منو فريبا خواهرم

1392/01/26

با سلام خدمت کاربران عزيز اين داستاني رو که براتون مينويسم و حدود ٣ ماه پيش توي ايميلم اومده بود.
من چند وقته عضو شهواني شدم گفتم يه فعاليتي داشته باشم.حالا عين متنو از ايميلم براتون کپي ميزارم.
فقط شرمنده ي دونه داستان داشتم اونم سکس محارمه خودمم زياد مايل نبودم حالا…………

سلام اسم من اشکينه و24 سالمه واهل تهرانم ي خواهر دارم که اسمش فريباس 3سال از من بزرگتره.زياد کشش ندم اقا برم سر اصل مطلب.
من يه ادم ضعيفي توي روابط وداشتن دوست دختر بودم و هميشه جلقامو با شرتو و سوتين خواهرام (من سه تا خواهر دارم که فريبا وسطيشونه)ميزدم.از سوم راهنماي يواش يواش دلم خواست سينه هاشو بگيرم يا دستمو رو پاهاش بکشم.در کل دوستش داشتم خيلي برام کشش سکسي داشت.فريبا خيلي سگ اخلاق بود اصلا بهم مجال صحبت يا دست درازي نميداد.گذشتو گذشت تا رسيدن دوران خدمتم,توي دوران خدمت اولين دوست دخترمو پيدا کردمو ترتيب دادمويه دونه دو دونه خلاصه افتاده بودم رو غلتک عشق و حال مثل بقيه جون ها,تا حدود شش ماه پيش که اخرين دختري که بهاش بودم و قرار بود با هم ي خانواده بشيم دورمون زدو همه چيز رو خراب کرد,منم واقعا زده شده بودم از هرچي دختره. توي دوران ارتباطم با دخترا هميشه خودمو سرزنش ميکردم که چرا به خواهرم نظر بد داشتم؟؟ديگه سرگرم کار شدمو بي خيال دختر و دختر بازي
خلاصه اين داستان سکسي من با فريبا از بي کس شدن شروع شد.فريبا فوق ليسانس زبان بود و درس ميداد اونم اکثر اوقات خونه بود.فريبا چون دانشگاه رفته بود و به اصطلاح ازاد فکر شده بود خيلي راحت در مورد خيلي از چيزها با هم صحبت ميکرديم يا ي فيلم با صحنه هاش با هم ميديديم.خلاصه بينمون خيلي گرم شده منم يواش يواش اون حس گم شده بچگيم سراغم اومده بود با اين تفاوت فريبا ديگه اون دختر دبيرستاني نبود!160 قد ۶0 کيلو وزن و دختر سبزه گونه با سينه هاي متوسط روبه کوچيک بودن.
حالا بيام سراغ باز شدن دريچه سکس من فريبا.من ايميلمو روي لپ تاپ فريبا باز کردم و اونو نبسته بودم نگو اين ناقلا مياد کلي فيلمو عکسي که توي ايميلم ميومد نگاه کرده و دانلود ميکنه (بعدا برام گفت)منم نميدونم و حالا ميدونست که من وضع سکسيم خرابه حالا از اون ور ميدونستم کي پريود ميشد به محض بيرون رفتنش از خونه شرت داغشو بو ميکشيدم بوي شهوت وبوي گرماي کسش ديونم ميکرد,حالا دست بر قضا دوره پريودش شروع شده بود و فريبا از خونه بيرون زدو منم بدو رفتم طبقه پايين اتاقشو گشتم شرتشو پيدا کردم سريع خر خري لخت شدمو شروع کردم به جلق زدن باور نميکنيد لحظه ارضا شدنم چي ديدم!!!فريبا رو که داشت منو نگاه ميکرد!!ي هو به خودش اومدو از اتاق رفت بيرون و گفت اشغال عوضي يالا لباستو بپوش ميخوام برگه هاي امتحاني رو ببرم(چند شب پيش برگهاي بچها رو اورده بود خونه تصيح کنه).منم سريع خودمو جمع کردمو زدم بيرون.بهش اس دادم گفتم جان خودت ابرومو توي خونه نبري!!حالا موندم چيکار کنم شرتشو توي دستم کير راست شدمو و………
خلاصه پيام داد بهم که بيا دنبالم غروب ,من هم غروب رفتم دم در دانشگاه.اومد سوار شد با خنده گفت سلام خر بي شخصيت هيچي تو دل نزاشتي با اين کارت,چند تا دست با اون دست سبکش بهم زدو گفت با شرت کثيف من چيکار داشتي,منم که خجالت ميکشيدم گفتم بابا کنجکاوي بود ديگه بعد فريبا گفت اره ايميل سکسي هاتم کنجکاوي بود.حقيقتا منم ديگه زدم اون بارش گفتم ايميل سکسي هاي منو ديدي.؟؟ گفت اره يه چند تا ازش دانلود کردم کفتم تو هم کنجکاوي مثل اينکه,خلاصه خرش کردم گفتم بين خودمون بمونه اين جريان.
فريبا اين فرصتو طلايي ميدونست براي خودش چون اهل رفيق و رفيق بازي نبود,به اين خاطر همون شب تو اتاقم نشسته بودم داشتم به فريبا و احيانا سکسي که شايد بتونم بهاش داشته باشم فکر مي کردم که ديدم اومد تو اتاقو يه شرت سبز روشن خوني مالي رو انداخت جلوم گفت تو کنجکاوي بيا منم بلافاصله بلند شدم واز پشت بغلش کردم گفتم کجاشو ديدي گفت نکن صدا ميره بالا برووو گم شو.
خلاصه فريبا صبح زود رفت دانشگاه من هم براي نقشه برداري اومدم ساوه دو روز طول کشيد,پنچ شنبه ساعت ١١ ظهر بود که برگشتم کسي خونه نبود رفتم حمام اومدم بيرون زنگيدم به بابا گفت :ورامينيم براي جشن اتمام سربازي پسر دايي و گفت حواست به فريبا باشه کلاسش تموم شد بياين اينجا.
منم مثل اينکه توپ ترکوندن تو سرم تو اين فکر بودم که ديدم فريبا جون اومد با چهره خسته سلام کردم و باخودم گفتم يا الان يا هيچ موقع, گفتم ديگه شرت نداري گفت نه ديگه کمه جوابگوي کنجکاويت نيست,سريع رفتم ي شربت براش درست کردمو دادم بهش گفتم فريبا ي خواهش جان من نه نگو گفت باشه گفتم بريم حمام با هم؟؟؟؟ ي خورده مکث کردو گفت برو براي خودت کارت به من چيه گفتم نه تو اصل کاري گفت نچ ,همين که گفت نه از پشت گرفتمشو کير راست کردمو گذاشتم در کونش هيچي نگفت برشگردوندم لبمو چفت لبش کردم باز هيچي نگفت.گفتم لختت کنم سکوت اختيار کرد.شروع به دس مالي هين لخت کردنش کردم گفت اشکين تف به روت بياد بعدا چ جوري تو چشمهاي هم نگاه کنيم منم که انگار اولين بارم بود که ميخواستم سکس کنم از بس اشتياق داشتم گفتم گوش نده بابا.کشيدمش تو بغلمو و يواشي گذاشتمش رو کاناپه سوتينو شرت قرمزشو هنوز در نياورده بودم از پاش,کسش مثل نارگيل قلمبه شده بود يواشي گوشه شرتشو کنار زدمو دهنمو گذاشتم رو شق کشس,خيس خيس بود کمي هم شور بود شروع به مک زدن کردمو همين که خواستم برم سراغ ممهاش ديدم ارضا شد,لعنتي يه ابي داشت اول فک کردم داره ميشاشه بعد ديدم نه بابا داره ميلرزه.بلند شد گفت ميرم حمام گفتم منم ميام ,فريبا گفت باشه ده دقيقه ديگه بيا تووو.انوشو نفهميدم چرا فک کنم حسابي قندش افتاده بود.
ي ربع بعد درو وا کرد و گفت اشکين بيا توو منم با سر رفتم تووي حموم.توي اين حموم بخار گرفته فريبا خيلي سکسي تر به نظر ميرسيد با اون بدن سبزشو اون سينه هاي قلمبه و سفتش.همش خودشو بهم ميماليدو ازم لب ميگرفت.کير راست کردمو با دستاش همش بازي ميداد,منم دسمو رو کسش ميکشيدمو حال ميکرديم با هم.
من دراز کشيدم کف حمام فريبا اومد نشت رو سر من جوري که کس و کونش مجال تنفس بهم نميداد همش خودشو تکون ميداد بعد خم شد کيرمو برد تو دهنش و شروع به ساک زدن کرد.چه حالي ميداد,چه حس داغي بود,دوباره ارضا شد منم همش نگاش ميکردم به هر حال رو حساب تجربم شروع به وا کردن کونش شدم چون فريبا باکره بود. بهم گفت چيکار ميکني اشکين نکنه ميخواي…………
اولش نذاشت گفت نميشه جر ميخورم,ميگفت غروب بريم مهموني نميتونم ديگه بشينم اذيت ميشم منم گفتم الان که تا اينجاش اومدم تا نکنمد ولت نميکنم.
خلاصه ي انگشت دو تا وعقب و جلو کلي حرف تا راضي شد کيرمو بکنم توش, منم استادانه يواش يواش تا ته ردش کردم تو.اين سواراخ تنگو اين حمام بخار الود و اين اه کشيدنهاي فريبا داشت مغزمو منفجر ميکرد.هر دومون سرپا بوديم از فرط درد خوشو پس ميکشيد ولي من سفت گرفته بودمش از پشت و سينهاش تو دسم بود.کمي زمان برد تا جا وا کنه ولي بلاخره به تلمبه زدن افتادم,همش اه ميکشيد و خودشو ميمالونمد بعد از ده دقيقه شاک زدن ريختمش تو فريبا .خيلي چسبيد باور کنيد حتي از سکسهاي ديگم حالش بيشتر بود.
اون شب ما ديگه نرفتيم,فريبا اتش کسش خوابيده بود و با توجه به اسرارهاي بي حد من اونشب ديگه بهم نداد.
خلاصه الان وقت و بي وقت دهنم تو شق کسشه ولي در نهايت کونشو به گاه ميده.روز هست سه بار ميکنمش.

بچه به نظر من کار درستي نيست سکس با اعضاي خانواده
به نظر شما درسته؟؟؟؟؟

نوشته: ashkin


👍 1
👎 1
224302 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

375060
2013-04-15 07:04:56 +0430 +0430
NA

كوس بندم گاييديم اين تخيلاتو از كجا ميسازيد

0 ❤️

375062
2013-04-15 07:06:52 +0430 +0430
NA

تو کونت با این داستانت،حتی تخیلشم حال آدمو بهم میزنه…

0 ❤️

375063
2013-04-15 08:52:09 +0430 +0430
NA

كس موتور محارم ننويس،هرچند نخوندم

0 ❤️

375066
2013-04-15 09:05:21 +0430 +0430
NA

تا چشت کور بشه که خوبه یا نه حداقل همون یکبار اکتفا میکردی
روزی سه بار خواهرتو میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ایول غیرت

0 ❤️

375067
2013-04-15 09:11:14 +0430 +0430
NA

اه اه اه حالمو به هم میزنن اینجور ادما

0 ❤️

375068
2013-04-15 09:30:26 +0430 +0430
NA

ان

0 ❤️

375069
2013-04-15 09:34:27 +0430 +0430
NA

تو با این تخیلاتت باید نویسنده داستانای تخیلی میشدی

0 ❤️

375070
2013-04-15 09:36:48 +0430 +0430
NA

Ba khaharet ? tu pishonit

0 ❤️

375071
2013-04-15 10:25:19 +0430 +0430
NA

مردشورغیرتتوببرن

0 ❤️

375074
2013-04-15 14:07:49 +0430 +0430

غيرت كجايى كه يادت بخير!

0 ❤️

375075
2013-04-15 14:25:25 +0430 +0430
NA

صد در صد تکراری بود تو همین شهوانی خوندم اون یکی هم گفته بود تو ایمیلم بود

0 ❤️

375076
2013-04-15 16:02:19 +0430 +0430
NA

حالم بهم خورد كيرم تو اين داستانت

0 ❤️

375077
2013-04-15 18:04:59 +0430 +0430
NA

:? :? تکراری بود

0 ❤️

375079
2013-04-15 22:18:01 +0430 +0430
NA

اول سلام :)

دوم خیلی بی غیرتی عوضی خر

سوم قشنگ بود!! من که میگم بی غیرتی ما نمیکنیم همچین غلط هایی ولی آبجی تو چرا که شق نکنیم بیارش کردن هم میکنیم :D !

0 ❤️

375080
2013-04-16 00:10:48 +0430 +0430
NA

چرت
تکراری
ادمینplz…

0 ❤️

375081
2013-04-16 05:31:28 +0430 +0430
NA

خاک تو سرت…

0 ❤️

375082
2013-04-16 06:05:36 +0430 +0430
NA

شق کوسش؟!!!
عجب!!!

0 ❤️

375083
2013-04-16 06:13:19 +0430 +0430
NA

سرگیجه گرفتم

0 ❤️

375084
2013-04-16 06:23:04 +0430 +0430
NA

ببین لاشی قبل از این ک این کسشر رو بنویسی یه بار میخوندی بد نبود حداقل سوتیاتو جم و جور میکردی اسکل

0 ❤️

375085
2013-04-16 07:02:32 +0430 +0430
NA

بیشوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووور :O :O :O :O :O :O :O :O :O :O

0 ❤️

375088
2013-04-16 09:35:46 +0430 +0430
NA

اگه خواهرت اینه پس مامانت چیه سیرابی
راستی مامانرو زدی داستانشو یادت نره لاشخوره کرکس.
با این داستان چندبار ارضا شدی قزمیت

0 ❤️

375089
2013-04-16 15:10:20 +0430 +0430
NA

خاک تو سرت ادم با خواهرش!؟واقعا که کونی!!

0 ❤️

375090
2013-04-16 15:34:03 +0430 +0430
NA

آقاج.ن نکنین اینکارارو…بقیه هم یاد میگیرن!
کیری که واسه خواهر شق بشه رو باید با ساتور قطع کرد.
به خدا اگر داستان نذاری کسی نمیگه چرا؟؟؟

0 ❤️

375094
2013-04-18 12:27:53 +0430 +0430
NA

zeshte dadashe golam b khoda fosh nemidam ama zeshte fadaye to man besham

0 ❤️

375095
2013-04-27 02:27:36 +0430 +0430
NA

همه کیرم تو حلقت که با خواهر…این همه کس و کون ریخته–کوسکش خواستم بهت بگم –دیدم واسه تو فحش نیست X( X( X(

0 ❤️

375096
2014-10-16 01:34:58 +0330 +0330
NA

حالم از این جور آدما بهم میخوره
نه به خاطر اینکه خواهرشون رو میکنن و نه بخاطر کس شرایی که مینویسن فقط به خاطر اینکه ما رو کس مغز فرض میکنن
آخه کونی اون خونتون صاحب نداره که تو روزی سه بااااااااااااااااااااااااار با خیال راحت … میکنی لابد مادرت و خواهرات پی کس دادن میرن بیرون و باباتم نمیدونم شاید . . . . .

0 ❤️

855198
2022-01-24 19:48:10 +0330 +0330

60درصد احتمال واقعی بودن داستان هست

0 ❤️

855199
2022-01-24 19:50:06 +0330 +0330

بهترین نظری که میتونم بدم کپی پیس کن خوبی هستی ادامه بده

0 ❤️