من و همسرم شبنم در مترو (۲)

1400/04/09

...قسمت قبل

سلام عزیزان قبل از اینکه این داستان رو بخونید لطفا قسمت اولشو مطالعه کنید در ضمن ممنون از انتقادات و یا پیشنهاداتون فقط یکسری از دوستانی که شم کاراگاهیشون گل کرده بود و میگفتن چطوری بوده یکی با کاپیشن بوده اون یکی با تاپ اگر به اول داستان دقت کرده باشین عرض کردم خدمتتون که منو شبنم برای خرید عید داشتیم با مترو میرفتیم تهران و توی اون تایم شما خیلیارو میبینید که با کاپیشن هستن و خیلی ها با لباس معمولی میان بیرون و من هیچ اصراری به راست یا دروغ بودن این داستان ندارم و میسپرم به خودتون.یک چیز دیگه این داستان مربوط به همسر و بیغیرتی هست اگر با عقاید و افکارتون همخونی نداره لطفا نخونید خواهش میکنم لااقل اینجا به عقاید هم احترام بزاریم.

بعد از گذشت چند روز از اون اتفاق همش یاد اون صحنه ها بودم و لحظه ای رهام نمیکرد یاد اون صحنه ها و جوری که جلوی چشام داشتن از بدن زنم لذت میبردن و من به جای اینکه کاری بکنم مسخ شده داشتم فقط نگاهشون میکردم بین یک حس دوگانگی خوشحالی از داشتن چنین همسر سکسی و زیبایی که چشم همه دنبالشه و از طرف دیگه واقعا دوست نداشتم کسی به غیر از خودم از اون همه زیبایی و بدن سکسی همسرم لذت ببره. چند باری بعد از اون ماجرا از شبنم پرسیدم که چی شد تو مترو. همش طفره میرفت فکر کنم بیشتر خجالت میکشید که بازگو کنه ولی فهمیده بودم که اونم بدش نیومده.چند روز بعد از اون اتفاق ما یه اکیپ متاهلی داشتیم که هر ماه توی کردان دور هم جمع میشدیم و کلی خوش میگذروندیم و مست میکردیم اینسری وقتی توی جمع دقت کردم احساس کردم شبنم خیلی از زن های توی جمع زیبا تر و سکسی تره یه جوری که همه محو زیبایی و خوشگلیش میشدن توی راه برگشت توی ماشین به شدت حشری شده بودم و بیصبرانه منتظر بودم برسیم خونه و یک سکس حسابی با شبنم داشته باشم توی ماشین از بالای تاپ دستمو رسوندم به سینه هاش و داشتم سینه هاشو میچلوندم اونم معلوم بود که حالش از من خرابتره و از رو شلوار داره کیرمو میماله انگار بیشتر داشت از رو شلوار سایز کیرمو اندازه گیری میکرد و با یه چیزی توی ذهنش مقایسه میکرد نزدیک چراغ قرمز که شدیم دیدم یه کامیون پشت چراغ قرمز ایستاده تا چراغ سبز بشه منم شیطونیم گل کردرفتم از سمتی که شبنم نشسته بود کنارش ایستادم و یکی از سینه های شبنمو از سوتین دراوردم و شروع کردم باهاش بازی کردن به خاطر فاصله زیادی که بین اتاق کامیون با ماشین سواری هست شبنم متوجه نشد که سینه هاش جلوی چشم راننده کامیون هست چند ثانیه که گذشت دیدم که راننده کامیون متوجه سینه لخت شبنم شده و با چشاش داره سینه هاشو میخوره چراغ که سبز شد سری گازشو گرفتم و رفتم نگاه پر از شهوت راننده کامیون بیشتر حالمو خراب کرد و فقط منتظر بودم برسیم خونه. همین که ماشینو تو پارکینگ پارک کردم توی اسانسور از کنار بغلش کردم و از جلو یکی از انگشتامو از رو شلوار کردم تو شیار کسش و با انگشت دیگم از عقب گذاشتم لای باسنش. شبنم یه اه از روی شهوت کشید و فهمیدم توی ذهنش یاد اتفاق های اون روزو افتاده بهش گفتم دوست داری عزیزم با یه صدای پر از شهوت و سکسی گفت ارههه گفتم یاد اون روز افتادی یه لبخند ریز زد و چیزی نگفت معلوم بود که مشروب کاملا روش اثر کرده و امشب بهترین موقع هست که از زیر زبونش بکشم اون روز تو مترو چه اتفاقی بینشون افتاده. داخل اپارتمان که شدیم به یه چشم بهم زدن لباس های خودم و شبنم رو دراوردم و روی کاناپه همون مدلی که داخل اسانسور بودیم بهش چسبیدم و به شبنم گفتم کوفتشون بشه چه لذتی بردن از این بدن سکسیت دیدم شبنم چیزی نمیگه و یه لبخند ریز زد و لبشو گاز گرفت گفتم عجیب بود از تو که بهشون چیزی نگفتی شبنم گفت تقصیر خودت بود که منو هوایی کردی بعدشم میترسیدم چیزی بگم باهاشون گلاویز بشی اونا خیلی پر رو بودن راستشم فکر نمیکردم کار به اونجا بکشه انگار سر شده باشم همینطور که داشتم با انگشت هام کسش و سوراخ کونشو نوازش میکردم گفتم نه عزیزم داشتی لذت میبردی. یه چشم غره به من رفت گفت خیلی بیشعوری اصلا تقصیر توهست که اون وسط منو گذاشتی بین اون دوتا. بهش گفتم اون وسط انقدر شلوغ بود که من دید نداشتم حالا تعریف کن چیکار کردن. گفت وقتی تو صف بودیم که داخل واگن بشیم احساس کردم دست یه نفر از پشت چسبیده به من اول به روی خودم نیاوردم ولی یه کم که گذشت احساس کردم که دستش رفته لای باسنم و بین پاهام برگشتم که بهش چیزی بگم دیدم همون هایی هستن که تو مترو گلشهر روبرومون نشسته بودن و دستش نیست و اونجاشه باورم نمیشد که انقدر بزرگ و سفت باشه بعد که بهش چشم غره رفتم و هشدار دادم خودشو جمع کرد و عقب تر ایستاد سوار واگن که شدیم دیدم همون ادم با دوستش روبروم و کنارم وایسادن ومترو انقدر شلوغ بود که من هیچ راهی نداشتم. چند تا ایستگاه که گذشت احساس کردم که جفتشون هی دارن خودشونو به من نزدیک میکنند و با چشمشاشون بالای سینم که از تاپ معلوم بود و با ولع دارن دید میزنن منم سعی کردم با روسریم کاملا سینه هامو بپوشونم و بیشتربیام عقب و به تو بچسبم که با اونها فاصله داشته باشم. تو یک ایستگاه که مردم زیادی هجوم اوردن تو واگن ودر که بسته شد احساس کردم از روبرو کاملا چسبیده به من سرمو که اوردم بالا دیدم با چشماش التماس میکنه که چیزی به تو نگم از اون طرف هم جایی نبود که جامو عوض کنم مجبور شدم دستمو بزارم جلوم که با بدنم تماس نداشته باشه اونم از فرصت استفاده کرده و با التش چسبونده بود به پشت دستم اولین بار بود که دستم خورده بود به کیر یه نفر دیگه اونجاش مثل یه تیکه چوب سفت و کلفت بود. همین که اسم کیرو اورد به زور تونستم خودمو کنترل کنم که ابم نیاد و از هیجان داشتم سکته میکردم شبنم فهمیده بود که تعریفش از اون روز خیلی حشریم کرده و بدم نمیاد کمی ترسش ریخته بود و راحت تر تعریف میکرد به شبنم گفتم خوشت اومده بود. با کمی مکث گفت واقعا نه بیشتر عذاب وجدان داشتم و خیلی ترسیده بودم که تو بفهمی و باهاشون دعوا کنی البته دروغ چرا یکم ازاینکه اون وسط از پشت بهم چسبونده بودی تحریک شده بودم گفتم خب باقیشو بگو شبنم گفت با هر فشار که از پشت بهم میاوردی فاصله دستام با کیرش کمتر میشد و اونم از موقعیت استفاده کرده و کیرشو با فشار چسبونده بود به دستم و اونی که کنارم ایستاده بود هم اونجاشو چسبوند به رون پام و از کنار پشت دستشو چسبونده بود به رون و پایین باسنم. از شهوت زیاد دیگه واقعا خون به مغزم نمیرسید و کمی از شبنم فاصله گرفتم چون میدونستم کوچکترین تماس بدنش با کیرم باعث میشه تمام اب کیرم تخلیه بشه و دیگه نتونم بفهمم اون روز چه اتفاقی افتاده. به شبنم گفتم چه حسی داشت بین سه تا کیر قرار گرفتن. اونم که معلوم بود یاد اتفاق های اون روز حسابی حشریش کرده و خودشو خیس کرده گفت راستش هیشکی از تجاوز و اینکه کسی به زور وارد حریم خصوصیش بشه خوشش نمیاد ولی تو چشمای پسره که روبروم ایستاده بود پر از التماس و خواهش بود که چیزی به تو نگم و تمام صورتش خیس عرق بود انگار اولین بارش بود داشت بدن یه زنو لمس میکرد وقتی کیرشو به دستم چسبونده بود نبضشو حس میکردم داشتم از بوی بد عرق بدنشون بالا میاوردم ولی انگار سر شده بودم و همش به خودم میگفتم چند تا ایستگاه بیشتر نمونده و الان به بازار میرسیم و تموم میشه این کابوس بهش گفتم یعنی واقعا لذت نمی بردی؟ یکم قیافش جدی شد و بهم گفت عزیزم مگه من جنده ام که خوشم بیاد اصلا تو چرا اون وسط هواست به من نبود و خود تو از اونا بدتر بودی. احساس کردم یکم زیاده روی کردم و مثلا اومدم جمعش کنم و بهش گفتم والا اگه من هم وسط سه تا حوری بهشتی بودم و اونا التماس میکردن که با من سکس کنن از خوشحالی پر در میاوردم.شبنم با قیافه برافروخته گفت اولا شما سه تا حوری بهشتی نبودین بعدشم اگه برعکس میشد و تو بین سه تا حوری گیر میکردی اول گردن شما رو میشکستم بعد حوری هارو. دیدم بیشتر خراب کردم گفتم نه عزیزم منظور من این نبود من همون شبم بهت گفتم اگر منم به جای اونا بودم و این جور خانم زیبایی روبروم بود نمی تونستم جلوی خودمو بگیرم واقعا خوشحالم و افتخار میکنم به داشتن زنی مثل تو. ادم باید دیوانه باشه با داشتن همسر همه چیز تموم و زیبایی مثل تو چشمش دنبال ادم دیگری باشه. لبخند رضایتمندی و از سر غرور رو لباش اومد و گفت خوشبحالت حسودیم شد بهت. خندیدمو گفتم حالا پررو نشو باقیشو تعریف کن‌. شبنم ادامه داد بعد چند لحظه پسری که روبروم بود وقتی خیالش راحت شد واکنشی نشون نمیدم به زور میخواست کیرشو از توی شلوار گشادی که پاش بوداز بین دستام بکنه لای پاهام و بچسبونه به اونجام منم مجبور شدم دستمو مانع کنم بین اونجام و کیرش اونم از موقعیت استفاده کرده و کیرشو بین دستام عقبو جلو میکرد جالب بود برام انقدر کیرش سفت و بزرگ بود که نمی تونستم دستم رو دور کیرش حلقه کنم یکسری که در واگن اومد بسته بشه با فشار زیادی خودشو به سمت من کشوند و جوری که انگار نا خواسته بوده هی داد میزد اقا از پشت هل ندین جا نیست وبیشتر خودشو به بدن من فشار میداد و کیرش ازبین دستم لیز خورد و سر کیرش وارد لای پام شدو از لای ساپرتم چسبید به کسم یه چشم غره بهش رفتم ولی اون اصلا به روی خودش نیاورد و خودشو سرگرم صحبت با دوستش کرده بود و با یه لهجه جنوبی که برام اشنا نبود همشم در مورد میوه و تره بار و بار کامیون با هم صحبت میکردن کلافه شده بودم در عین واحد سه تا کیر رو روی بدنم احساس میکردم و از همه بدتر مال پسر روبروییم بود که کلاهک و رگهای سفت کیرشو لای پام و بین شیار کسم احساس میکردم انگار تمام نبض بدنش داره تو کیرش میزنه منم به خاطر اینکه تابلو نشه و نتونه کیرشو بین پاهام عقب و جلو بکنه رونامو محکم بهم چسبوندم و همین کارم باعث شد پسره فکر کنه دارم لذت میبرم و بهش چراغ سبز نشون دادم اونم که دیگه خیالش راحت شده بود کمی بدنشو خم کرد رو به پایین و کیرشو با هدایت دستش به صورت قائم گذاشت بین شیار کسم انگار یه چوب سفت و کلفت رو با فشار چسبونده بود به کسم و فشار میداد قشنگ احساس میکردم با هر فشاری که میاره قسمتی از ساپرت و کلاهک کیرش وارد شیار کسم میشه اون پسر کناری هم دید دوستش انقدر پیشروی کرده و من چیزی نگفتم جسور تر شد و کیرشو محکم چسبوند بین رونم و دستهام و خیلی یواش کیرشو عقب و جلو میکرد دیدم کیر این یکی هم دست کمی از روبروییم نداره و خیلی اهسته بادستش قسمتی از رونم و زیر باسنمو لمس میکرد.شبنم یه دفعه یه جور که برای خودشم سوال باشه پرسید تو نفهمیدی که دستش روی پشتمه؟؟ من که اون لحظه تو اسمون ها سیر میکردم و از مرز شهوت داشتم به جنون میرسیدم یه لحظه جا خوردم گفتم عزیزم اونجا اونقدر شلوغ بود که سگ صاحبشو نمیشناخت و من فکر میکردم که تو دستتو اوردی عقب که من نچسبونم بهت. شبنم ابروهاشو بالا انداخت و جوری که انگار قانع نشده بود گفت اخه اول فکر کردم دست تو هست اولش فقط با باسنم ور میرفت ولی یکدفعه با کمال وقاحت یکی از انگشت های دستشو از لای ساپرتم کرد بین چاک باسنم قشنگ فشار انگشت دستشو روی سوراخ باسنم حس میکردم واز بغل هم کیرشو بین رون و دستم عقبو جلو میکرد شوکه شده بودم و همش میترسیدم تو یا کسی ببینه و ابروم بره ولی انقدر داخل واگن شلوغ بود و مردم کیپ به کیپ هم وایساده بودن که کسی نمی تونست پایینو ببینه از طرفی هم واقعا جایی نبود و راهی نداشتم که خودمو از اون مخمصه ازاد کنم. منم مثل ادم هایی که دنبال شریک جرم بگرده دوباره پرسیدم یعنی واقعا هیچ لذتی برات نداشت. شبنم که از من خیالش راحت شده بود و دیده بود که از تعریف داستانش تو اوج لذت هستم گفت راستش چرا یکم تحریک شده بودم و کسم کاملا خیس شده بودواین باعث شده بود پسری که روبروم ایستاده بود کارش راحت تر بشه و خیسی و لزجی شورت و ساپرتم باعث شده بود کلاهک کیرشو بین شیار کسم احساس کنم انگار سر کیرش رفته بود داخلم و خیلی ماهرانه سرش رو در میاورد و با فشار بیشتری سر کلاهکشو دوباره داخلم میکرد دیگه واقعا به زور رو پا بودم و فقط خدا خدا میکردم که هر چه زودتر تموم شه بعد از گذشت چند دقیقه احساس کردم کیرشو از لای کسم دراورد و خودشو کمی عقب کشید پیش خودم گفتم خداروشکر مثل اینکه کارش تموم شده چند ثانیه که گذشت احساس کردم از دوباره کیرشو کرد لای شیار کسم ولی این بار خیلی بیشتر و با جزئیات بیشتری کلاهک کیرشو داخل کسم حس میکردم دستم رو که اوردم جلو قلبم ریخت و مثل برق زده ها دستمو کشیدم عقب دیدم کیرشو از توی شلوارش دراورده وبا کاپیشنش طوری پوشانده بود که معلوم نباشه قلبم داشت توی دهنم میزد از استرس دیگه واقعا تصمیم گرفتم که بهت بگم ولی ترسیدم اگر اونو تو و ادم هایی که تو اون واگن بودن توی اون شرایط ببینن چه فکری در مورد من میکنن همه فکر میکنن که من راضی بودم که اون به خودش اجازه داده تا این حد پیش بره که یکی از جلو کیرش رو کامل دراورده و از عقب اون یکی کاملا دستش توی باسنم بود و در عین واحد از عقب و جلو داشتن از من سواستفاده میکردن‌ توی کشمکش با خودم بودم که احساس کردم دستش رو گذاشت روی دستم و به سمت کیرش هدایت کرد منم مثل ادم هایی که هیپنوتیزم شده باشن و اراده ای از خودشون نداشته باشن دستمو دور کیرش حلقه کردم اولین بار بود که دستم به کیر لخت یکنفر به غیر از تو میخورد با عقب جلو کردن کیرش فهمیدم کیرش نسبت به مال تو خیلی کلفت ترو پر از رگ هستش همراه بایه کلاهک خیلی بزرگ و گوشتی. خیلی دوست داشتم ببینم طول کیرش چقدره به خاطر همین یه بار که داشت عقب و جلو میکرد دستمو ثابت نگه داشتم و خیلی یواش دستم رو هل دادم به سمت ته کیرش فکر کنم راحت بالای بیست سانت میشد به همراه دوتا بیضه بزرگ این کارم باعث شد حال اون خراب بشه ودیدم ضربان کیرش داره بیشتر میشه و نزدیک ارضا شدنشه دستپاچه بودم که چیکار کنم که احساس کردم با تمام فشار کیرشو لای شیار کسم فشار داد و کلاهک کیرش از روی شورت و ساپرتم کامل وارد بدنم کرد و با فشار زیاد ابش داخل و بین شیار کسم تخلیه کرد اصلا انتظار چنین اتفاقی رو نداشتم و کاملا بدنم یخ کرده بود مثل چوب خشک شده بودم و نمی دونستم چیکار کنم فقط به چشماش خیره شده بودم انگار با تمام سلول های بدنش داشت ازم تشکر میکرد که اجازه این همه پیشروی بهش داده بودم تنها چیزی که به ذهنم رسید سری با دست دیگم از تو کیفم یه دستمال دراوردم و گذاشتم بین پاهام که ابش سرازیر نشه رو لباسم بعد از چند ثانیه شبنم کمی سکوت کرد تا واکنش منو ببینه دیگه واقعا من به مرز انفجار رسیده بودم از اینکه این همه مقاومت کرده بودم که ابم نیاد بیضه هام به شدت درد گرفته بود بهش گفتم اون دستمالو داری گفت اره توی کیفم جا موندش یادم رفت بندازمش دور. سریعا پا شدم و رفتم سراغ کیفی که اون روز انداخته بود و گوشه کیفش یه دستمال کثیف و مچاله شده دیدم دستمالو باز کردم و چسبوندم به صورتم. هنوزم خیلی کم بوی اب منی میداد و به شبنم گفتم اب کیرشو از لای کست با این دستمال پاک کردی؟؟؟ با چشمای خمارش نگاهی به دستمال کرد و با صدای اهسته و شهوت ناکی گفت ارههه.یه بار دیگه دستمال به صورتم چسبوندم و با تمام وجودم بو کردم بدون اینکه حتی دست به کیرم بزنم با شدت خیلی زیاد ابم اومد و از شدت شهوت جوری فریاد میزدم که شبنم ترسیده بود سکته بکنم شبنم خشکش زده بود که چه اتفاقی افتاده و از طرفی هم ناراحت بود که امشب از سکس خبری نیست برای خودم هم عجیب بود و تا الان توی این همه سال این مدل ارضا شدنو نداشتم چند دقیقه ای گذشت که به خودم بیام و با نگاه متعجب و نگران شبنم روبرو شدم که ازم پرسید خوبی؟؟؟ جوابی نداشتم بهش بدم فقط تنها چیزی که به ذهنم رسید حموم رو بهونه کردم و بهش گفتم عزیزم من شدیدا حموم لازمم. سری خودمو به حمام رسوندم و بدون فکر اب سردو باز کردم و رفتم زیرش بعد از خوردن اب سرد به سرم تازه فهمیدم چه اتفاقی افتاده و از خجالت روم نمیشد از حموم بیام بیرون داشتم با خودم کلنجار میرفتم و به حرف های شبنم و اتفاق های اون روز فکر میکردم که احساس کردم کیرم دوباره راست شده.نمی دونم چه حسی بود دوست داشتم دوباره پیداشون کنم همونجور که حرف های شبنم رو توی ذهنم سبک و سنگین میکردم یاد این جمله شبنم افتادم که میگفت همش در مورد میوه و میدون تره بار حرف میزدن به احتمال زیاد اونجا کار میکنن نمی دونستم چطوری ولی ارزوم بود یه بار دیگه اونارو تو اون شرایط ببینم و تصمیم گرفتم فرداش برم میدون تره بار کرج که تو جاده محمد اباد بود دنبالشون بگردم ببخشید اگر داستانم زیاد شد اگر ببینم داستان رو دوست داشتید و عمری بود باقی داستان رو براتون میزارم

نوشته: ارش


👍 42
👎 15
205601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

817855
2021-06-30 00:45:41 +0430 +0430

مترو😮😋

0 ❤️

817859
2021-06-30 00:48:04 +0430 +0430

بیغیرتی دوست ندارم
نمیخونم

1 ❤️

817870
2021-06-30 01:13:06 +0430 +0430

تکراری بود . 😎

0 ❤️

817871
2021-06-30 01:19:23 +0430 +0430

چرااینقدرفاصله بین داستانته97تاسال1400؟

6 ❤️

817904
2021-06-30 02:53:06 +0430 +0430

عالی ادامه بده

0 ❤️

817910
2021-06-30 03:46:32 +0430 +0430

حسین@h
من هنوز نخوندم اين قسمت رو أومدم بپرسم سوالی که شما پرسیدی آخه اون قسمت قبل رو یادم میاد همون موقع خوندم و جالب بود واسم الان ادامه رو دیدم !!!
جناب نویسنده سوال رو جواب نمیدی؟

1 ❤️

817945
2021-06-30 08:18:38 +0430 +0430

عالی بود عزیزم 👌 ❤️ ❤️

0 ❤️

817951
2021-06-30 08:37:36 +0430 +0430

ميرم دهنت خاليبند تمام

0 ❤️

817966
2021-06-30 11:35:54 +0430 +0430

خوب بود.آفرین.اما شما هنوز طمع سکس واقعی نچشیدین

1 ❤️

817984
2021-06-30 14:47:15 +0430 +0430

سلام.خوب و عالی.ادامه بده

0 ❤️

817986
2021-06-30 14:56:47 +0430 +0430

بنویس حال کردم احساست قابل درک هست من خودم تجربه نکذدم ولی خوشم امد

1 ❤️

817990
2021-06-30 15:12:03 +0430 +0430

اوف !
زنت واقعا کردن داره !
اما جدا فک نکنم به زن من برسه !

0 ❤️

817995
2021-06-30 15:23:23 +0430 +0430

داستان خوبی بود
مرسی

0 ❤️

817998
2021-06-30 16:15:56 +0430 +0430

خوبه دیگه. مترو شده مکان. والا ما این همه مترو سوار شدیم ندیدیم اینقدر خر تو خر باشه که ترتیب یه نفرو بدن

1 ❤️

818001
2021-06-30 16:41:39 +0430 +0430

وااااااااای چه داستان قشنگ و متفاوتی مرررررررسی که کیرمو برای شبنم بلند کردی

0 ❤️

818024
2021-06-30 22:16:40 +0430 +0430

از پارت اول این داستان سه سال و یه ماه میگذره
ادمین دقیقا چه گوهی داره میخوره؟

0 ❤️

818028
2021-06-30 23:19:40 +0430 +0430

عالی،منم این حسو که بدون اینکه دست به کیرم بزنم آبم درومده رو تجربه کردم وقتی واسه خانمم یه موقعیتی شبیه این پیش اومده بود و تعریف کرد

2 ❤️

818035
2021-07-01 00:21:56 +0430 +0430

فقط بگو شبنم خانوم رو کی میاری مترو و ادرس دقیقشو هم بگو بیام اونجا یه حالی هم به ما بده

1 ❤️

818126
2021-07-01 22:30:25 +0430 +0430

جل الخالق مگه میشه؟ مگه داریم؟ بابت متروهای تهران مگه اینقدر ملت راحتن؟؟؟

0 ❤️

818141
2021-07-02 00:23:02 +0430 +0430

ادامه ش رفت برای ۳سال آینده

0 ❤️

818433
2021-07-03 19:11:23 +0430 +0430

زیبا ترین فانتزی و داستانی بود که خوندم واقعا لذت این فانتزی بینهایته بینهایت بشرطی که زنت پایه باشه و حواست جمع که آسیبی به زندگیت نرسه . نوش جونت آرش

2 ❤️

819606
2021-07-11 13:16:01 +0430 +0430

یا جد اسطوخدو لامصبا به مترو حداقل رحم کنید 😓 😂 😪 😇 🌹

0 ❤️

819730
2021-07-12 05:15:11 +0430 +0430

به عقاید هم احترام بزاریم؟ کیر تو عقایدت خوکم همچین کاریو نمیکنه که شماها میکنین !

0 ❤️

819902
2021-07-13 02:55:05 +0430 +0430

ولا تا اونجا که من خبر دارم مترو زن و مرد جدای از همن ):

0 ❤️

820122
2021-07-14 14:36:09 +0430 +0430

عالی بود

0 ❤️

865605
2022-03-26 23:03:11 +0430 +0430

سلام بقیه اشو کی میزاری زود بزار دیگه منتظریم چند وقته داستان خوبه

0 ❤️

898604
2022-10-11 20:45:15 +0330 +0330

عالی بود سکسی… دمت گرم…

1 ❤️

941295
2023-08-08 14:38:04 +0330 +0330

خیلی فانتزی قشنگی بود…کمی اغراق داشت .ولی ضربان قلبم را زیاد کرد.منم جای تو بودم ابم می اومد…با خانمت که پایه هست لذت ببر و از حرفا و نظرات سرد دیگران ناراحت نشو…سکس زمانی لذتبخش هست که ادم به گرایشی که دوستداره فکر کنه و باهاش حال کنه. دمت گرم.میتونی ادامه بدی و این فانتزی را با آشنا یا دوست یا باجناق غیر علنی لذت ببرین

0 ❤️

960621
2023-12-03 21:27:23 +0330 +0330

عالی بود ادامه بده

0 ❤️

974837
2024-03-13 00:20:07 +0330 +0330

لعنتی ادامه داستان و بنویس فوق العاده حشری کننده بود

0 ❤️

976283
2024-03-23 04:08:04 +0330 +0330

عالی بود

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها