من و یک شب پلی دیگه

1393/04/07

سلام دوستان اسم من حامد دانشجوی ارشد معماری اینجا کسی منو نمیشناسه پس دلیل برا دروغ ندارم. داستانم بر میگرده به زمان خدمتم البته من با لیسانس رفتم خدمت بعد سربازی دانشجو شدم من دی جی هستم قدم 187 وزن حدود 80 بریم برا داستان یه شب بعد پلی سارا اومد از کارم خوشش اومده بود شمارو خاست خوب منم کارت ویزتو دادم بهشو.فردای اون شب زنگ زدو منو به دوره همی دعوت کرد منم دعوتشو رد کردم نخوام دروغ بگم یکمی کلاس گذاشتم اما اصل کار برا این بود که من دوره همی غریبها نمیرم چون اصل دوره همی دوستای نزدیکه.اما گفت 5شنبه تولدمه باید برا پلی بیای منم قبول کردم 5شنبه که برا پلی رفتم فهمیدم تو ویلای خودشونه انجا بزرگ بود خدایش خشگل تا وسایل نور صدا چیدم اومد به مشروب دعوتم کرد منم 2جام شرب خوردم رفتم برا پلی حدود 1ساعت پلی کردم بعد انتراک دادم رفتم تو حیاط یکم هوا بخورم با دوستاش اومدن اهنگ درخواست کردن منم گفتم به موقش حتما که چشم به قلیون خورد گفتم چند من میرم قلیون میکشم گفت منم میاد تو الاچیق بعضی جمع شده بودن ساز میزدن قلیون میکشیدن تا رفتم انجا اومد کنارم نشست باهام شروع کرد به صحبت از رفتارش حرفاش معلوم بود بی اف نداره بعد حرفامون رفتم واسه پلی ساعت حدود 11بود انتراک اخر دادم که برن برا شام وقتی اعلام شام کردم اومد برام شام اورد خب طبیعی بود همیشه اینجوری میشد پدو جشنام اما من وقتی مشروب میخورم اشتها ندارم غذا بخورم سارا گفت بعد شام اهنگ میزاری گفتم بکا کیک کادوا اره خلاصه بعد مراسم همه رفتن من بودم سارا خواهرش مادرش شوهر خواهرش داشتم وسایل جمع میکردم که مادرش گفت تو که ماشین نداری دیر وقر هست(ساعت حود 1:30 بود) شب بمون تشکر کردم گفتم مزاحم نمیشم با أژانس میرم که سارا خواهرش ارمان شوهر خواهرش اصرار کردن.راستش بعد پلیام خیلی خستم حال جمع کردن وسایل ندارم چه برسه به…ارمان رفت قلیون چاق کنه منم پیش سارا بودم تو الاچیق مادر سارا با سمیرا خواهر سارا رفتن خونه مرتب کنن سارا داشت از خودش میگفت که ارمان قلیون اورد رفت کمک سمیرا مادر خانمش.اما طولی نکشید سمیرا اومد پیشمون انگار اومده بود مراقب ما باشه.سارا پیشنهاد بطری بازی داد شروع کردیم به بازی حکم معمولی بود اما سمیرا حکم داد سارا بپره تو استخر سارا سریع رفت دختر خوبی بود از اون مدل ادما که مخواد کم نیاره وقتی اومد بیرون خیس خیس بود لباس تنگ تر شده بود یکم بیشتر اندامش معلوم بود.برا من عادی بود ولی وجدانن عجب سینه داشت نقضه ضعف من همین لعنتی بود رفت که لباس عوض کنه که ارمان اومد گفت شب پیش من بخواب خدافظی کردم رفتم واسه خواب.خب درسته خسته بودم اما شبا خواب ندارم داشتم با گوشی بازی میکردم که گوشیم l0vباطری داد اس دادم سارا بیداری نوشت اره عزیزم گفتم شارجر سامسونگ داری گفت اره بیا بگیر گفتم کجا گفت بیا تو سالن.تا رسیدم انجا اومد بود با ی حوله حمام تنش بود شارجر داد گفت تو مثل من خواب نداری گفتم ن گفت بیا فیلم تولدمو ببینیم رفتیم تو اتاقش اومد با دوربین پخش کنه گفتم وصلش کن به سیستمت فیلم قشنگی بود اما کم بود نگاهم کرد گفت مرسی خوب پلی کردی که ناخدا گاه گفتم تولدت مبارک اومد لپمو بوس کرد یهو به هم خیره شدیم اومد لبمو بوسید دستم انداختم تو موهاش لب گرفتم کم کم دراز شدیم دستم برم سمت سینهاش که دستمو بلند کرد گفت نه گفتم چرا گفت من جنده نیستم گفتم منم اینجوری فکر نمیکنم سکس غذا روح ادم بهش نیاز داره گفت قبلی همینارو گفت اما وقتی اوپنم کرد رفت تنهام گذاشت که منم گفتم مگه من قول ازدواج دادم که منو با اون مقایشه میکنی سارا اومد لبمو بوسید گفت حداقل صداقت داری بازم دستام رفت به پرتگاه جای که سینه سفت سفیدش منتظرم بود اندام سارا بد نبود اما سینش عالی بود سارا 169 قد حدود 62وزن داشت وقتی لخت شد دیگه طاقت نداشتم زود لخت شدم هم وقت زیاد نبود هم من حشری بودم.راستی من ابانیمو میدنید که ابانیا چفدر حشیرند یکم لب گرفتم رفتم سراغ گردنش شروع ب به مکیدن میترسید جاش بمونه اما محل ندادم بعد گردن رفتم گوششو خوردم صدای اوف اخ اوخش دیوانم کرده بود با دهنم گوشو گردنشو میخوردم هر از گاهی لب دستم کسشو مهمالیدم جوری بعلم بود که با دست چپ سینشو گرفته بودم پاشدم یکم سینشو خوردم دیونه شده بودم صدای سارا خراب ترم کرده بود سارا پاشود برام ساک زدن کیرمو جوری میخورد لیس میزد هر ازگاهی توف مینداخت که خودم داشتم داد میزدم سارا بعد ساک زدن یکم ور رفتن باهام کیرمو گذاشت تو کسش داغ داغ بود داشتم میسختم بالا پایین میشد با دستش کسشو میمالید صدای اخ اوخ همه جا اطاق بود هی میخوابید روم لب میگرفت هی بالا پایین میشد سرعتش کم شده بود فهمیدم خسته شده خوابندمش پاهاشو انداختم دوذه کمرم شروع کردم تلمبه زدن واقعا لذت داشت لبام رو لباش بدنش سینش رو بدنم کیرم تو کسش هی میگفت من جندتم جرم بده کیرتو محکم بکن تو کسم تند تر تند تر حامدم جرم بده با صداش حشری تر شدم بلند شدم از پشت خوابندمش کردم تو کس لیزش داشتم ارضا میشدم که صدا اوف بلندی شنیدم.سارا ارضا شده بود من اخرای کارم بود ابش رو کیرم اومده بود مثل ی بی حسی عمل میکرد اره از کس دیگه ارضا نمیشدم اروم در گوشش گفتم بکنم تو کونت با سر گفت بفرما کیرمو اروم کردم تو کون خشگلش خیلی راحت رفت تنگ نبود اما داغ بود چند تا تلبه زدم ابم ریختم تو کونش همونجوری افتادم روش.چند دقیقه بعد کنارش افتادم ی لب بهم داد گفت عالی بودی فردای انروز وسایلمو جمع کردم منتظر اژانس بودم که سارا اومد گفت دوست دارم میخوام باهات باشم منم قبول کردم هرچند دوستی ما به 3ماه نکشید اما واقعا دوستی خوبو سکسی داشتیم.مجدد معذرت داستانم بد بود ضعیف اما جبران میکنم تو داستانهای بعدی.

نوشته: حامد


👍 0
👎 0
11646 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

424502
2014-06-28 16:27:19 +0430 +0430
NA

خوب بود ولی جنده بود

0 ❤️

424503
2014-06-28 16:35:34 +0430 +0430
NA

dg nanevis koskesh
az bas ghalat emlaie dashti hamash ra nakhondam lashi

0 ❤️

424504
2014-06-29 01:11:13 +0430 +0430

مرد حسابی کارشناسی ارشد میخونی بعد توی هر خط از نوشته هات 2 غلط املایی و کلی مشکل انشایی داری . تو از اون دسته آدمایی که با کلاس پنج رویای مهندسی توی سرت داری . حسابی گوزیدی به ریش و سبیلت .

0 ❤️