منو حمید و دخترخالم

1392/03/14

من لیلی هستم کاربره اینجا دوتا داستان گذاشته بودم مرسی که نظر داده بودید و فوش هم داده بودید اشکال نداره فوش بدید بهم برنمیخوره کلا ادم با جنبه ای هستم منو رفیقم حمید دوهفته بود که سکس نداشتیم خیلی هم حشری بودیم حمید گفت یه دوست داره که زنشو طلاق داده خونشون خالیه بریم اونجا یه حالی بکنیم منم که خیلی حشری هستم قبول کردم فقط مشکل اینجا بود که رفیقش گفته بود برای که بریم خونشون باید یا یکی براش پیدا کنم برا سکس یا بیاد منو بکنه منم قبول کردم و دختر خالم که مثله خودم حشریه بهش گفتم موضوع رو فقط مشکلش این بود که میترسید پرده کوسشو پاره بشه و عقب هم نمیده چون خیلی دردش میگرفت از ساک زدن هم بدش میمد فقط میخواست یکی کوسشو بلیسه از لز هم بدش میمد خیلی مزخرف بود منو حمید و دوستش هماهنگ کردیم بریم خونشون اما برا دوسته حمید یه مشکلی پیش اومده بود که نیمد و کلید خونشو داد منو حمید و دختر خالم بریم وقتی رفتیم با حمید و دختر خالم رفتیم تو اتاق خواب خونه دوستش فقط یه موکت پهن بود چون از زنش جدا شده بود خونش هیچی نداشت رخته خواب رو پهن کردیم و با حمید خوابیدم و دوربین هم اورده بودم دادم به دخترخالم گفتم که از سکسمون عکس بگیره شب که دباره حشری میشم نگاه کنم و خود ارضایی کنم حمید داشت منو لخت میکرد اما از اون اول که با دختر خالم اومدم چشم ازش برنمیداشت تا میمد لب بگیره یدفه میرفت طرف دخترخالم تا از اونم لب بگیره منم خیلی عصبانی بودم از دستش بیخیالش شدمو شروع کردم لب ازش گرفتمو لخت شدیم سره ممه هامو نوک نداره انقدر مک زد یکمی نوکه سینه هام اومد بیرون خیلی حال میداد اما همش اعصابم خورد بود که چرا دخترخالمو اوردم دنبال خودم حمید عاشق لیسیدن کوسه همینطور که سینه هامو مک میزد انگشتشم تو کوسم بود جلو عقب میکرد و چوچولمو میمالید اما چون دخترخالم اونجا بود خیلی بد بود هم خجالت میکشیدیم و هم عجله داشتیم تا زود تموم بشه بریم حمید اومد پایین تر من باسنم و کوسم خیلی تپله یعنی وقتی شلوار میپوشم خطه کوسم تو شلوارم مشخصه حمید با دوتا دستش کوسمو باز کرد لبه های کوسمو مک زد بعد چوچولمو گذاشت دهنش یدفه یه اه بلند کشیدم خیلی حال میداد همینطور چوچولمو مک میزد احساس میکردم همینطور پشته سره هم ثانیه ای دارم ارضا میشم همینطور که مک میزد دوتا انگشتش تو کوسم بود و داشت تند تند توش میزد یدفه کشید بیرون و برعکس خوابید رو بدنم 69 شدیم منم شروع کردم ساک بزنم کوسمو از بسکه محکم لیس زده قرمز شده بود دمش گرم خیلی حال میداد سره کیره حمیدو گذاشتم دهنمو مک میزدم صدایه اوم اوم تو اتاق پیچیده بود منم نامردی نکردمو کیرشو تا اخر تو دهنم کردم حالت تهوع میگرفتم بعد شروع کردم بیضه هاشو لیس بزنم خودم خوشم میمد چون خیلی حشری شده بودم اونم صدا اوم اومش بیشتر شده بود کیرشو از دهنم در اوردمو گفتم حمید اماده شو کیرتو بنداز تو کوسم اونم اومد کیرشو گذاشت دم سوراخ کوسم پاهامو داد بالا و محکم گذاشت تو کوسم دختر خالم هم داشت عکس میگرفت هم حال میکرد کیره حمید هم خیلی بزرگ نبود اما حال میداد چون خیلی چوچولمو خورده بود همینطور محکم تلمبه میزد اسپری زده بود تا ابش دیر بیاد میدونه من خیلی حشریم تا من حال کنم تند تند محکم میزد تا ته عرق از سرش میریخت گفتم حمید جون بخواب خودم بالا پایین میشم تو خسته شدی اون خوابید و من اومدم بالا و با کوسم نشستم رو کیرش تند تند بالا پایین میشدم اوووووم خیلی حال میداد احساس میکردم کیر داره میخوره تو جیگرم بعد منم خسته شدم چون باسنم بزرگه چاغ نیستم اما کونم چاغه برا همینم دیگه نتونستم تحمل کنم برگشتم خوابیدم برعکس شدم و زانو هامو رو زمین گزاشتم و باسنمو دادم بالا حمید هم کم نذاشت انقدر تند تند میزد کیرش میمالید به دیواره کوسم خیلی حال میداد که یدفه صدا اوم اومش بیشتر شد و ابشو ریخت تو کوسم همیشه وقتی میکنتم ابشو میریزه تو کوسم دوتایی بیحال شدیم و دراز کشیدیم ویکمی جون گرفتیم منم پاشدم رفتم لباس هامو بپوشم و برم دسشویی و بیام وقتی اومدم یواشکی پشته در ایستادم دیدیم بله دخترخالم داره به حمید لب میده هیچی بهشون نگفتم حمید داشت سینه هاشو میخورد که اومدم تو اتاق حمید گفت لیلی جونم اجازه میدی یه حالی بدم به دخترخالت گفتم باشه داشتند بهم ور میرفتند که یدفه دادکشیدم و باکیفم زدم تو سرشون و باحمید قهر کردمو رفتم برم بیرون که دیدم لباساشونو پوشیدنو اومدن بیرون باحمید دوهفته قهر بودم چون همش به من میگفت با کسی دیگه سکس نکن و خودش داشت جلو چشما خودم با دختر خالم میلاسید مرسی که داستانمو خوندید بازم براتون خاطره هامو مینویسم ایندفه اگه میخوایین فوش بدید فوش جدید بدید هههه بدم نمیاد اینم بگم منو حمید صیغه هستیم برا همینم خیلی باهاش خاطره دارم یه بارم داستان لزمو براتون مینویسم بووووووووس

نوشته: لیلی00


👍 0
👎 2
159291 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

384182
2013-06-05 00:07:43 +0430 +0430
NA

سلام زیبا بود.شاهین استاد ماساژم.

0 ❤️

384183
2013-06-05 02:34:22 +0430 +0430
NA

کاش من جای اون حمید بودم ، هم تو رو میکردم هم دختر خاله تو

0 ❤️

384184
2013-06-05 04:33:32 +0430 +0430
NA

س.بد نبود.ولي دركل تخمي بود

0 ❤️

384186
2013-06-05 05:33:06 +0430 +0430
NA

فقط واسه این عضو شدم که بگم کیر گاو اسراییلی تو کون کسایی که واسه اول دوم شدن کون میدن

0 ❤️

384187
2013-06-05 07:00:22 +0430 +0430
NA

داستانت بد نبود

0 ❤️

384188
2013-06-05 07:54:07 +0430 +0430
NA

بد نبود ولی راست هم نبود

همینطوری میری میدیشو میای

پیش ما چرا از اینا پیدا نمیشه :D

0 ❤️

384190
2013-06-05 10:45:45 +0430 +0430
NA

کیر خر تو مغزه جنده ات لاشی بو گندو

0 ❤️

384191
2013-06-05 10:51:13 +0430 +0430
NA

اه, اه , اه… دیگه شورشو در آوردی تو “نارو” ! انگاری عشق حاشیه سازی و از این جور مسخره بازی های اعصاب خورد کن داری تو؟ به جون خودم اگه دوباره بخوای جنگولک بازی در بیاری خودم پودرت می کنم جوری که چند روز بخوای طرف اینترنت بری حالت بد بشه؟! بسّه دیگه! حالا یک اختلافی بوده اصلن حق با تو! خوبه ؟راضی شدی؟ من به جای P ازت عذر می خوام فقط یساط رو جمع کن ! مردم اومدند اینجا تفریح کنند تو هم عین یک روانپریش اونم از نوع خطرناک همش دنبال شرّ می گردی؟! بسّش کن لطفن!

0 ❤️

384192
2013-06-05 16:20:34 +0430 +0430
NA

تو یه جنده ای.همینو بس
کیرم به کست

0 ❤️

384194
2013-06-05 16:51:36 +0430 +0430
NA

خداییش خیلی پر رویی ، کیرم تو مغزت با این داستان کیریت که واقعیم هست !!! کس کَش !

0 ❤️

384195
2013-06-05 17:34:27 +0430 +0430

پروازه تو هنوز دست برنداشتی؟این همه خاطرخواه پیداکردی دیگه بس کن

0 ❤️

384196
2013-06-05 23:41:24 +0430 +0430
NA

تخیلیبود ودیگر هیچ…

0 ❤️

384197
2013-06-06 01:17:57 +0430 +0430

آخه کله کیری پسر مگه مجبوری مارو وادار کنی که بیام کیرمون رو گوهی کنیم…تو تا حالا از یک کیلومتری یه کوس رد شدی؟…نشدی دیگه…جاکش اگه رد شده بودی انقدر استفراغ نمیکردی که حال میداد…خیلی حال میداد…کون توام پاره بشه به کننده و بخیه زننده هم خیلی حال میده…مگه مشدی هستی که مرتب میگی خیلی حال میداد…جون عمه ات دیگه ننویس…اشغال عوضی فیلم سوپر تهیه میکردی ؟حتما توام نقش کیر گردان رو بازی میکردی…امروز دهنمون کف کرد انقدر که فحش دادیم…

0 ❤️

384199
2013-06-06 01:36:33 +0430 +0430
NA

خب مریضی با خودت سرخر میبری،بی جنبه!

0 ❤️

384201
2013-06-06 06:35:55 +0430 +0430
NA

ایکاش من جا حمید بودم چه حالی کرده بیناموس

0 ❤️

384202
2013-06-06 07:27:25 +0430 +0430
NA

لیلی جون بیا بکنیمت تا تو هم به حمید نامردی کرده باشی

0 ❤️

384203
2013-06-06 08:01:27 +0430 +0430

چاغه…!!!

0 ❤️

384205
2013-06-06 15:28:09 +0430 +0430
NA

سلام. بیایید به خاطر آینده خودتان این گناه را به کنار بگذارید . خدا همواره دوست دارد که شماها توبه کنید و باز او را عبادت کنید. بیایید باز به خدا اعتماد کنیم . اوست که به ما همه چیز می بخشد. فقط بیایید دیگر استمنا را به کنار بگذارید تا ببینید که زندگی چه لذت هایی واقعی دارد. استمنا لذت نیست ، استمنا درد است.

0 ❤️

384206
2013-06-06 17:18:13 +0430 +0430
NA

عجب میگم چکاره هستی؟؟
خواجه حافظ اینقدر خاطره نداشت که تو داری :D :D :D :D :D

0 ❤️

384207
2013-06-07 08:43:53 +0430 +0430
NA

به نظر من نویسنده داستان پسر ه"چون از طرز شرح دادن کاملا اینو میفهمم و کلمه هایی که به کار میبره عزیزم شاید بتونی سره پسرها رو کلاه بزاری البته شاید ولی خب سر ما رو نه…داستانتم از نظر من اثلا خوب نبود

0 ❤️

384208
2013-06-07 15:04:07 +0430 +0430
NA

از اول تا آخرم که اوم اومش اتاقو پرکرده بود!!!:-D :-D :-D :-D

0 ❤️

384209
2013-10-27 12:29:17 +0330 +0330

khoob bood dige ye khatereye khoob bood
dastet dard nakone madar

0 ❤️

618941
2017-06-11 18:03:34 +0430 +0430

Fuck???

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها