سلام من اسمم ستایشِ و 19 سالمه و عاشق سکسم
شاید واسه بعضیا سخت باشه ولی من عاشق جنده بودنم و خیلی حس خوبی بهم میده
من یه دختر حشری هستم با سایز ممه 75 و کون بزرگ و برجسته
عاشق کیر های بزرگم و از خوردنش لذت میبرم و دلم میخواد یه کیر جرم بدم فقط
من پدرمادر توی تهران بوتیک دارن و بیشتر وقتا اونجا هستن و این داستانی که الان میگم مال همون روزی هست که پدرمادرم برگشتن تهران

حدود سه ماه قبل یه روز که رفته بودم تو شهر و میگشتم یه پسر افتاده بود دنبالم و بیخیال نمیشد " اصلا به صورت یا بدنش نگاه نمیکردم و فقط سعی میکردم از دستش راحت شم اما همینطور دنبالم میومد تا اینکه جلوی یه سوپر مارکت وایسادم تا بره و رفت
منم برگشتم تا برم خونه که یهو همون پسره دستمو گرفت و منو کشوند تو یه کوچه پس کوچه
من که واقعا ترسیده بودم سرم کلا پایین بود و نگاهش نمیکردم اما اون صورتمو آورد بالا و وقتی دقت کردم دیدم داداشمه
یه لحظه اروم شدم و گفتم چرا اینجوری میکنی ! چرا افتادی دنبالم
کلی سوال ازس پرسیدم و فقط اون گفت میخواستم امتحانت کنم گفتم واسه چی؟ گفت میخواستم مطمن شم که خواهرم دختر پاکیه
منم دیگه چیزی نگفتم و باهم رفتیم خونه"شب حدود ساعت هشت بود که اومد توی اتاقم و گفت بیا شام آمادس منم خواستم برم که دیدم یکی از شورتام افتاده زیر تختم و وقتی رفتم نزدیک تر و شرتم رو نگاه کردم دیدم آبِ کیر روی شرتمه و یهو حالم عوض شد و حسابی کسم خیس شد و دستمو گذاشتم روی کسم و میمالیدم
تو اون لحظه فقط کیر لازم داشتم ولی کسی نبود "همون لحظه یادِ دستای ماهیچه ای داداشم افتادم و به داداشم فکر میکردمو کسمو میمالیدم و حال میکردم ! دوس نداشتم اصلا این حالم تموم شه ولی نمیتونستم ادامه بدم و مجبور شدم برم پایین و شام بخورم
رفتم سر میز شام و شامو خوردیم ! داشتم ظرف هارو جمع میکردم و یهو دیدم داداشم خیره شده به چاک سینه هام و چشماش خمار شده بود و اصلا متوجه نبود که من خواهرشم ! همونطور که من واسم مهم نبود اون برادرمه ! همون لحظه متوجه شدم که هرچی که بین من و داداشم بود دیگه وجود نداره و نمیدونستم خوشحال باشم یا ناراحت
رفتم سمت اشپزخونه تا ظرف هارو بشورم ! ودر حال ظرف شستن بودم که یه لحظه حس کردم شلوارم خیسه و متوجه شدم که چقدر اب روم ریخته و خواستم برم شلوارمو عوض کنم که دیدم داداشم زُل زده به کونم و بدجور رفته تو حس
هرچی داداشم سعی میکرد نگام نکنه موفق نمیشد و منم که از خدا خواسته هی خودمو تکون میدادم تا داداشم حشری تر بشه و مثل اینکه کارمو خوب انجام میدادم و حقیقتش خیلی خوشم میومد اما دیگه ادامه ندادم و از پله ها داشتم میرفتم بالا تا شلوارم عوض کنم که دیدم کیرِ داداشیم شق شده و معلوم بود چقدر کلفته
یکم گذشت و من شلوارمو عوض کردم و اومدم پایین و رفتم سراغه ظرف ها تا ادامشو بشورم زود تموم شه ! حدود 15 دقیقه گذشت تا ظرف هارو بشورم ! وقتی تموم شد رفتم یکم روی مبل نشستم و یهو دستشوییم گرفت و دویدم سمت دستشویی
به دستشویی که رسیدم صدای شلپ شلپ شنیدم تعجب کردم گفتم این دیگه صدای چیه و بیشتر که توجه کردم دیدم داداشمه دارم جق میزنه و با خودش یه چیزایی رو میگه
درست که گوش کردم شنیدم که درباره من حرف میزنه و میگه : اوف ستایش ابجی خوشگلم کیرم تو کست ! کاش جنده بودی و به همه کس میدادی و منم حال میکردم
کاش کستو میتونستم جر بدم
کلی از این حرفا میزد که یادم نیست ولی این حرفاشو که شنیدم خیس کردم و سریع دویدم رفتم توی حموم و اونجا جیش کردم و دستامو شستم و رفتم توی اتاقم
گوشیم برداشتم و چندتا عکس توی اینستاگرام دیدمو یکم توی نت گشتم و گوشی رو گذاشتم کنار ! نیم ساعت گذشته بود که فکر جق زدنه داداشیم اومد تو سرم و انگار بدجور رفته بود توی مخم و نمیتونستم از فکرِ کیرش بیرون بیام و شاید داداشم هم مث من تو کف من باشه و دلش میخواد منو بکنه
حقیقتا خیلی احساس خوشبختی کردم که میتونم کاری کنم داداشم منو بکنه و توی اون لحظه دستمو گذاشتم روی کسم و میمالیدم و با خودم میگفتم وای داداشی کجایی بیا جر بده آبجیه جندت رو . زودباش بیا جر بده کصمو بگا ! جر بده منو داداشی ! کیرتو بکن تو کسم تا جیغ بکشم
داداشی قول میدم جنده شم و به همه کس بدم تو فقط بیا منو بکن
همینجوری دستم رو کسم بود و حشری تر میشدم که در اتاقم به صدا در اومد و داداشم بود! سریع خودمو جمع جور کردم و گفتم جونم داداشی
اومد توی اتاق و گفت جلوی در دستشویی اومدی کاری داشتی؟
وقتی اینو گفت حس کردم یه سطل آب ریختن روم
لکنت گرفته بودم گفتم نه گفت پس چیکار میکردی اونجا گفتم هیچی
گفت صدایی هم شنیدی گفتم نه فهمید دروغ میگم گفت حقیقتو بگو
ترسیدم گفتم اره شنیدم گفت چه صدایی چیزی نگفتم باز پرسید با عصبانیت گفتم صدای جق زدن شنیدم 1 دستشو گذاشت جلوی دهنم تا ساکت شم و یهو پرید روم و بغلم کرد
حس خوبی پیدا کرده بودم و چیزی بهش نگفتم و همینطور بغلم کرده بود که لباشو بوسیدم و لباشو ول نمیکردم و اخرش دستشو گذاشت روی کسم و فهمید کسم خیس شده و حشری شدم ! همین که دستش روی کسم بود سست شده بودمو دلم کیر میخواست
بهم گفت نمیدونی چقدر تو کفتم عشقم ! خوشحال شدم از اینکه اونم مث من توی کفه و دلش سکس با منو میخاد ! باز لب گرفتیم و همو میمالیدم
یه دفعه لبامو ول کرد اومد سراغ کسمو شروع کرد لیس زدن و این کارش منو بیشتر حشری کرد ! همونطور که داشت کسمو لیس میزد سرشو فشار دادم روی کسم و ازش خواستم بیشتر واسم لیس بزنه و اینقدر کسمو لیس زد که ارضا شدم ولی واسم کافی نبود اما نوبت من بود که تلافی کنم
بهش گفتم روی تخت بخوابه و خوابید ! رفتم نشستم جلوش و کیرشو گرفتم توی دستم و لیس میزدم کیرشو و اینو بگم که تجربه سکس داشتم با دوست پسر سابقم که اسمش امیر بود ! واسه همین ساک زدن بلد بودم ! بگذریم داشتم کیرشو لیس میزدم و دیگه داداشیم داشت ارضا میشد ولی لیس زدن رو بیخیال شدم و شروع کردم واسش ساک زدن ! خیلی محکم واسش ساک میزدم و همون لحظه حس کردم دهنم پُر شد
بله آب کیرِ داداشیم اومد و دهنمو پُر کرد ! تا تهش رو خوردم و یه چند ثانیه بعدش یه لب از کیرِ داداشیم گرفتم و ولو شدم روی تخت ! داداشیم که یکم حال اومد بهم گفت ستایش چقدر خوب کیر میخوری . چقدر زود ابمو اوردی تو . بهش گفتم داداشی قبلا زیاد کیر خوردم یاد گرفتم خوب و بهم گفت ای شیطون اخر شب باز میام سراغت ولی اینقدر میخوام جرت بدما ! بهش گفتم وااای جون منتظرم بیای ابجیتو جر بدی . بهم گفت ابجی نه . از حالا تو عشقه منی منم عشقه تو!! گفتم چشم عشقم منتظرم بیای با اون کیر خوشگلت جرم بدی و اونم از شدت خوشحالی اومد یه لب ازم گرفت و رفت پایین
من رو تختم افتادم و روزم رو مرور میکردمو و خیلی خوشحال بودم ! یه نگاه به ساعت انداختم دیدم ساعت 10 شب هست دیگه پس همونطور لخت چشمامو بستم و…

-دوستانی که داستان رو خوندید لطفا فحش ندید!! من شخصا عاشق سکس هستم و خیلی دوس دارم جنده باشم پس لطفا فقط داستان رو بخونید و با داستانم یه جق خوب بزنید!!کیرتون توی کسم
عاشق آب کیرتونم - منتظر ادامه داستان باشید
(ستایش)

نوشته: ستایش