من و دوست دخترم 15 ساله

1393/06/30

سلام من وقتی 17 سالم بود میرفتم خونه مادر بزرگم چون اون تنها بود وقتی که میرفتم با شعور حال میرفتم چون بچه های اون خیلی با مرام هستن همیشه تو خیابون فوتبال بازی میکردیم نگار اولین دختری بود که من دیدمش سه در بغل خونه مادر بزرگم بود این دختر یک داداش کوچلو داشت که اسمشو نمیگمم این نگار دختر خوشگلی بود این دختر علاقه زیادی به لواشک داشت نگار 15 سالش بود یک دختر ساده و زیبا منظورم ساده ینی بچه خانواده ای بود و… من باهاش اشنا شدم ون زمان هم یه گوشی ساده نوکیا داشتم شمارمو بهش دادم اون با گوشی خونشون بهم زنگ میزد من میگفتم دوست دارم اون میگفت دوست دارم

یه روز تو محله بچه ها با گوشی های چینی انیسی بود داشتن فیلم های داغ نگاه میکردن منظورم سوپر من به کلم چرا من طبیعی انجام ندهم مادر بزرگم پیره همش میخوابه تو خونه من یه روز که نگار بهم زنگ زده بود گفتم نگار میخوام بیای خونه ما اولش گفت نه مامانم بفهمه منو میکشه اما من یه ذره بهش التماس کردم گفت باشه میام ود بر میگردم میرم ها گفته باشم ما هم گفتیم نوکرتیم نگار اومد خونه مادر بزرگم مادر بزرگم نفهمید منو اینو بردم اتاق سمت چپی تو خونه دو تا اتاق بود یکیش راست یکی چت من بردم سمت چپی من با خودم گفتم من میخوام این نگار بوس کنم چجوری بهش بگم اخه روم نمیشه گفتم یه تیکه بنداز حرف شروع کنم بگمم من گفتم نگار دیروز داشتم تو فیلم pmcماهوارم فیلمی میدیم که دوس دختر به دوس پسرش بوس میده اونم گفت اره اونا اونجوری هستن تو خارج از کشور اونجوری هستن من چن بار جرات کردم بگم لب هاتو میخوام ولی روم نمیشد چون نگار دختر زیرک و با حالی بود دیدم نگار بهم گفت حسین من برم دیگه منو دیدی ای وای چیکار کنم داره میره من بهش گفتم نگار من خیلی دوست دارم اونم گفت منم دوست دارم … من بهش گفتم میخوام بیای بغلم میخوام بغلت کنم اون گت خجالت بکش چی میگی تو وای همه چی خراب کردم ایا این نگار داشت میرفتمن بهش رفتم گفتم مادر بزرگم دستشویی هست اخه دستشویی ما هم دم خونمون نزدیک بود میرفت مادر بزرگ اونو میدید گفتم صبر کن گفت وای دیونم کردی … الان مامانم از بازار میاد دیونه میشه میبینه من نیستم من نمیدونم یهوی چی شد رفت از پشت نگار بغل کردم و لب هامو به لب هاش نزدیک کردم دیدم اون بهم گفت داریی چیکار میکنی گفتم میخوام بهت محبت کنم انقد دوست دارم نگو اون به من لب نمیداد اخرش گفتم نگار لب باید بدی زحمت کشیدم اوردم اینجا ترو اخرش گفت باشه فقط یدونه من لب هامو زدم تو لبش عسل==== تمیز====زیبا==== لب هاش لب هاشو میخوردم دست هام کردم تو سینه اش دیدم هیچی بهم نگفت تعجب کردم من دست ها دقیقا تو سینه هاش بود گفت اصلا … میخوایی لباس هامو هم در بیارم راحت باش نگار گفت وای من خندیدم گفتم ارهخ اونجوری باشه عالی دیدم نگار لخت تمام شد لب هاشو خوردم سینه هاشو مالش دادم کیرم بلند شد منم لخت تمام شدم نگار گفت تو منو واسه سکسی کشیدی اینجا منم گفت نه عزیزم گفتم بیایم حال کنیم نگار یه نگاه به من کرد گفتد دمبولتو بده ببینم چقدره منظور از دمبول همون کیر ماست که خیلی کوچیک بود من در اوردمش دیدم داشت تو دستش بازی میکرد نگار یهوی گفت … چطوری ساک میزنن … منم گفتم مگه میخوای چیکار کنی دیدم گفت من که تا اینجا اومدیم بزار بهت یه حال بدم برم وای دیدم ساک زد وای چه ساکی میزد لب هاش که چسبید تو کیرم از حال رفتم داشتم بی هوش میشدم چه روز خوبی بود من روم باز شد گفتم رو تخت نشوندم اول کیرمو گذاشتم تو کونش کیرمو داشت کیف میکرد انقد کون تنگی داشت ینی کیر ما کوچیک بود مال اونم تنگ بود ولی با این حال نگار درد داشت وای داشت یه حالی میکشید بعد دیدم کیرمو میخواد ابشو بریز سریع بیرون زدم من کیرمو خواستم بکنم تو کوسش هر کاری کردم نذاشت دختره دیونه بعد گفتم بریم ساک اون زیاد حال میده اون ساک زد ابم که خیلی زیاد بود واقعا زیاد ریختم تو صورتش وای اینم بدش اومد گفت … چیکار کردی تو چرا اینکار کردی منم گفتم طبیعی عزیزم باورتون نشه کونش انقد تنگ بود ولش به هر حال یه روز عالی شد واسم دختره نگار الان هم تو خیابون منو میبینه خجالت میکشه و با خنده میره قصه ما به سر رسید دختره نذاشت به کسش برسیم نظر یادتون نره آقایون و خانم ها

نوشته: تهرانی


👍 0
👎 0
98706 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

437230
2014-09-21 15:10:11 +0430 +0430
NA

ملت دیوانه شدن
چی کسشر مینویسن

0 ❤️

437233
2014-09-21 15:42:30 +0430 +0430

کسخل چی زدی جنسش خیلی خوب بوده داری کس و شر مینویسی

0 ❤️

437234
2014-09-21 15:43:43 +0430 +0430

ینی تخمی ترین داستان عمرم بود
جق نزن داداشه من
طرف میگه چی جوری ساک میزنن
بعد میاد برات ساک میزنه؟
خواستی بکنی تو کوسش؟
تو چقد کوس مشنگی

بعدشم ابمو ریختم تو صورتس؟
مگه صورت تو داره؟
خخخخخ ROFL
ولی خیلی خندیدم دمت گرم ROFL

0 ❤️

437236
2014-09-21 16:40:57 +0430 +0430
NA

_" وقتی که میرفتم با شعور حال میرفتم"
_ “دست هام کردم تو سینه اش دیدم هیچی بهم نگفت تعجب کردم من دست ها دقیقا تو سینه هاش بود”

افغانی های مقیم کابل هم بهتر از تو مینویسن؟! این چه نوع نگارشه ؟!!

0 ❤️

437237
2014-09-21 17:09:39 +0430 +0430
NA

گم شو بیشرف. کیر تمام گوریل های باهاماتو بره تو هیپوتالاموس مغزت که دیگه توهم جلقی نزنی. الدنگ کسخل…

0 ❤️

437238
2014-09-21 17:16:59 +0430 +0430
NA

ببخشید ولی واقا فکر میکنی ملت اینو میخونن؟!؟!؟

0 ❤️

437239
2014-09-21 17:17:46 +0430 +0430
NA

یعنی خاک تو سرت با این کوس و شعر نوشتنت. فکر نکنم اندازه یه جلبک مغز داشته باشی.دیگه اینقدر جق زدی اون یه ذره هم ا ز کیرت زده بیرون.کووووووونی

0 ❤️

437240
2014-09-21 17:18:16 +0430 +0430

این دیگه چه کسشری بود نوشتی ؟
سواد مواد نداری؟شاشیدم به نگارشت که انقده از کلمه ی مادربزرگ تو داستانت استفاده کردی
بیچاره مادربزرگت بجای اینکه کمک حالش باشی میری خونش میشینی جق زدن با این تخیلاتت!!!
امیدوارم یه روز که مادربزرگت اسهال شده بیاد محکم بگوزه رو سرت!!!
شاش مادربزرگتو تو دهنت غرغره کن
ننویس دیوووووووووووووووووووووووث.

0 ❤️

437242
2014-09-21 18:17:30 +0430 +0430
NA

ا کون کردیش؟ 15ساله؟! باز کس شر

0 ❤️

437243
2014-09-21 18:38:59 +0430 +0430
NA

gofti vaghti barat suck mizadi dashti bi hosh mishodi az onja be bad fahmidam kos sher e kiri maghz jaghi

0 ❤️

437244
2014-09-21 21:46:56 +0430 +0430
NA

ان چوچک صابونتو عوض کن

0 ❤️

437245
2014-09-22 01:32:13 +0330 +0330

کیرم تو کون معلم ادبیاتت

0 ❤️

437246
2014-09-22 02:52:50 +0330 +0330
NA

اقا كيري بود دختري كه بهت نميداد يه دفه لخت كرد واست ساك زد؟ كم تر جلق بزن با اين افكار مجلوقت sad

0 ❤️

437247
2014-09-22 04:38:21 +0330 +0330
NA

fool ریدی بنده خدا اینقدر کس شعر ننویس حالمون به هم خورد bad

0 ❤️

437248
2014-09-22 05:21:27 +0330 +0330
NA

ريدي با نوشتنت

0 ❤️

437249
2014-09-22 05:31:14 +0330 +0330
NA

نخوندم.
مثل همیشه فقط Cmهارو خوندم

0 ❤️

437250
2014-09-22 05:54:50 +0330 +0330
NA

من هم نتونستم بخونم واقعا افتضاح بود … مثل دخمل سفید فقط کامنت ها رو خوندم

0 ❤️

437251
2014-09-22 06:48:07 +0330 +0330
NA

کونیه تخم سگه مادر جنده
خوارکسده عوضی بیناموس
تو رو با اون ننت گایدم نسلتو گایدم همه فکو فامیلتو گایدم
ننویس کیری کوس کش کونده تخمی بود فحش خوردی دوستان شهوانی کم کاری کردن من جبران کردم biggrin

0 ❤️

437252
2014-09-22 07:39:40 +0330 +0330
NA

و بازم هم ی جقی
اخه حروم زاده کونی چرا کس مینویسی 100 بار داستان خواهرتو به اسم کس دیگه ننویس اینجا خوار کسه مادر قهوه حروم زاده

0 ❤️

437255
2014-09-22 08:45:54 +0330 +0330
NA

کسکش کیرم تو سوادت حیوون ننویس کونی

0 ❤️

437256
2014-09-22 09:09:30 +0330 +0330
NA

مادر ب خطا دیوث کون گردی بی ناموس اون مادر بزرگ کر و کورتو گائیدم دختره بهت بوسم نمیداد اونوقت لخت شد بکنیش کسکش قرمساخ مادر دختره هم سه روز تو خرید بود

0 ❤️

437257
2014-09-22 09:48:19 +0330 +0330
NA

یعنی ریدم تو دهنت با این داستان نشتنت جغتو زدی عزیزم؟ افرین حالا برو گم شو

0 ❤️

437258
2014-09-22 11:41:07 +0330 +0330
NA

من نمیدونم ملت واقعا خل شدن یا خودشونو زدن به خل بودن این داستان حتی جمله بندی درستم نداشت

0 ❤️

437259
2014-09-22 12:49:16 +0330 +0330
NA

ridi
unam be tore kamel
kiram to takhayolet

0 ❤️

437260
2014-09-22 13:49:22 +0330 +0330
NA

عجب
lol !!

0 ❤️

437261
2014-09-22 14:18:33 +0330 +0330
NA

مادر بزرگ قهرمانتو گاییدم پولشو ندادم :دی biggrin lol

0 ❤️

437262
2014-09-22 15:11:31 +0330 +0330
NA

صابون گلناراشو گم کرده biggrin

0 ❤️

437263
2014-09-22 15:43:05 +0330 +0330
NA

کیرم تو ناموس معلم ادبیاتت ودیگر هیچ…

0 ❤️

437264
2014-09-22 18:42:02 +0330 +0330

crazy khodetam fahmidi chi talavat kardi?!?

0 ❤️

437265
2014-09-22 19:01:19 +0330 +0330
NA

با این طرز نوشتنت معلومه 15 سال بیشتر نداری برو بگیر بکپ که از فردا باید ناظم و بابای مدرسه رو از کمر بندازیا =))

0 ❤️

437266
2014-09-22 19:18:19 +0330 +0330

کسشعر نوشته در سطع جهانی . یعنی خاک تو سرت با این داستان نویسیت :|

0 ❤️

437267
2014-09-22 21:41:18 +0330 +0330
NA

dirol آخه من نمیفهمم طرف تا پنجم دبستان درس نخونده چه اصراری به نویسندگی داره ؟ من فحش نمیدم البته رفقا به وفور ارزانی خواهند داشت . با (شعور) و حال منتظر باش . البته برگرد که وقت بر و بچ تلف نشه برگرد کمرتم شل کن…پ

0 ❤️

437268
2014-09-23 04:33:10 +0330 +0330
NA

خاک تو سرت کس کش با این داستان نوشتنت ملجوق

0 ❤️

437269
2014-09-23 07:04:40 +0330 +0330

من همون کلمه با شعور رو خوندم دیگه ادامه ندادم دوستان هم حسابی از خجالتت در اومدند …

0 ❤️

437272
2014-09-23 08:27:20 +0330 +0330
NA

عمو با کدوم دستت جق میزنی ؟
اخه خارکسه جفت لنگه مادر بزرگت تو کونت این چی بود نوشتی
ولدو جقی

0 ❤️

437274
2014-09-23 09:35:51 +0330 +0330
NA

الان چند سالته پسر جون باور کنید نویسنده سنش کمتر از 15 ساله

0 ❤️

437275
2014-09-23 10:12:11 +0330 +0330

کیرتومادربزرگت ننویسی دیگه مجلوق،زبان پشتواستفاده کردی برانگارشت فراااخ

0 ❤️

437276
2014-09-23 18:04:44 +0330 +0330
NA

کیرم تو این نوشتنت داستان که همش کس و شعر بود به ی طرف اینکه تو هنوز بلد نیستی جمله بندی هم بکنی اونم همون طرف!
در کل ریدی آبم قطه

0 ❤️

437278
2014-09-25 05:38:17 +0330 +0330
NA

کیرم به دهنت با این داستان نوشتنت. اخه کس کش دیوث اینا چیه نوشتی ؟ مجلوق کونی تا حسنک کجایی درس خوندی ؟ اسب آبی تو کونت خمیازه بکشه پفیوز

0 ❤️

437280
2014-12-05 19:46:11 +0330 +0330

ادبیاتش کیری بود اونجا گفتی میخوای محبت کنی خعلی باحال بود

0 ❤️

437281
2015-03-19 21:38:22 +0330 +0330
NA

فقط بگو ساقی که ازش جنس میخری کیه .

0 ❤️

437283
2015-03-20 08:15:59 +0330 +0330
NA

داش فیلم سوپر هم اینقدر بهویی سکس رو شروع نمیکنن

0 ❤️

708135
2018-08-05 23:43:48 +0430 +0430
NA

کیر خر من 15 سالم بود فقط جق میزدم . کونی ناموسا این کصشعرا چیه جق بزن

0 ❤️