مهسا دختر همسایه

1392/08/29

من اولین بار که دارم داستان می نوسیم هرجا هم اگه غلط املایی داشت شرمنده
من عارف 23 هستم از یکی از شهرهای شمال کشور
داستان از اون جایی شروع شد که به خونه جدید اسباب کشی کردیم
خونه جدید ما حومه شهر بود این خونه ویلایی که خریده بودیم چنتا همسایه بیشتر نداشت و دورو اطراف خونه زمین بایر بود
همسایه رو به رویی ما یه دختر داشت که زیبا بود منم از وقتی که اومده بودم تو نخش بودم که مخش بزنم و باهاش دوست بشم
یکی دوماهی گذشت و تابستان رسید چون شهرماهم ساحلی رفته بودم ساحل شنا کنم موقع برگشت دم غروب بود دیدم مهسا نزدیک خونشون داره با گوشی ش حرف میزنه تا رسیدم دیدم حرف ش قطع کرد یه احوال پرسی کرد تندی رفتم خونه شماره تو یه کارت ویزیت نوشتم اومد بیرون دیدم دم درش ون بود من نزدیک شدم یه جورایی سر حرف وا کردم پسرا که دیگه استاد این قسمتش هستن
خلاصه با خواهش تمنا به زور شماره گرفت بعد از یه هفته دیدم اس اومد سلام اقا عارف مهسا هستم اس دادم به سلام مهسا خانوم همسایه زیبا ما خلاصه یه خورده اس بازی کردیم این دوستی ما ادامه داشت بعد از یه مدت دیگه باهم بیرون میرفتیم کافی شاپ و سینما یه خورده خرت و پرت واسش خریدم یه سالی گذشت توی این مدت اصلا در مورد سکس حرف نزدم نهایت یه بوس روی پیشونیش می کردم همین یه روز به سر م زد بهش حالی کنم به اون بدن سکسی و سینه های خوردنیش نیاز دارم ولی هرکاری کردم نشد بهش بگم
خلاصه زد عمو بنده فوت کرد و خانواده من مجبور بودن برن یه شهر دیگه منم خونه گذاشتن مراقب باشم چون دروربر ما خونه زیاد نبود واسه همین موندم خونه منم تا رفتن رفتم فیلم دزدان دریایی گذاشتم تو لپ تاپ ببینم تازه گرفته بودم یه خورده تشنه بودم گفتم برم آشپزخونه یه آب جو هینکن بیارم بخورم وای عاشقشمااااااااا
تا رفتم تو اشپزنه از پنجره مهسا دیدم از تو راه پله خونشون داره میاد پایین خونه اونام ویلایی بود ولی تقریبا میشه حیاط راه پله دید من که مهسا با یه شورت و سوتین بنفش دیدم اصن هنگ کردمااااا اخه عاشق رنگ بنفش م واسه لباس خانم ها خیلی حشریم میکنه خلاصه اومده بود حیاط لباس پهن منه اگه اشتب نکن م چون تو دستش سبد بود اون رو گذشت و من فقط یه باز جلق زدم مجبور بودم فردا شد زنگ زدم به مهسا گفتم خیلی نامردی گفت چی میگی دیونه گفتم چش منو دور دیدی با شورت و سوتین میای تو حیاط بنده خدا حول شده بود اساسی خلاصه داستان بهش گفتم تا گفتم جلق زدم فقط کم مونده بود بزنه تو گوش م گفت چرا جلق زدی دیونه مشکل پیدا میکنی و… کلی نصیحت کرد گفتم خو بگو چیکار کنم گفت با من سکس کن بازم ??? تمام مغزم گرفته بود یعنی درست شنیده بودم مهسا اینو گفت گفتم شوخی می کنی? گفتم به قیافم میاد شوخی کنم (البته داشتم میدیدم ش ) خلاصه بهش گفتم خانوداه من نیستن تا اخر هفته میان کلی ذوق مرگ شده بودم که با مهسا تنها عشقم می خوام سکس کنم چند روز گذشت تا یه فرصت پیدا کرد بیاد خونه ما بهان ش م این بود که می خوام برم خونه مریم صمیمی ترین دوست مهسا مثلا مریم مریضه که خانواده خودش شک نکن منم از خدا خواسته روز قبل ش رفته بودم داروخانه دوستم یه بسته کاندوم گرفتم میگم دوستم مغازه واسه بابای دوستمه شب و رفتیم شام خوردیم اومدیم مهسا گفت عارف نمی خوای بریم سرکار مون گفتم خیلی حول دااری گفت چرا نداشته باشم با تنها عشقم می خوام سکس کنم گفتم باشه اول دوش بگیریم بعد بریم سربرنامه تروتمیز باشیم گفت باشه عشقم رفتم دوش گرفتم و شیو کردم اونم رفت اومد لباس ش و پوشید و خوشکلاسیون کرد اومد تو اتاق واقعا اندام توپ بود ولی غیافه ساده ایی داره مهسا با همین حال دوسش دارم خلاصه یه 5 دقیقه لب های سرخ شو خوردم جوری که روژ لبی نبود گفت دیونهه همش ماله خوده حول نکن کسی نمی خواد ازت بگیره گفتم اجازه نمیدم کسه دیگه بهت دست بزنه خلاصه زیر گردن و دور گوشش لیس زدم رسیدم به سینه روراست باشم سینه سایز 70 بود سوتین صورتی یه چند دفیقه لیس زدم لایس سینه هاشو بندشو باز کردم دیدم اوف عجب سایز میزونی همه چی عالی بود میگفت عارف کیرتو می خوام بخورم گفتم صبر کن زوده شلوارشو در اوردم و رسیدم به شورت صورتی که روش عکس قلب قلب داشت کلی دس مالیش کردم از رو شورت گفت درش بیار دیگه گفتم صبر کن خلاصه شورت و کشیدم پایین وای خدای من کس سفید و بیمو دیدم خیسه خیسه گفتم به شوخی جیش کردی بچه بد گفتم الان واست میلیسم خشک بشم خلاصه یه 15 مین حدودا کوس و کن سفید لیس زدم بنده خدا کس و کونش سرخ شده بود رسید به کیرم از شورت اورد بیرون کیر من سایز ش متوسط 16 سانت بنده خدا جا خورد گفتم چیه مهسا گفت هیچی کیر از نزدیک ندیده بودم گفتم بلدی واسشم ساک بزنی یا بخوری بنده خدا اومد بخوره یه حالت بدی بهش دست دادم منم اجبار نکردم که بخوره دوس ندارم یه کاری با زور انجام بدم خلاصه کیرم گذاشتم لای سینش بازی بازی کردم کاندوم وا کردم کشیدم روش یه بوس از رو کیرم کرد منم یه خورده سوراخ کون مهسا بی حس کردم قبلش که خورده بودم قشنگ سوراخش اماد بود ولی خیلی خیلی تنگ بود یه خورده با سر کیرم با سوراخش بازی بازی کردم دیدم صداش در نمیاد گفتم حتما اثر کرده خلاصه بعد چند دقیقه کیرمو تا ته کردم تو کونش دیدم وای صداش در اومد گفت یواش اروم جر خوردم گفتم جون یه لب ازش گرفتم بعد از 20 دقیقه سکس کردن اب اومد ولی به رو خودم نیاوردم اون هنوز ارضا نشده بود خلاصه یه کاندوم دیگه گذاشتم کوس کون خوردم کیرم راست شد کردم تو کونش بعد 20 مین تلمه زدن دیدم مهسا داره می لرزه و یه ابی از کس ش ریخت رو فرش منم شدت ش بیشتر کردم تا اب م اومد ریختم رو سینه هاش اینقد حشری بودم ابی که رو سینه هاش ریختم لیس زدم خوردم مهسا گفتم بیاد لب بگیریم منم لب گرفتم و یه خورده اب کیر ریختم تو دهنش مثل فیلم ها بعد دوش گرفتیم و رفتیم خوابیدم تا فردا بعد فردا بازم سکس کردیم و رفت خونشون و مهسا گفت واسه اولین بار یه خورده حرفه ای به نظررمیمود گفت واسه اولین باره گفتم اینا تو فیلم ها دیده بودم اجرا کردم گفتم فیلم فقط واسه خود ارضایی نیست ادم باید یه چی یاد بگیره بعد گفت قوربون برم من که این قدر خوب یاد گرفتی خلاصه بعد چند سال رفتم سر کار و با مهسا وتنها عشقم زندگی ازدواج کردم تا امروز هم خیانت بهش نکردم
امدیدوارم که خوشتون اومده باشه
ببخشید اگه خیلی سکسی نبود چون دقیقا بلد نیستم بیان کنم چون واسه اولین باره به بزرگی خودتون ببخشید
مهسا عارف !¡!¡!


👍 0
👎 1
154220 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

404943
2013-11-20 12:33:26 +0330 +0330

جلقی!/ اینقدر زدی که دستت تاول زده/ زیر چشمت کبود شده/ کمرت غوز شده و پیشونیت رسیده به آلت پوست پوست شده ات/ واسه همین توهماتت رو نوشتی اینجا خایمالی هم میکنی که فحش نخوری!؟

0 ❤️

404944
2013-11-20 12:39:34 +0330 +0330
NA

‏‎ ‎همینکه شربتو کنار گذاشتی و از آبجو استفاده کردی نشون میده تو یه جقی موفق هستی

0 ❤️

404945
2013-11-20 12:45:10 +0330 +0330
NA

جای مست شب خیلی خالیه… :(

0 ❤️

404946
2013-11-20 13:26:51 +0330 +0330
NA

ما از این داستان های تخمی نتیجه میگیریم:
پشت هر مرگی سکسی وجود دارد!!!اگه عزراییل میدونست با گرفتن جون یه نفر،دو نفر با هم سکس میکنن،میذاشت اون طرف صد و بیست سال عمر کنه!
گورتو از این سایت گم کن بچه جلقی…خداحافظ

0 ❤️

404947
2013-11-20 13:46:40 +0330 +0330
NA

از بچه ها نميشه انتظار بيشتر از اين داشت…اخه بچه جون وقتى داستان مينويسى بايد به فکر عواقب بعدشم باشى!!!

0 ❤️

404949
2013-11-20 17:07:07 +0330 +0330
NA

بابا شناگر
بابا کاندوم بخر
باباجلقو
بابا کمر سفت
و…
دیگه ننویس تو رو روح امواتت

0 ❤️

404951
2013-11-20 21:40:17 +0330 +0330
NA

ساکت صبور رو حذف کردن… :(

0 ❤️

404952
2013-11-20 21:48:19 +0330 +0330

E … chera ? oon ke diplom dasht .

0 ❤️

404953
2013-11-20 22:36:19 +0330 +0330

تخمی بود، ولی بنویس . . . . . . . . . . . . .

خونه شما تو شمال وسط بیابون بود!؟
بابای مهسا ازش نپرسید تو این بیابون چطوری میخوای تنها بری خونه مریم؟
تو عموی خودت رو دوست نداری که نرفتی مراسم ختم؟ همون که همه جلقی‌ها واسه دختر عموشون هر شب جلق می‌زنن!
یعنی اینقدر هردوتون بوی گند و گُه می‌دادید که اومد خونه شما و هردوتون یکی یکی حمام کردید؟
کلا شاشیدم تو خاطره‌ی دل‌انگیزت، ولی باز هم بنویس.

چه غوغا کرده بود مهسای نازت
تو هم کردی ز کون کیر درازت
مبارک باشدت این وصلت داغ
ولی یک کیر در سوراخ بازت

0 ❤️

404954
2013-11-21 01:18:39 +0330 +0330

مبتدی بود،ولی بدک نبود،بجز 20 دقیقه تلمبه…

0 ❤️

404955
2013-11-21 04:30:52 +0330 +0330
NA

عارف، کُس عمت! برو دانشگاه قزوین درساتو بخون و پسر خوبی باش. و گرنه اونجا قزوینیا کونت میذارن. دیگه داستان سکسی ننویس.

0 ❤️

404956
2013-11-21 05:10:22 +0330 +0330
NA

ميگم، خدا پدر اون خدا بيامرز و رحمت كنه كه برات مكان جور كرد، دم پدر دوستت گرم كه بهت كاندوم فروخت، شامبول تو از كى قرض گرفته بودى، بگو خب؟ خجالت نداره كه، همه خودى هستن. “همسايه ها يارى كنين، تا ما شوهر دارى كنيم”

0 ❤️

404957
2013-11-21 05:51:01 +0330 +0330
NA

‏‎ monica ‎زدی لهش کردیا :دی

0 ❤️

404958
2013-11-21 06:05:55 +0330 +0330

نفهمیدم ؛ چی ؟ اسم قزوین اومد !
چی شده ؛ نفس کش :لول:

0 ❤️

404959
2013-11-21 09:28:00 +0330 +0330
NA

به همین راحتی؟
اگه یه بچه 6 ساله داستانت رو بخونه میفهمه که داستانت دروغ بود

0 ❤️

404962
2013-11-22 02:53:10 +0330 +0330
NA

“اخه عاشق رنگ بنفش م واسه لباس خانم ها خیلی حشریم میکنه”
از اولش هی سعی کردی داستانت رو واقعی و طبیعی جلوه بدی. این یه جمله کار دستت داد =D

0 ❤️

404963
2013-11-22 22:09:16 +0330 +0330

باباجان قدیماکه جق میزدن فقط درهمین حد سوژه رو تو ذهنشون پرورش میدادن که یه روز که همه خانواده رفته باشن شهرستان سوژه که دختر همسایه باشه باشورت و کرست میادتو حیاط و تو هم مخشو میزنی و طرفم ازتوحشری تر در میاد و میاد و بهت یه حال توپ میده و آبت میومد . . . ولی ماشالا تو دیگه خیلی پیشرفت کردی و بعدشم سرکار رفتی و پول درآوردی و عروسیم راه انداختی،در ضمن اصلا کاندوم برای چیت بودکه بریو از دوستت در غیاب باباش یواشکی بخری؟!تازه تو که اولش گفتی مهسا زیباست بعدش میگی فقط خوش هیکله و تو هم همین جوریم دوسش داری ؟

0 ❤️

404964
2013-11-23 04:39:56 +0330 +0330
NA

من میگم بچه ها نیان تو این سایت بخاطر اینه///آخه کونی دختره اولین بار بود سکس میکرد /بعد اینکه دومین بار کردیش اب کسش اومد؟ بیخیال برو بچه با تخمات بازی کن. اه اه اه کیرم تو دهن هر چی دروغگو هستش

0 ❤️

404965
2013-11-23 06:45:16 +0330 +0330
NA

تو که شیرازی نیستی شمالی هستی!! ماهم باور کردیم!

0 ❤️