من بازیچه نیستم

1392/08/26

اين داستاني كه ميخوام تعريف كنم اصلا سكسي نيست
پس لطفا ازهمين اول اگه دوست نداريد نخونيد
٢ سال پيش با يه پسري كه احساس ميكردم يه معجزست آشنا شدم چون من رزيدنت هستم فرصت براي دوستي و اينجور چيزا
ونداشتم اونم از همون اول بهم گفت من ٣٠ سالمه و بچه نيستم و هدفم ازدواجه منم قبول كردم ولي نياز به آشنايي بود من بخاطر شرايط كشيكام هر دوهفته يبار پنجشنبه جمعه ها ميديدمش و كلي به هردومون خوش ميگذشت بعد دوماه گفت من واقعا تورو براي زندگي آيندم ميخوام و ازينجور حرفا ديگه تو آسمونا بودم و تو محيط بيمارستان خيلي فعال شده بودم خانواده ها باهم قرار گذاشتن و خلاصه قرار عقد واسه ٦ ماه بعد گذاشته شد ولي اون ميگفت چون تو خوشگل و خوش هيكلي ميترسم بدزدنت و يه حلقه برام گرفت و گفت بايد همه جا دستت كني خودشم بعضي وقتا ميومد يه شبه شهرستان( من يه شهرستان ديگه پزشكم) و شبش بر ميگشت برام خوراكي و اينجور چيزا مياورد
من چهارشنبه يماه قبل از عقدمون مرخصي گرفتم بريم خريد كه گفت بيا خونم( خودش خونه داشت و مجردي زندگي ميكرد چون خانوادش شهرستان ديگه اي بودن) منم واقعا ميترسيدم ولي دل و زدم به دريا و گفتم قراره يماه ديگه شوهرم شه و رفتم وقتي درو باز كرد كلي استرسي شدم ولي رفتم وقت ناهار بود اونم چند روز ديگه دفاع پروپوزالش بود هيچي درست نكرده بود گفت از بيرون ميگيرم گفتم نه خودم درست ميكنم
خرداد ماه بود گرم بود مانتو تنم بود گفت مانتوتو در بيار خانمم چرا از شوهرت خجالت ميكشي و خودش دراورد مانتومو يه تاپ سفيد پوشيده بودم با شلوار مشكي تنگ من خيلي خوش هيكلم چون يوگا كار ميكنم ( وقت ورزش ديگه اي ندارم)اونم يه شلوارك و تيشرت پوشيد بود همون موقع يه حالي شد گفت واي خدااا پريد تو بغلم و محكم فشارم داد
قشنگ حس ميكردم اونجاش داره ميتركه
خودمو ازش دور كردم گفتم من برم يه چي درست كنم و دو ساعت طول كشيد تا يه زرشك پلو با مرغ خوشمزه درست كنم تو اون دوساعت مثلا پشت لبتاپش داشت درس ميخوند ولي من سنگيني نگاشو حس ميكردم
خلاصه ناهار خورديم و بعد ناهار نذاشت ميزو جم كنم گفت بيا بريم يكم دراز بكشيم گفتم نه و اينا بزور از رو زمين بلندم كردو برد رو تخت قلبم داشت در ميومد
بغلم كرد اول يكم با دست مردونش كمرمو ماليد شيطونيم ميكرد به باسنمم دست ميزد و گونمو ميبوسيد يهو لبشو گذاشت رو لبم و خورد و هي تكون ميخورداومد رومو همينجور لبمو ميخورد و بدون اراده دستشو برد زير تاپمو از رو سوتين …
فقط تو دلم ميمفتم قراره يماه ديگه همسرم شه ولي الان واقعا نميخواستم…
تقريبا دو سه ساعت طول كشيد تا راضيم كرد لباسمو در بياره
و… من اون روز عروس شدم!!! بااينكه قضيمون جدي بود خيلي ترسيده بودم
يه هفته بعد مادر بزرگش فوت كرد و قرار عقدمون عقب افتاد من خيلي ناراحت بودم خانواده اونا ميگفتن يسال و خانواده من ميگفتن ٤٠ روز بعد يه عقد محضري بگيريم ولي اونا راضي نشدن
بعد ٤ ماه پسرك قصه ما با من خيلي سرد شد تو اين مدت رابطه زياد داشتيم ميگفت زنمي نياز دارم بهت
يه شب كه پيشش مونده بودم و قرار بود فرداش برم شهرستان گفت : احساس ميكنم نميتونم خوشبختت كنم احساس ميكنم ما مال هم نيستيم!!! دقيقا اون موقع سكته كردم
و از فرداش كه رفتم نه بهم ديگه زنگ ميزد نه جوابمو ميداد،
يماه به همين منوال گذشت نميدونستم چيكار كنم رفتم پيش مشاور وهر كاري تونستم كردم
اونم حالش بد بود ريش گذاشته بود از خونه نميومد بيرون خونش آشغال گرفته بود سيگاري شده بود ميگفتم نبودنم اينقدر سخته بزار باشم ميگفت نه فراموشت كردم نميخوام
ميگفتم دليلتو بگو شروع ميكرد عربده كشيدن
يه روز زنگيد
خودت به خانواده ها بگو من نميتونم و از طرف خودتم بگو اينجوري بهتره
كمكم قضيرو خودم به خانواده ها گفتم كه ما بدرد هم نميخوريم خانواده اون و خودم كلي سركوبم كردنو فحش و فحشكاري
مجبور شدم حقيقتو بگم
كه باباش ازش خونشو گرفت و مامانش گفت دختر مردم بازيچت نبودو كلي عذر خواهي و فلان… ولي چه فايده دل من شكسته بود
يسال ازون قضيه ميگذره من افسرده و گوشه گير شدم يسال مرخصي گرفتم و پيش روانكاو ميرفتم قضيه بكارتمم به هيچكس نگفتم
ازش يه ايميل رسيد چند روز پيش كه من براي كارم ٩ ماهه اومدم كانادا ماه بعد ميام ايران ببينمت چنتا عكسم واسم فرستاده بود اصلا باورم نميشد اين همون آدمه
خيلي عوض شده بود خوشتيپ و با كلاس
ولي من نميخوام دوباره خام اين آدم شم
چيكار كنم؟
واقعا نميخوامش
جواب دادم ترجيح ميدم نبينمت
جواب داد فقط ٦ ماه ايرانم بزار باهم باشيم چون فقط با تو ارامش دارم
گفتم اگه آرامش داشتي چرا ابدي بودنمونو نابود كردي
گفت ما بدرد ازدواج باهم نميخوريم ولي ميخوام ببينمت
من بازيچه نيستم!!!

نوشته:‌ ایران


👍 0
👎 0
51286 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

404445
2013-11-17 13:46:05 +0330 +0330
NA

خانم دکتر این شانستو رو سنگ قبر نوشتنا ! واقعا تت تأثیر قرار گرفتم :(

0 ❤️

404446
2013-11-17 13:54:24 +0330 +0330
NA

جالبه. دقیقا ماجرایی بود که برای دوستم که اونم اتفاقا پزشکه با یکی از هم کلاسی هاش اتفاق افتاد. 6 ماه نامزدی رسمی و بعدم سایر اتفاقات مثل همین ماجرا، رفتن پسره از ایران و بعدم فیلش یاد هندوستان کردن. اما رفیق من تو این مدت ازدواج کرد و همه چیزم به شوهرش گفت. پسره از خارج برگشت و با وجودی که میدونست دختره ازدواج کرده باز ول نمیکرد و میگفت فقط باتو آرامش دارم!!!
این افراد بیمارن دیگه. بیشتر قابل ترحم اند. هم به خودشون و هم به کسی که ادعای دست داشتنش رو دارن بدجور ضربه میزنن

0 ❤️

404447
2013-11-17 16:03:57 +0330 +0330
NA

:( ناراحت شدم

0 ❤️

404457
2013-11-17 16:39:21 +0330 +0330

l;kj;h

0 ❤️

404448
2013-11-17 17:52:36 +0330 +0330

بزرگترین اشتباه زندگیت رو کردی که همون موقع موضوع بکارتت رو به خانواده خودت و خانواده اون پسر نامرد نگفتی چون بخاطر این موضوع بعدها دچار مشکل می شی و با خودت میگی کاش همون موقع گفته بودم !
در ضمن همیشه یادت باشه : تجربه را تجربه کردن خطاست
یا به عبارتی : آزموده را آزمودن خطاست
امیدوارم یه آدم خوب باهات اشنا شه و خیلی زود بری سر خونه و زندگیت

0 ❤️

404449
2013-11-17 18:03:54 +0330 +0330

دوستان عزیز وگل هر کی اهل فیلم سکسی پیام بده لینک دانلود بهش بدم <:P <:P

0 ❤️

404450
2013-11-17 19:01:24 +0330 +0330

راست یا دروغش گردن خودت !

هیکلت خیلی خوبه چون یوگا کار می کنی و وقت ورزش دیگه ای نداری!!!؟ :?

2 ساعت کشید ناهار درست کنی 3 ساعت کشید تا راضیت کنه 1 ساعتم واسه نهار خوردن و وقتی که بهت چسبید و احساس کردی اونجاش داره میترکه :D این 6 ساعت . یعنی اگه 2 رفته باشید تو مکان 8 الی 9 شما عروس شدید…

روایت داریم اگه از 12 شب زودتر عروس بشید جهیزیه رو باید با سیسمونی بچه با هم ببرید :D تازه مورد داشتیم ختنه سرون بچه رو با عروسی پدر مادر بچه تو یک شب گرفتن :))

فلذا شما خدا رو شکر کنید کار به اونجا نکشیده . الان به جای این فکرها بشین یکم خط کار کن دست خط خوبی داشته باشی تا مریضاتون کمتر فحش بهتون بدن .trool2.jpg

0 ❤️

404451
2013-11-18 01:51:41 +0330 +0330
NA

اينم سرنوشت همكاراي ما ولي به نظرم اين بكارت ديگه اونقدرم كه دوستان ميگن مهم نيستا الان همه ندارن خوو

0 ❤️

404452
2013-11-18 09:07:40 +0330 +0330
NA

اي بابا
سخت نگير. هيچوقت براي شروعي تازه دير نيست. و الخير في ما وقع. اگه بعد عروسي كس خل مي شد ولت مي كرد كه بد تر بود. نگران اون بكارت كوفتي هم نباش. بي خيال

0 ❤️

404453
2013-11-18 10:51:07 +0330 +0330
NA

منم ترم 5 پزشکیم حالا رزیدنت چی هستی؟

0 ❤️

404454
2013-11-18 11:19:24 +0330 +0330
NA

تو الان علوم پايه اي بعد ميشي استاجربعد انترن اگه تخصص قبول بشي ميشي رزيدنت فهميدي؟

0 ❤️

404455
2013-11-18 14:59:32 +0330 +0330
NA

خانم دکتر حالا شما Gp هستین یا متخصص؟؟خوب شد ما یه همکار اینجا دیدیم…باور کن فکر می کردم همه اینجا بدنساز و ماساژورن…خوشحالم از حضورتون!!

0 ❤️

404456
2013-11-24 18:29:01 +0330 +0330
NA

امار دختراي كوني و كسي و بكارت پاره شده در ايران متاسفانه و متاسفانه خيلي بيشتر از اروپا ست . در حالي كه اونجا حرمت بكارت مفهومي نداره .
امان از دست دختران ايراني كه هم ميدند و لذت ميبرند و هم گناهشو ميندازن گردن از مو باريك پسرا.

0 ❤️

768380
2019-05-19 16:34:34 +0430 +0430

مردا پست ترین موجودات روی زمینن خیلی پستن همشون فقط اومد خرابت کرد و رفت باید به هفتاد روش سامورایی ازش انتقام میگرفتی بدبخت

0 ❤️