من و کاملیا. علی و نیما

1391/09/27

سلام به همه دوستای شهوانی. من یه دوجنس گرا هستم. هم عاشق کیرای کلفت و درازم و هم میمیرم واسه کسای آبدارو خوشمزه. خاطره من واسه حدود شش سال پیشه. اون موقع من دانشجو بودم و توی خوابگاه با دوستم کاملیا زندگی میکردم. یه دوست پسر باحال هم داشتم که اسمش نیما بود. به پیشنهاد نیما زمینه ساز دوستی کاملیا با دوست نیما به اسم علی شدم.
معمولا هرجا میرفتیم چهار نفری بودیم. تا یه روز که نیما با زبون بیزبونی به من رسوند که دوست داره با هم سکس داشته باشیم. اما من کاملا صریح بهش گفتم که شدیدا موافقم. اون هم از خدا خواسته قبول کرد. واسه دو روز بعد قرار گذاشتیم. قرار بود نیما گوشی رو بده دست علی که میخوایم بریم خونه اون. علی هم گفت به شرط اینکه کاملیا هم باشه. خلاصه با کلی مکافات همه برنامه ها رو چیدیم و قرارمون شد ساعت پنج عصر.

خلاصه اون روز کلی به خودم رسیدم و اپیلاسیون کامل و چند جور کرم بدن و واژن و عطر به خودم مالیدم، اما از اونجا که من خیلی عجله داشتم و کسم از فکر کیر نیما خیسه خیس شده بود ساعت چهار حاضر و آماده بودم و خیلی هم حشری. با خودم گفتم برم ببینم کاملیا در چه حاله؟ در اتاقش قفل بود. بعد از چند بار که در زدم درو باز کرد. از چشاش معلوم بود حال اون هم مثل خودم خرابه. رفتم تو. درو پشت سرم قفل کرد. آروم گفتم حالم بده. خنده ی ملیحی تحویلم داد که دلم ضعف رفت. ناگفته نماند که من عاشق اندام ضریف کامی بودم و همیشه فکر لز با اون آبمو درمیاورد. خلاصه رفتم رو تختش دراز کشیدم. اون هم مشغول عوض کردن لباسش شد. از دیدن اندام لختش داشتم دیوونه میشدم. شورتم خیسه خیس شده بود. آروم دستمو کردم تو شرتمو چشمامو بستم. بعد از چند لحظه لباشو رو لبام احساس کردم. اون هم دستشو کرد تو شرتم. منم آروم از جام بلند شدم و بغلش کردم. همونطور که لبای همو میخوردیم من سینه ها و بعد کسشو میمالوندم. بعد از چند لحظه گفتم کامی جون اینجوری فایده نداره. لباساشو در آوردم. خودم هم لخت شدم.خوابوندمش رو تختش و افتادم روش . سینه هاشو مالوندم و با نوک زبونم نوک سینشو لیس زدم. آروم سر سینشو کردم تو دهنمو خوردمش. اون هم یک آخ و اوخی میکرد که بیا و ببین. همینطور که سینشو میمالوندم دستمو بردم سمت کسش. میمالوندمش که آروم گفت بخورش. منم با چندتا بوس خودمو رسوندم به کسش. اوووووف… چه کسی… صورتی و نرم. آروم با نوک زبونم میکشیدم رو کسش. اون هم با ناز ناله میکرد. آروم با نوک زبون پره های چوچولشو باز کردم. محکم دوتا رونشو با دستام گرفتم سرمو چسبوندم به کسشو با تمام قدرت کسشو مکیدم. اینقدر خردمش تا تمام بدنش شروع به لرزیدن کرد. بعد از چندتا جیغ کوتاه بیحال شد. فهمیدم ارضا شده. همون وقت موبایلم زنگ خورد. نیما بود. گفت منتظر ماست. کامی رو به زور بلند کردم. آماده شدیم و رفتیم. نیما و علی به محض دیدنمون نگاه معنی داری به هم کردن. خلاصه تو خونه علی همه مشروب خوردیم. نیما به من چشمک زد. گفتم نیما… میشه یه حرف خصوصی بزنیم؟ اون هم بلند از علی پرسید: علی جون ما کجا میتونیم حرف خصوصی بزنیم؟ علی هم در یه اتاق رو باز کردو گفت اینجا، وقتی داشتم میرفتم تو اتاق از لای در توی اتاق کناری رو دیدم. یه اتاق بزرگ با یه تخت دو نفره. خلاصه ما رفتیم تو اتاق خودمون که یه تخت یکنفره توش بود. نیما خندید و گفت این واسه صمیمیت بیشتره. لباساشو درآوردو رفت رو تخت خوابید. منم همون کارو کردم. منتها رفتم رو نیما دراز کشیدم. یه جون کشدار گفتو شروع کرد به خوردن لبام. بعد از چند لحظه گفت سینه هاتو بذار تو دهنم. منم همین کارو کردم. با چنان ولعی سینه هامو میخورد که نمیتونستم نفس بکشم. تو همون حالت که نشسته بودم کسمو که خیس شده بود میمالوندم رو کیرش. گفت جوووون چه کسی داری… منم کسمو گذاشتم جلوی دهنش. اونم حالا نخور کی بخور. چنان میک میزد و زبونشو تو کسم میکرد که ارضا شدم. گفت کیرمو بذارم تو کست… با ابرو بهش اشاره کردم که نه. گفت پس قمبل کن. گفتم اینجوری نه… سر کیرشو کردم تو دهنم و یکم میک زدم. بعد درش آوردم و با زبون همشو لیس زدم تا رسیدم به تخماش. کیرشو بالا گرفتم تا بتونم زیر تخماشو بخورم. زیر تخماشو لیسیدمو مکیدم. دوتا تخماشو کردم تو دهنمو میکشون زدم. یه نگاه به صورت نیما انداختم. دهنش باز بود سفیدی چشماش مشخص بود. دوباره کیرشو کردم تو دهنمو یه ساک حسابی و مرد افکن واسش زدم. گفت پشت کن. منم برگشتم و حالت سگی نشستم. دوباره ولی از پشت کسمو لیسید. آب کسمو که تو دهنش جمع شده بود تف کرد رو سوراخ کونم. اول با انگشتش کونمو باز کرد. گفت آماده ای؟ گفتم اره. گفت پس شل کن… و اروم سر کیرشو گذاشت تو کونم. من سرمو تو بالش فرو کرده بودمو جیغ میزدم . نیما گفت میخوای درش بیارم. گفتم نه… ادامه بده عشقم. دارم با کیر کلفتت حال میکنم. اونم کیرشو تا ته کرد تو کونمو گفت باشه جنده. چه کونی داری . گفتم نیما چه خوب کون میکنی.کیر کلفتت الان تو کونمه. دارم حال میکنم با کیرت… میگفتم و نیما تو کونم تلمبه میزد که یه مرتبه کیرشو از کونم کشید بیرون. منم با یه حرکت دهنمو رسوندم به سر کیرش اون هم همه آبشو خالی کرد تو دهنم. منم همشو خوردم. اونم منو انداخت رو تختو شروع کرد به خوردن لبام. گفت مرسی عشقم. خیلی حال دادی… خندیدم گفتم حالا چکار کنیم؟ با تعجب نگاه میکرد… گفتم حالا وقتشه که بریم سراغ اون دوتا… درحالی که داشت شورتشو مرتب میکرد که بپوشه گفت فکر نمیکنم کارشون تموم شده باشه. گفتم منم واسه همین میگم. گفت:یعنی میگی… گفتم آره. گفت خوب اول تو برو. گفتم باشه ولی تو هم پشت سرم بیا. آروم در اتاقو باز کردم . از پشت در صدای ناله هایکامی رو میشد شنید. دسته درو فشار دادم بازش کردم. اما اون دوتا اینقدر تو حس بودن که اصلا به من توجهی نکردن. منم رفتم کنارشون نشستم و شروع کردم به لیسیدن سینه کاملیا. علی خم شد و سینه منو گرفت. فهمیدم میخواد کیرشو بذارهتو دهنم. فکر میکردم کیرش الان تو کون کامیه. اما با کمال تعجب دیدم کیرشو از تو کس کامی درآورد و گرفت جلوی من. منم با ولع کیرشو کردم تو دهنم. . . همین موقع نیما اومد و کیرشو گذاشت تو کس کامی که زیر من خوابیده بود و داشت کسمو میلیسید. علی گفت کون میخوام. این کون نمیده. منم کونمو بهش نشون دادم و گفتم اما من میدم. پشتمو کردم به علی و شروع کردم به خوردن سینه های کامی. علی خیلی تند و وحشی تو کونم تلمبه میزد. علی گفت نیما با من هماهنگ باش. نیما گفت خوب من دارم ارضا میشم. و آبشو ریخت تو صورت کامی. علی هم موهای منو از پشت کشید و برم گردوند و آبشو تو صورتم خالی کرد. رفتم سمت کامی و آبای نیما که رو صورتش ریخته بود رو لیسیدم اون هم همینکارو کرد. لباشو بوسیدمو گفتم ارضا شدی گلم؟!؟!؟! و دوتامون بلند خندیدیم… این بود تجربه من. اینقدر بهم چسبیدو حال کردم که انگار همین دیروز بوده و هیچ وقت فراموشش نمیکنم

نوشته: maanas


👍 1
👎 0
60850 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

348732
2012-12-17 03:51:43 +0330 +0330
NA

ah ah ah ah.

0 ❤️

348733
2012-12-17 03:51:54 +0330 +0330
NA

اینم سرانجام زیاد دیدن فیلم سوپر!!!
زِنا بزنه به داستانت کُسْ کَپَکْ.

0 ❤️

348734
2012-12-17 04:12:42 +0330 +0330

حالاقهرمان فیلم کدومتون بودین تو یا کاملیا…ولی خوب افکارتوبه قلم کشیدی…

0 ❤️

348735
2012-12-17 11:22:39 +0330 +0330
NA

اخه خودت داستانتو بخون ببین چه کس و شعری نوشتی
حداقل یبار داستانو بخونید بعد بزارین تو سایت

0 ❤️

348736
2012-12-17 15:43:40 +0330 +0330
NA

خیلی تخیلی بود و از نگارش نویسنده میشد فهمید که یک مرد این داستان را به نگارش درآورده!
به هرحال جالب نبود و من خوشم نیومد.

Pentagon U.S.Army

0 ❤️

348737
2012-12-17 16:38:01 +0330 +0330
NA

عقده سکس گروهی داشت بنده خدا

به قول داداشمون : و بازهم جلقیان حادثه آفریدند

خب کس مغز میگی کاملیا نمیذاشت بش دست بزنی بعد کسشو زدن … کس میگی دیگههمین یک مورد برا ریدن به داستانت کافیه

حکم قاضی : اعدام از کون

0 ❤️

348738
2012-12-17 16:52:13 +0330 +0330
NA

کاملا یک فیلمه سوپرگروهی رونوشتی کجادیدیش فیلمه خوبی بوده

0 ❤️

348739
2012-12-17 17:51:15 +0330 +0330
NA

با این وجود که امشب ذره بینم کار نمیکنه آخه نعشه نیستم ولی تابلو بود که نویسنده مرد نه زن.
کامل داستان یک فیلم رو تعریف کردی.
خیلی مشنگی خب برو سکس کن تا تو کف نباشی تصورات خالی بکنی.

0 ❤️

348740
2012-12-17 21:28:00 +0330 +0330
NA

man kolan hichiiiii nemigam.to khod hadise mofasal bekhan antar

0 ❤️

348741
2012-12-18 03:01:25 +0330 +0330
NA

وقتت زیاذه که داستان سرایی میکنی خوب برو کتاب بنویس راستی سکس هم داشته باشی بد نیست

0 ❤️

348742
2012-12-18 04:59:18 +0330 +0330
NA

خالی بندی هم بلد نیستی

0 ❤️

348743
2012-12-18 06:11:17 +0330 +0330

اوغغغغغغ

0 ❤️

348744
2012-12-18 11:35:59 +0330 +0330

من نیما از شیراز ساک میزنم

0 ❤️

348745
2012-12-25 18:19:05 +0330 +0330
NA

kolan mozakhraf booooooooooooooooood.
halam beham khord.
kamtar beshin filme sexi bebin.
bo shet…
fuck uuuuuuuuuuuuuu.

0 ❤️