من و خاله جون، از افطار تا سحر

1393/07/28

سلام. امید هستم 23 ساله و ساکن یکی از شهرهای شمالی. دانشجوی ارشد، قد 190 و وزن 84 . کیرم در حالت شق کامل 23 سانتی متره. خالم : نگار 29 ساله و متاهل .شوهرش اداری و هفته سه روز در ماموریت . با قد تقریبی 188 و سایز سینه 85 . تعریف نباشه as فامیله و خوش پوش و خوشگل ! داستان از اونجا شروع شد که چند شب پیش که شوهر خالم رفت ماموریت خالم اومد خونمون وتا از شب 14 تا 17 ماه رمضون پیشمون بمونه. وقتی فهمیدم داره میاد خونمون غروبی رفتم برا تمییز کاری .

شب اول به خوبی گذشت و من دلم پیشش بود تا سحر . همیشه که میاد خونمون لباس تنگ می پوشه و مارو حشری میکنه ! شب دوم بابام و مادرم رفتن رشت ، آخه دایی بابام فوت کرده بود و مجبور شدن برن اونجا ! من داشتم از خوشحالی پر در میاوردم که این اتفاق افتاده ، مادرم موقع رفتن به خالم سفارشاتی کرد و گفت افطار برین خونه بابا بزرگ و اونجا بمونین ، فکر کردم خالم روزه میگیره و روز اول تا ظهر حرفی نزدم ، از گرسنگی داشتم میمردم که خالم گفت حالا که مامان و بابات نیستن دو روز روزه تعطیل ! ناهار چی درست کنم عزیزم ، گفتم برام فرقی نمیکنه هر چی شما دوس داری ! بعد از ناهار و شستن ظرف ها که با من بود ، روی مبل دراز کشید و ماهواره رو روشن کرد و مشغول گوش کردن آهنگ شد و آروم آروم داشت می خوابید . منم رفتم رو مبل دو نفره روبروش خوابیدم. بعد از نیم ساعت احساس کردم کاملا خوابیده و پشت به من و تلویزیونه. من از موقعیت استفاده کردم و یه چشمم به باسن های درشت خالم بود و یه چشم به فیلم سکسی ماهواره ! جرات نداشتم بلند شم و بهش دست بزنم ، طوری غرق دیدن فیلم سکسی بودم که اصلا متوجه نشدم چشاش بازه و داره با من فیلم میبینه ، یواش یواش شلوارمو آوردم پایین و کیرمو تو دستم گرفتم ، از گرما و فشار داشت می ترکید!! نمیدونم چی شد که دیدم بالا سرم ایستاده و از ترس نزدیک بود سکته کنم. گفت : داری چی کار میکنی؟ انگار لال شده بودمو هیچی نگفتم… کنارم نشست و گفت : اگه نیاز داشتی چرا به خودم نگفتی؟ روم نمیشد خاله جون …! آروم بغلم کرد و شروع کرد به لب گرفتن! و دستش و برد رو کیرم و لبامو گاز میگرفت ، دست خودم نبود و پیراهنش رو در آوردم و شروع کردم به خوردن سینه هاش! خیلی گرم بود و حشری شده بود و بهش گفتم برام ساگ بزنه و شروع کرد. ده دقیقه برام خورد و داشت آبم میومد که بهش گفتم :نگار چیکارش میکنی ؟ میخورمش تا قطره آخر ! همشو خورد و یه ضد حال شدیدی بهم زد و نذاشت شلوارشو در بیارم و میگفت برا مهدیه (شوهرش)! همونطوری خوابیدیم تا غروب و افطاری خوردیم و دوباره بحث سکسی بالا گرفت و بهش گفتم باید بکنمت! قبول نمی کرد و شب اول گذشت ، وقتی با هم خوابیدیم فقط رو شلوار می مالوندمش و بهم قول داد که فردا یکی از دوستاش رو که خوشگل و اهل حاله رو بیاره تا من از جلو و عقب بکنمش! ولی دلم پیش خودش بود و راضی نمیشدم که کنارم باشه و باهاش حال نکنم! رفیقش فردا صبح اومد و ناهار پیش ما