من آرش ۳۳و زنم سمیرا ۳۰ساله

1396/10/22

من آرش ۳۳و زنم سمیرا ۳۰ساله.

سلام ،من اسمم آرش هست ۳۳سالمه و متاهل هستم، اسم زنم سمیراست که ۳۰سالشه . راستش من چند سالی هست همش دوست دارم کون بدم به یک نفر که کیر کلفت باشه و بتونه خوب من رو بکنه، ازطرفی هم قابل اطمینان باشه. تا حالا موقعیت خوبی برام اونجوری که میخواستم پیش نیومده ، که طرف هیکل اش روی فرم باشه و ادم درست حسابی بنظر برسه ، یا مثلا مکانش فراهم نبوده. به هرشکل تا حالا برخلاف میلم نتونستم یکی رو پیدا کنم که طبق تصورات من باشه تا بهش کون بدم.

چندتا پسره هستند که البته با زنم دوستند ، البته یکیشون رو میدونم که زنم رو چند باری گاییده. من خیلی از هیکل اونا خوشم میاد ، خیلی دوست داشتم بهشون کون بدم، اما نمیدونستم چطوری موقعیتش رو پیش بیارم.
یک روز غروب که خونه تنها بودم و میدونستم که زنم شب خیلی دیر وقت میاد چون رفته بود خونه دوستاش مهمونی ، دورهمی داشتند، منم هوس کون دادن کردم ، رفتم یک شلوار جین زنم داره که رنگش مشکی بود و خیلی تنگ بود واسش ، اما چون سایز من از زنم دو شماره کوچکتر هست اخه اون پاهاش و رونش پر هست اما من لاغرم و رونهامم معمولی هست راحت شلواره به پای من میرفت اما خیلی دیگه تنگ و چسب می ایستاد توی تنم . به هرصورت گفتم این شلواره رو بپوشم برم بیرون این اطرف یه چرخی بزنم هوا هم که تاریک شده بود کسی منو نمیشناخت اگر جاهای شلوغ نمیرفتم ، گفتم شاید یکی رو تونستم پیدا کنم مناسب که منو بکنه و بهش کون بدم. اولشوخواستم برم لب خیابون ماشینها که میاند به هوای مسافر شاید یکی توشون دنبال کون بود و منوسوار کرد، ولی بعدش تصمیمم عوض شد ، راستش یک پارکی چندتا خیابون پایین تراز خونمون هست که کلا خلوته و جاهای دنج زیاد داره و اساسا پاتوق مردها ی لاشی و پسرهای الاف همه جورش اونجاست . خلاصه شلوار تنگ رو پوشیدم و با کفش بوت هام.
کونم داشت ذوق ذوق میکرد و کیر میخواست ، خلاصه. رفتمم توی پارک و یک گشتی زدم که یکدفعه متوجه یک پسر چارشونه وهیکلی شدم که توی تاریکی روی صندلی اون گوشه پارک نشسته و داره سیگار میکشه ،اصلا اولش اتیش سیگارش توجه ام رو جلب کرد چون جایی نشسته که خیلی تاریک بود . خلاصه بی معطلی رفتمم جلو به هوای اتیش گرفتن واسه روشن کردن سیگار که تازه متوجه شدم اوف اوف چه هیکلی داره و همهگچیش همونجور که من میخواستم بود و معلوم بود واسه اینورها هم نیست . باهش سر صحبت وا کردم و اونم شروع کرد از کون و کص کردن هاش تعریف کردن ، منم به کیرش نگاه میکردم تند تند جوری که متوجه بشه . اونم فهمید که من میخارم البته نه از نگاه های من بلکه ازکشلوار چسب و تنگی که پام بود ! اولش خیلی جالب بود برام چون بعداز اینکه به همدیگه خودمون رو معرفی کردیم و اسم همو پرسیدیم اون سنم رو سوال کرد منم همینجوری ازش پرسیدم متاهلی ؟ که گفت نه، بعد اون گفت تو چی گفتم آره. بعداز چند دقیقه شروع کرد داستانهای گاییدن هایی که کرده بود و همشونم زنهای شوهر داربودند رو به تعریف کردند! جالب اینجا بود که منم متاهل اونم هی داستان گاییدن زن شوهر دار تعریف میکرد که تجربه کرده بود. خلاصه یک داستان گفت که مرد ه دوست داشت یک نفر زنش رو بکنه و خودش تماشا کنتشون ، که میگفت بالاخره زنه طرف رو گاییده و مرده هم تماشا میکرده. بعدش گفتم راستش منم خیلی دوست دارن یکی زنمو بکنه من تماشا کنم . اولش یک خنده ای کردو گفتم در خدمتیم! که من گفتم مرسی ! زنم رو تقدیمت میکنم که تا صبح کیرت رو بزاری لای کص زنم من نگاه کنم. اونم گفت حتما ! وظیفه ام هست ! چشم، فدای زنت بشم، و ازین حرفها و کیر خودش رو با دستش گرفته بود روی شلوارش و هی میمالید و زنت رو جر میدم زنت رو میگام، کون زنت رو میترکونم بهم میگفت. که من کیرش رو گرفتم دستم از روی شلوارش و بعد بهش گفتم این شلوار که پوشیدم شلوار زنم سمیراست ، که اونم دستشو انداخت دور کمرم و کونم رو میمالید به هوایی که داره شلوار زنم رو میماله . کیرش رو دراوردم و شروع کردم به خوردن ، تا ته میکردم توی حلقم و در میاوردم که یکدفعه وقتی کیرش رو توی حلقم کرده بودم نامرد دستش رو گزاشت روی سرم و با فشار بیشتر کیرش رو کرد توی حلقم و یکدفعه حس کردم تمام ابش رو توی شکمم خالی کرد. وایییی! چه حسی ، چه حالی ! یک مرد غریبه توی پارک تمامه اب کیرش رو به زورتوی شکمم خالی کرده بود، و بهم میگفت زنتم میگام. بهش گفتم بزار بشینم روی کیرت ، که گفت اینجا نمیشه بیا بریم توی ماشین. ماشینش اونطرف توی کوچه ایی پارک بود رفتیم و منو پشت ماشینش روی صندلی عقب ، گایید . اوه اوه اوه، چه کونی دادم من بهش. باور نمیکنید دوبار دیگه ابش رو اورد خالی کرد توی کونم هر دوبارش، منم دیوونه کیرش شده بودم و میخواستم بازم بدم بهش. اصلا جنون بهم دست داده بود هر بار کیرش رو میدیدم میخواستم که کیرش بره توی تمام وجودم و ذره ذره وجودم رو بگاد. اونم اینکار رو کرد و با کیرش اونقدر منو گایید که بیغیرتم کرد و منم زنم رو بهش تقدیم کردم، اون پسره بالاخره منو رو گایید هیچ کص زنمم روگایید اونقدر زنمو از کص گایید که بالا خره یک بار زنم رو حامله کرد .
بعدش کلی قرص و ،… تا زنم پریود شد . و قضیه تموم شد. البته من خیلی دوست داشتم زنم ازش بچه بیاره اما روم نمیشد به زنم بگم که دوست دارم یک مرد غریبه حاملت کنه.
البته زنم رو چند بار دیگه پسرها و مردها حامله کرده بودند اما مثلا من خبر نداشتم و زنم نمیدونست من میدونم.
خلاصه من یک مدت هم خودم کون میدادم دوراز چشم زنم و هم واسه زنم بکن پیدا میکردم. بکن های کیر کلفت و هیکلی ، جوری که واقعا میکردند و زنم هم دوست داشت زیرشون بخوابه .

نوشته: آرش


👍 4
👎 29
53785 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

669290
2018-01-12 21:50:40 +0330 +0330

خیلی ممنونم از کس شعر گفتنت.ایکیو الاغ از تو بهتره چهار پا.کوره خر عوضی

2 ❤️

669313
2018-01-13 00:07:36 +0330 +0330

افتخار ملت ایران شمایید، پرچمه ایران رو شما بالا بردید

0 ❤️

669314
2018-01-13 00:11:34 +0330 +0330
NA

كير بلال حبشي تو كس مادرت كير امن هتب اعظم تو كس خواهرت برو جقتو بدن جقول بقول دهه ٨٠

0 ❤️

669338
2018-01-13 03:49:17 +0330 +0330

من بیغرتی رو درک نمیکنم، واقعا درک نمیکنم،،، البته این داستان که خیلی تخیلی بود…

0 ❤️

669342
2018-01-13 04:24:45 +0330 +0330

کونت دقیقا چگونه ذوق ذوق میکرد؟ینی داد میزد ذووق ذوق یا چی؟

0 ❤️

669347
2018-01-13 05:00:56 +0330 +0330

من از طرف همه شنوندگان و‌بینندگان عزیز بهت تبریک میگم.

0 ❤️

669365
2018-01-13 07:21:36 +0330 +0330

دیگه ننویسیا پشما حج عبدوالله با برادراش به جز اکبر لاشی تو حلقت با این ک3 شعرت لاجی

0 ❤️

669390
2018-01-13 12:28:28 +0330 +0330

جووووووووووووووووووووووون حال کردم

0 ❤️

669391
2018-01-13 12:29:00 +0330 +0330

اسب آبي تو كيونت خميازه بكشه

0 ❤️

669402
2018-01-13 16:18:14 +0330 +0330

فانتزی کیری ی بود جقی …!

0 ❤️

669403
2018-01-13 16:44:42 +0330 +0330

لاشییییییی کوووونییییی

1 ❤️

669414
2018-01-13 18:04:31 +0330 +0330
NA

حیفه ناسزا که نثار آشغالی چون تو بشه

0 ❤️

669449
2018-01-13 23:44:03 +0330 +0330

نظر شما چیه؟مرسی از شما،لی ایکاش با حس تر مینوشتی ،بیشتر داستانهای جدید سوژه خوبی دارن ولی مثل قدیمیها هیجان انگیز نیستن فقط راوی میخواد داستان تمام بشه ،انگار میخواد خبر بده ،بازم مرسی

0 ❤️

698673
2018-07-01 08:46:56 +0430 +0430
NA

عزیزم میخوام مامان شدنت ببینم???

0 ❤️

701066
2018-07-10 11:35:30 +0430 +0430

تو مجردی و کونی اینکه زنتو گاییدن فقط برای جلب توجه داستانته

0 ❤️

704170
2018-07-21 20:08:58 +0430 +0430
NA

خواستی من شوهرت میشم.

0 ❤️

715083
2018-09-04 08:21:47 +0430 +0430

بدک نبود ولی…

0 ❤️

755510
2019-03-19 23:53:16 +0330 +0330

خسته نباشی داداش

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها