من، سرقت و سپیده

1390/05/15

اسم من فرازه و دانشجو هستم.این هم بیشتر از این که داستان سکسی باشه ، یه خاطره است.بگذریم…خاطره برمیگرده به حدود 1.5 سال پیش.
دوستم زنگ زد و گفت کامپیوترمون خراب شده اگه زحمتی نیست بیا یه نگاهی بهش بنداز.منم که کار خاصی نداشتم همون موقع شال و کلاه کردم که برم ببینم جریان چیه.خلاصه رفتم اما از اون جایی که دفعه ی قبلی یه از خدا بی خبری ماشینمو خط انداخته بود ، مجبور شدم برم چند تا کوچه اون طرف تر پارک کنم.خلاصه داشتم از پیاده رو میرفتم که یهو یه صدایی مثل صدای جیغ بچه گربه اومد.یکم اینور اونور رو نگاه کردم اما چیزی ندیدیم که باز صدا تکرار شد.
دقت که کردم دیدم صدا داره از توی خونه کناری که یه خونه ویلایی بزرگ و شیک بود میاد…اولش خواستم برم اما از اون جایی که ذاتا آدم فضولیم ، با بدبختی از رو دیوار پریدم بالا و دیدیم 3 نفر که صورتشون رو پوشوندن دارن خونه رو وجب به وجب میگردن یه دخترم اون جا وایساده داره گریه میکنه.فهمیدم که اینا سارقن.منم سریع گوشیمو در آوردم به 110 زنگ زدم.همون جور اون بالا مونده بودم و نمیدونستم باید چیکار کنم.فقط داشتم نگاه میکردم و خدا خدا میکردم که پلیس زودتر برسه که یهو دیدم یکی از مردا رفت سمت دختره و موهاشو کشید (بعدا بهم گفت که میخواسته ببینه پولا کجاست) اون دختره هم جیغ زد که یهو
یکی از مردا شروع کرد به باز کردن کمربندش.فهمیدم بی ناموس میخواد تجاوز کنه به دختره بیچاره.منم همینجور مونده بودم و نمیدونستم چیکار کنم.دلم میخواست خودمو به ندیدن بزنم و برم اما وجدان لعنتیم اجازه نمیداد.(رزمی کار بودم و بدن ورزیده ای داشتم ، اما حریف 3 تا خلافکار شدن هم کار آسونی نیست.)
فرصت زیادی نداشتم.چت چت بودم و مغزمم کار نمیکرد.تو یه لحظه تصمیم خودمو گرفتم و همون جا هم اشهدمو خوندم.(بماند که با چه سختی از رو نرده ها و حفاظ پریدم پایین و دستام پاره شد) رفتم سمت در که خوشبختانه باز بود.رو پیش خون یه گلدون بود.برش برداشتم و رفتم جلو تا رسیدم بهشون.خوشبختانه پشتشون بهم بود اما دختره یهو نگاه کرد بهم و باعث شد اونا متوجه من بشن.مجبور شدم گلدون رو پرت کنم سمتشون که دختره رو ول کنن.
فقط هدفم این بود که دختره رو دور کنم ازشون.از درگیریمون همین قدر بگم که تو 2 تا اتاق مجبور شدم جلوشون وایسم تا دختره فرار کنه که من 5 ضرب چاقو خوردم به اضافه ی مقادیر زیادی مشت و لگد.اما خب تلفاتی هم بهشون وارد کردم.از اون جایی که کار ما کتک زدن و کتک خوردنه ، تونستم زنده بمونم.با هر جون کندنی بود دختره رو .حدودا 20 دقیقه درگیریمون ادامه داشت تا پلیس رسید.منم همون جا به خاطر خون زیادی که ازم رفته بود بیهوش شدم که سریع منقلم کردن بیمارستان.نمیدونم چند ساعت گذشته بود که به هوش اومدم و اولین چیزی که دیدم صورت دختره بود که کنار تختم خوابش برده بود.ظاهرا نصف شب بود.یکم این ور اون ور رو نگاه کردم که دوباره سرم گیج رفت و خوابم برد.ظهر روز بعد بود که هوش اومدم.