بود و بعد از ظهر با اشاره خالم شروع کردو بدک نبود و بهم حال داد ! فکر کردم خالم تحریک میشه و خودش کاری میکنه و ولی این کار رو نکرد و چشمم رو باسنش موند!! اصل داستان از اینجا شروع میشه که افتادم تو این فکر که به زور بکنمش و به هر قیمتی! غروب که من تو حیاط بودم و مشغول آب دادن گل های باغ ، به دلم افتاد که برم بالا و ببینم بیدار شده یا هنوز خوابه . وقتی رفتم تو خونه دیدم در حموم بازه و صدای دوش آب میاد . تا حالا منتظر چنین صحنه ای بودم و نمیشد که از دستش بدم. سریع رفتم کنار در حموم و دیدم کاملا لخته و زیر دوشه ! کیرم داشت می ترکید. بلافاصله لخت شدم و آروم آروم رفتم طرفش ، چون صدای آب میومد صدای منو نداشت و رسیدم کنارش ! کیرمو زدم به کونش ! نیم متر پرید و حول شد. چیکار میکنی دیوونه ، مگه خل شدی! داشتم سکته میکردم! چشاش از کیرم جدا نشد ! میدونستم که دلش می خواد یه سکس باهام داشته باشه و داره خودشو لووس میکنه! سر جام ایستادم و گفت هر کار می خوای بکن ولی فقط همین یه بار! اومد زیر پام نشست و شروع کرد به ساک زدن و با طمع شروع کرد به خوردن! طوری که می ترسیدم الا کیرمو گاز بگیره! آروم بلندش کردمو و شروع کردم به دست کشیدن رو موهاشو، خوردن گردنش و سینه هاش! صدای نفسش تو حموم پیچیده بود و داشت دیوونه میشد! آروم آروم رفتم پایین تر و خوابوندمش به پشت و شروع کردم به مالوندن رونش و خوردن چوچولش ! بعد از چند دقیقه داشت از جاش بلند میشد و …! آروم کیرمو رو کسش و بعد باسناش می مالوندم ، داشت می ترکید و فقط میگفت : بکن خالتو و پارش کن و…! باسنشو داد بالا و سرشو چسبوند به کاشیحموم ! وقتی چشام به باسناش افتاد نزدیک بود از حال برم! حتی تو فیلم سکسی هم به سفیدی و بزرگی و خوش فرمیش ندیده بودم ! کیرمو گذاشتم لب کوسشو آروم فشار دادم و کمی رو فرستادم توش! آهی کشید و با من حرکت می کرد سرعتمو بیشتر کردمو و تا ته فرستادم تو ، جیغ بلندی کشیدو گفت این دیگه چیه ! خدا چیکارت کنه ! مهدی (شوهرش) نصف تو رو هم نداره!! طوری آخ و آه میکشید که من می ترسیدم و فقط سرعت تلمبه هام بیشتر میشد و بعد به پهلو خوابوندمش و به پشت و … دیگه داشت آبم میومد که با اجازه خاله عزیزم ریختم تو کوسش …! خودش از افطار تا سحر برام می رقصید و کیرمو میکرد تو کون یا کوسش و یا ساک میزد ! مادرم و بابامو و مهدی هم تا شب 24 نیومدن(به خاطره روزه) ما هم ده شب با هم حال کردیم ! صبح تا ظهر تو استخر کوچیک خونمون و ناهار ،بعداز ظهر هم تا اذان می خوابیدیم و بعد افطار تا سحر با هم حال میکردیم! پنج شب هم دوست های باحال متاهلش پیش ما بودن و خلاصه کارم تو ده روز بود سکس با خاله نازم! قرار شد هر هفته که سه روز شوهر خاله نیست ، دو شب رو من برم اونجا که حتما خوش میگذره ! یه شب هم مهمون ویژه داشتیم که زن دایی کوچیکم بود که 20 سالشه ، که بعدا براتون مینویسم که چطور از کون گائیدمش! این داستان عین واقعیت بود و من فقط کمی کلی نوشتم! اونم برا ماه رمضون امساله یعنی 1393!

نوشته: امید


👍 2
👎 2
202540 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

441355
2014-10-20 16:18:25 +0330 +0330
NA

زمستان آمد و فكر نمد کن
نمد را لوله كن كوس ننت كن
کیری که واسه خاله راستشه باید از ته بریدش .کسکش دیگه ننویس

1 ❤️

441356
2014-10-20 16:43:18 +0330 +0330
NA

نه بابا این بنده خدا رفته به خاله داده ، خاله با دیدلو افتاده به جونش حالا هم اعصاب معصاب نداشته اینجوری داره انتقام میگیره

0 ❤️

441357
2014-10-20 16:56:19 +0330 +0330
NA

((سلام. امید هستم 23 ساله و ساکن یکی از شهرهای شمالی. دانشجوی ارشد، قد 190 و وزن 84 . کیرم در حالت شق کامل 23 سانتی متره. )) biggrin lol به فلان خر مش حسن مسخره ی عقده ای!!!
تا همین جا کفایت میکرد!!! هررررری ننویس حالمون به هم خورد

1 ❤️

441358
2014-10-20 17:11:26 +0330 +0330
NA

جمع کن موجود بوزینه صفت، همین عنوانش رو که دیدم حالم به هم خورد؛ بقیه شو بخشیدم به عمت…

0 ❤️

441359
2014-10-20 17:31:27 +0330 +0330
NA

کس کش جقی:)
کیرمممم تو این داستانت
دیگه ننویس کله کیری:)

0 ❤️

441360
2014-10-20 17:44:10 +0330 +0330
NA

راستی یه چیزی رو یادم رفت بگم
کیرممم تو خودت و خالت و زن داییت biggrin

1 ❤️

441361
2014-10-20 18:08:40 +0330 +0330

با توجه به نظرات زحمت خوندن به خودمون ندادیم
فلذا تو هم به شغل شریف کون دادنت مشغول باش
و سعی کن کمتر گنده گوزی کنی
دیوث.

0 ❤️

441362
2014-10-20 19:49:56 +0330 +0330
NA

کون گوز خالت اومد بال سرت گفت چرا به خودم نمیگی؟ خالت جنده بوده خودتم کونی

0 ❤️

441364
2014-10-21 00:02:05 +0330 +0330
NA

چی بگم والا با این وضعیت روزه هم میگرفتی lol

0 ❤️

441365
2014-10-21 02:15:54 +0330 +0330

aslan mishe nazari dad? man ke nemitunam

0 ❤️

441367
2014-10-21 03:21:31 +0330 +0330

حالا داستان كه دروغ محضه يكطرف. يه جوري از افطار حرف ميزنه انگار داستان روزه گرفتنش رو نوشته!! حالا كردي هيچ! تو ماه رمضون كردي هم هيچ!! ديگه چرا ساعتت را با روزه دارها تايم كردي؟؟ lol
برو عمو چيزتو بكش چيز نگو…

0 ❤️

441368
2014-10-21 03:26:54 +0330 +0330

داستان پسر خاله هات و مامانت رو هم بنویس برامون…!

2 ❤️

441369
2014-10-21 04:22:10 +0330 +0330
NA

ریدم به اون کس گشادی که تو رو زایید

قد 190
شق کامل 23 سانتی متر
سایز سینه مثل همیشه85
میخاسته بگه من باتیستا ام روش نشده خاله اش هم مدل نامبر وان پلی بوی

ادمین جون هرکی دوس داری این هارو نزار

0 ❤️

441370
2014-10-21 06:17:39 +0330 +0330

خاله را گاییده ای ای کونگشاد/کیرمن همراه تخمم تو چشاد/

0 ❤️

441371
2014-10-21 07:03:40 +0330 +0330

اخه کسخول کس مشنگ کس میخ کس ریخ کون گلابی !!! یه چیزی تر بزن که به ریش گوه مالت نخندن قوزبیت !!!

0 ❤️

441372
2014-10-21 07:16:09 +0330 +0330
NA

همه کاراهم همیشه تو ماموریت میفته!!!

0 ❤️

441373
2014-10-21 07:49:18 +0330 +0330
NA

من چیزی نمیگم داستان گویاست

0 ❤️

441374
2014-10-21 07:51:21 +0330 +0330
NA

sex chat kasi nis

0 ❤️

441376
2014-10-21 09:29:06 +0330 +0330
NA

Im here

0 ❤️

441379
2014-10-21 11:09:28 +0330 +0330
NA

<<… احساس کردم کاملا خوابیده و پشت به من و تلویزیونه.>>
<…اصلا متوجه نشدم چشاش بازه و داره با من فیلم میبینه>>
ببینم نکنه خالت تو کونشم چشم داره؟؟؟

0 ❤️

441380
2014-10-21 12:14:06 +0330 +0330
NA

تو همه داستان ها فامیل ها میمیرند اعضای خونه میرن مراسم طرف داستان نمیره و داستان میشه!!!
جمع کنید بابا خودتونو

0 ❤️

441381
2014-10-21 13:34:57 +0330 +0330
NA

23 سانت کس خاره دروغ گو تا همینجا بیشتر نخوندم کونی جقی بدبخت

0 ❤️

441382
2014-10-21 19:05:03 +0330 +0330
NA

shi shi: کیر نفر سومی که نظر داده تو دهنت و تو و عمت

shi shi جان!!! تو اگه تو ما یه همچین چیزی دیدی ، همشو بی چشمداشت تقدیم میکنم به خودت!!! biggrin

0 ❤️

441383
2014-10-21 22:52:42 +0330 +0330
NA

ملجوق
جلاق
کس کش
چهل پدر
حروم زاده
اخه خاله کردن داره؟

0 ❤️

441385
2014-10-24 16:35:59 +0330 +0330
NA

تنها چیزی که میتونم بگم ، اینه که “خیلی بی غیرتی” …
.
.
.
من دیگه حرفی ندارم !

1 ❤️

441386
2014-10-31 10:09:20 +0330 +0330
NA

توجه کردید همیشه طرف مورد نظر سکس شرو میکنه بی مقدمه
کسکشا جوری حرف میزنند که انگار فیلمنامه پورن مینویسند
کسکشا اینجا ایران

0 ❤️

441387
2014-11-06 09:05:26 +0330 +0330
NA

خیلی لوس بودهمینجوری رفتی خالتم بهت دادکس نگو

0 ❤️

441388
2014-11-11 17:50:49 +0330 +0330
NA

خالتوکه کردی ننتم بده مابکنیم

0 ❤️

441389
2014-11-25 08:15:46 +0330 +0330
NA

فقط بند اولو خوندم ک از خودت تعریف کردی ولی اون کیر 23 سانتی ک ارزوشو داری از عمود تو کونت

0 ❤️

441390
2014-12-03 01:24:15 +0330 +0330
NA

چون رگ و ریشه ی رشتی داری می پذیرم که داستانت واقعی بود

0 ❤️

441391
2015-03-19 20:08:02 +0330 +0330
NA

مغزت زیادی توهم ورداشته کپل مپله کله کیری

0 ❤️

441392
2015-03-19 20:10:59 +0330 +0330
NA

خالت جنده است؟ آیا؟
1.بلی
2.خیر
3.تو کونی
4.موازد 1و3

0 ❤️

558111
2016-09-27 16:51:51 +0330 +0330

ساگ؟؟؟

0 ❤️

665867
2017-12-17 15:05:42 +0330 +0330

آخه مجلوق اگه خاله بخواد بده خودش میده دیگه واسطه نمیاره که اول اون بده بعدش خوش حتما صابونتو عوض کن دست راستت خسته شد با چپ بزن

0 ❤️

688761
2018-05-20 23:40:24 +0430 +0430

خدایی من ک این کستان رو فقط ۱۰ تا خط اولشو خوندم کاری ندارم ک چی و چکسی و چه طور نوشته . ولی این مزخرف ۹ تا لایک خورده ؟؟؟؟؟؟ . اینو نمیفهمم

0 ❤️

720979
2018-10-01 02:37:39 +0330 +0330

باسناش؟؟ باسنا همه میتونن نقاشی کنن

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها