منو زيد رفيقم

1392/05/11

گوشيم زنگ خورد،يه شماره غريبه بود،گوشيو برداشتم خيلي عادي جواب دادم بله؟
يه صداي خيلي ظريف پشت خط جواب داد سلام امير حالت خوبه؟ تشكر كردم گفتم شما؟ گفت منم بهناز!
خيلي تعجب كردم گفتم جانم امريداشتي؟ گفت نه فقط زنگ زدم صداتو بشنوم،دلم واست تنگ شده بود،از اون روز كه با ميثم اومدي تا حالا مدام فكرت تو سرمه،يه لحظه ام نتونستم بهت فكر نكنم
يه ذره باهاش حرف زدم آخرش گفتم خواهشا ديگه بهم نه زنگ بزن نه اس بده،اگه ميثم بفهمه من باهات حرف زدم شايدناراحت شه،خداحافظي كرديمو قطع كردم
ديدم هر روز بهم زنگ ميزنه و اس ميده كه من دوست دارمو عاشقتمو نميخوام از دستت بدمو از اين حرفا،انصافا منم خيلي به خودم ميرسم به نظر خودم همه چيم ميزونه،طاقت نياوردم زنگ زدمبه ميثم
گوشيو برداشت گفت سلام امير جون،جونه دلم؟كاري داشتي؟ گفتم آره داداش كجايي ميخوام ببينمت باهات حرف بزنم،گفت در مورد چيه؟ گفتم در مورد بهنازه
خيلي تعجب كرد گفت باشه بيا من خونه ام دارم قليون ميكشم،بيا اينجا
رفتم ديدم تو حياط يه چيزي پهن كرده چايي ام براهه نشسته روش داره قليون ميكشه،سلام عليك كرديم نشستم كنارش،گفت خوب؟ در مورد زيد ما ميخواستي صحبت كني؟جونم داداش ميشنوم؟
گفتم ميثم يادته اونروز منو تو خيابون ديدي گفتي وسيله ندارم بيا منو تا كرج برسون زيدمو ببينم؟ گفت آره خوب گفتم داداشالان زيدت داره مخه منو ميزنه! چند روزه بيخيال من نميشه فوششم ميدم بازم ميگه دوست دارمو عاشقتم،نخواستم بهت نامردي كنم اومدم قبل از اينكه كاري كنم بهت بگم هركاري تو ميگي همون كارو كنيم.
گفت امير بهناز بهم گفته پسر خوبيه شمارشو بده با يكي از دوستام دوستش كنم تا از اين به بعد 4تايي باهم بريم بيرون منم شمارتو دادم بهش،نميدونستم ميخواد بهم خيانت كنه!
گفتم خوب داداش حالا ميگي من چيكار كنم؟ گفت تو قبول ميكني باهاش رفاقت ميكني! گفتم چي ميگي؟ حالت خوبه؟توميميري براش! گفت نه، ديگه نه،دختري كه بخواد خيانت كنه بايد يه جورديگه جوابشو داد.
گفتم باشه،يكم باهاش نشستم قليون كشيدم حرف زديم زدم بيرون، تو راهه خونه بودم به بهناز زنگ زدم گفتم منم دوست دارم پيشنهاد دوستيتو قبول ميكنم فقط يه شرط داره،داشت بال در مي آورد با خوشحالي گفت نگفته قبوله تو فقط باشو از اين حرفا…گفتم نميذاري شرطموبگم؟ گفت چرا بگو بگو
گفتم من ميتونم باهات رفاقت كنماما فك نكنم تو بتوني،گفت چرتو پرت نگو من دوست دارم عمرا ولت كنم گفتم آخه ميدوني من يكم پسر سكسي ام تو دخترخوبي هستي شايد منو اينطوري نخواي،اينو كه گفتم يكم ذوقو شوقش زده شد حرف زدنشم شلتر شد،انگار تا حالا كلمه سكسو نشنيده بود
آروم گفت سعي ميكنم باهاش كنار بيامو قطع كرد
راستش از گفتنم پشيمون شدم كه اين حرفارو اينقد زود بهش گفتم اما ديگه گفته بودم ديگه،لحظه شماري ميكردم منتظر زنگش بودم
شب رفتم خونه داشتم ديونه ميشدم كه چرا اس نميده آخه هر 10 دقيقه يه بار يه اس ميداد انصافا خيلي خوشگل بود،قدش زياد بلند نبود اما استيل خوش فرمي داشت،يه بار بيشتر نديده بودمش اما همون يه بار واسه دوس داشتنش بست بود،از همون اولشم دوسش داشتم اما بخاطر ميثم بيخيالش شده بودم،گفتم شايد بيخيالم شده و از اين حرفا ديگه داشت كم كم خوابم ميومد كه اس اومد،ديدم بله خودشه،نوشته بود امير جونم ميخوام ببينمت باهات حرف بزنم،گفتم باشه كجا؟ گفت فرداساعت 3 پارك نزديك خونمون،گفتم باشه،يكم اس بازي كرديمو خداحافظي كرديم
فرداش 3 جلو پارك تو ماشينم نشسته بودم بهش زنگ زدم اونم تو پارك بود زودتر از من اومده بود،جاي دقيقشو پرسيدم پياده شدم رفتم تو پارك،اونروز سنگ تموم گذاشته بودم،يه تيپي زده بودم كل پارك نگام ميكردن،از دور منو ديد بدو بدو اومد سمتم تا رسيد بهم محكم بغلم كرد انگار كه ميخواستن منوازش بگيرن نميذاشت!
گفت لعنت به من كه انقد دوست دارم دستمو گرفت گفت بيا اينجا بشينيم،خودش ميگفت تو 1سالو نيمي كه با ميثم بود فقط به هم دست ميدادن بعدنا از ميثم پرسيدم ديدم آره راست ميگفته
نشستيمو شروع كرد به حرف زدن كه من خيلي دوست دارمو تا حالا يه پسرم اينقد دوس نداشتمو با يه نگا عاشق شدمو از اين حرفا منم دستم تو دستش بودو فقط منتظر جوابه شرطم بودم،حرفاشو زد ديدم از شرطم چيزي نگفت گفتم شرطمقبوله ديگه؟! با لبخند گفت امروز اومديم در مورد همين صحبت كنيم ديگه! من كه ميدونستم يعني آره خودمو بهش نزديكتر كردمو دستمو انداختم پشتش گفتم تو فقط با من باش بهم حال بده قول ميدم ميشم مال خودت،داشت از خوشحالي ميمرد كه بغلش كردم،يه دستمو گذاشتم رو رونش اونم دستشو گذاشت رو دستم يكم كه ماليدم دستمو بردم لاي پاش،هيچ حرفي بينمون ردو بدل نميشد،چنان داغ بود كه كيرمو داشت كم كم سيخ ميكرد،گفتم يكم پاتو باز كن،بازكرد يكم كه كسشو ماليدم اونكه تو ابرا سير ميكرد ديدم دورو بريامون همه مارو زير نظر دارن،هم من هم بهناز تيپ زده بوديم تابلو بوديم،اونكه از من بدتر خيلي به خودش رسيده بود مانتو تنگو آرايشو پاشنه بلندو…اوووووووه الان كه دارم مينويسم سيخ كردم
گفتم پاشو،پاشو بريم گفت كجا؟ گفتم هرجا! اينجا خيلي ضايست دستشو گرفتمو بردم سوار ماشين كردم روشن كردن راه افتاديم،دستمو ول نميكرد همش ذكرش شده بود دوست دارمو عاشقتم.رفتيم تا يه كوچه خلوت رسيديم،دستمو بردم پشت سرشو كشيدمش جلو،صورتش تو 10 سانتيم بود،نفساي داغش به صورتم ميخورد،كم كم رفتم جلوتر چشاشو بست،لبامو گذاشتم رو لبشو خوردم،خوشمزه بود لباش ميچسپيد،اون خيلي بلد نبود ولي لذت ميبرد،فقط ميبوسيدمش در گوشم گفت تو فقط مال بهناز باش هركاري بگي واست ميكنم،گفتم از ميثم چه خبر؟ گفت باهاش تموم كردم
بردمش سر كوچشون پيادش كردمو رفتم خونه،اونروز گذشت،روزه خوبي بود خيلي خوشگل بود به من خوش گذشته بود،همينطور روزا ميگذشتو منم چون سركار ميرفتم هر روز نميتونستم ببينمش
