باران هستم ۱۹سالمه دانشجو هستم …قدم ۱۶۳ وزن ۶۰کیلو
سفیدم سینه وکون تپلی هم دارم دوستام میگن که خوشگلم.وعشقمم رامین ۲۹سالشه قد وبلند خوشتیپ هیکلشم خیلی عالیه کیرشم کلفت و۲۳سانت…
میخوام خاطره سکس خودم
وعشقم رامین براتون تعریف کنم …
ترم تموم شده بود امروز اخرین امتحان مون بود به مامانم اینا گفته
بودم فردا میام خونه ولی دروغ گفته بودم میخواستم شب رو تو بغل
عشقم به صبح برسونم…وسایلم جمع کردم وبا چمدون به سمت ایستگاه تاکسی رفتم
وسط راه رامین زنگ زد —سلام عزیزم
—سلام خانمم ،خوشگلم حرکت کردی
-اوهوم ،توراه ترمینالم
-ای جان ،پس من برم دوش بگیرم یه صفایی به بدن بدم
-برو عزیزدلم منتظرم هرچی زودتر ببینمت
-من ببینی یا اینکه زیرکیر کلفتم بری خانمم
-هردوش عزیزم
-دروغ نگو من میشناسمت یه ماهه نکردمت از الان خیس خیسی
-ااااااا خوب اذیت نکن (بخاطر بودن آدمای تو تاکسی نمیتونستم درست جواب بدم ولی خیس خیس بودم)
-بزار برسی چنان برات بخورمش که جون نداشته باشی بعدشم جرت بدم
-خوب دیگه عزیزم کار نداری من رسیدم ترمینال (میخواستم این بحث تموم بشه تا بیشتر ازاین حشری نشدم اونم فهمید خداحافظی کرد.
رسیدم ترمینال بلیط گرفتم منتظر حرکت اتوبوس شدم …بعدازنیم ساعت حرکت کردیم
توراه رامین همش پیام میداد راجب سکسمون حرف میزد ومن هرلحظه بیشتر ازقبل حشری میشدم .دوست داشتم زودتر برسم کیرخوشگلش رو تا دسته تو کونم بکنه ومنم زیرش جیغ بکشم،برای اینکه حال وهوام عوض بشه یکم خوابیدم نزدیک رسیدن به شهر بیدار شدم
به رامین پیام دادم که بیاد ترمینال… بعد ازیه خورده چرخ زدن توشهر که
اون وسط دست رامین همش لای سینه ها وکسم بود گذشت …رسیدم خونه چمدونم رو از تو ماشین درآورد ورفتیم داخل بهش گفتم بیرون باشه تا لباسم روعوض کنم
(نه اینکه خجالت بکشم فقط میخواستم سوپرایز بشه)
تاپ بنفش بافتی که سوراخ سوراخ و یه ساپورت مشکی ازچمدون در آوردم
سوتینم در آوردم چون میدونستم اینجور دوست داره لباسمو عوض کردم موهای بلندمم بازکردم صداش زدم اومد داخل چشاش برق زدم میدونستم خوشش اومده
حمله کرد سمتم شروع کرد خوردن گردن وگوشم منم دیگه رو ابرا بودم
بعد سراغ لبام رفت خوب که لب گرفتیم منو برد سمت مبل ساپورتمو کشید پایین
یکی از پاهام گذاشت رو دسته مبل وشروع کرد خوردن کسم که خیس خیس بود
فقط صدای نفس تند من ورامین وبعضی وقتا آه وناله بلندم تو اتاق میپیچید اینقدر کسم
خوردم لیسید وکونم انگشت کرد تا ارضا شدم …دیگه جون سرپا ایستادن نداشتم همونجا ولو شدم .صورتم بردم سمت صورتش ولبای خیسش از اب کسم رو لیس میزدم،
حالم که جا اومد رفتم سمت شلوارش دکمه شو بازکردم کیرشو در آوردم شروع کردم ساک زدن ،کیرکلفت ۲۳سانتیش تو دهنم جا نمیشد ولی همش سعی داشتم کامل بخورمش
کیرش میلیسیدم وبعضی وقتا هم تخماش میکردم تو دهنم اونم چشاش بسته بود فقط
لذت میبرد داشتم میخوردم که جلوم گرفتم گفت ۶۹بشیم با کمال میل رو شکمش خوابیدم
کس وکونم دادم سمت دهنش وکیرشم کردم تودهنم …کیرش تو دهنم بود براش تخماش میمالیدم اونم زبونش میکرد توسوراخ کسم وانگشتشم تو سوراخ کونم بود …انقد خوب میخورد که داشتم از شدت لذت میمیردم رونهام ازآب کسم خیس خیس بودن وچون کیرش تو دهنم بود نمیتونستم جیغ بزنم از خوشی وفقط اه واوه های نامفهمومی ازم خارج میشد اونم تند نفس میکشید ونفساش به کس وکون ورونهای تپلم میخورد من بیشتر بیشتر حشری میشدم
دست ازخوردن کشید وگفت بخوابم …میدونستم وقت جر خوردن کونمه …ولی عاشق جر خوردن زیر کیرکلفتش بودم …رو شکم خوابیدم یه بالشت گذاشت زیر شکمم تا کونم بیادبالاتر میدونستم الان که دردم بیاد برگشتم نگاش کردم گفت فقط آروم
اونم خندید گفت به چشم سرکیرش رو با آب کسم خیس کردومالید به سوراخ کونم
باراولی نبود که میخواستم بهش کون بدم ولی هربار از درد میمیردم
آروم آروم سرشو کرد توکونم آروم عقب جلو میکرد یه لحظه ایستاد داخل، چشام بستم منتظربودم
جربخورم که دردم شروع شد …داد زدم وایسا حالا نصف بیشتر کیرش داخل بود
چند دقیقه بعد شروع کرد عقب جلو کردن ولی هنوز درد داشتم یهو کامل کردش تو
همزمان جیغ بلندی زدم …احساس میکردم دارم میمیرم اشک تو چشام جمع شده بود
همش میگفتم جرم دادی دارم میمیرم اونم قربون صدقه م میرفت کمرم رو ماساژ میداد
چند دقیقه که گذاشت شروع کرد تلمبه زدن
نوشته: باران
ای نسوان متر به دست و ای نرهای الت به دست . ای که ترسیده و رنگ از رخسارش پریده هر که دیده الت شما رو. ای شمایی که از نسل رستم و ملکه سمیراس هستین ای شما که اسطوره های زیبایی و الهه های یونان باستان رو از رو شما ساختن . ای اقای ترامپ که مارا بیم و تهدید میدهی از بابت تحریما یه نگاهی بنداز ببین این جماعت الت به دست رو… جامعه ما رو خدا زده پس کله شون تو دیگه نمیخواد بزنی! در راسنای تحریم داستان های گلواژه دیس لایک برای شما
از کجایی که گفتی داره از کون میکنت و نزدیک ارضا شدنته ینی یه پسر ملجوقی بیش نیستی و اینم فانتزیه ذهنته
بیست و سه سانت ؟ تا ته ؟… از دهنت نزد بیرون ؟بابا ایتهمه غلو واسه چیه ؟ما که خودمون پسریم فکر نمیکنم هزار تا یکیمون همچی جیزی داشته باشیم دخترام که ماشالا کم ندیدن از این چیزا فک نمیکنم به پستشون خورده باشه. این چیزا باعث جدابیت داستان نمیشه . شما اگه بتونی حال و هوای اون موقعتو بهتر به خواننده منتقل کنی همین کافیه. چون اینروزا همه دیگه بگی ف میگن فریدون و این جور اغراقها کارایی نداره و مخصوصا جماعت شهوانی خودشون ختم روزگارن عزیزم. به غیر از این بقیه داستانت خوب بود. مطمئنا هر کسی عشقش در نظرش بهترینه ولی نه اینکه بخواد با اغراق اینو به دیگرون بقبولونه… یه چیز دیگم اینکه اگه سعی کنی از جملاتو کلمات کلیشه ای یا جملاتی که به قول خودمون دیگه خز شده کمتر استفاده کنی خیلی بهتر باشه گمونم . مثلا مثل این جمله که " من دیگه رو ابرا بودم" اینو حداقل من تو پنجاه تا داستان دیگه هم خوندم. تو هر چیزی نواوری خوبه چون اینروزا همه از جمله خود من دنبال چیزای جدیدن. ولی بازم میگم در کل خوب بود اگه خوب نبود من وقتمو تلف کامنت گذاشتن نمیکردم. لایک موفق باشی
ناموسن عشقه منم اونجاش بزرگ بود ولی می گف بیست سانته بیست و سه سانتو از کجات در اوردی :)
اگه یک شی بیست و سه سانتی وارد کون شما بشه یعنی احتمالا از راست روده گذشته وشما باید جر خورده باشی.آدم جرخورده هم درد جر خوردن نمیذاره که لذت ببره!
بد نبود دوست پسرتو بگو یک گاییدنی بما هم بده از تو بهتر کون میدم اپن هم هستم
مرتیکه جغی جون اون کیر 23 سانتیت هیچ وقت یه یک هم وطنت کس شعر تحویل نده . چی میکشیم از دست اینا پپپپع
23cm ino az kojat avordi mikhay zor bzni bgi dokhtri hadeaql ykm kotah tar migofti :/