من و دخترخاله عزیزم

1390/11/07

سلام خدمت دوستان. من مرتضی هستم الآن 22 سالمه.(قدم 185 وزنم 90) تو یکی از دانشگاه های شمال کشور درس میخونم اما خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم برمیگرده به 2 سال پیش که من 20 سالم بود. من یه دخترخاله دارم که 4 سال از من بزرگتره. اندام خیلی قشنگی داره اینقدر قشنگ که اگر نگاهش کنی دوست داری بپری روش.
یه روز خالم به مامانم زنگ زد و گفت که با مرتضی و مهدیه (دخترخالم) بریم رامسر. خلاصه آماده شدیم و رفتیم. توی راه که خالم رانندگی میکرد مامانم پیش خالم جلو نشسته بود و من و مهدیه عقب نشسته بودیم دستم رو انداختم دور گردنش اونم سرشو گذاشته بود رو شونم(آخه با هم خیلی صمیمی بودیم و از بچگی با هم بودیم) خلاصه رفتیم تو یکی از جنگل های رامسر و پارک کردیم و پیاده شدیم مهدیه گفت که سردشه ( آخه پاییز بود )
من کتم رو انداختم دورش و خالم بهش گفت که تو ماشین بشینه.
یخورده با مامان و خاله دور یکی از میز ها نشستم و با خودم گفتم چه جوری یه فرصت گیر بیارم… به خاله گفتم سویچ ماشینو بده برای این که مهدیه حوصله اش سر نره یه چرخی بزنیم بعدش رفتم و با مهدیه حرکت کردیم گفت کجا میریم گفتم میریم خونه ی دانشجوییمو بهت نشون بدم گفت تنهایی؟ گفتم آره آخا نزدیکیای رامسر بود. رسیدیم و رفتیم تو و مانتو رو در آورد یه تاپ جلو باز پوشیده که از چاک جلوش سینه هاش معلوم بود. رفتم شربت آوردم و خورد اومد کنارم نشست با خودم گفتم چه کنم یه زره صورتشو یا دستم ناز کردم خوشش اومد دیدم دستشو داره به بدنش میماله فکر میکردم پا نمیده ولی خیلی راحت پا داد صورتمو بردم جلو یخورده ازش لب گرفتم اصلا مانع نشد انگار زیادم بدش نمیومد پیراهن و سوتینشو در آورد سینه های بزرگی داشت یه خورده سینه هاشو خوردم دیدم گوشی من زنگ خورد خالم پرسید کجایین گفتم تو ماشین یه جا پار کردیم داریم قهوه میخوریم بعدش گوشیو دادم مهدیه با خاله حرف زد و فطع کرد. به من گفت که بیا کارتو برس اصلا باورم نمیشد که این همون مهدیهه خلاصه از سینه هاش اومدم پایین آروم آروم و رسیدم به شلوارش آروم دکمه های شلوارشو باز کردم شلوارشو در آوردم شرتشو زدم کنار اینقدر کسشو خوردم اینقدر ناله کرد که ارضا شد بعد شرتشو کندم شلوارمو در آوردم و کیرم رو بردم دو صورتش دیدم دوست نداره ساک بزنه گفتم که سگی بخوابه یه ذره کونشم خوردم و انگشت کردم دیگه آه و اوهش در اومد به کیرم تف زدم گذاشتم در کونش فشار دادم یه جیغ کوچک زد و دیگه زیاد ناله نکرد انگار دفعه اولش نبود اینقدر کردمش که آبم اومد و ریختم تو کونش و گفت که از جلو هم بکن داشتم شاخ در میاوردم گفتم مگه… گفت نه پرده ندارم گفتم به کی دادی چیزی نگفت ما که بدمون نمی اومد گذاشتیم در کسش و کردیمش اینقدر جیغ کشید و ناله کرد تا هردومون دوباره ارضا شدیم و آبم رو اینردفعه ریختم رو شکمش یه ذره رو مبل کنارش نشستم خودشو با دستمال پاک کرد و دیدیم 45 دقیقه شده که اینجاییم بعدش لباسامونو پوشیدیم و رفتیم ایندفه مهدیه رانندگی کرد.
بعد از اون موقع تا حالا چند بار دیگه هم سکس داشتیم.

نوشته: مرتضی


👍 0
👎 0
103224 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

309671
2012-01-27 01:04:29 +0330 +0330

pas taraf jende boode…bale
be khale o mamanetam shak daram salem onja monde bashan…2zan tanha.onam to shomal…
darkol to takhayolatet jende khobi sakhti.

0 ❤️

309672
2012-01-27 01:26:24 +0330 +0330
NA

والا نميدونم چرا دنيا اينطورياس،جديدا همه مردم دختر خاله،عمو،دايى،عمشون چند بار داده و وارده ولى واسه ماها اينطور نيست

0 ❤️

309673
2012-01-27 02:26:29 +0330 +0330

فقط اون قسمت آخرش خیلی مهم بود که نوشتی: “ایندفه مهدیه رانندگی کرد” جدا شهوتناک بود این تیکه. کوس کش خالی بند با این داستان تخمیت. کیرم تو کون تو و بقیه کسانی که در عرض چند دقیقه دختر خاله و دختر عمو و دختر دایی و مادراشون رو مثل یک جنده میکنند (البته توی ذهن کیریشون)

0 ❤️

309675
2012-01-27 03:32:33 +0330 +0330

کونی ها این داستان ماکجاست یه هفته پیش نوشتم

0 ❤️

309676
2012-01-27 03:35:02 +0330 +0330

کونی ها پس این داستان من کجاست یه هفته پیش نوشتم؟

0 ❤️

309677
2012-01-27 04:48:12 +0330 +0330
NA

ای بدک نبود یکم سرشو قلقلک داد

0 ❤️

309678
2012-01-27 06:35:17 +0330 +0330
NA

پسر جان اول بزار دوره راهنماییت تموم بشه بعد برو دبیرستان بعد دانشگاه.این کسشرا چیه اخه

0 ❤️

309679
2012-01-27 13:15:35 +0330 +0330
NA

بابااین اراجیف چیه مینویسی باورش تورویاهم سخته وقت مردم رو بااین …شعرها نگیر لطفا

0 ❤️

309680
2012-01-27 20:05:29 +0330 +0330

lashi… Maghze kirit, to balad nisi bishtar az 3 beshmari omadeh dastan sexy neveshteh,kon kaleh, jendeh khanom, socer, kon gavii

0 ❤️

309681
2012-01-28 00:48:12 +0330 +0330
NA

اینم به داستانت اضافه میکردی دیگه تکمیل میشد: “خلاصه رسیدیم دیدیم خاله و مامان هم دارن لز بازی میکنن. بعد رومون به هم باز شد چهارتایی سکس کردیم. از اون وقت به بعد هر روز چهارتایی یه جا جمع میشیم سکس میکنیم…”

0 ❤️

309683
2012-01-28 03:53:56 +0330 +0330
NA

یعنی گیر تو مغزت

0 ❤️

309684
2012-01-28 06:44:58 +0330 +0330
NA

باباکس خلی هم حدی داره . . . من ازهمینجااعلام میکنم تاحالاسکس نداشتم. . . مگه چیه؟باباتازه۱۸سالمونه . . . خونوادتوچراجنده میکنی؟

0 ❤️

309685
2012-01-28 12:48:28 +0330 +0330
NA

“فکر میکردم پا نمیده ولی خیلی راحت پا داد”، کونــــــــــــــــــی آخه چرا تخیلاتتو میزاری رو سایت کیرم تو کس دخترخاله جندت که بعد از اینکه هم کون داد هم کوس داد رانندگی کرد.

0 ❤️

309686
2012-01-28 17:55:22 +0330 +0330
NA

كس گفتي اي كس گفتي، مثل يه كسخل گفتي، داستان تخمي دادي كوني بودي شكفتي!!!

0 ❤️

309689
2012-01-29 19:53:13 +0330 +0330

ادم شاخ درمياره چجوريه كه اينا هركدوم از دختراي فك وفاميلشونو ميبينن 3سوته ميكننش هيچ كدومشونم پرده مرده نداره من كه نفهميدم طرفو از كون كرده بعدش تازه يادش افتاد كه اوپنه

0 ❤️

309692
2012-01-31 15:30:43 +0330 +0330
NA

واقعا تخمی

0 ❤️

309693
2012-02-14 00:03:34 +0330 +0330
NA

داستانت از خودت تخمی تر بود بدبخت جقول
تو 1 دقیقه دختر خالتم جنده کردی رفت البته تو مغز کوچیکت البته دست خودت نیست اینقدر جق زدی به سادش کس خل شدی رفته پی کارش تو فقط بشین جق بزن کاریت به بقیش نباشه جقول جقی

0 ❤️