با دوستم تماس گرفتم که بیاد دنبالم و شمارم رو دادم به سپیده که اگه کاری داشت تماس بگیره و جدی هم فقط به همین قصد دادم اصلا دنبال دوستی و اینا نبودم.
(بماند که دوستم فکر کرده بود من مردم و بعدش هم وقتی رفتم سراغ ماشینم دیدم باز هم روش خط کشیده بودن !!!)
یک روز گذشت تا زنگ زد و ازم تشکر کرد و خواست همدیگه رو تو پارک ببینیم.رفتم اون جا.از خودش گفت از خانوده اش.برام تعریف کرد که دزده نامزدش بوده که ظاهرا شگردشون واسه کلاه برداری این بوده.بعد برام از خودش گفت که اسمش سپیده است و 22 سالشه.گفت خانوادم واسه ختم یکی از اقوام رفته بودن اصفهان اما من چون درس داشتم مجبور شدم تهران بمونم و…
.منم از خودم گفتم .حقیقش من خیلی ازش خوشم اومده بود.دختر خیلی خوبی بود.حس خاصی بهش داشتم.چند ماهی با هم دوست بودیم که منو به خانواده اش معرفی کرد.از اون به بعد بود که رابطمون خیلی صمیمی تر شد.چند روز بعد تولدش بود.منم بدون این که بفهمه همه دوستاش رو دعوت کردم تا سورپرایز شه.(برنامه این بود که از چند روز قبل هیچکی جواب تلفنش رو نده تا نتونه از کسی دعوت بگیره).خلاصه میدیدم که پکره و حالش خیلی گرفته است اما به روش نمیاوردم.روز تولدش رفتم دنبالش و یکم گشتیم بعد بردمش خونه مون.وقتی دید همه اون جا منتظرشن از خوشحالی اشکش در اومد.خلاصه زدیم و رقصیدیم تا نوبت کادو ها رسید. وقتی که کادو رو بهش دادم چند ثانیه تو چشام نگاه کرد و بعد جلوی همه ی دوستاش منو بوسید.نمیتونم حسم رو تو اون لحظه توصیف کنم کسایی که تجربه اش رو داشتن میفهمن چی میگم.خلاصه جشن تولد تموم شد.من موندم و اون و 2 تا از دوستاش که خواهر بودن و یه خونه که به گه کشیده شده بود ! از مشروب بگیر تا خورده چیپس و حتی استفراغ !!!
با هر بدبختی بود خونه رو قابل سکونت کردیم که دوستاش عذر خواستن و گفتن ما دیرمونه باید بریم.اما سپیده که میدونست خونه باید تا فردا مثل دسته گل بشه دلش سوخت و موند تا کمکم کنه.2 ساعتی مشغول تمیزکاری بودیم.منم که از صبح مثل خر کار کرده بودم دیگه جدا داشتم میمردم.خلاصه خونه رو که جمع و جور کردیم من مثل جسد افتادم روی مبل.اونم اومد کنارم نشست و خودشو جا کرد تو بغلم.خیلی خسته بودم اما شدیدا فاز سکس برداشته بودم.شروع کردم به بازی با موهاش که دیدم دستمو گرفت تو دستاش.چند ثانیه ای با موهاش بازی کردم و واسه تست یه گاز ریز از لاله ی گوشش گرفتم خوشبختانه چیزی نگفت.یکم روم باز شد و این دفعه لاله گوششو خوردم.بعد رفتم سراغ گردنش و شروع کردم به میک زدن که دیدم دستمو داره چنگ میندازه.فهمیدم که خوشش اومده واسه همین محکم تر و بیشتر خوردم.تو همین فاز بودم که برگشت و لبمو بوسید.منم نامردی نکردم و تا جایی که میشد خوردم لبشو.مزه اش عین عسل بود هرچی میخوردم بیشتر حریص میشدم .لبش رو حسابی خوردم و بعد زبونمو کردم تو دهنش تا میتونستم زبون و همه جاشو لیس زدم.اونم تحریک شده بود و گردن و لپامو میخورد.منم از رو لباس سینه هاش رو گرفتم که خودش در آورد لباسشو.یه سوتین مشکی تنش بود که بندش رو باز کردم.سینه های خیلی خوش فرمی داشت.البته از سایز دلخواه من یکمی کوچیک تر بود اما استایل شاخی داشت،سفید بود با نوک صورتی.
روش خوابیدم و شروع کردم به خوردن سینه اش که صدای آه آهش بلند شد.منم حشری شده بودم و شلوارشو از پاش در آوردم.یه شرت پلی بوی خیلی سکسی پاش بود.کسشو از روی شورت مالوندم بعد درش آودرم.
باورم نمیشد…یه کس ناز صورتی نسبتا تپل جلوم بود.با این که سینه هاش زیاد بزرگ نبود اما کون و کس نسبتا" تپلی داشت.با انگشتام با کسش بازی میکردم اونم از رو شلوار با کیرم بازی میکرد.منم یادم افتاد که هنوز لباس تنمه سریع درشون آوردم و گذاشتم راحت بازی کنه.شروع کردم به خوردم پاهاش و رونش تا این که به کسش رسیدم.مطمئن نبودم خوشم میاد یا نه.اول یکم زبون زدم… دیدم اون قدرا هم که فکر میکردم بد نیست.شروع کردم به خوردن کسش که دیدم وحشی شد و شروع کرد چنگ انداختن و سرمو پایین تر میگرفت تا بیشتر بخورم کسشو.تا چند دقیقه کارم این بود که کسشو بخورم و کیرمو فقط بمالم روش و باهاش بازی کنم که دیدم جوری لرزید که انگار زلزله اومده.چند ثانیه همون جور خوابیده بود بعد بلند شد و منو خوابوند و شروع کرد به خوردن کیرم.اولش فقط لیس میزد اما کرد تو دهنش.خیلی خیلی بد میخورد واسه همین بگی نگی دردم گرفته بود.منم سینه هاشو مثل خمیر میمالوندم ظاهرا اون خیلی بیشتر از من حال میکرد ! دوباره خوابوندمش و برش گردوندم به عقب و شروع کردم لپ های کونشو گاز گرفتن.گفتم: “بکنم تو کونت”؟ که یهو عین جنی ها پرید و گفت: “نه خواهشا آدم باش دردم میگیره” منم که دیگه داشتم از شق درد میمردم سوراخ کونش رو لیس زدم و 2 تا از انگشتام رو کردم توش و بازی بازی کردم که دیدم داره سرخ میشه گوشاش.ظاهرا خیلی درد میکشید.بعد 3 تا از انگشتام رو کردم تو که صداش در اومد.یکمی کس و سینه هاشو مالوندم تا آروم شد.بعد شروع کردم به خواهش تمنا که بذاره از کون بکنمش.اول راضی نمیشد بعد ازم قول گرفت که اگه دردش اومد بیخیال شم.منم کیرمو گذاشتم دمه سوراخ کونش و آروم فشار دادم تو اما نمیرفت تو.دوباره شروع کردم با انگشت ور رفتن.بعد 10 دقیقه دوباره کیرمو گذاشتم رو کونش و فشار دادم.فقط سرش رفت تو اما چنان جیغی کشید که من گفتم الان همسایه ها میریزن اینجا.دم دهنشو گرفتم و کیرمو فشار دادم که جیغش بلند تر شد.یکمی تلمبه زدم و درش آوردم و دوباره کردم تو.چند دفعه این کارو کردم تا این که آروم تر شده بود اما کاملا مشخص بود درد داره.پوزیشنمون هم به این صورت بود که من کامل روش خوابیده بودم ، با یه دستم با سینه هاش بازی میکردم و با اون یکی کسشو میمالوندم.یکمی راضی شده بود انگار دردش کمتر شده بود.منم همین جور از کون کردمش که احساس کردم آبم داره میاد.تملبه هام رو سریع تر کردم و آبم رو ریختم رو لپای کونش.چند دقیقه ای لخت تو بغل هم ولو بودیم منم کماکان کسشو میمالوندم که گفت فراز خیلی دیرم شده باید برم خونه.دستمال آوردم یکمی تمیزش کردم بعد لباس پوشیدم و سوارش کردم که برسونمش.وقتی رسیدیم یه ماچ سفت از لبام کرد و گفت امشب بهترین شب زندگیم بود.
اینم از اولین تجربه من با سپیده.هنوزم که هنوزه با همیم.
امیدوارم که خوشتون اومده باشه

نوشته:‌ فراز


👍 0
👎 0
26044 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

292443
2011-08-06 19:27:31 +0430 +0430
NA

badan mikhoonam

0 ❤️

292444
2011-08-06 19:54:26 +0430 +0430
NA

salam manam sabtenam kardam (bade 2 sal)
va dar avalin hozooram Sevom shodam
:D:D

0 ❤️

292445
2011-08-06 19:57:06 +0430 +0430
NA

:^o :^o :^o :^o :^o :^o :? harchi say kardam natonestam befahmam ghesmate policie dastan o bekhosos inke ona to sakhtemon bodan to chijori midshin?
5 tazarbe chagho khordi ye roze morkhas shodi???
bad khanevadeye taraf ye tashakor azat nakardan taze bade 2 mah dokhtare toro bord moarefi kard???
basete ya bazam soti begiram???
majbori dastan benevisi???
akhe mellat o chi farz mikonin???haaaaaaaaaaaaaaaaaaaan???
to ke dorogh nemigi ama kire kahre asbe abi to damaghe adame doroghgoo

0 ❤️

292446
2011-08-06 20:15:24 +0430 +0430
NA

آخ که داغ دلم تو خط اول تازه شد: داستان سکسی=خرابی کامپیوتر ملت :’’( :’’(
ولی زیاد فیلم میبینی دیگه، /:) حالا با جاهای اکشنش کاری ندارم، ولی حاجی طرف ایکس باکس رو 10 دقیقه نشده کپی خور میکنه، چجوری 10-15 دقیقه طول کشید ماتحت بانو رو آماده کنی؟! :/ :/

0 ❤️

292447
2011-08-06 22:44:48 +0430 +0430
NA

فیامه اژدها وارد میشودو دیدی؟ کس کشه دروغگو.رزمی کارم کس کش جا پارک نبود رفتی چنتا کوچه بالاتر؟ خب سره کوچه میزاشتی. کونی

0 ❤️

292448
2011-08-06 23:25:36 +0430 +0430
NA

عجب حکایتی بود کل علی!

اتفاقاً خوب که فکر می‌کنم، یک چیزهایی داره یادم می‌آد. روزنامه‌ها همون وقت‌ها یه مطالبی دربارۀ دلاوری‌های تو و نجات جون دختر بیگناه نوشته بودند. راستش رو بخوای، من یکی از همون سارق‌هام. دنبال پول‌ها نبودیم. می‌خواستیم نقشۀ گنج رو پیدا کنیم! اون دوتای دیگه هی به هم می‌گفتند سپیده رو ببریم توی خونه و دهنش رو ببندیم، ممکنه یکی صدای جیغ‌اش رو بشنوه. من به حرفشون گوش نمی‌کردم و هی می‌گفتم نه؛ می‌خوام فراز جون رو بکشونم توی خونه که بکنیمش. لامذهب، نمی‌دونستم که هر سه تامون رو حریفی.
خب دیگه؛ من باید برم. وقت هواخوریه. بعداً که آزاد شدیم، خدمتت می‌رسیم. ولی این دفعه با روح‌الله داداشی میایم که زورمون بهت برسه . . . چی؟!! اون بیچاره رو هم زدی کشتی؟!

0 ❤️

292449
2011-08-07 01:13:03 +0430 +0430
NA

گفته بودم غم دل با توبگویم چوبیایی
چه بگویم که غم ازدل برودچوبیایی
ازاین بیت شعر خوشم اومدنوشتمش ربطی به داستان تونداره توراحت باش خودتو خالی کن روغن کرچک بخور راحتر شی

0 ❤️

292450
2011-08-07 02:14:24 +0430 +0430
NA

هههههههههههه صدای جیغ دختر شبیه جیغ بچه گربه بود؟؟؟؟؟ =)) =)) =)) :)) :)) :))
مثلا خواستی بگی خونه ویلایی بوده که بهت گیر ندیم چطوری تو خونه رو دیدی؟؟؟
نگو چاقو خوردم بگو با چاقو روو بدنم خط انداختن کسیکه چاقو بخوره سریع مرخص نمیشه که
من شرط میبندم که تو اصلا دختر ندیدی جوری ارضا شد انگاری زلزله اومده =)) =)) =)) خونه خراب نشد؟؟؟ تو چیزیت نشد؟ حالت خوبه به دکتر احتیاج نداری؟؟؟ آخه یه چیزی شنیدی موقع ارضا شدن میلرزن اومدی یه چیزی گفتی و خواستی ما ها رو مثل خودت گوش دراز فرض کنی در حالیکه اشتباه کردی

0 ❤️

292451
2011-08-07 02:21:58 +0430 +0430
NA

خوب بود به حرف بقیه توجه نکن تو خوش باش . داستان بود دیگه نگفته اثر ادبیه چرا زورتون میاد ؟ (اینا یاد کتک خوردناشون افتادن عصبی شدن):d
داستانت مزخرف بود خالی بند . توهم کماندویی هم بد دردیه :d
مطمئنی اونی که پاره شد دستت بود ؟

0 ❤️

292452
2011-08-07 02:27:56 +0430 +0430
NA

ببین عزیزم مگه من نگفته بودم شبها شام سبک بخوری؟؟؟ مگه نگفتم شب ها تا دیروقت نشین این فیلمای اکشن و دزدو پلیسیو نگاه کن؟؟؟ بیا ببین ابرومنو جلو درو همسایه بردی!!! خوب شد؟؟؟ همین سوپر من بازیو الن دلون بازیارو در نیاری که همه تو خیابون بهت می گن فراز خالی بند دیگه!!! آخه من از دست تو چقدر باید حرص بخورم؟؟؟ هان؟؟؟ ورپریده !!! کره خر!!! جزززز جیگر بزنی بچه که منو انقدر حرص میدی!!!

0 ❤️

292453
2011-08-07 06:27:09 +0430 +0430
NA

من…فراز…خاطرم برای 1.75 سال پیشه…از اون جایی شروع میکنم که جا پارک پیدا نمیشد…رفتم دو تا کوچه اونور تر بعد اصلا یادم اومد من کیر خرم ندارم چه برسه به ماشین…ولی انصافا ماشین دارا رو دوست دارم…تو کوچه بودم که یکی با صدای اسب ابی صدا میزد…منم رد صدارو گرفتم دیدم 3 تا مرد سیاه پوش به سان زورو دارن سپیده ی منو میکنن…منم از رو حصارا پریدم پایین دستم پاره و ورقه ورقه شده بود…ورقه هارو دادم سپیده گفتم نگهشون دار…گفت چند برگه؟گفتم سپیده!!!الان با این همه زورو وقت این حرفاست؟نمیدونم زورو هاش چرا لاشی شده بودن؟تورم بود گرونی بود؟اول گفتم جنگ رو بزارین کنار نشستم امر به معروف کردم…یکیشون گفت فراز جان من صبحا ابم میاد نماز داره؟منم جوابشو دادم ولی زیر بار نمیرفت این بود که جنگمون شروع شد…اخرایه دعوا با این که حسابی با فحشام بهش اسیب زده بودم ولی 93 تا چاقو به قلبم زده بود…23 تا به ریم…17 تا به پانکراس…در جمع 38 تام به بصلالنخاع و دندونو التم خورده بود…بعد نیم ساعت دیدم تو بیمارستانمو سپیده لخت واستاده رو سرم میگه بیا منو بکن…منم دیدم خیلی خوشگله کل بدنش صورتی بود…سینه صورتی نوک سینه صورتی پر رنگ کس صورتی…گفتم تو پلنگ صورتی نیستی که گفت من هر چی تو بخوای هستم قهرمان من…دیگه شروع کردیم کردن…گفتم پلنگ من!من کون میخوام…گفت نمیشه…گفتم چرا؟گفت باشه بکن…دیگه کردمو بعد فهمیدم اینا همه فیلم بوده…اینا می خواستن یه قهرمان ملیو(فراز) براش مسایل اخلاقی درست کنن و رسانه ایش کنن بگن فساد اخلاقی داشتم…ولی دیگه دیر فهمیدم چون تو تلوزیون اخبار 20:30 داشت میگف امروز فراز پلنگ صورتی را گایید و…

0 ❤️

292454
2011-08-07 06:32:50 +0430 +0430
NA

مرتیکه کونی مارو چی فرض کردی؟

0 ❤️

292455
2011-08-07 08:02:30 +0430 +0430
NA

ای ول این داستانت خوراک فیلمنامه های پورنه. مخصوصا اون اولش.
ولی سعی کن کمتر فیلم های تخمی تخیلی ببینی

0 ❤️

292456
2011-08-07 08:16:43 +0430 +0430
NA

Salam bacheha… man mohammadam 21 sale tehran… manam to jameton bepazirin lotfan…

0 ❤️

292457
2011-08-07 11:22:53 +0430 +0430

بهههههله
به نقل از دوستان گل شهوانی کس و شعر رو کلا زیبا مینویسی:D

0 ❤️

292458
2011-08-07 12:07:10 +0430 +0430
NA

ادمين اگه داستان
خوب نداري سخنان
احمدي نژادروبزار
بهتردرمياد

0 ❤️

292459
2011-08-07 13:59:49 +0430 +0430
NA

ریده بودی سنگینتر بودی مردک خر گوز. گه ترین داستان عمرمو خوندم جاکش باشی

0 ❤️

292460
2011-08-07 16:32:21 +0430 +0430
NA

چرا حتما باید بگی داستانت واقعیه ؟

جداً اگه قوه تخیل خوبی داری، تقویتش کن و داستان بنویس. بگو داستانه ! به دل مخاطب بیشتر میشینه تا اینکه بخوای نوشته ضعیف و بدون جزییات مطابق با فرم اصلی داستان رو بعنوان داستان واقعی به خورد مخاطب بدی. به این میگن توهین به مخاطب.

0 ❤️

292461
2011-08-07 17:40:16 +0430 +0430
NA

بچه ها سلام. من هیچ وقت فکر نمیکردم تو این سایت عضو شم.ولی انقدر نظرای با حال بچه ها رو پایین داستانا خوندم راغب شدم. دم همتون گرم پویا 24 از تهران

0 ❤️

292462
2011-08-07 18:24:47 +0430 +0430
NA

xxxmanxxx ghabele to nadasht dadash… >:D< ;)

0 ❤️

292463
2011-08-07 18:27:10 +0430 +0430
NA

كاش هيچ وقت عضو
نميشدي كاش بدنيا
نميومدي مطمئنم
فلسفه غرب لطمه
نميخورد

0 ❤️

292464
2011-08-08 00:07:09 +0430 +0430
NA

بله داستان از اونجایی شروع شد که …حالا اینارو بی خیال قسمت گلدونش خیلی باحا ل بود آدم و یاد این فیلم الکیا میندازه .فحش نمی دم .فقط خندیدم =)) =)) =)) =)) =)) =)) :D

0 ❤️

292465
2011-08-08 02:19:33 +0430 +0430
NA

بچه ها 1 ساعت دیگه دارم میرم جایی باور کنید کامپیوترم خراب شده :D :D :D
می دونید این یعنی چی ؟؟؟ 8> 8> 8>
= سکس <:P <:P :D 8} :H

0 ❤️

292466
2011-08-08 02:20:44 +0430 +0430
NA

شاید داستانم و واستون بزارم O:) O:)

0 ❤️

292467
2011-08-08 11:00:01 +0430 +0430
NA

pardisestar eyval dari. koli hal kardam.

0 ❤️

292468
2011-08-08 13:56:27 +0430 +0430
NA

mohamad.kalekhar fadaye to dadasham… :*

0 ❤️

292469
2011-08-24 03:55:58 +0430 +0430

pardisestaاخرشی خیلی خندیدم ریدی به روح نویسنده
اخه کسی که 5تا ضربه چاقو میخوره و کلی خون ازش میره میتونه 2روز بعدش قرار بذاره؟تا همینجاشو خوندم دیدم توهم زدی نخوندم
خداییش نظریات بچه ها از داستان تو خیلی جذاب تر بود

0 ❤️