من و پارمیس و رها

1395/09/02

بعد از این که کارمون تو یه شرکت مخابراتی به پایان رسید بیکار شدم و متاسفانه از بیکاری نشستم پای اینترنت و … روزها میگذشت و خبری از کار نبود من یه جوون حدود 29 ساله بودم تقریباً بور و وزن ایده آل هر دختری که آرزو داشت با اون باشم اما تو ذهن من اصلا از این چیزا خبری نبود دنبال دختر برای سکس نبودم به علت برخی عقاید اصلا دوستی با دختر رو میدونستم نهایت به سکس کشیده میشه و عذاب وژدان از همه چی بدتره البته عادی هست دیگه اینستاگرام و … خودتون وضعیت رو میبینید
مشکلی که من داشتم یکبار نشستم یک فیلم برده جنسی دیدم وضعیت مالی من بسیار خوب بود و سر همین کار رو فقط برای سرگرمی میخواستم تو فیلم مرده برده زنه شده بود زنه هم بسیار زیبا طوری که من چند دقیقه تو کف مونده بودم . درست بود قبلا رابطه داشتم یک بیوه بود به نام زهرا که از زیبایی هم کم نداشت بدن خوش فرم و وقتی تو ماشین میشست کونش کل صندلی ماشینو میگرفت اما دنبال یه تجربه جدید بودم باید دنبال میسترس میگشت میخواستم ببینم چه حالی داره آیا لذت مثل سکس داره یا خیر تا این شد در اینستاگرام کامنت گذاشتن رو شروع کردم البته با آیدی شخصی نبود یه آیدی بود که کسی نشناسه حدود یک هفته زمان برد تا یکی رو تونستم مخ بزنم اسمش پارمیس بود 20 سالش بود گفت باید خرج کنی منم قبول کردم نهایت یکبار خرج کردم اما تجربه رو کسب میکردم فقط تنها مشکلی که داشت گفت من دخترم به هیچ عنوان سکس نمیکنم اگه میخوای بیام منم گفتم نه سکس که نیاز ندارم بیشتر میخوام برده باشم . قبول کرد و یکروز تو یه رستوران قرار گذاشتیم قبل قرار گفت دوستمم میاد من اولش ناراحت شدم گفتم میخوام تنها باشم اما بعد راضی شدم رفتم رستوران و منتظرش بودم میخواستم ببینم چه شکلیه حدود یک ربع منتظر بودم تو این مدت اینستا داشتم پستارو میخوندم که دو نفرو احساس کردم بقل وایسادن و منتظر بودن تعارف کنم بشینن پارمیس و رها رو دیدم جا خوردم هر دو زیبا پارمیس موهاشو بلوند کرده به قدری زیبا بود زبونم بند اومد اون هم از من خوشش اومد رها هم زیبا بود چشم ابرو مشکلی کون برجسته باهاشون دست دادم نشستن گفتم چی سفارش بدم بعد از شام یکدفعه پارمیس شروع کرد سر صحبت رو باز کردن گفت آرمین اگه منو میخوای دوستمم باید بخوای یعنی هر دومون من تنهایی نمیتونم اینکارو کنم هم به تو اعتماد ندارم هم تجربه ندارم نمیخوام کاری کنم بعدا پشیمون شم منم از خدا خواسته قبول کردم و بعد از کلی صحبت قرار شد تا یکروز که موقعیتش بود شب تا صبح رو سه تایی با هم باشیم چند روزی گذشت پارمیس زنگ زد جا جور نکردی گفتم نه گفت من جور کردم گفتم کجا گفت رها خونشون خالی هستش تا 1 هفته چون دانشگاه میره اینو نبردن شهرستان تازه پدر مادر رها گفتن اگه میتونی از پدر مادرت اجازه بگیر که پیشش بخوابی و چون ما خونمون دقیقا روبروی هم هستش پدر مادرم مخالفت نکردن و من و رها از امشب تو خونه تنهاییم تا اینارو گفت من حال کردم گفتم همین امشب میام گفت منتظریم به خونه گفتم من برای یه کاری میرم شهرستان دو روز سه روز دیگه میام خلاصه شب ادکلن زده و خوش تیپ قبلش حموم کل پشمامو زدم رفتم قبل اینکه برسم خونشون پارمیس گفت با احتیاط بیا ممکنه کسی تو محل ببینه منم یکم اینو اونور رو نگاه کردم خبری نبود ساعت حدود 1 شب بود در رو زدم باز کردن رفتم تو در واحد باز بود رفتم تو دیدم خونه بوی عطر رها و پارمیس هر دو منو با خجالت نگاه میکردن گفتم چی شده مگه غریبه دیدین یکم شوخی کردم تا یخاشون باز شد البته چون کم سن بودن و کار بلد نبودن یکم سرد رفتار میکردن اما همش داشت رابطه ها بهتر میشد گفتم رها خانوم چقدر زیبایی یکم صداش دو رگه مانند بود و تشکر میکرد پارمیس هم که کم حرف گفتم بچه ها میدونین امروز باید چیکار کنیم گفتن آره گفتم بلد هستین؟ من سکس نمیخواما با من باید بد رفتاری کنین و هر کاری دلتون خواست کنین . پارمیس گفت یعنی هر کاری ؟ گفتم بله رها گفت هر کاری بخوایم کنیم پشیمون میشی گفتم خیر شما وظیفتونه بعد من لخت شدم پارمیس اومد جلو بدن سفید مثل برف خوابیدم کف اتاق به پارمیس گفتم بیا روم کوستو بزار دهنم اونم این کار کرد شروع کردم به خوردن پارمیس دست و پاش از شدت لذت میلرزید کل بدنشو با دستم رو هوا گرفته بودم تا فاصله کوسش تا دهنم به خوبی تنظیم باشه شروع کردم سوراخ کونشو لیس زدن از اونور رها داشت شرتشو در میاورد منم حواسم کامل تو کوس پارمیس بود معلوم بود غیر از خود ارضایی رابطه ای نداشته نیم ساعتی کوسشو خوردم پارمیس از شدت لذت بدنش لمس شده بود و گذاشته بود در اختیار من بعد گفتم رها نوبت تو هست رها یکم پوستش سبزه بود گفتم رها کوشی پس با مکث اومد یک دفعه یه چیزی رو دیدم چشام سیاهی رفت وای رها کیر داشت از من کوچیکتر بود اما خیلی جالب بود اولین بار بود یک دو جنسه میدیدم تا دیدم بلند شدم نشستم رها فکر کرد ناراحت شدم کاملا افسرده شد گفتم چی شده تو تو این مدت کجا بودی من عاشقتم رها تا اینارو گفتم یکم روحیه گرفت گفت از بچگی آرشو داشتم مثل دخترا ازدواج کنم و برم خونه بخت اما نمیشه میبینی که یکم دلداریش دادم گفتم اگه بخوای پزشکا درمان میکنن اما نکن اینکار گفت چرا گفتم آدمایی مثل تو کمن تو با کیرت پادشاهی کن داشت همینطوری صحبت میکرد که صورتمو بردم جلو شروع کردم براش ساک زدن اونم تو فضا بود اصلا بهترین روز زندگیم شده بود دو تجربه جنسی در یک روز هم رابطه با میسترس هم با دو جنسه هزار سال یکبار این اتفاق نمیوفته اما افتاد برای من شروع کردم کون خوش تراش رها رو لیسیدن بعد رها گفت میشه بکنمت؟ یکم جا خوردم اما گفتم باشه برم خودم رو تمیز کنم بیام رفتم دستشویی داخل کونمو تمیز کردم برگشتم گفتم روغنی چیزی دارین گفت کره از یخچال بیار منم اوردم یکم مالیدم در کونم سرمو اوردم پایین کونمو دادم هوا گفتم بکن تو اونم اولش سر کیرشو به کره مالید گذاشت در کونم با فشار و تکون دادن داشت میکرد توم یکم چون آماده سازی نکرده بود داشتم درد میکشیدم اما به مرور زمان لذت میبردم با چه لذتی داشت تلمبه میزد تخماش به تخمام میخورد لذتمو دو چندان میکرد پارمیس هم که دیگه راه افتاده بود گفت منم میخوام بشاشم دهنت منم دوباره خوابیدم کف اتاق از اونور رها پاهامو داد بالا پارمیس کونشو اورد رو دهنم و پاهای منو گرفت همزمان رها کیرشو گذاشت رو سولاخم اون داشت تلمبه میزد از اینورم پارمیس شروع کرد شاشیدن و تاکید کرد فرشا کثیف میشه همرو بخور گفتم هر ثانیه شاشتو نگه دار تا من بتونم قورت بدم شروع کرد شاشیدن کسشو دقیقه گذاشت روی لبم طوری که کوچکترین فاصله ای برای ریخته شدن بیرون نداشت یکم مزه کردم مزه بدی داشتم شور و تلخ مثل آب دریای شمال داغ داغ هر ثانیه میشاشید و قطع میکرد تا قورت بدم حدود سه دقیقه گذشت همینطوری داشت شاش میکرد گفتم چند لیتر شاشیدی با خنده سکسیانه گفت هر چقدر که دوست داشته باشی میشاشم عزیزم تو بخور فقط بعد گفت میشه برینم دهنت باز قبول کردم دوباره گفت باید بخوری ها زمین نریزه و …
سوراخش رو روبروی دهنم گرفت فشار که میاورد برجستگی سولاخش میومد بیرون منم با دستم کونشو نشونه گرفتم روی دهنم یاد گرفته بود هر ییک که میرید قیچی میکرد تا من قورت بدم اولین عن رو قورت دادم سه بار قورت دادم یک دفعه خودشو ول کرد کل عنش از کونش زد بیرون ریخت رو سر ما من از بوی بد داشتم بالا میوردم سریع بلند شدم رفتم دستشویی اونا تگری زدم تو دستشوییشون دهنمو شستم برگشتم پارمیس گفت چی شد گفتم هیچی عنت نساخت با ما عوضی میخندید رها گفت برام ساک میزنی منم شروع کردم ساک زدن از سر کیرش میخوردم تا ته وقتی ته میرسید سر کیرش به ته گلوم میخورد نزدیک 5 دقیقه تو دهنم داشت تلمبه میزد که داشت آبش میومد اومد کیرشو بکشه بیرون بریزه روم من نزاشتم دستمو برم پشت کونش رهارو با کیرش فشار دادم تو دهنم طوری که سر کیرش رقیقه ته ته گلوم بود آخ و اوخ کردن رو شروع کرد بعد ته گلوم دیدم گرم داره میشه فهمیده آبش داره میاد 1 دقیقه تو همین وضعیت نگه داشتم تا کل آبش خالی بشه بعد ولش کردم به قدری آب کیرش ته گلوم رفته بود دیگه نمیتونستم پس بزنم بیرون همه رو قورت دادم رفت پارمیس اومد کوسشو دوباره رو دهنم گذاشت و من خوردم و رها هم کیر منو ساک میزدم تا آبم اومد و تموم شد صبح بیدار شدم دیدم هر دو تاشون صبحونه حاضر کردم و با احترام اومدن لپ منو بوس کردن گفتن ما ول کنت نیستیم دیگه پارمیس سال اول دانشگاه بود و بعد این داستان 8 تا از دوستاشو اورد که …
ادامه دارد به شرطی که نظرات مثبت به این داستان داده شود
داستان های دادن و کردن دیگه همه مینویسن درسته شما دوست دارید اما به نظر شما تکراری نشده همه شبیه همن من هم میتونستم از سکس هام بزارم اما مشابه داستانهای دیگر میشد با تشکر از اینکه تا الان وقت گذاشتین

نوشته: آرمین


👍 6
👎 7
53270 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

565371
2016-11-22 21:42:37 +0330 +0330

ببین فقط یه چیزی بگم
بدبخت به مادرت که پسر زایید…
یعنی تف به نیاکانت که حتما یکیشون ابنه ای بوده

0 ❤️

565388
2016-11-22 22:20:31 +0330 +0330

اولش تا “وژان” خوندم خواستم کیرمو حوالت کنم . گفتم یکم صبر کنم شاید خیلی هم این کونی , عقده ای نباشه , فقط کس مغزه… یکی ۲ خط بعد فهمیدم از بس کونت گذاشتن پولتو ندادند عقده ای شدی .
اگه واقعا “وژدان” داری کیره نصف مردای ایران تو کونت اگه نه کیره نصفه دیگه اشون تو کونت … حمال کثافت تو شرکت مخابراتی … بقول آبادانیا : موخا برات برینُم

1 ❤️

565396
2016-11-22 23:22:46 +0330 +0330

حالمو بهم زدی نصف شبی…خدا حالتو بهم بزنه…اونم از خروس خون صبح!

(dash)

0 ❤️

565401
2016-11-22 23:55:49 +0330 +0330

تا صبح فحش بخوری کمته

1 ❤️

565405
2016-11-23 00:17:13 +0330 +0330
NA

خاک بر سرت ک.ونی

1 ❤️

565426
2016-11-23 03:53:57 +0330 +0330
NA

فک کنم برا بالشت های خونتون اسم گذاشتی اینم فانتزی ذهن مریضته

0 ❤️

565432
2016-11-23 05:20:53 +0330 +0330

ریدی پسر

0 ❤️

565439
2016-11-23 06:37:34 +0330 +0330

کیرم تو اون رحمی مه تو ازش بیرون اومدی خاک برسرت

0 ❤️

565452
2016-11-23 08:00:11 +0330 +0330

حاااااالم بهم خووووورد

0 ❤️

565486
2016-11-23 10:58:41 +0330 +0330

من دوس داشتم خوب بود حتی اگر تخیل بوده هر چن میدونم بیشتر تخیل هست تا واقعیت

0 ❤️

565490
2016-11-23 11:17:42 +0330 +0330

يعني ريدم به مغزت از پشت بوم سه طبقه
كس مغز
كله كيري
كير حميد معصومي نژاد رمممممممممممممم تو كونت عوضي عقده اي

0 ❤️

565494
2016-11-23 11:33:40 +0330 +0330
NA

اوق …!
کیری این چی بود دیگه، حالمون رو بهم زدی!!

0 ❤️

565614
2016-11-24 07:59:21 +0330 +0330

به جز شاش و ان بقیه ش خوب بود.

0 ❤️

565622
2016-11-24 09:58:14 +0330 +0330

چاقال چرا تکراری نوشتی

0 ❤️

565643
2016-11-24 20:05:35 +0330 +0330

یه شیمیل با یه دختر دوست سکسی ولی این شیمیل که دوست داره بکنه دختره رو تا حالا نکرده بود. دختره سکس نداشته

0 ❤️

567699
2016-12-07 06:04:41 +0330 +0330

ببین عزیزم،من نمبخوام کارتو بی ارزش کنما، بالاخره تو هم زحمت کشیدی این داستانو نوشتی، ولی واقعیتش من حال نکردم، از نظره من بی مزه بود):
فقط امیدوارم از من ناراحت نشده باشی، ببخشید

0 ❤️