من سیاوش هستم …در ابتدا این متن رو توی پاسخ ب یک تاپیک گذاشتم بعد تصمیم گرفتم با کمی ویرایش و مفصل تر در قسمت داستان آپلود کنم . متاهل هستم خانومم نسترن سن ۲۸ سایز سینه 75 اندام عالی و بهترین قسمتش کس ارتجاعی و همیشه تنگ و داغ اونه، نسترن دوست پسر داره و به جرات میگم که خانوومم اونقدر که به دوست پسرش کس داده به من نداده، هر وقت با هم سکس داریم از دادنش به دوست پسرش می گه ، دوتاشون خیلی همو میخوان، درضمن کلی هم خرج خانومم میکنه حتی باهم مسافرت هم رفتن، اولین بار که فهمیدم خیلی داغون شدم حتی تا افسردگی هم رفتم، اما کم کم برام بی اهمیت شد و الان به چشم یک هم خونه بهش نگاه میکنم ، حتی دیگه از کس دادنش لذت می برم، حتی به چشم دیدم که چجوری روی کیر عشقش بالا پایین می شه و با هم لب تو لب عشق بازی میکنن که روز به روز بخاطر تموم شدن علاقه ی اولیه م بهش این دیدن سکس و کس دادنش و عشق بازیش با دوست پسرش بیشتر برام لذت بخشه ، من تو سکس نه از لحاظ کیفیت و سایز کیر کم دارم چون کیرم از عشقش کلفت تره نه از لحاظ کمیت و زمان سکس خلاصه اینکه چیزی کم نمیذاشتم حتی اونقدر کسش رو میخوردم که اکثرا با خوردن کس ارضاش میکردم و شاید تنها قسمت سختش واسه نسترن ارتجاعی بودن کسش و سایز کلفت کیر من بود که همیشه مخصوصا ابتدای سکس درد داشت درست مثل روز اول رابطه و فرو کردن توکسش، در صورتی که مابقی دخترا و خانومایی که مزه ی کیر منو چشیدن از کلفتی اون و تایم بالای سکس من بیشترین لذت رو بردن و از زبون خودشون شنیدم که کلفتی کیرم بهشون خیلی چسبیده و به اوج رسیدن،شایدم بجز این مورد که برای نسترن مشکل بود تحملش ،دلیل دیگه ش اینه که عشقش چند سالی ازش کوچیک تره بی نهایت قربون صدقه ش می ره و چهره ی جذاب تری داره، در حالی که چهره ی من ساده تره و به اصطلاح چهر ه ی یونیک سینمایی ندارم، هر چی که بوده برام ثابت شده که خیلی همو دوست دارند و مهرشون به دل هم نشسته ، الان یک ساله که دوست پسر خانومم به خاطر اصرار خانواده ش ازدواج کرده ولی اصلا زن خودش رو دوست نداره و همچنان با نسترن رابطه شون عاشقانه و پر از سکسه ، حالا که دیگه فقط اسمش تو شناسنامه ی منه دوست دارم اندامش همه رو تحریک کنه و همه ی مردا سینه و کس و کونش رو دید بزنن ولی نمی تونم قولش رو به کسی بدم چون همون جور که گفتم اون الان دلش با من نیست وگر نه بارها سکس ضربدری یا موازی رو باهاش تجربه میکردم ، اولین بار که از رابطه ش با دوست پسرش فهمیدم بهم گفت که ۳ سال طرف دنبالش بوده و رابطه شون در حد پیام بوده تا اینکه کارشون به خونه و سکس و عشق بازی رسیده ، شاید بگید چرا جدا نمی شم ، چون دیگه امید و اعتماد زندگی مجدد رو ندارم و حوصله دردسر جدایی رو هم ندارم و سعی میکنم خودمم زندگی آزادی داشته باشم، جوری که حتی اگه جلوش با دوست دخترم بیام خونه نه چیزی میگه بهم نه می تونه بگه، حتی یک بار که خونه نبود با دوتا دختر ناز همزمان سکس داشتم که این تنها یکی از لذت های آزاد زندگی کردنم بعد اون ماجراست که تمام قضیه رو نسترن از زبون خودم شنید،خلاصه اینکه شیک و مجلسی با هم هم خونه ایم و زندگی می کنیم…

نوشته: سیاوش