من علی هستن الآن 24 سالمه و ازدواج کردم
این داستانی که میخوام بگم بر میگرده به دو سال پیش قبل از ازدواجم
پریسا خواهر زن عموم بود که از نظر قیافه زیاد هم خاص نبود ولی از نظر بدن و اندام دختر نسبتا خوش اندامی بود … داستان ما از اونجا شروع شد که من مرتب می رفتم خونه عموم چون خودمون ماهواره نداشتیم و من میرفتم اونجا میدیدم.با پریسا هم تو خونه عموم آشنا شدم … یک روز پریسا یه فلش مموری داد به من و گفت که این مموری پر از عکسهای شخصیشه و میخواد میکسش کنه و آشنا نداره اینجا و نمیتونه بهش اعتماد کنه پرسید تو کسی رو میشناسی؟ منم گفتم من خودم رشته کامپیوترم و با یولید کار کردم و میتونم میکسش کنم که خیلی خوشحال شد… منم طبق درخواست براش میکس کردم و آوردم…تا یه روز تلفن من زنگ خورد دیدم تلفن خونه عمومه برداشتم گفتم سلام گفت سلام علی خوبی منم گفتم مرسی …آره پریسا خانم بود
گفتش یه درخواست دیگه ازت داشتم میتونی کمک کنید منم گفتم بفرمائید در خدمتم گفت میتونی میکس به منم یاد بدی تا عکسهام رو به سلیقه ی خودم میکس کنم؟ منم گفتم باشه و گفت که پس اگه امکان داره هر شب ساعت 9 خونه خواهرم همون خونه عموی من
منم قبول کردم و قرار رو اوکی کردم…برنامه من شده بود هرشب خونه عموم و آموزش … تا اینکه شب چهارم یا پنجم بود که داشتم میرفتم عموم با موبایلش زنگ زد و گفت پریسا تنهاست و نمیخواد بری امشب و بزارش واسه فردا شب…بهم برخورد ولی چیزی نگفتم و برگشتم تو راه برگشت تلفنم زنگ خورد تلفن خونه عموم بود و پریسا بود که گفت نیومدی و این حرفا که من گفتم عموم اینجوری گفته و گفت ولش کن خودم با خواهرم صحبت میکنم…منم رفتم پیشش… پریسا قبلا با من راحت بود از نظر پوشش مثلا روسریش اگه سرش هم نبود ، نبود دیگه ولی اگه لباسش خراب بود با حوصله تمام میرفت عوض میکرد یعنی خیلی از این دخترایی نبود که تا یکی نامحرم میومد میدووین واسه چادر و اینا
ولی اونش که من رفتم پریسا فقط یه تاپ و یه دامن کوتاه با شلوار جین پوشیده بود…تعجب کردم سرمو از شرم انداختم پایین که خندید و گفت امشب آموزش نداریم و من میخوام دستمزد کارهایی رو که برام کردی بهت بدم…منم همونجور که سرم پایین بود گفتم من پولی کار نمیکنم و از رو وجدان اومدم دارم کمکتون میکنم
اونم گفت من پول نمیدمت و از رو عشق میخوام جبران کنم
هوا بوی خوبی داشت یعنی بوی عطر پریسا بود دیوونم کرده بود… به خودم که اومدم دیدم دستشو گذاشته زیر چونم و میگه سرتو بالا بگیر علی خجالت نکش بیا باهم بریم تو اتاق خواهرمینا منم با یه خورده شرم و اینا رفتم
به محض ورود به اتاق منو بغل کرد!! گفت عاشقتم علی عاشق اون اخلاقتم اون مرامت و اینا که من گفتم پریسا خانم منم خوشم میاد از شما ولی نمیدونستم شما اینجور منو دوس داری تو بغلم بود و داشتم تو موهاش دست میکشیدم که گفت علی ؟ منم گفتم بله پریسا گفتش من میخوام جبران کنم ولی این جبران به جواب تو بستگی داره
گفتم خوب بگو
گفت ناراحت نمیشی بگم؟
گفتم نه بگو
گفت با من سکس میکنی؟
گفتم من من م م
داشتم فکر میکردم آخه کپ کرده بودم که دیدم لبمون به هم گره خورد رفتیم تو فضای شهوانی سکس و با هم افتادیم رو تخت
کمی که گذشت لباساشو در آوردم اونم لباسای منو در آورد و شروع کرد به خوردن کیرم لامذهب بدجوری میخورد منم گفتم بیکار نباشم با کونش ور میرفتم …پرسید میخوری گفتم آره
حالت شصت و نه شدیم و خوردنو ادامه دادیم کس و کون خوشگلی داشت دیگه داشت آبم میومد که گفتم بسه نخور و برگرد
برگشت اولین چیزی که پرسیدم این بود که از کجا بکنم؟ گفت یه راه بیشتر ندارم گفتم کونت گفت آره ولی علی یواش بزنی چون خیلی درد داره… پرسیدم مگه قبلا هم دادی گفت یک بار با دوست پسرم منم گفتم باشه آروم میکنم
سر کیرمو با کرم مرطوب کننده خیس کردم و آروم گذاشتم رو سوراخش و یواش حل دادم داخل سرش رفت تو یه جیغ کوچولو کشید که فهمیدم زیاد درد نکرده و بقیه کیرم رو یواش یواش فرستادم تو یه چند لحظه وایسادم تا جا باز کنه بعدش آروم آروم شروع کردم به تلمبه زدن حدودا دو دقیقه زدم آبم اومد و همشو ریختم تو کونش…
پریسا گفت خیلی حال دادی علی
از اون روز به بعد من رفت و آمدم بیشتر شد تا اینکه عموم بهم شک کرد به قولی خواست پابرم کنه و تهمت دزدی بهم زد و منم از اون روز به بعد اصلا نرفتم تا این روز

ممنون میشم با دقت بخونید
من دروغ یا ساخته تخیلات ذهنمو ننوشتم
زن دارم و دلیلی نداره بخوام واسه خودم فحش بخرم پس راست نوشتم

نوشته:‌ علی