابوند و تی شرتم کشید بالا وشروع به ماساژ کرد اما عجب ماساژی میداد اون پائین راست راست کرده بودم تا اینکه اقا یواش گرمکنم را کمی پائین کشید از خجالت دستمو دراز کردم بکشم بالا که گفت رامین ناراحت شدی؟ گفتم که نه اقا اخه بده گفت نه ناراحت نباش کسی که نیست تازه کاری نمیکنیم فقط دارم ماساژ میدم وهر دفعه که دستاشو میاورد پائین تر میرفت لرز دستاشو حس میکردم وخودمم خوشم میامد تا اینکه یه ذره دیگه شلوارمو پائین تر کشید طوری که باسنم بیرون بود البته من میدونستم که بدنم اصلا مو نداره وشروع کرد به بازی با باسنم با فشار های دستاش حشرم بیشتر میشد که اروم خم شدو یواش تو گوشم کفت رامین ناراحت که نیستی گفتم نه اقا فقط میترسم نمیدونستم که نباید اینو نمیگفتم چون تا اینو گفتم گفت از چی میترسی من کنارتم وفشار دستاشو زیاد کرد که یه دفعه دستشو از زیر برد به طرف کیرم تا دید کیرم راست شده یه دفعه شلوارمو تا زانو پائین کشید وشروع به کشیدن دشتهاش به پاهاموباسنم گفت رامین عجب بدن خوشگلی داری وبعد خودش روم دراز کشید کلفتی کیرش را لای شکاف یاسنم حس کردم عجب میچسبید یه مدت که کیرش را مالید بلند شدو شلوارشو کمی پائین کشیدو دوباره روم خوابید وای کیر لخت روی کونم واقعا حال میداد البته من تا حالا تو حمام با خوذم ور رفته بوذم ولی این اولین سکسم بود ودیگه هیچی نمیدونستم اقا یه مدتی که کیرش رو مالید یه دفعه نوک کیرشو گذاشت دم سوراخ وکمی فشار دادکه خیلی دردناک بود ویه اخی گفتم وکمی بلند شدم گفت که درد داشت ؟ گفتم بله اقا گفت یه خورده بلند شو که منو به حالت روی زانو قرار داد ویه خورده به کیرش تف زد وگذاشت دم سوراخ لیز بودن کیرش عجب حالی میداد من خودم از فرط شهوت داشتم خودم تمام میکردم اقا که معلوم بود تمام بدنش داشت میلرزید دم سوراخم که خوب خیس شد همینجوری ارام منو خوابوند ومن که کیرم با زمین برخورد میکرد کم مونده بودم ارضاء بشم که اقا یه دفعه که کمی فشار داد از فرط درد من یه دفعه ارضا شدم با بازو بسته شدن کونم موقع ارضا یه دفعه نوک کیرش رفت تو من فکر کردم که کونم پاره شد و همزمان اقا نیز تمام ابشو ریخت تو البته فقط نوکش رفته بودکه با دادوبیداد من در اورد وکمی از باقیموندشم ریخت روی باسنم کوم داشت میسوخت بیچاره حول شده بود سریع با دستمال کونمو پاک کرد وگفت که ببخش اگه اذیت شدی با دستمال کاغذی خودمو پاک کردم ودیدم کمی خونی شده گفتم اقا پاره شده که نگاه کردو گفت نه یه ترک کوچکه بار اول اینجوریه که گفتم اقا مگه بار دوم هم هست گفت اگه خودت بخوای دیگه چیزی نگفتم بلند شدم وحاضر شدم ورفتم خونمون

نوشته: رامین


👍 2
👎 2
75684 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

441535
2014-10-21 17:11:05 +0330 +0330

خواستی دفعه بعد بدی بیا تا خودم بدون درد بکنمت.
خوب بود داستانت.

1 ❤️

441536
2014-10-21 17:20:36 +0330 +0330

عجب کونی دادی !! حتما الان کاملا حرفه ای شدیو کونت دیگه ترک ور نمیداره و شده کاروانسرای کیرها !! مبارک باشه به تو واقعا میشه گفت بچه کونی !!

0 ❤️

441537
2014-10-21 17:21:36 +0330 +0330
NA

koniiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii

0 ❤️

441538
2014-10-21 17:27:20 +0330 +0330

واین سرآغازی برای کونی شدن رامین شد.وقت داشتی یه سر به جواتی کیر بزرگ بزن.ازت خوشش اومده.

0 ❤️

441539
2014-10-21 23:24:09 +0330 +0330
NA

عجب وضع کسشری شده! بچت رو میفرستی مدرسه کونش میذارن میفرستی مسجد کونش میذارن میفرستی نون بخره کونش میذارن اصن یه وضی شده…

0 ❤️

441540
2014-10-22 03:17:30 +0330 +0330
NA

واقعا نمیخواهید قبول کنید که کون گذاشتن ناشی از کمبود امکانات و دسترس نبودن خانمه من الان 40 سالمه چون امکانات دارم پس زن پیدا کردن کاری نداره اما 20 الی 30 سالگی نه ماشین نه خونه پس کون بهترین گزینه برای شهوت بی پایان پسران ایرانیست ناراحت نشید لطفا

0 ❤️

441541
2014-10-22 04:33:58 +0330 +0330

سه تا غلط داشتی میشی 17 اگه بهم بدی بهت بیست میدم :-D

0 ❤️

441542
2014-10-22 08:12:50 +0330 +0330
NA

درت باو کونی

0 ❤️

441543
2014-10-22 12:30:40 +0330 +0330
NA

مواظب باش نترکی

0 ❤️

441544
2014-10-22 15:38:28 +0330 +0330
NA

تخمی بود ننویس…
کیرم تو اون نگارشت!!!

0 ❤️

441545
2014-10-22 16:11:32 +0330 +0330
NA

نثرت برا زمان مشروطه بود.معلم ورزش ما مرد خوبیه.کیرش تو کون خودتو و معلم ورزش دیوثت.ننویس تخمی جان

0 ❤️

441546
2014-10-22 16:39:39 +0330 +0330

اینقدر نوشت اقا اقا اقا فکر کردم منظورش …
اصلا معلوم نبود خالی بستی ها اصلا

0 ❤️

441548
2014-10-23 04:45:47 +0330 +0330
NA

خوب دادی کونی

0 ❤️

441549
2014-10-23 06:15:17 +0330 +0330
NA

نمی دونم چرا هر کسی داستان می نویسه می گه من خوشکلم کونی کثیف

0 ❤️

441550
2014-10-28 15:02:04 +0330 +0330
NA

CHE hali mide injori kardan. MANAM mikham

0 ❤️

441551
2014-11-09 15:54:44 +0330 +0330

جوووووون کیر

0 ❤️

441552
2014-12-06 15:57:02 +0330 +0330
NA

کیر تو کس زن بابات
ننویس

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها