میثاق و دختردایی ناز (۱)

1397/03/15

سلام به همه دوستان

میخاستم خاطره خودم رو با دختر داییم براتون بگم من میثاق ۲۶ سالمه و دختر داییم ۲۳ سالش خاطره من واسه سال ۹۳ هستش.
من از وقتی که از کیر و کس و کون چیزی فهمیدم از دختر داییم خوشم میومد سینه و کون درشتی داره و خیلی سفید مثل پنبه.داستان از اونجایب شروع شد که دختر خالم تو تلگرام یه گروه فامیلی ساخت و همه بچه ها فامیل رو اد کرد من شماره دختر داییم رو نداشتم و از طریق این گروه شروع کردم باهاش چت کردم اونم خوب لاس میزد و کم کم از دوست پسراش حرف میزد و منم از دوست دخترام اون موقع تازه فیروزکوه دانشگاه قبول شده بود،یه بار به شوخی گفتم واسه من یه دوست دختر پیدا کن مثل خودت خوب باشه اونم چند تا عکس فرستاد و من از هیچ کدوم خوشم نیومد،گفتم بهش یکی مثل خودت واسم پیدا کن اونم گفتم مثل من پیدا نمیشه و خندید. این چت کردن هامون ادامه داشت که یه بار بهش گفتم بیام دم یونی دنبالت باهم‌ گپ بزنیم و اونم قبول کرد و من پنجشنبه بعد کار راه افتادم رفتم فیروزکوه اومد سوار شد و صحبت کردیمو تو راه کم کم من دستش رو گرفتمو اونم استقبال کرد و سرش رو گذاشت رو شونم،منم کم کم داشتم رونش رو میمالیدم اصلا باورم‌نمیشد که دختر دایبم اینقدر سریع اوکی شه دیگه نزدیکای تهران بهش گفتم تا کی میتونی بیرون باشی چون میخاستم تاریک بشه یه جای دنج ببرمش اونم زنگ زد از زن دایبم اجازه گرفت که دیرتر بره خونه،منم بردمش پاتوقم که دوست دخترام رو اونجا میبردم واسم ساک بزنه، وقتی رسیدیم اولش یه کم ناز کرد که این بیشتر منو حشری کرد منم شروع کردم اول لوپش رو بوس کردن و مالوندن رون توپولش بعدش لبامون رو هم قفل شد و شروع کردیم زبون بازی،خیلی خوب بلد بود منم داشتم سینه هاش رو از رو مانتو میمالیدم بعدش لبم رو جدا کردمو شروع کردم گردنش رو خوردن،وقتی رسیدم به گوشش یه جوری آه کشید که فک کردم ارضا شد،به شدت رو گوشش حساس بود تا حالا ندیده بودم کسی اینجوری حساس باشه منم بیشتر گوشش رو میمکیدم و اونم هی ناله میکرد هیچی مثل ناله منو حشری نمیکنه،بعدش من دستشو گزاشتم رو کیرم که شق شده بود اونم شروع کرد مالیدن کیرم منم دیگه یه دستم رو سی
نش بود که دیگه دکمه مانتوش رو باز کرده بود و از زیر تاپ داشتم میمالیدم اون یکی دستم هم از روی شلوار روی کسش،خیلی ناله میکرد،سینه هاش ۸۵ بود و منم دیگه کامل از سوتین و تاپش در آورده بودم و داشتم میخوردمشون اونم فقط ناله میکرد وقتی خوب حشری شد بهش گفتم واسم ساک بزن اولش گفت نه و ناز کرد اما من کیرم و در آوردم و دادم دستش و گفتم بمال یه کم مالید و بعدش خودش شروع کرد ساک زدن خیلی خیلی خوب ساک میزد معلوم بود زیاد ساک زده من دیگه فقط داشتم لذت میبردم و دستم رو برده بود تو شلوارش و داشتم کونش رو میمالوندم و انگشت میکردم واقعا عالی ساک میزد هم تخمام رو لیس میزد ه
م میدونست چیکار کنخ که بیشتر خوشم بیاد سر کیرم رو زبون میزد و بعدش کلش رو میکرد تو دهنش هر چند بار هم میمومد باهام لب بازی میکرد که خیلی خوشم‌میومد چون کل دهنش پر تف بود خیلی حشریم‌میکرد و باز دوباره ساک میزد نمیدونم چرا آبم نمیومد دیگه بعد از ۱۰-۱۵ دقیقه خسته شد و با دست واسم مالیدش و در حین مالیدن کیرم داستیم لب بازی و زبون بازی میکردیم که تو همین حین آبم پاشید که با خنده گفت تو ماشین فقط تو حال میکنی که منظودش این بود دفعه دیگه باید تو خونه باشه اونم حال کنه که دفعه بعدش رفتیم خونه دوستم که خاطره اونم بعدا واستون مینویسم.
نوشته: میثاق


👍 4
👎 4
2253 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

692312
2018-06-05 22:31:01 +0430 +0430

هرکس میخواد نامزد مذهبی حشری منو بکنه پیام بده

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها