من و محسن

1390/06/10

رابطه من و محسن مربوط میشه به حدود 3 سال پیش. تازه درسم تمام شده بود و در یک شرکت خصوصی مشغول به کار شده بودم. شرکت جمع و جوری بود با چهار پنج نفر پرسنل که رابطه دوستانه و خوبی باهم داشتن یکی از افراد اون شرکت محسن بود. مرد خوش تیپ و برقراری بود که با همه شوخی می کرد ؛ حدودا ده ، دوازه سالی از من بزرگ تر بود ولی با این وجود بر خلاف بقیه آدما که تا یکی دوسالی از دیگران بزرگ تر هستند نقشه پدر مادر طرف را بازی میکنند محسن با من رابطه دوستانه ای داشت و اصلا احساس نمی کردم که از من بزرگ تر است.

بعد از چند ماهی که تو اون شرکت مشغول بودم حسابی با محسن دوست شده بودم و کم کم خارج از شرکت هم با هم در ارتباط بودیم مثلا برای انجام برخی از خرید های شخصی مثل کامپیوتر و لوازم صوتی تصویری با هم بیرون می رفتیم و خلاصه رابطه ما از حالت دو همکار ساده خارج شد و بیشتر حالت دوست داشتیم البته من حدود بیست و یکی دوسالم بود و محسن بیش از سی و سه چهار سالداشت. یک روز بدون هیچ منظور خاصی از محسن پرسیدم محسن چرا تا حالا ازدواج نکردی؟ تو که هم وضع مالیت خوبه هم شغل خوبی داری و هم خوشگل و خوشتیپ هستی. محسن جواب داد مگه کس خلم که بی خود بی جهت خودم را به درد سر بندازم. گفتم از تنهایی حوصلت سرنمی ره تو که با پدر و مادرت هم زندگی نمی کنی ؟ خلاصه بعد از چند تا سوال این مدلی از من و چند تا جواب سر بالا از محسن یک مرتبه از محسن پرسیدم بابا مسائل جنسیت را چطور حل میکنی؟ خندید و گفت راه حل هایی خوب زیاده که در این موقع یکی از همکارها سر رسید و رشته کلام ما را پاره کرد همان روز بعد از پایان کار وقتی با محسن از شرکت خارج شدم محسن رو کرد به من و گفت می خواهی را حل هاشو بهت بگم . من که صحبت توی شرکت یادم رفته بود گفتم راه حل چی رو؟ گفت سوالت در مورد حل مشکلات جنسی. موضوع برام جالب شد و گفتم که خیلی دلم می خواد. یک مرتبه حالت محسن عوض شدم با وجود این که در ماشین اون فقط من و محسن بودیم صداش را پایین آورد و و مثل آدم های که میخوان یک راز مهم را افشا کنند گفت سروش فقط باید قبلش یک قولی به من بدی می دونی مسائل جنسی یک مسئله خصوصی است و من هم مثل بقیه دوست ندارم تحت هیچ شرایطی در مورد این موضوعبا کسی حرف بزنم ولی خوب تو دوستمی و فکر می کنم می تونم به تو اعتماد کنم و راز منو حفظ کنی . من گفتم خیالت راحت مطمئن باشد هرچی تو آلان بگی هیچ وقت بکسی نمی گم و از این حرفا . خلاصه محسن بعد از کلی قول گرفتن از من و شرط و شروط گفت حقیقتش اینه که من یک همجنس بازم و به زن جماعت علاقه ای ندارم چند بار هم که به اصرار خانواده خواستم ازداوج کنم تا یک قدمی ازدواج پیش رفتم و بعد منصرف شدم. منو میگید یک مرتبه شوکه شدم چند ثانیه ای ماتم زد اولش فکر کردم مثل بعضی وقت ها که محسن شوخی های خرکی می کرد داره با من شوخی می کنه ولی وقتی به صورتش نگاه کردم فهمیدم اصلا تو مد شوخی و دلقک بازی نیست با پته پت از او پرسیدم خوب خیلی ها در ازدواج سختگیر اند و با هرکسی ازدواج نمی کنند این که دلیل نمیشه که آدم فکر کنه هم جنسبازه.

