سلام.من تو این سایت داستانای زیادی خوندم که اکثرشون چاخان بوده خیلی هم تابلو،نمی دونم شاید بعضیا درد کیر نکشیدن یا داغ کس ندیدن که این طوری هلاک شدن، دوس دارم اتفاقی رو که برام چند سال پیش افتاد براتون تعریف کنم البته بگم که من پسرم:
یادمه 13 سالم بود که همیشه بعد مدرسه که برمیگشتم خونه تو راه یه سری هم به خونه مادربزرگم میزدم تا یکمی به مرباهاش ناخنک بزنم و کمی هم تو دستگاه ویدئوشون شوکلیپ نیگا کنم،مادربزرگم با داییم که اون زمان حدود 25 سالش بود زندگی میکرد و داییم مجرد بود.اون روز طبق معمول رفتم اونجا،وقتی در زدم داییم درو باز کرد و رفتم تو دیدم مادربزرگم نیس،خیلی گشنه بودم رفتم زیرزمین و شروع کردم به خوردن مربای البالو که تو شیشه ریخته بودن و اونجا نیگه میداشتن،تو همین حال بودم که یه لحظه یه چیزی رو پشتم،درس روی کونم احساس کردم،برگشتم دیدم داییم،بهم گفت چی کار میکنی کلک؟منم که کمی خجالتی بودم گفتم هیچی اما از قیافه داییم میشد شهوت رو به عین دید،خلاصه رفتیم بالا و شو نیگا میکردیم که داییم اومد کمی نزدیک من نشست و شروع کرد منو ناز کردن،اینم بگم اون زمان خوشگل بودم و بدنم مو نداشت،همین طور که داشت با این ور اون ورم بازی میکرد،بالشتو کشید نزدیک تر و دراز کشید و بهم گفت توهم بیا،من راستش خیلی میترسیدم و کیر داییم تو چشم بود که داشت شلوارشو پاره میکرد،نزدیکش شدم و دراز کشیدم…همین که راحت دراز کشیدم لبامو بوسید اما یه جوری که انگار لب ندیده بود،بدنم داغ شده بود،منو اروم میکشید زیر خودش و داشت با دستاش کونمو فشار میداد تا به خودم اومدم دیدم زیرش خوابیدم،داشتم خفه میشدم،منو برگردوند طوری که پشتم بهش بود،دیگه کار از کار گذشته بود چون نمی تونستم حتی نفس بکشم،شلوارمو اروم کشید پایین تا زانوهام،دستاش داغ داغ بود،داشت کونمو فشار میداد و اه اوه میکرد،وای کیرش کاملا رو کونم بود شلوارشو کمی پاین کشید و من گوشت سفت و سختشو لای پام احساس میکردم،اصلا عقب جلو نمیکرد و همین طور نگهش داشته بود،خواستم تکونی بخورمو پاشم که کاملا کیرشو گذاشت رو لب سوراخم…خیلی میترسیدم چون تا حالا ندیده بودم همچین چیزی و میفهمیدم که کیرش چه برزگه…کمی با سوراخم ور رفتو با اب دهنش کمی لیزش کرد…یه دفعه درد عجیبی احساس کردم،بله کیرش تو کونم بود اما انگار کاملا تو نمی رفت،کمی هم به کیر خودشو لیز کردو با زور همشو کردتو کونم،داشتم پاره میشدم،خیلی درداور بود مخصوصا اینکه عقب جلو میکرد تا گشادش کنه…همین طور ادامه میداد که دیدم دردش کمتر شد…راستش بدم نمی اومد داشت بهم حس عجیبی دست میداد…حالا دیگه راحت داشت تلمبه میزد و منم اخ اوخم بلند شده بود،خیلی بهم حال میداد اما داییم بیشتر حال میکرد چون کونم مث کس دخترا شده بود براش…بعد ده دقیقه کیرش کمی بزرگتر شده بود و فک کنم ابش میخواست بیاد که پاشد رفت اون پشت ریخت رو یه دستمال…منم همون طور پاره شده داشتم بهش نیگا میکردم…تازه کیرشو میدم که خیلی خوش فرم بود…بازم اومد منو برگردوند و کمی با کونم بازی کرد و کیرش که کمی پف کرد بازم کرد تو اما این بارمن لذت میبردم…صدای لاپ لوپ کونم بیشتر حشریم میکرد و داییم هم فک کنم فهمیده بود داشت با قدرن تمام و وحشیانه تلمبه میزد،خلاصه تا ساعت 3 منو گایید و حسابی پارم کرد که مامانم زنگ زد و داییم گفت اینجاست،داشت ناهار میخورد…پاشودم که برم دیدم کونم داره میسوزه اما خوشم اومده بود…بعد اون ماجرا داییم باز منو سه چهار بار گایید اما من بعد ها که ازدواج کرد تلافیشو سر زنش دراوردم اگه درس ننوشتم ببخشید چون تا حالا خاطره سکسی ننوشتم…بعدا براتون تعریف میکنم که چطور مخ زنداییمو زدمو دست مالیش کردم…
نوشته: bethoveen
بچه حلال زاده به داییش میره…قدیمیایه چیزی میدونستن <):)
داییت تو روکرد خوشت اومد . تو هم بعد ها زن دایییت رو کردی اونم خوشش اومد . خانوادگی مشکل دارین شما
لطفا به گي ها فش نديد
عزيزم منتظر داستانت هستيم بوووووس
خوبه قبلشم یه مانور حقیقت مآبانه ای اومدی واسه خواننده ها
خب تخم حروم
راحت بگو این یه داستان تخیلیه که کسی فحشت نده
بار اول یه پسر بچه ی بی زبونو اونم با تف خالی بکنیو اونم خوشش بیاد!!!
شاخ گوزن استرالیایی تو کونت
چه آدمای کثیفی پیدا میشنا … دایی ؟ خواهرزاده ؟
خودش کونی بوده حتمأ … یا تو جلقوزی . . . .
دم داييت گرم. من خواهر زاده دارم ولي دلم نمياد بکنمش. ميخوام مثل خودم هميشه فاعل بار بياد نه مفعول. داستان زندايي رو بي خيال. اون چند بار ديگه که دادي رو بنويس.
حالا داییی بی غیرتتو بی خیال،بعداز داییت به کیا دادی چون وقتی طعمشوچشیدی وخوشت اومده مسلماً فقط به کیراون اکتفا نکردی بچه کونی کون دختر،مملکت ما همینه یکی 13 سالش میشه میره زیر تانک یکیم بچه کونی مث تو میره زیر لوله تانک داییش همش افتخاره واسه ما!!
خوابم مياد وقت ندارم بخونم حالا واسه اينكه دلت نشكنه كيرم دهنت