1 هفته گذشت…
ديگه نميتونستم تحمل كنم،شببهش زنگ زدمو گفتم فردا مهمون مني؟ خيلي خوشحال شد گفت كجا؟ گفتم خونمون! يكم ترسو تو صداش ميشد فهميد اما گفت باشه،گفتم ساعت چند ميتوني بيايي؟ گفت 11 صبح كلاس دارم ميپيچونم ميام،بهناز دانشجوي سال اول بود ،منم دانشجوي ترم 6 عمران ام
هماهنگ شديمو 10:30 رفتم دنبال بهناز،سر كوچشون سوارش كردمو يه نيگا كردم ديدم كسي نيست يه بوس از لبش گرفتم،راه افتاديم به سمت خونه ما،خونه ماهم خالي بود،مامان بابا سركار منم كه تك بچه شرايط جور بود،تو راه همش قربون صدقه هم ميرفتيم تا اينكه 20 دقيقه بعد جلو خونمون بوديم،درو وا كردم رفتيم تو خونه،خدايي خونه قشنگي داريم،تو شهرياره حياطشم بزرگبا 10.15تا درخت ميوه،اومد تو حياط خيلي خوشش اومده بود آخه اونا تو آپارتمان زندگي ميكنن،از همون دم در بغلش كرده بودم رفتيم تو خونه،خودم مانتو شالشودر آوردم گفتم راحت باش ،بيچاره خجالت ميكشيد ولي حرفي نميزد،گفتم چيزي ميخوري؟ گفت نه
از پشت بغلس كردم بردمش سمت مبل،نشوندمش رو مبل لبو لب بازي كرديم،دستم روسينه هاش بود فقط ميمالوندمشون 75 بودن،خيلي خوش فرم،تيشرتشو در آوردم يه سوتين صورتي تنش بود گردنشو بوسيدمو دستمو بردم پشتش سوتينشو باز كردم از روشونه هاش در آوردم،واي ي ي ي… خدايي اعتراف كنم تا اون موقع همچين سينه هايي تو فيلم سكسي ام نديده بودم،شروع كردم به خوردن محكم ميخوردم بهنازم نه كاري ميكرد نه حرفي ميزد فقط از لذت زياد چشاشو بسته بودو لباشو گاز ميگرفت،بعد از چند دقيقه ديدم دستش رو كيرمه داشت كيرمو ميماليد از زير شلوار قلمبه شده بود كيرم،بلندش كردم دكمه شلوارشو باز كردم ،مونش انقد بزرگ بود به زور شلوارشو كشيدم پايين،روناي تپل وسفيييد،يه دست كشيدم به روناشو شلوارشو از پاش در آوردم
يكم ماليدمش بعد شرتشو يواشيواش كشيدم پايين،واي ي ي ي… چي ميديدم يه بدن حرفه اي كه الكسيس تگزاس بايد ميومد جلوش لنگ مي نداخت،باورم نميشد همچين جيگري روبه رومه،فقط داشتم نگاش ميكردم يه دفعه سكوتو شكستو گفت حال كردي نه؟ گفتم آره والا خيليكسي! دوتايي زديم زيره خنده ،انگاري اونم ديگه خجالتو گذاشته بود كنار گفت حالا نوبت منه ، گفتم آره ديگه بدو مردم از درد
زانو زد جلوم دكمه شلوارمو باز كرد كمكش كردم شلوارمو در آورد شرتم كه ناموسن داشت جرميخورد شرتمم در آورد تيشرتمم خوذم در آوردم يكم دستشو با دهنش خيس كرد كشيد رو كيرم ماليد،گفتم نميخوري گفت نه بدم مياد،يكم اسرار كردم ديدم نه نميخوره گفتم باشه يكم واسم ماليد سيخه سيخ كه شد برشگردوندم با زانو رفت رو مبل دستاشم گذاشت رو پشتي هاي مبل كونشم سمت من گفتم اوپني ديگه گفت نه بابا من هصننميدونم چجوري سكس ميكنن! گفتم الان خودم يادت ميدم قربونت برم
كونشو قنبل كردمو يكم تف زدم به كونش كير سيخمو گذاشتم در كونش دل تو دلش نبود همش منتظر حركت بعدي من بود،يكم فشار دادم چنان جيغ بنفشي كشيد ديدم نه بابا راست ميگه تنگه تنگه هسته خرما توش نميره تا حالا دست نخورده،ترسيده بود گفتم ببخشيد انگشتمو كردم تو كونش يكم جا وا كنه،يكم تو كونش عقب جلو كردم انگشتمو در آوردم،اندفه با 2تا انگشت رفتمتو كونش حالا قشنگ جا وا مرده بود ديگه مثل اول تنگه تنگ نبود،گفتم بهناز يادته كفتي هر كاري واسم ميكني؟گفت آره خوب الان مشخص نيست؟! گفتم چرا ولي 10 ثانيه ام تحمل كن
چيزي نگفت دوباره كونشو قنبل كردمو كيرمو گذاشت دم سوراخش بازم تو نميرفت با يكم فشار تا نصفه توش جا كردم،هي خودشو ميكشيد جلو كه به زور نگهش ميداشتم يواش يواش عقب جلو كردم ديدم صداي آخو اوخش زياده،گفت خيليدرد داره داره پاره ميشه اما من توجه نميكردم همش ميگفتم عادت ميكني،كونشو سفت كرده بود،گفتم شل كن كمتر درد ميگيره،به حرفم گوش داد بعد چند دقيقه معلوم بود دردش كمتر شده و آخو اوخش از سر لذته،منم كيرم 18 سانته ولي كلفته جوري كه وقتي ميگيرمش تو دستم فاصله انگشتام به هم زياده به هم نميرسه و كلا آبم دير مياد،حركتام سريعتر شده بودمحكم تا ته ميكردم تو كونش،كشيدم بيرون برشگردوندم رو به خودم به پشت خوابوندمش رو مبل پاهاشو دادم بالا،واي چه كس تپل و خوشگلي دلشت،خوردني بود ولي من از كس ليسي بدم مياد،خيسه خيس بود،دستمو كشيدم روشو خيسيشو ماليدم به كونش،كيرمو گذاشتم در كونشو با يه فشار يواش رفت تو دوباره شروع مردم تلمبه زدن محكمو سريع آخو اوخي ميكرد كه نگوو نپرس ديگه داشت آبم ميومد بهش گفتم داره مياد گفت چي؟ گفتم آبم ديگه چيكارش كنم؟گفت نميدونم كيرمو كشيدم بيرونو پاشيدم رو شكمش كه تا صورتشم رفت،نميدونست چيكار كنه ولي معلوم بود خيلي بهش خوش گذشته،وايستادم يه دفعه با صداي بلند صدا كردم ميثم؟ تعجب كرد دوباره گفتم ميثم؟بيا زيدتو تحويل بگير!!!
كه يه دفعه ميثم لخته مادرزاد با يه كير شقو چشاي قرمز از اتاق اومد بيرون!!!
بععععععععععله…!
تمام مدت منو ميثم با هم هماهنگ بوديم،اينم نقشه ميثم بود كه باهاش اين كارو بكنيم…!دختره بيچاره داشت سكته ميكرد،ميثم گفت خيلي نامردي بهناز،بهناز اومد حرف بزنه كه ميثم حرفشو قطع كرد گفت خفه شو يه كلمه حرف بزني دندوناتو ميريزم تو حلقت،حيف همچين كسي كه باهاش اينطوري حرف ميزد،من لباسانو برداشتمو پشت كردم بهشون رفتم تو حموم تا تنها باشن،تو حموم صداي جيغو داداشو ميشنيدم معلوم بود داره جر ميخوره دوباره تو حموم سيخ كرده بودم اومدم بيرون ديدم داره هنوز ميكنه،رفتم تو اتاقم لباسامو پوشيدمو سرو وضعمودرست كردم ديدم ميثم صدام كرد،اومدم بيرون ديدم بهناز انقد گريه كرده چشاش شده كاسه خون، دلم سوخت واسش ،گفت من كارم باهاش تموم شده سويچ ماشينو دادم بهش گفتم ببر تا يه جايي برسونش بره خونشون تا من اينجه هارو مرتب كنم گفت باشه،لباساشونو پوشيدنو رفتن…
آهايي دخترايي كه به دوست پسراتون خيانت ميكنيد…درس عبرت بشه براتون…“خيانت نكنيد تا خيانت نبينيد”

ممنون از اينكه خونديد

منتظر نظراتون هستم

نوشته: ؟


👍 0
👎 0
122675 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

394795
2013-08-02 14:13:00 +0430 +0430

دمت گرم حق دخترای نامرد و خائن همینه اگه یک باشی به خاطزه یک و یک دهم ولت میکنن دمت گرم

0 ❤️

394796
2013-08-02 14:13:39 +0430 +0430
NA

کلا فقط مواظب خوار مادرت باش

0 ❤️

394797
2013-08-02 15:32:30 +0430 +0430
NA

درسته خیانت کرد اما این حقش نبود
اگر میخوای یه دخترو دیوونه کنی برو با نزدیکترین دوستش دوستشو حسادت دیوانش میکنه 1دختر زورش به 1پسر نمیرسه نتمردیه خفتش کنن
دوتاتون بی معرفتین ادامه نده دیگه. . .

0 ❤️

394799
2013-08-02 18:09:07 +0430 +0430

حالم بهم خورد دیگه ننویس…احمق اشغال دیگه ننویس…مگه هر دختری با یه پسری رفت بیرون میشه زنش…تعریف واژه خیانت و ناموس و ناموس پرستی تو کون گوهیت انتر…مثلا میثم خیلی غیرت داشت اونم یه بی غیرتی مثل تو…خاک بر سر دختری که با شرط بیاد با یه پسر دوست بشه…قلیون میثم با اتیشش تو کونت دیگه ننویس…تمام فیلمهای مسعود کیمیائی از نوع شصت میلیمتری با آپاراتش تو کونت دیگه ننویس…حالم بهم خورد از این رفیق بازی و ناموس پرستی…کله ات سگ برینه…

0 ❤️

394800
2013-08-02 18:22:46 +0430 +0430
NA

حالا خیلی احساس خوبی داری مادر قحبه؟ فکر کردی کاری که شما دو تا خوار فحبه کردین خیلی بهتر بوده؟‌نه داداش خیلی کار کثیفی کردین، اون با یکی فقط خوابید و اونم تو بودی، اشتباش این بود که قبلش با میثم به هم نزده بود وگرنه طبق گفته خودت رابطه ای با اون نداشت . ولی اون کون ده میثم تجاوز کرده به یه آدم و توی جد و آباد کونی وسیلشو فراهم کردی. هر دوتای شما از نظر من حیوون هستین، حیف حیوون.
مرد اینقدر کثیف؟ مرد البته نه شما کونی های خشتک آویزون.

0 ❤️

394801
2013-08-02 18:27:44 +0430 +0430
NA

اخه كوني اين رسمشه.دختررو اول
بكني بعد بگي خيانت كرد كوني

0 ❤️

394802
2013-08-02 19:44:12 +0430 +0430
NA

[( [( [( [( [( [( [( [( [( [( [( [( [( [( [( [( [( [( اصلا به نظر من اسم خودتو حذف کن و دیگه داستان اپ نکن

0 ❤️

394803
2013-08-02 20:17:42 +0430 +0430
NA

منؤ رفيقَمَم با يه دؤختره اين كارؤ كَرديم ؤلي داش كِر كِر خنده ها به مؤلا

0 ❤️

394804
2013-08-02 23:32:22 +0430 +0430

کس ننتون کسکشا مگه زنش بوده که میگی خیانت کرده لاشی بازی تااین حد؟؟لانتوری اون بهت اعتمادکرده بود،فاطی بانوبخون داستان رومیدونم حتمامیخونی.

0 ❤️

394805
2013-08-03 01:28:21 +0430 +0430
NA

khiyanat ??? magr zanesh boode doost 2khtaresh boode bahash hal nakarde azash khoshesh nayoomade majboor naboode edame bede.
ama shoma amir khan malome adame ke nisti hich daste kami ham az heyvoon nadari ba oon dooste azizet .
bazi az shoma pesara aslan liyaghat ino ke behetoon ebraze alaghe konan nadarinn

0 ❤️

394806
2013-08-03 09:35:47 +0430 +0430

نامردی بود، ننویس . . . . . . . . . . .
دیوث، ابله، نامرد، فکر کردی زرنگی؟ شاشیدم تو مغز کیریت. گوساله دختر بهت اعتماد کرده و بهت کون داده. تازه رفیقت رو آوردی گذاشتی بکنش؟ فکر کن خودت دوست دخترت رو خوابوندی زیر یکی دیگه. جاکش تر از این هم می‌تونستی باشی؟ کله کیری که خیلی ادعا می‌کنی سکسی و داغ هستی ولی یک کُس رو هم بلد نیستی بلیسی. البته بر همه معلومه که این توهمات بعد از جلق فراوانه ولی بیانش هم کفاره داره. از جلو چشام خفه شو. کیر میثم تو دهنت و کیر تو هم تو دهن میثم. ننویس عوضی، ننویس. نکبت چه افتخار هم میکنه از این گُهی که خورده. ننویس. خب میثم یک لاشی مثل خودت بوده و دختره باهاش به هم زده و عاشق تو شده. فکر کردید سند منگوله دار بوده که صاحبش میثم دیوث بوده؟ عصاره آب منی سگ تو گوش و حلق و بینیت دیگه ننویس. حیف که شعرم نمیاد وگر نه وجودت رو مچاله می‌کردم. فعلا همین دو بیتی رو داشته باش.

من و زیدِ رفیقم دوست بودیم.
برای کردنش دعوا نمودیم
طرف از کف پرید، تنها شدیم ما
سرانجام روی کیر غوغا نمودیم

0 ❤️

394807
2013-08-03 11:33:05 +0430 +0430
NA

ادم تو زندگيش واس مرام داشته باشه راضيش ميكردي دو تاييش ميكردين. اينو بدون هرجا نامردي كني 10 برابر پس ميدي دنيا اينجوريههه

0 ❤️

394808
2013-08-03 11:58:15 +0430 +0430
NA

الان انتظار داري چي بهت بگم بگم خوب كاري كردي! د خار كس ده طبق گفته خودت با اون تموم كرده بود وجرمش اين بود كه تو رو دوست داشت واقعا كسايي مثل تو لياقت فحش رو هم ندارن چه بزسه دوست داشتن كثافت هيچي ندار مادر جنده جقي زندگي و اينده يك نفر رو خراب كردي فقط چون دوستت داشت جنده سفت

0 ❤️

394809
2013-08-03 16:21:27 +0430 +0430
NA

حالم به هم خورد
تقدیم به نویسنده ی بی ناموس :
اگر آن دخترک عاشقترین بود
جواب عشق او آیا همین بود؟
چه حالی میشدی گر جای مهناز
عزیزت زیر من روی زمین بود؟…

0 ❤️

394810
2013-08-03 16:33:42 +0430 +0430
NA

دمت گرم داستانت خوب بود-فقط بگو چه جور از کون ميکرديش که آبت ريخت رو شکمش بعدم رو صورتش؟؟؟؟بگووو…

0 ❤️

394811
2013-08-03 16:58:42 +0430 +0430
NA

فقط تکاور با شعراش

0 ❤️

394812
2013-08-04 01:31:58 +0430 +0430

جناب WEDDING . . . . . . . . . . .
خیلی حال کردم با شعرت. دمت گرم.

0 ❤️

394813
2013-08-04 02:42:58 +0430 +0430
NA

والا این جور دوستیها مث آدامس میمونن آخرش که تلخ بشه باید انداختش دور

0 ❤️

394814
2013-08-04 04:47:16 +0430 +0430

منتظر باش خبر پاره شدن خواهرتو واست بيارن. نگران نباش دنيا خيلي كوچيكه بهمين زوديا خواهرت به فاك عظما ميره.

0 ❤️

394815
2013-08-04 07:34:47 +0430 +0430
NA

takavarjoon
سپاس از حسن نظرت،
این دوبیتی ناچیز تقدیم به تو دوست عزیز:
اگر تو حافظی ما هم مریدیم
که سعدی را در اشعار تو دیدیم
و خشنودم که با اشعار زیبا
به کون جلقیان چوبی بر
یدیم…

0 ❤️

394817
2013-08-04 09:36:37 +0430 +0430
NA

من 30 بار تا حالا این کامنت را نوشتم و هر دفعه انگاری قسمت نیست ثبتش کنم.
مجبورم کوتاه کنم.
ببین نویسنده عزیز؛ شما تفاوت ظریف بین دو تا تعریف را متوجه نشدین و چون به طور ذاتی کمی هم کِرم داشتین ! این گندو بالا آوردین!
یه فرق بزرگ هست بین “دوست دختر”(Girl friend) با “دوستی که دختر است”! منم اعتقاد دارم که “دوست دختر” فرق زیادی با همسر نداره ولی “دوستی که دختر است” یه دوسته مثل دوستای دیگه تون که همجنستون هستند. “دوست دختر” دختریه که باهاش ارتباط عمیق احساسی و البته به احتمال فیزیکی داری( و داشتن رابطه فیزیکی با اون آدم هیچ ایرادی هم نداره , بنده حاضرم با همه مخالفین این نظریه یکجا مناظره کنم) ولی “دوستی که دختر است” این ارتباط مخصوصن فیزیکی را باهاش نداری.
با تعاریفی که در داستان ارائه دادید این خانم بهناز اصلن دوست دختر میثم محسوب نمی شده چون اولن دوستش نداشته و دومن هیچ رابطه خاصی هم با هم نداشتند. درسته که اون دختره هم مثل شما به خاطر کم شعوری جوری به میثم جلوه می داده که " دوست دختر" اونه ولی خود میثم باید شعورش می رسید. بنابراین اصولن ناراحت شدن از خیانت کسی که با میثم رابطه ای نداشته موضوع بی منطقیه.
و یه چیز مهم دیگه هم اینه که حتا به فرض خیانت اثبات شده هم انتقام گرفتن اونم با این روش غیر انسانی که شما انجام دادین خیلی عمل بد و غیر متمدنیه. حتا همسر رسمی آدم هم اگر تونست بهتون خیانت کنه . بهترین و منطقی ترین راه اینه که طلاقش بدی و خلاص. انتقام چیز خوبی نیست. چون فقط کسی می تونه به طرف مقابلش(همسر یا دوست پسرش) خیانت کنه که دلش پیش اون نباشه و وقتی دلی پیش آدم نباشه بقیه مسائل دیگه مهم نیست.
البته می شه احساس میثم را درک کرد اما روش انتقام گرفتنتون انسانی نبوده.

0 ❤️

394818
2013-08-04 11:00:54 +0430 +0430

سون عزیز خوب بود…ما پیش شما باید درس پس بدیم…

0 ❤️

394819
2013-08-04 11:11:46 +0430 +0430

دادا تکاور دستت درست…حیف که حس شعرت نمیاد…همین اندازه هم برا ماتحتش کافیه…

0 ❤️

394820
2013-08-04 11:15:29 +0430 +0430

مخلص پیرفرزانه . . . . . . . . . . . . .
کم پیدایی!

0 ❤️

394821
2013-08-04 11:31:13 +0430 +0430

دادا ما هم دلمون به شما پیرمردا خوشه…شما که نیستین، ما هم مرخصیم…

0 ❤️

394822
2013-08-04 12:02:33 +0430 +0430
NA

اخه كس كش مادر خطا دختره سنش كم بود و نفهميد غلطي كرد تو كوني لاشي كه مهندس اسم خودتو ميزاري با اوون
دوست حرومزادت كهاز اين بيچارخ نامرد ترين
حوالت ميدم به بچه هاي شهواني
كوني ازت بگان كه همه را بهناز ببيني

0 ❤️

394823
2013-08-04 14:43:33 +0430 +0430
NA

كير تو ناموس دروغگو باشه؟

0 ❤️

394824
2013-08-04 15:54:00 +0430 +0430
NA

نامرد جا…ش

0 ❤️

394825
2013-08-04 16:57:14 +0430 +0430
NA

خيلي بد بود

0 ❤️

394826
2013-08-04 18:10:45 +0430 +0430
NA

[quote=پیر فرزانه]سون عزیز خوب بود…ما پیش شما باید درس پس بدیم…[/quote]
آقا ما رو چوب می زنین؟؟؟ من مخلص همه دوستانِ گل اینجا بوده و هستم . و خدمت شما هم که ارادت ویژه دارم. در اصل شما دارین از شاگرد تنبله کلاستون (یعنی بنده ی شرمنده) امتحان می گیرید.

0 ❤️

394827
2013-08-05 02:57:47 +0430 +0430
NA

سلام. عزيزم هميشه كمي تو هر كاري فكر كن بد نيست انسان هواي همنوع خودش را داشته باشد اگر ديگري خطا كرد تو با مهرباني وكار درست آگاهش كن.نه اينكه…

0 ❤️

394828
2013-08-05 05:33:36 +0430 +0430
NA

عجب داستان كيري بود

0 ❤️

394829
2013-08-05 06:25:25 +0430 +0430

سون جان ما زورمون کجاست که چوبمون کجاش باشه…ما هم ارادتمندیم…

0 ❤️

394831
2013-08-05 07:49:33 +0430 +0430

ابله من تا حالا صد تا پسر رو دیدم که عاشق دوس دختر دوستشون شدن وحتی باهاش لزدواج کردن مگه چی میشه یه… دختر…عاشق دوست دوس پسرش شه چرا ما اینقدر بی فرهتگیم…چرا نمیتونیم فکر باز داشته باشیم سکس خوبه،، زرنگی هم خوبه اما لاشی بازی و نامردی تاوان داره!

0 ❤️

394832
2013-08-06 13:49:33 +0430 +0430
NA

خیلی پست فطرتی و وحشی

0 ❤️