حقیقتش را به خواهید تا اون روز فکر می کردم که همجنس بازی و علاقه به جنس موافق داستان است و نتیجه هذیانات جوان ها دبیرستانی است آخه چطور میشه که آدم بتونه با یک هم جنس رابطه جنسی داشته باشه. دو مرد با هم معاشقه کنند. محسن برگشت و گفت ولی من امتحان کردم چند بار وقتی هم سن سال تو بودم جنده کردم ولی حال کردن با پسر ها چیز دیگه ای بود. گفتم خوب زن ها هم کون دارند می تونی کونشان بزاری . گفت حال کردن که فقط کردن نیست. اولا که کون پسر با دختر از زمین تا آسمان فرق داره در ثانی دختر که نمی تونه کون آدم بزاره و فقط بابت کس دادنش نازو غمزه میاد.دوباره یکه خودم گفتم یعنی تو کون هم دادی. گفت آره اصلا باورم نمی شد یک مرتبه ساکت شدم و دیگه چیزی نگفتم بعد از چند دقیقه سکوت پرسید چی شد رفتی تو خودت گفتم آخه اصلا باورم نمیشه که آدم از رابطه داشتن با هم جنس لذت ببره یعنی چی کون یک مرد دیگه بزاری و اون هم کون تو بزاره.گفت ببین سروش اولا کی گفته که لذت جنسی بردن فقط باید از جنس مخالف باشه در ثانی بابا من هر دو حالترا امتحانکردم و واقعا مردها بیشتر لذت می برم تو که فکر نکنم هیچ کدام را امتحان کرده باشی. خوب راست می گفت من تا اون روز نه کون کرده بودم نه کس کرده بودم و نه کون داده بودم. گفتم دست شما در نکنه حالا لازم نیست کون ما بزاری . خندید گفت حالا کسی خواسته کونت بزاره ولی خواستم بهت بگم که خیلی ها مثل تو چون جامعه میگه همجنس بازی بده فکر می کنند بده – این هم از مشکلات جامعه ماست – خوب من امتحان کردم و حالا این نوعش را دوست دارم یک مرتبه نمی دانم چه طور شد که ازش پرسیدم حالا با کی رابطه داری گفت اگه دوست داری می تونم به تو معرفیش کنم گفتم شاید اون دوست نداشته باشه که من بفهمم که کونی است خندید و گفت کونی ! نترس بابا قبلا ازش سوال کردم و قبول کرده .پرسیدم کیه ؟ گفت قبلا دیدیش حامدههم خونه ایم ( محسن و حامد هر دو ظاهرا از دوره دبیرستان با هم هم کلاس بودن و از یکسال قبلش که محسن از خانواده اش جدا شده بودبا حامد زندگی می کرد ) می خوای از خودش بپرس . یک مرتبه ترس ورم داشت که اگر برم خونشون کونم می زارند و با وجود این که قبلا دو سه مرتبه اون جا رفته بودم بهانه آوردم امروز که نمی شه چون کار دارم و خلاصه به هر بهانه ای بود در رفتم. فرداش نمی دونستم با محسن چه طور رفتار کنم. حالت گنگی داشتم. ولی اون روز محسن مثل همشیه با من برخورد کرد ولی وقتی حالت مرا دید در یک فرصتی که با هم تنها بودیم به من گفت چرا این قدر رابطه جنسی من برات عجیبه؟ مگه خانم … کس نمی ده ؟ مگه آقای … کس نمی کنه ( نام دو نفر از همکاران را گفت ) خوب من هم مثل اونا با این تفاوت که هم از لذت دادن استفاده می کنم هم از لذت کردن مگه ایرادی داره؟ خلاصه کلی دلیل آورد که اون موقع برام چندان قابل درک نبود. تا چند روز فکرم شدیدا مشغول حرف های اون روز محسن بود و نمی تونستم درک کنم چه طور یک نفر از همجنس بازی لذت میبره تا این که یک روز غروب که به جز من و محسن کسی در شرکت نبود از محسن پرسیدم محسن واقعا کون کردن و کون دادن لذت داره گفت آره گفتم آخه من می تونم به فهمم که کون کردن کیف داره چون هر چند تا حالا کس نکردم ولی جلق که زدم به هر حال حداقل مثل جلق زدن هست هر چند نمی دونم با گوه وکثافت طرف چه طور می تونی کنار بیای ولی در مورد کون دادن اصلا نمی تونم درک کنم کجاش کیف داره. محسن خندید و گفت تا امتحان نکنی نمی تونی بفهمی. بهش گفتم چیه میخوای ترتیب منو بدی ؟ خندید گفت بدم که نمی آید ولی به هر حال بدون امتحان کردن نمی تونی درک کنی. خندیدم و گفتم از کجا معلوم که کون دادم و خوشم نیومد آون وقت تکلیفم چیه ؟ گفت خوب حداقل تجربه کردی . گفتم دستت درد نکنه همین جور راحت ترم.گفت حالا لازم نیست که کسی کونت بزاره می تونی خودت امتحان کنی و با خودت ور بری با تعجب گفتم یعنی چی؟ گفت تا حالا با کون خودت ور رفتی گفتم نه یعنی چه کار کرده باشم گفت انگشت کرده باشی تو سوراخ کونت گفتم نه.گفت یکبار امتحان کن ضرر که نداره بعدش به من گفت که چطور کونم را از مدفوع تمییز کنم و انگشت هامو تو کونم کنم و یا از اشیا دیگه که شکل کیر دارند استفاده کنم من هم با وجود این که به محسن گفتم اهل این کار ها نیستم همان شب تو اتاقم خودم را انگشت کردم حالتش خیلی شبیه تعریف های محسن بود اولش سفت بود و به سختی می شد یک انگشت هم واردش کرد ولی همین که کمی سوراخم را مالیدم کم کم شروع به شل شد کرد برای راحتی بیشتر کمی کرم به در سوراخم مالیدم واقعا انگار معجزه شده بود و خیلی سریع سوراخم شل شد به صورتی که خیلی راحت انگشتم تو کونم می رفت کمی دیگه کرم به سوراخم مالیدم و حتی کمی هم وارد سوراخم کردم بعد از چند دقیقه به راحتی دو انگشتم وارد کونم شد و همان طور که محسن گفته بود شروع کردم به حرکت دادن انگشتانم حالت عجیبی داشت نمی شد گفت کیف داره یا به ولی حداقل احساس بدی به من دست نداد. حالتی مشابه حالت دفع به من دست داده بود. سعی کردم که سه انگشتم را وارد کونم کنم ولی کمی احساس درد کردم و دو باره با دو انگشت شروع به مالیدن خودم کردم یک باره هوس کردم که چیز دیگه تو کونم کنم پاشدم و رفتم از تو یخچال یک خیار برداشتم و برگشتم اتاقم ولی همین که سر خیار را به در سوراخم گذاشتم دیدم که خیلی سره و اصلا آدم چندشش می شه خیار را بیخیال شدم و طرافم را نگاه کردم که ناگهان چشمم به شیشه اتکلنم افتاد که البته از کیر خیلی باریک تر بود ولی به هر حال دلم می خواست امتحان کنم شیشه را برداشتم و برگشتم تو تختم ته شیشه را گذاشتم در کونم و کمی فشار آوردم ولی دیدم که سوراخم بر گشته حالت اولش دوباره کمی کرم مالیدم به سوراخم و همان مراحل قبل را تکرار کردم تا حدی که احساس کردم که دیگه شیشه عطر وارد سوراخم میشه. خلاصه درد سرتون ندم بر خلاف انتظارم شیشه به راحتی وارد کونم نشد و مدتی طول کشید که تو کونم جا بگیره شیشه را تا جای که امکان داشت وارد کونم کردم و شروع به بیرون کشیدن وتو کردن آن کردم مانند حالتی که کیر تو کون داره مدتی همین طور این کار را ادامه دادم کیرم کم کم با کرد البته کاملا راست نشد ولی با این وجود مایع لزجی که آدم در حالت هایی که تحریک ازش خارج میشه از کیرم راه افتاد ( منظورم منی نیست ) شیشه را از کونم خارج کردم و دوباره با انگشت با خودم ور رفتم این بار دیدم بر خلاف دفعه قبل به راحتی سه انگشتم وارد کونم می شوند برام جالب بود ولی کم کم داشتم خسته می شدم به ساعت نگاه کردم و متوجه شدم که در حدود یک ساعت نیم است که دارم با خودم ور می روم با دستمال کاغذی خودم را تمییز کردم وخواستم که بخوابم ولی دیدم که خیلی حشری شده ام و باید یک جلق توپ بزنم تا بتونم راحت بخوابم. فرداش که بیدار شدم کمی سوراخم می سوخت ولی چندان جدی نبود چیز دیگه ای که متوجه شدم این بود که چون دیشب نور کافی نبود چند تا دسته گل به آب داده بودم و ملافه و آیینه داخل اتاقی چرب و چیلی شده بود و مجبور شدم خیلی سریع آثار آنها را محو کنم اون روز خیلی دوست داشتم که نتیجه تجربه ام را به محسن بگم ولی تا چند روز بعدش هم فرصتی نشدکه با محسن در مورد آن با محسن حرفی بزنم راستش را بخواهید نمی دونستم واقعا از این کار خوشم میامد یا نه ولی به هر حال بدم نیامده بود طوری که شب بعدش و همین طور شب های بعدش اون کار را دوباره تکرار می کردم به طوری که تقریبا هر شب با خودم مشغول بودموانواع و اقسام وسایلی که در خانه بود و شبیه کیر بود به خودم فرو کردم . نمی دانم چرا توی این مدت چیزی به محسن نگفتم و محسن هم هیچ وقت از من در مورد آن که ایا با خودم ور رفته ام یا نه از من سوالی نکرد تا این که یک روز بعد از مدت ها برای انجام کاری با هم به شرکت دیگه ای رفته بودیم در مسیر برگشت محسن از من پرسید راستی قرار بود یک بار برای امتحان با خودت ور بری کونت را حال دادی نمی دونستم چه جواب بدم کمی مردد بودم ولی اخر سر گفتم آره گفت خوب چطور بود گفتم ای چندان جالب نبود ولی بد هم نبود به هر حال زیاد با حال نبود . گفت یعنی هوس نکردی دوباره امتحان کنی با تردید گفتم چرا خندید و گفت کجا این کار را می کنی تو حمام تو اتاقت و یا …گفتم شب تو اتاقم دوباره خندید و گفت پس هر شب مشغولی. با تعجب پرسیدم چطور مگه ولی محسن جواب نداد . گفت حالا تعریف کن چه کردی. با حال بود ،نه؟ خوشت آمد که چی بهت یاد دادم.اولش می خواستم که هم چیز را بهش نگم ولی انگار از همه مراحل خبر داشت و من هم تا به خودم آمدم دیدم همه چیز را برایش تعریف کردم محسن گفت پس قبول داری که از کون هم آدم می تونه حال کنه گفتم آره گفت حالا در حرف مون در مورد کون دادن را قبول کن چون کون دادن علاوه بر تمام لذتی که تو از حال دادن به کونت می بری این مزیت را داره که اون لازم نیست که خودت با خودت ور بری و دیگری این کار را برایت انجام می ده و آدم می تونه فقط لذت ببره و در ثانی لذتی که کیر داره هیچ کدام از ابزار و اشیای که به خودت فرو میکنی نداره کیر هم گرمه و همه سفت با روکش نرم و شکلش هم ایده آل این کاره و تازه خودت هم متوجه شدی که که تنها با ور رفتن با سوراخت هیچ وقت ارضا نمیشی و اخر سر هم باید جلق بزنی ولی اگه یک شریک داشته باشی تو هم می تونی کون اون بزاری و بیشتر لذت ببری و تازه یک حالی هم به او بدی. بعد هم رو کرد به منو گفت به هر حال بد نیست یک باامتحان کنی می دونم خوشت میاد بعد از چند لحظه سکوت گفته نمی تونی تصور کنی که یکی از پشت چسبیده بهت و تا ته کیرش را ور کرده تو کونت چه حالی داره با خنده بهش گفتم محسن بد جوری راست کردی که کون من بزاری گفت قبلا هم بهت گفتمکه بدم نمیاد کونت بزارم ولی میل خودته با هر کس که دوست داری امتحان کن ولی فقط حواست باشه طرف بلد باشه کونت بزاره و دود از کلت نپرانه گفتم یعنی چی گفت خوب همه فکر می کنند کون کردن راحته و یه تف مندازن سرکیرشون و می خوان به تپانند کون طرف بدون اون که کونش را شل کنند و پدر طرف در میاد. به هر حال یک بار امتحان کردنش ضرری نداره . نمی دونم چطور شد که به محسن گفتم باشه ولی به این شرط که یک بار هم من کون تو بزارم. خندید و گفت باشه پس یک راست بریم خونه ما. گفتم مگه نباید برگردیم شرکت گفت بی خیال و منو قانع کرد که جواب رییس با اون هیجان خاصی داشتم احساسی مرکب از دلهره و هیجان تا رسیدن به خونه محسن مرتب محسن از حالت های دادن و کیف کردن برام حرف می زد آنقدر با آب و تاب برام حرف می زد که تا رسیدم در خونه اونا از شدت شهوت داشتم از حال می رفتم رفتیم تو خونه و دیدم که حامد هم خونست کمی نگران شدم ولی محسن گفت خیالت راحت محسن کاری با ما نداره کمی با حامد حال و احوال کردیم و انگار که حامد در جریان بود چون به بهانه ای رفت تو اتاق خودش و ما رو تنها گذاشت محسن گفت خوب کم کم آماده بشیم تا تو بری سوراخت را تمییز کنی من هم آماده می شم وقتی بر گشتم دیدم محسن لخت مادر زاد منتظر منه هیکل خیلی زیبای داشت ورزیده با سینه پهن و بازو های کلفت از همه جالب تر ران های عضلانی و زیبایش بود . بدنش یک دانه مو هم نداشت نمی دونم مو های بدنش را زده بود و یا این که اصلا بدنش اون جور بود به هر حال هیکل بسیار جذاب و زیبای داشت وقتی به طرفش می رفتم داشت با کیرش بازی می کرد عجب کیر گنده ای داشت قابل مقایس با کیر های که تو عکس های سکسی و یا فیلم ها دیده بودم بود با وجود این که کاملا راست نشده بود تقریبا دو برابر کیر من بود وقتی به محسن رسیدم بدون این که حرفی به زنه منو بوسید و آرام دستم را گرفت و برد به طرف مبل راحتی کمی به بدن من دست کشید و شروع به در آوردن لباسهایم کرد من هم کمک کردم و خیلی زود من هم کاملا لخت شدم بدون این که کلامی حرف بزنه شروع کرد به دست کشیدن به بدنم کمی هم با کیرم ور رفت تازه متوجه شدم که کیرم ب خلاف کیر محسن حسابی راست شده. دوباره منو بوسید واین بار بعد از چند بار بوسید از من لب گرفت اصلا باورم نمی شد که از این کار محسن خوشم بیاد ولی ا این وجود سراسر وجود سرشار از لذت شد پا شد و بین پاهام نشست فکر کردم می خواد منو بکونه ولی بر خلاف انتظارم شروع کرد به ساک زدن کیرم داشتم از لذت بی هوش می شدم خیلی استادانه کیرم را می خورد و چون خودش مرد بود می دونست کجا ها را بخوره و چقدر به خوره که زود آبم نیاد بعد از کمی ساک زدن کیرم آرام آرام شروع کرد به مالیدن باسنم و ور رفتن با سوراخ کونم آنقدر تحریک شده بودم که کم مانده بود ارضا شم که محسن آرام از بین پا هام پاشد و روی مبل نشست و بعد با حرکت دستش منو به بین پاهاش راهنمایی کرد دیدم بر خلاف من کیر محسن هنوز راست راست نشده کمی با کیرش بازی کردم و از زوایای مختلف ور اندازش کردم آرام دهنم را به طرف کیرش بردم و اونو تو دهنم کردم کلفت ، نرم و داغ بود چند لحظه ای همان طور بی حرکت تو دهنم نگهش داشتم محسن شروع کرد به مالیدن سرو گردنم و جهت مالش سرو گردنم جوری بود که فهمیدم باید شروع به ساک زدن به کنم بر خلاف انتظارم که اصلا باور نمی کردم که می تونم کیر یکی رو تو دهنم تحمل کنم از انجام این کار بدم نیومد همین طور که داشتم کیر محسن را ساک می زدم محسن کمر منو با لا کشید طوری که با وجود این که خودش را روی مبل ول داده بود دستش به کمر و باسن من برسه( حال متوجه شده بودم که اون مبل های بزرگ و نرم چه استفاده ای داره ) کم کم کیر محسن شروع کرد به راست شدن به طوری که به راحتی توی دهنم جا نمی شد محسن هم داشت با کون من ور می رفت و البته هر چه بیشتر می گذشت تمرکزش روی سوراخ کونم بیشتر می شد یک باره احساس کردم یک مایع لزج به در سوراخم مالید و آرام آرام با یک انگشت شروع کرد به بازی کردن با سوراخم البته اون موقع آنقدر تحریک شده بودم که به راحتی سه انگشت هم وارد کونم می شد ولی محسن انگار اصلا عجله ای نداشت کم کم به شدت فشار های انگشتش اضافه کرد و من هم ساک زدن کیرش را فراموش کرد اون هم منو برگردوند و روی دسته مبل به شکم خوابوند و خودش از پشت بین پاهام نشست و دو دستی با باسنم بازی می کرد و هر از چند گاهی چند تا انگشتش را وارد سوراخم می کرد خیلی حال داشت از تمام دست مالی های که خودم با خودم انجام داده بودم بیشتر لذت داشت اخر سر مقدار زیادی از اون مایع لزج که بعدا فهمیدم یک ژل است به سوراخم مالید و با انگشت به درون سوراخم وارد کرد پا شد و یک بالشت دیگه هم به زیر شکمم اضافه کرد و دوباره بین پاهام نشست البته این بار جلو تر به طوری که با کمی خم شدن وجود کیرش را در سوراخم حس کردم آرام با کیرش به در سوراخم می مالید و با کونم بازی می کرد احساسی متفاوت با انگشت داشت به مراتب داغ تر و نرم تر بود و صد البته گنده تر شروع کرد به فشار دادن کیرش احساس ورود اون کیر کلفت تو کونم واقعا وصف نا پذیره هر از چند گاه کمی کیرش را وارد کونم می کرد و بعد دوباره در می آورد چند بار این کار را تکرار کرد تا این که احساس کردم تقریبا نصف یا یک چیزی تو این مایع ها از کیرش وارد کونم شده بود این بار برخلاف دفعه های قبل کیرش را در نیاورد و شروع به مالیدن و ماساژ دادن من . بعد هم تقریبا روی من دراز کشید و بیخ گوشم را بوسید و یک باره شروع به فشار دادن کرد احساس کردم کونم داره میترکه و تقریبا داد زدم ولی احساس کردم که شکم محسن به کمر من چشبیده و کیرش تا ته تو کونم است محسن چند لحظه ای به کیرش کوچک ترین تکانی نداد و با ناله های شهوانی بیخ گوشم شروع به مالیدن من کرد وجود کیرش را کاملا در بدنم حس می کردم داغی و بزرگیش حالت عجیبی به من داده بود محسن کم کم شروع کرد به تکان دادن کیرش دیگه تقریبا دردی نداشت بعد از چند بار شاک زدن کم کم تمام وجودم سرشار از لذت شد. بعد از کمی وضعیت مرا عوض کرد به طوری که من روی مبل زانو زده بودم و خودش سر پا ایستاده بود با سرعت و قدرت بیشتر شروع به شاک زدن کرد خیلی راحت کیرش تو کونم حرکت می کرد کیرش دیگه حسابی راست شده بود و واقعا عظمتی شده بود از شدت تکان های که محسن به من می داد و شهوتی که من دست داده بود دیگه روی پام بند نمی شدم و کم کم روی مبل ولو شدم و محسن هم روی من پهن شده بود و هر لحظه با شدت و قدرت بیشتر منو می کرد یکباره متوجه شدم که حامد روی مبل کناری لخت نشسته وداره ما رو نگاه می کنه و با کیرش بازی میکنه اون هم مانند محسن بدن زیبا و جذابی داشت ولی خوب کیرش به بزرگی کیر محسن نبود با این وجود از دیدن حامد در حال ور رفتن با کیرش حسابی شهوتی شدم دیگه محسن تقریبا وحشیانه داشت به من شاک می زد ولی با این وجود من از این حالتش واقعا لذت می بردم یکباره خودش را کنار کشید و محکم با دست سر کیرش را گرفت و صدا های شهوت انگیزی از خودش در می آورد معلوم بود که ارضا شده آب کیرش راه افتاد و از بین انگشتانش سرا زیر شد شروع کرد به مالیدن کیر خودش با قدر زیاد و بعد هم بی حال افتاد روی مبل بعد از چند لحظه با دستمال کاغدی شروع کرد به پاک کردن کیر و دستش بر گشتم به حامد نگاه کردم دیدم هنوز به همان وضع سابق داره ما رو نگاه می کنه و با خودش ور می ره آنقد حشری شده بودم که اصلا حالیم نبود پا شدم و رفتم کیر حامد را به دست گرفتم و بدون یک کلمه حرف زدن تا ته تو دهنم تپوندمش و شذوع به ساک زدن کردم ولی خیلی زود پاشدم و خودم روی کیر حامد نشستم و چون سوراخم با کیر محسن باز شده بود خیلی راحت کیر حامد تا ته تو کونم رفت حامد خودش را روی مبل ول کرد و من خودم با نشستن و بر خاستن روی کیرش بهش حال می دادم چند دقیقه به همین حالت من روی کیر حامد مشغول بودم ولی او همان طور روی مبل ولو شده بود با وجود این که از این کار لذت می بردم و حسابی حشری شده بودم ولی کم کم عضلات رانم درد گرفته بود و از روی کیرش پاشدم و روی مبل پهن شدم حامد هم پا شد و پاهای منو روی شانه هایش انداخت و کیرش را در کونم گذاشت با وجود اینکه کیرش به مراتب از کیر محسن کوچک تر بود ولی به همان اندازه با حال بود شروع کرد به شاک زدن به من ولی نه مثل محسن تند و محکم خیلی آرام کیرش را تا ته می کرد تو کونم و خیلی آرام می کشید بیرون اون هم تا آخر به طوری که هیچی از کیرش تو کونم نبود و دوباره کیرش را تو کونم می کرد خیلی این کار را با حال انجام می داد بر خلاف محسن که کل زمان کردنش شاید به یک ربع ساعت هم نکشید حامد یک چیزی در حدود نیم ساعت منو گایید هر چه زمان بیشتر می گذشت حامد صدا های شهوانی بیشتر از خودش در می آورد آخر سر هم با چند تکان محکم تا اون جا که جا داشت کیرش را تو کونم فشار داد و وجود آب کیر داغش را تو کونم حس کرد بعد هم با همان پوزیشنی که داشتم روی من ولو شد هر دو از نفس افتاده بودیم حامد از روی من پاشد و رفت تا خودش را تمییز کنه محسن به من گفت بیا خودت را خالی کن با وجود این که خیلی از من بزرگ تر بود ولی روی مبل زانو زد و کونش را به طرف من گرفت پاشدم و انگشتم را به سوراخش زدم گفت خودم وازش کردم فقط کافی یک تکانی به کیرت بدی کیرم حالت نیمه راست داشت به محسن گفت کیرم راست نیست و محسن هم برگشت کیرم را به دهن گرفت با کمی ساک زدن کیرم راست شد و به محسن گفتم حالا برگرد و محسن هم سریع بر گشت و من کیرم را در کون محسن گذاشتم با یک تکان مختصر کیرم تا ته تو کون محسن بود اولین بار بود که کیرم وارد هر نوع سوراخی می شد ( چه کون چه کس ) سوراخی محکم گرم و لزج بود بر خلاف جلق زدن با هر حرکتی احساس لذت را با تمام سطح کیرم حس می کردم بعد از چند با تکان دادن کیرم تو کون محسن کیرم را کامل در آوردم با ورم نمیشد که کیرم انقدر راست و محکم شده باشه دوباره کیرم را وارد کون محسن کردم و شروع به تکان دادن آن کردم کم کم اختیار خودم را از دست دادم و با تمام قدرت و سرعت ممکنه کون محسن می گذاشتم و خیلی زود آبم آمد آنقدر خسته شده بودم که همان جا جلوی مبل روی زمین ولو شد و آبکیرم روی باسن و مبل ریخت و اصلانمی تونستم خودم را کنترل کنم به ساعت نگاه کردم کل زمانی که من محسن را میکردم حتی پنج دقیقه هم نشده بود و خیلی زود آبم آمده بود حامد با یک سینی نوشیدنی روی سر ما آمد و یک دستمال به من داد. اون هم متوجه شده بود که انقدر انرژی از دست دادم که حال ندارم تا حمام برم و خودم را تمییز کنم کمی بعد که سر حال آمدم محسن گفت خوب حالا نظرت چیه؟ معلوم بود نظرم چیه خلاصه دیگه موضوع را کشد ندم از اون روز به بعد تقریبا هفته ای دو سه بار به خانه محسن و حامد رفت وآمد داشتمو به شکل های مختلف با هم حال می کردیم حتی دو سه بار هم با هم به شمال رفتیم و چندین روز با هم مشغول بودیم .البته بر خلاف نظرات ضد زن محسن من و حامد ازدواج کردیم ولی باز هم علاقه و عادت کون دادن و کون کردن از سر ما نیفتاد و هنوز هم گاهی من و محسن و حامد هم دیگر را در خانه محسن ملاقات می کنیم البته محسن یک شریک جدید هم پیدا کرده که اون هم به جمع ما اضافه شده البته دیگه مثل قبل زیاد با هم حال نمی کنم و در طی ماه بیش از یکی دو بار کون هم نمی زاریم. ولی وای به روزی که زن هامون از این رابطه ما خبر دار بشن. امید وارم هیچ وقت از این ماجرا بو نبرند.

نوشته: bi boy


👍 3
👎 0
47616 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

296421
2011-09-01 06:08:01 +0430 +0430
NA

بذار صبح بشه یه اصلاحیه میدم که …

0 ❤️

296423
2011-09-01 08:01:16 +0430 +0430
NA

همشو خوندم

ببخشید خیلی معذرت میخوام ک… تو دهنت تو خجالت نمیکشی مثلا

مردی گفتن زنی گفتن مرد فقط و فقط افریده شده ب… همین حالا درسته چرتو

پرت نوشتی ولی حداقل تو داستان ک… شدی خیلی بده. ادم تا اخرش ج…

بزنه

ولی همجنس بازی نکنه من همجنس بازی خانومارو قبول دارم ولی اقایون اصلا

درسته جامعه میگه همجنس بازی بده ولی اگه نمیگفتم خیلی چیز

مزخرفیه ولی خب اگه شما زن میشدین چی میشدین جوووووون

0 ❤️

296424
2011-09-01 13:58:12 +0430 +0430
NA

هرچه کونی باشی ولی gayنباشی

0 ❤️

296425
2011-09-01 17:08:45 +0430 +0430
NA

همیشه از یک شرکت شروع میشه

0 ❤️

296426
2011-09-01 17:48:07 +0430 +0430
NA

به: bardiya1991
چندباره که به بلند بودن داستان‌ها گیر می‌دی. ظاهراً از تقسیم‌بندی انواع ادبی (در حوزۀ داستان‌نویسی) اصلاً خبر نداری. پس خوب توجه کن:
1 ـ رمان
2 ـ رمان کوتاه (ناولت)
3 ـ داستان
4 ـ داستان کوتاه
5 ـ داستانک (داستان مینیمال)
همۀ داستان‌هایی که در شهوانی منتشر می‌شن، جزو داستان کوتاه هستند؛ مگر آنهایی که دنباله‌دارند.
به هر حال، حتی داستان کوتاه هم نیاز به مقدمه و شخصیت‌پردازی داره. لطفاً با بی‌دانشی و سلیقۀ ناجورت این روند رو به وجود نیار که همه بیایند اینجا و باب طبع تو این طوری بنویسند که: «دیدمش، مخش رو زدم، کشید پایین، کردمش، رفتیم خونه‌مون». اغلب داستان‌های اینجا همینطوری مزخرف هستند، تو با نظرات فیلسوفانه‌ات خراب‌ترشون نکن.
عزیز من، یک کمی مطالعه برای بدنت ضرر نداره!

0 ❤️

296427
2011-09-01 19:36:52 +0430 +0430

من که حوصله ندارم این همه متنو بخونم .

0 ❤️

296429
2011-09-02 02:07:22 +0430 +0430
NA

داداش دمت گرم ، خیلی خوب نوشتی
از خوندنش لذت بردم.

0 ❤️

296430
2011-09-02 03:25:49 +0430 +0430
NA

چندش‌آور بود، اما نه به این دلیل که من از همجنس‌گرایی منزجرم. چندش‌آور بود، برای این‌که بسیار وقیحانه و برخلاف طبیعت انسانی نوشته شده بود. اگر دیالوگ‌ها رو از داستانت حذف کنیم، آنچه باقی می‌مونه، عبارت است از: تبلیغ و آموزش همجنس‌گرایی. می‌تونستی اسم داستان رو بذاری: «الرساله عملیه فی نکاحه بین‌المقعدین».
ژان پل سارتر رمان کوتاهی داره به نام «کودکی آقای رئیس» که پیش از انقلاب به فارسی ترجمه و منتشر شده. عده‌ای می‌گن این رمان در واقع اشاره‌ای است به بخش‌هایی از زندگی نویسندۀ اون که در نوجوانی با یک همجنس‌باز شبه‌روشنفکر آشنا می‌شه و چند بار مورد تجاوز قرار می‌گیره. به هر حال، رمان مورد نظر حتی برای من که هیچ کششی به همجنس خود ندارم، جذاب و خوندنیه. اما خب، ژان پل سارتر که حتی از نوشتن رمانی با موضوع همجنس‌گرایی، هدفی داره کجا، و جناب bi boy (نویسندۀ این داستان) و نوشتۀ سخیفش کجا!!
به ژان پل سارتر و رمان کوتاه «کودکی آقای رئیس» اشاره کردم که بگم: نویسندۀ زبردست حتی از یک موضوع سخیف یا برخلاف عرف جامعه می‌تونه یک شاهکار ادبی خلق کنه، برعکس، نویسندۀ ناتوان می‌تونه در یک موضوع بکر، آفتابه بگیره!!

0 ❤️

296431
2011-09-02 04:08:15 +0430 +0430
NA

in avvalin bare ke inja comment mizaram

va faghat mikham begam ke asheghe in naghd kardanatunammm

=))))))))))))))))))))

0 ❤️

296432
2011-09-02 11:35:39 +0430 +0430

با تظرsina007 موافقم حق مطلب رو ادا کرد چیزی واسه اضافه کردن ندارم…

0 ❤️

296433
2011-09-02 14:48:08 +0430 +0430
NA

X( بچه ها تو روخدا چرند و پرند ننویسید.خواهش میکنم

0 ❤️

296434
2012-06-26 03:30:23 +0430 +0430
NA

وای با این که چرند بود ولی خواستم

0 ❤️

296437
2012-12-24 21:45:38 +0330 +0330

یه محسن پیدا نمی شه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

560145
2016-10-11 23:00:43 +0330 +0330

خیلی باحال بود… خوش به حالتون :)

0 ❤️

870978
2022-04-27 12:05:35 +0430 +0430

خیلی با حال بود

0 ❤️