منو روشنک و سکس طویل

1393/04/23

سلام به بروبچ خوب شهوانی من آق کریسم یکی از اعضای همین سایت.قبل ازگفتن داستانم که مال چند مدت پیشه خواستم از ادمین خواهش کنم قبل از اینکه داستانی رو توسایت بزاره قبلش اونوبخونه آخه آمارداستانای کس شعری تواین سایت زیادشده،
بگذریم من کیوانم 18 سالمه چندمدتیه که چسبیدم به درسا و یجورایی کون کتابارو پاره کردم وخیلی کم ازخونه بیرون میشم آخه کنکور دارم .چندمدت پیش که توخونه داشتم ماهواره میدیدم دوستم ایمان بهم زنگ زدو گفت که تو پارک محله دعوا کرده منم سریع لباساموعوض کردمورفتم توپارک.اونجا که رسیدم فهمیدم که یه کیر اساسی خوردم همونجابابچه هانشستیم که یهو دیدم یه دختر خیلی خوشکل اینهو اسب بایه پسرکوچولو اومد توپارک ازبچه ها آمارشوگرفتمو فهمیدم که تازه اومدن تومحل وخونشونم نزدیکای خونه ی مابود،اینقدخوشکل بود بااون لبای گوشتیش که همه ی بچه هاتوکفش بودن ومیخواستن بهش شماره بدن که پانمیداد.چندروزی گذشت ومنم خیلی تونخش بودم تا اینکه تو خیابون دیدمش،رفتم دنبالش تاشایدبتونم بهش شماره بدم آخه بابچه ها شرط بندی کردیم که هرکی بتونه مخش کنه بقیه بایدتا یک ماه شارژ گوشیشو تامین کنن! همینجوردنبالش بودم وبدجور سیریشش شده بودم که رفت تو یه سوپرمارکت منم به بهانه ی شارژ رفتم داخل وباهزاربدبختی شمارموانداختم توکیفش که یه چپ چپ نگاهم کرد منم رفتم بیرون.یه هفته از این ماجراگذشت ومنم کلابیخیالش شده بودم که یه شب اس داد بهم .بیچاره بدجورحالش گرفته بود ومیگفت که دوستات هرجامنومیبینن دنبالم میافتن واذیتم میکنن ،ازم خواست که یه کاری کنم که بچه هااذییتش نکنن منم گفتم به یه شرط که باهام دوست بشی اولش قبول نمیکرد ولی در آخرراضی شد.منم به بچه هاگفتم که یه یکی ازفامیلامون درآمده وباباش بهم گفته که داره آمارتونو درمیاره که ازتون شکایت کنه،دیگه هرطور بود دیگه بیخیالش شدن.بعددوهفته دیگه باهم راحت شده بودیم طوریکه شبا ازپشت تلفن باهم سکس میکردیم وخیلیم همدیگرودوس داشتیم،دختر خیلی احساساتی بود منم دیگه جوگیرمیشدم ومیرفتم توفاز عشقی!دنبال فرصت بودم که خونمون خالی بشه اما نمیشد تااینکه مادربزرگم تو مشهد حالش خیلی وخیم بود آخه خدابیامرز مرض قند داشت که فوت کرد.همگی رفتن بجز منو داش کوچیکم که مدرسه میرفتیم این بهترین فرصت بود که بزنمش زمین ! بهش زنگ زدمو جریانوگفتم که گفت میتونه سه روز دیگه ازمدرسه جیم بزنه وبیاد پیشم،این سه روز واسم مثل یه سال شد تا روز موعود فرارسید!داداشم که مدرسه بود منم شب قبلش رفتم حموم و بدنو برق انداختم.ساعت 6 صبح بود که زنگ زد گفت داره میاد منم دروبازکردمو پشت در منتظرش شدم تابیاد.اونم سریع اومدتو تاکسی نبینتش.تا اومد بغلش کردموشروع کردم به خوردن لباش بوی عطرش داشت دیوونم میکرد.رفتیم نشستیم روکاناپه و واسش یه شربت آوردمو گفتم اینوبخور برو واسم صبحونه رو حاظرکن.بعدخوردن صبحونه همش باهاش شوخی میکردم که یدفعه زدتوگوشمو در رفت منم دنبالش افتادمو انداختمش روزمین وسینه هاشو محکم فشار دادم که دردش اومد،یهونگاهمون بهم گره خوردو لبامون بهم قفل شد منم روش بودمو همزمان داشتم سینه هاشو میمالیدم که حشرش زد بالا وشروع کردبه بازکردن دگمه های پیرهنم منم مانتوشوازتنش درآوردم که دیدم یه تاپ وسوتین مشکی بسته که بابدنش تضاد قشنگی ایجادکرده بود.منم شروع کردم به خوردن گردنش ولباش ومالوندن سینه هاش کیرمم همزمان ازروشلوار به کسش فشارمیدادم که دیدم صداش دراومدمو کمرمو ازپشت به خودش فشار میداد وپاهاشو دورکمرم حلقه کرده بود.داشت ازشهوت میمرد که دیدم منوازخودش جداکردو تاپشوازتنش درآورد منم باهاش همکاری کردمو شلوارشوباشلوارخودم درآوردم که کیرمو ازروشرت تودستش گرفتو گفت چقد باحاله!منم گفتم تازه باحال ترم میشه عشقم.سوتینشودرآوردمو خوابوندمش روزمین وایی چه سینه هایی داشت اندازه ی لیمو بانوک صورتی بدنشم که سفیدسفید.دیگه طاقتم نیومدو شروع کردم به خوردن سینه هاشوکم کم پایبن اومدمو رسیدم به شرتش که اونم سیاه بود.روناشم سفیدوگوشتی بود بدن حتی یه تارمو آخه همشو زده بود تامیخواستم شرتشوبکشم پایین دستشوگذاشت روشو گفت:کیوانم؟ گفتم جانم گفت من میترسمونمیخوام دختریمو ازدست بدم منم صورتمو به صورتش نزدیک کردمو همونطورکه توچشماش نگاه میکردم گفتم عزیزم نترس اذیتت نمیکنم که یهو بغلم کردو منوبه خودش فشارداد که دیدم از شدت عشق اشک توچشاش جمع شده.منم اشکاشوپاک کردم که گفت پس من مال توام هرکاری میکنی بکن فقط پردمونزن منم گفتم چشمو شرتشوکشیدم پایین.به شرفم قسم که درتمام طول عمرم یه همچین کس سفیدو خوشکلی ندیده بودم .کسش پف کرده بود و وسطش صورتی بود بدجورخودشو خیس کرده بود اما کسش همون بوی عطری که زده بود رومیداد دیگه داشتم بیهوش میشدم انگاری توبهشت بودمو یه حوری جلوم بود.منم شروع کردم به خوردن کسش باولع وفشارتمام میلیسیدم اونم اه واوه میکردوبادست سرموبه کسش فشار میدادومیگفت جوووووووون بخورش کیوان خیلی میخوامت که بعدچند دقیقه دیدم پاهاشو ازهم کاملا باز کردو یهو ولوشد فهمیدم ارضا شد.بادستمال تمیزش کردموگفتم چطوربود؟یه چشمک بهم زدو گفت الهی فدات بشم من! بلندشدو دستموگرفت و منوبرد تواتاقموهلم دادروتخت وگفت حالانوبت منه!لبه تخت نشستم اونم جلوم زانوزدو شروع کرد به خوردن کیرم،خوب بلدنبود اماوقتی تخمامو تودهنش میکردخیلی حال میکردم.یه چنددقیقه ای برام ساک زد که فهمیدم خسته شده پرسید چراآبت نمیاد؟منم راستشوگفتم،قرص مار کبری خورده بودم بچه زاهدان باشید میدونید چیه وچقدر خفنه!هیچی دیگه بلندش کردمو گفتم به حالت داگ استایل شو کرموبرداشتمو به سوراخ کونش وکیرم مالیدم،اول میخواستم انگشت بکنم توش تاجا بازکنه که گفت تو این سه روز خودشو تودستشویی وحموم انگشت میکرده چون دوستاش بهش گفته بودن که کون دادن درد داره!منم گفتم رفتی مدرسه ازطرف من ازدوستات تشکرکن وهرکدومشونو نفری چندبار انگل بده که کار مارو آسون تر کردن،کلی خندیدیم!کیرموگذاشتم درکونشو یه فشار محکم دادم که دیدم جیغش رفت هوا!کیرم تادسته توش بود!شروع کردم به مالوندن کسش تادردش کمتربشه وبعدچنددقه شروع کردم به تلنبه زدن!..
این داستان ادامه دارد!
.
.شوخی کردم بابا پیام بازرگانی بود!
هیچی دیگه ازمن عقب جلوکردنو مالوندن کسش از ا,نم آهو هوه کردن!تو چهل دقیقه چندتا پوزیشن عوض کردم اما آبم نیامد!دیگه داشت کونم پاره میشد اونم دوبار دیگه ارضاشده بود.خیس عرق شده بودیم اما آب من نمیومد!کشیدم بیرون و عینهو این فیلمای پورن گذاشتم لای سینه هاش سینه هاشو عقب جلومیکردم؛بگذریم آخرش با دست واسم جق زدتاآبم اومد،منم اینقد تو دلم یاروقرص فروشه رو تودلم فحش دادم که فک کنم دیگه خواهرومادری براش نمونده!کسکش بهم گفت آبت تو یک ساعت میاد اما تایمش یک ساعتو چهل دقیقه رو من اثرکرد.رفتیم حموم بعدشم یه قلیون کشیدیم که بیچاره از خستگی توبغلم خوابش برد!
the end!
ببخشید که طولانی بود.لطفانظراتتونوبگید امافحش ندید.اگرم خوب بود یه داستان طنز هم دارم که براتون مینویسم.درضمن من تجربم خیلی بالاست درضمینه ی سکس آخه از 14 سالگی داستانای سکسی سایت آویزونو خوندم والآن یه پا استادم!
قربون همه ی بچه های شهوانی.
آق کریس!


👍 0
👎 0
30057 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

427017
2014-07-14 19:19:39 +0430 +0430
NA

پاراگرافه اول که زر زدی و بس :|
“خیلی کم ازخونه بیرون میشم”>>>تو از خونه بیرون نمیری !! بیرون میشی؟ :|
تو کلا مخت گوزیده :|
د آخه ریقو یارو به هیشکی پا نمیداده ،تو خودتو جرر دادی براش تا شمارتو بگیره>>>بعد 1-2 هفته بعد رابطتون پشت تلفن باهات سکس میکرده؟ :| کس نگو بابا :|
جقی متوهم :|

0 ❤️

427018
2014-07-15 03:28:09 +0430 +0430

یا دختره جنده بوده یا تو جلقی هستی ک احتمالا گزینه 2 درسته!

0 ❤️

427019
2014-07-15 06:51:05 +0430 +0430
NA

ساعت 6 صبح کدوم مدرسه باز هست که بردار حرامزاده رفته مدرسه و تنها بودی بعدش هم حتما دختره مدرسه.شبانه درس میخونده ساعت 6 صبح کلاسش تموم شده اومده پیشت. توی دروغ پردازی ماهر نیستی

0 ❤️

427020
2014-07-15 07:40:11 +0430 +0430
NA

کیرم تو کس اول تا اخرت دروغگوی ابنه

0 ❤️

427022
2014-07-18 04:53:49 +0430 +0430
NA

ی دختر از مازندران بهم پی ام بده

0 ❤️

427023
2014-07-21 08:02:02 +0430 +0430
NA

koni obi

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها