مهندس جان

1397/07/22

خاطره ای ک میخام تعریف کنم کاملا واقعیه و مربوط به حدود ۱۱ سال قبله زمانی ک من فقط ۸ سالم بود و توی روستا زندگی میکردیم
اون موقع هنو تو روستا مدرسه ای نبود و با کمک چنتا خبر قرار بود ی مدرسه بسازن
چتد هفته بعد از وقتی که این تصمیم اعلام شد ی گروه مهندس و کارگر و فلان و بهمان پیداشون شد
جای مدرسه تو محله بالای ابادی بود نزدیک مسجد ابادی
خلاصه کار ساخت و پایه ریزی شروع شده بود
و من هرروز وقتی ک مامان به مسجد میرفت میرفتم ی گوشه و وایمیسادم کارگرا رو نگاه میکردم
طبقه اول مدرسه نسبتا سخته شده بود ولی هنوز به شکل مخروبه بود
اونشب اونقد وایسادم سرجام ک همه کارگرا رفتن و فقط مهندس مونده بود ک شده بود خدای همه اهالی
یکم جیشم گرفته بود و نمیتونستم تا خونه نگه دارم
پس دامنمو بالا گرفتم و کنار دیوار نشستم و جیش کردم
تا اومدم بلند بشم ی بطری اب جلوم اومد بی توجه بهش بلند شدم و دامنمو ول کردم وقتی برگشتم دیدم مهندط پشتمه خیلی خجالت کشیدم
و ترسیدم ک به مامانم بگه چون مامان خیلی وسواس بود و دمپایی میزدم اگ گندکاری میکردم
منم شروع کردم بی وقفه التماس کردن به مهندس ک به مامانم نگه اونم خندید و گفت باشه نمیگم ولی من حوصلم سررفته فردا بیا باهم بازی کنیم منم تعجب کردم ک مرد گنده چ بازی میخواد بکنه گفتم چشم میام گفت امشبم برو حموم دیگهبعد دسشویی هم خودتو بشور منم چنتا چشم هول هولی گفتم و دویدم سمت مسجد ک با مامان برگردم
فردا ظهر رفتم توی حوض خودمو شستم و اب تنی کردم شب که شد با مامان راه افتادیم سمت مسجد اونجا ازش جدا شدم و به سمت مدرسه دویدم ک دیدم هیچ کارگری نیست
و خبری از مهندس هم نیست تا اومدم برگردم مهندس از بالا صدام کرد و منم توی پله های خرابه دویدم رفتم بالا
خیلی دوس داشتم توی مدرسه رو ببینم مهندس چنتا کلاسا و جای دفترو نشونم و توی دفتر بهم گفت ک بازی کنیم منم گفتم چ بازی
گفت عروس و داماد بازی
منم ذوووق کردم گفتم ینی منم مثل ابجیم عروس میشم مهندس هم بغلم کرد و گفت اره عروس من میشی
خلاصه شروع کردیم بازی کردن و نیم ساعت که شد بهش گفتم میخام برم اونم گفت فردا زودتر برم ک بیشتر بازی کنیم منم ک حسابی خوشم اومده بود قبول کردم
فردا زودتر از همیشه به ندرسه و پیش مهندس رفتم یکم ک بازی کردیم گفت حالا میخام ی بازی بهتر کنیم گفتم چی گفت باید دامنتو در بیاری
منم ک خجالت کشیدم گفتم نه روم نمیشه اونم گفت ولی دخترای شهری اینجوری بازی میکنن
منم ک میخاستم حتی تو بچگیم کم نیارم دامنمو در اوردم و دادم بهش ک گذاشت روی کتش ک روی گونی های سیمان بود
مسخره بود ک با چارقد و لباس ولی کون لخت جلوش وایساده بودم
دستمو گرفت نشوند رو پاش و دست روی کصم گذاشت
کصمو میمالید و باهام حرف میزد منم یجوری شده بودم هم خوشم اومده هم احساس میکردم جیش دارم
بهم گفت خوشت میاد گفتم اره گفت پاشو وایسا منم فک کردم ازینکه خوشم اومده ناراحت شده
ولی وایسادم جلوش
کصم دقیقا جلو صورتش بود ک شروع کرد بوس کردن کصم منم دیگ قلقلکم گرفته بود از زبری ریشاش ولی هیچی نمیگفتم یکم دیگ هم بوس کرد و گفت حالا برو و فردا بازم بیا
این شده بود کار هرشب ک میرفتم مدرسه
یکم با کصم ور میرفت و ردم میکرد خونه تا شب اخری ک تو مسجد دعا بود و میدونستم ک بیشتر میمونم
به مهندس گفتم امشب خیلی بازی کنیم
مث همیشه بعد با کصم بوسش کرد و اینبار لیس هم زد
منم واقعا خوشم اومده بود
یکم ک کصمو خورد بهم گفت حالا تو امشب بامن بازی کن
گفتم چجوری کیر گندشو دراورد و گفت توام بوسش کن
منم شروع کردم بوس کردن کیرش ک دوباره گفت لیسش بزن مث بستنی
منم شروع کردم لیس زدن ک پیش ابش اومد
بازم لیس زدم ک گفت بلند شوی سیمان ها بشین
منم ک مث بره دستور میگرفتم رفتم روی سیمان ها نشستم ک گفت پاهاتو باز کن
پاهامو باز کردم اومد جلوم و کیرشو به کصم میمالید
بیشتر از دس مالی کردن بهم حال میداد ولی انگار ی حسی داشتم مهندس گفت نماز بلدی؟ گفتم نه گفت سجده هم بلد نیسی گفتم چرا بلدم گفتم پشت به من سجده کن
گفتم چشم و پشتمو کردم بهش و سجده کردم
ک شروع کرد لیسیدن کونم
خندم گرفته بود و میترسیدم جیش کنم ک چند لحظه بعد همه حس خوبم تبدیل به ی جیغ بلندی شد ک از درد و پارگی بود
کیرشو تو کونم کرده بود و بی وقفه ضربه میزد
منم گریه میکردم جیغ میکشیدم
محکم گرفتم و گفت اگ بازم جیغ بزنم به مامانم میگ ک چ کارایی کردم
منم خفه شدم و فقط گریه کردم
دستشو رو بدنم میمالید و حرف میزد باهام
ولی من بازم درد داشتم
بعد ۱۰ دیقه ک برامن ی عمر بود ارضا شد و کیرشو در اورد
سر کیرش با گه و خون و اب کیر پر بود درست مثل کون پاره من
بعد اون شب ک به دروغ تو خونه گفتم خوردم زمین و کتک خوردم دیگ هیچوقت به سمت مدرسه نرفتم
حتی وقتی ک مدرسه باز شد
و تا ۱۳ سالگیم بی سواد بودم و بعد توی شهر رفتم نهضت درس یاد گرفتم
ولی اون اولین و بدترین خاطرم بود ک از من ی ادم عقده ای ساخت ک بعدا با استفاده از کون پارم ، کون خیلی از مردای هرزه رو پاره کنم

نوشته: دختردهاتی


👍 17
👎 7
51338 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

723862
2018-10-14 21:32:11 +0330 +0330

کون پاره که میگن تویی پس

1 ❤️

723890
2018-10-14 23:16:41 +0330 +0330
NA

تو مارو چی فرض مردی یعنی طرف اینقدر خون سرد و بدون استرس هر روز باهات این کارارو میکرد ؟ نمیگفت تو بری یه بارشو به خونه با با مامانت بگی ؟ فک نکنم واقعی باشه اگه واقعی بود میتونست همون دفعه اول کاره کونه گهیتو تموم کنه خخخخخ

2 ❤️

723939
2018-10-15 08:38:58 +0330 +0330

خرطوم فیل تو کونت

1 ❤️

724181
2018-10-16 11:08:31 +0330 +0330

کاملا مشخص بود که داستانت ساختگیه یا اینکه 70 درصدش ساختگیه
ولی من دوست داشتم جای مهندس باشم و با دختری تو این سن حال کنم ولی اون کار آخر مهندس رو نمیکردم کار اشتباهیه

1 ❤️

766732
2019-05-11 09:18:25 +0430 +0430

اگه اونجا بودم به 8 روش نا متعارف سامورایی میگاییدمت

0 ❤️

772668
2019-06-10 06:41:19 +0430 +0430

کون پاره کن کی بودی تووووووو

1 ❤️