میخ کفر را در بلاد اسلام کوبیدم

1391/08/04

درود بر همگی
از وقتی این سایت رو پیدا کردم وقتی داستان های سکسی رو دیدم هوس کردم خاطرات خودم رو براتون بنویسم
الان 25 سالمه یادش بخیر قبل از این سایت آخرین باری که داستان سکسی خونده بودم برمیگرده به دوران جقیت که 17 سالم بود( البته الان هم جق میزنم خیلی کم چون یه حال دیگه داره هر گلی بوی خودشو داره سکس واقعی یه طرف سکس انتزاعی هم یه طرف هر دوش خوبه ) اون موقع ها کامپیوتر پنتیوم 2 بود و اینترنت هندلی با کارت اینترنت کیمیا میرفتم واقعا یادش بخیر . . .
خلاصه اون موقع ها که داستان سکسی میخوندم بعد از یه مدت دیدم به شدت از روی هم کپی میشه و همه داستانا دیگه برام تکراری بودش تا این که بعد از سال هادیدم توی شهوانی داستان ها واقعا جدید شدن
خب از خاطرات بکشیم بیرون بریم سر اصل مطلب
از اونجایی که درس خوندن کار سختیه انتخاب آخر که خود دانشگاه آزاد یه دسته خری قبولت میکنه مارو هم انداختن نزدیک های تبریز که جوون شما اسمشو از توی گوگل سرچ کردم تا فهمیدم کجاست عجب جایی بود
خلاصه رفتیم دیار غربت همه ترک بودن از راننده تاکسی تا استاد دانشگاه
ماهم که زبون اینا رو نمیفهمیدیم به شدت احساس تنهایی میکردم تا این که توی خوابگاه چند تا همشهری پیدا کردیم توی یه اتاق جمع شدیم و کمی بهتر شد
هممون توی کف بودیم لامصب اصلا کیرمون بلند نمیشد دختری توی خیابون دیده نمیشد
دانشگاه هم که از صد تا دختر 99 تاشون کیری بودن یکی توپ پیدا میشد اونم که به ما نمیخورد
بچه ها میگفتن توی غذای سلف کافور میریزن واسه همین کیرمون راست نمیشه
آقا فکرشو بکن منو این همه جق روزانه یک هفته بگذشت و خبری نبود . . .
تحقیق کردیم دیدیم پیاز اثر کافور خنثی میکنه از خوابگاه پیاز بردیم توی سلف یکی هم چاقو آورد وسط میز شقش کردیم خوردیم یادمه همون یه بار شد دیگه از بس همه ماشاالله کون گشاد بودن کسی نه پیاز اورد نه چاقو
مثل کس خلا خودمون خندمون گرفته بود بچه ها میرفتن حموم بعد میگفتن هر چی میزنیم اصلا آبمون نمیاد یعنی اصلا حسش نیست ادامه بدیم
دارم عمق فاجعه رو میگم که وقتی هیچی نباشه آدم کیرش هم راست نمیشه
خوابگاه با طویله فرقی نداشت تلویزیون هم نداشتیم یه اتاق 14 متری با چهار تا تخت دو نفره
البته ناگفته نماند که من وقتی میخواستم راهی شم رم چهار گیگ گوشیم پر از فیلم های سکسی کردم تا توی غربت بدون آذوقه نمونیم و بعد از چند هفته بالاخره یواشکی شبا میرفتم توی همون دستشویی یه ثوابی میکردیم تا این پرولاکتین هایی که تولید میشه به ورم رگ های بیضه منجر نشه در این نوشته قطعا نشانه هایی بود برای آنان که اهل علم هستند
یه روز بعد از دانشگاه رفتم کافی نت آیدی یاهومو بعد از مدت ها آتیش کردم
دیدم یه آیدی روشنه
بله اون آیدی مائده بود
قبلنا توی روم های یاهو پیدا کرده بودمش که عکسشو هم واسم فرستاده بود منم عکسی از خودم بهش نشون داده بودم
اما با یک برنامه ریزی خاص هرگز ازش پیشنهاد شماره نکرده بودم!
فقط باهاش حرف میزدم درد و دل میکردیم
بهم گفته بود یه دوست پسر داره و مشکلاتی باهاش داره و از نظر اون رابطش تموم شدست منم که دیگه توی کف بودم برای اولین بار برگشتم گفتم مائده جون شمارتو میشه داشته باشم منم الان تنهام
خواستمو رد نکرد و شمارشو داد
تجربه به من ثابت کرده که نباید پیش دخترا همون اول خودتو کشته مرده دوستی و شماره و این حرفا نشون بدی چون دخترا بدشون میاد و پا نمیدن واسه همین زیر یک نقاب کاملا خودتو جنتل من نشون میدی و اصلا حرف از دوستی و اینا نمیزنی تا توجهش رو جلب کنی بعد ضربه اساسی رو میزنی و این بار میتونی کسانی رو به دست بیاری که به سختی پا میدن
بگذریم . . .
من که توی غربت بودم پول زیادی نداشتم گفتم مائده جون شارژ ندارم از خونشون زنگ میزد صحبت میکردیم
توی خوابگاه از غروب تا صبح کارم شده بود حرف زدن به طوری که شارژر توی برق بود و گوشی به دست من
90 درصد صحبت ها هم کس شعر محض بود که از ذهن آلت پریش هر دومون بیرون میتراوید
تا اینکه صحبتو کشوندم به این که بالاخره هر انسانی نیاز هایی داره یه احساس هایی میاد سراغش که باید بهش جواب داد و دیدم طرف یک سکس تلر حرفه اییه
چند بار پشت تلفن آب همدیگرو آورده بودیم صدای آه اوهش پشت تل هنوز توی گوشمه
تا اینکه رابطمون به جایی رسید که گفتم دیگه از دوریت مرا طاقت نیست یا به دیداری مهمانم کن یا مرا به حال خود بگذار و بگذر
گفت پاشو بیا !
گفتم آخ جون مائده جون تا گرگان با اتوبوس 17 ساعت راهه دهن سرویس چطوری بیام کلاسارو میزنم زمین اما این راه ما را میگاید به همین خدا به همین قبله
گفت خب تو میگی چیکار کنیم ؟
گفتم مائده جون یه سری اتوبوس هست بهش میگن سریع السیر هم صندلی هاش راحته هم زود میرسه ! گفت خوبه پس با اون بیا ! گفتم خرج داره جیگر 40هزار تومن مایشه( دروغکی ! 20 هزار تومن بیشتر نبود) خلاصه مخ رو زدیم که پولو کارت به کارت کنه و من در اولین فرصت پولو بهش برمیگردونم ( ارواح عمم ) گفتم مائده جون حالا که 40 هزار میخوای پول بدی خب هواپیما 50 هزاره اینطوری زودتر میرسم
اینم قبول کرد و صد هزار تومن ریخت به کارتم
گفت بقیش هم باشه پیشت کم نیاری یه وقت
منم با پز دادن به رفقا گفتم حالا کیرتون بزارید توی نعلبکی بلکه شاید آبتون بیاد کس کشا من رفتم
با کلی کلاس رفتم تبریز دفتر خدمات هواپیمایی دیدم کس کشا از تبریز به گرگان اصلا هواپیما ندارن ! مجبور شدم با همون اتوبوس اسکانیا برم تهران از مهرآباد سوار هواپیما شدم رفتم گرگان 45 دقیقه راه بود توی هواپیما احساس ادم حسابی بودن کردم اولین بارم بود سوار هواپیما میشدم
وقتی رسیدم گرگان دم فرودگاه قرار داشتیم که بیاد دنبالم
دی ماه بود هوا بارونی بود من یه کت واکسی مشکی پوشیده بودم چتر هم نداشتم ساعت 5 صبح رسیده بودم ترمینال آزادی تهران بارون میومد خیس آب شده بودم
یه کیفم رو دوشم بود که توش ادکلن ژل مو و ریشتراش شارژی بود مسواکم برده بودم
با هزار بدختی رفتم مسجد ترمینال تا خیس نشم توی دستشویی مسجد ریشامو زدم ریش که منظور همون ته ریشی هست که لامصب هر روز باید بزنی
خلاصه از تبریز رزرو کرده بودم ساعت 9 صبح پرواز داشتم واسه همین توی مسجد نشستم تا 7 خوابیدم بعدش هم دربست گرفتم مهرآباد هوا به شدت بارونی بود شانس آوردم که پرواز کنسل نشد
وقتی رسیدم گرگان دم فرودگاه زنگیدم بهش گفتم دستتو ببر بالا پیدات کنم دیدم با یه پراید سفید اومده
دیدم کلی آرایش کرده با این همه آرایش قیافش کمی قابل تحمل شده بود
مانتو سبز روشن پوشیده بود با شال سفید
بهش دست دادم یه چند ثانیه همدیگرو نگاه کردیم بعد گفتم راه بیفت
یه کم توی شهر چرخ زدیم تا این که منو برد جنگل
هوا بارونی بود جادش خیلی کوچیک بود سربالایی بود اکثرا و خلوت ،
به خاطر هوای بارونی و سرد بیرون شیشه ها بخار کرده بود
باالاخره یه جای جاده دنج وایساد بغلش کردم گفتم عزیزم بالاخره دیدی اومدم و الان پیشت هستم
کلی تریپ لاو ریخته بودم یه آنالیزی که من ازش کرده بودم این بود که این دختر خانم به خاطر چهره نه چندان زیبا و میشه گفت به سختی قابل تحمل و همچنین به خاطر خجالتی بودن و به شدت مذهبی بودن گوشه گیر و تنها بوده و تنها خودش رو از راهه سکس تل و سکس چت ارضا میکرده
واسه همین از این که برای اولین بار یه پسر کنارش میدید خیلی خوشحال بود دیدم اسم من توی گوشیش « عشقم » سیو شده بود
خیلی دوسم داشت هر چی بهش میگفتم گوش میکرد اکثرا
توی چت در مورد مذهب باهاش بحث کرده بودم بهش گفته بودم من بی دین و ایمان هستم گفتم من به هیچی اعتقاد ندارم خدا رو هم قبول ندارم
اونم کلی ناراحت شدو منو راهنمایی میکرد مثلا ! تا وقتی که بعد از چند ماه توی کافی نت باهاش دوباره چت کردم میدونستم که اگر بگم هنوز کافرم هرگز بهم پا نمیده واسه همین بهش گفتم به دروغ که باز ایمان آوردم اما این بار با این تفاوت که میتونم همه اعتقاداتم رو ثابت کنم و همینطوری به صورت کشکی مسلمون نیستم
همین حرف هم باعث شد تا بیشتر تحت تاثیر قرار بگیره
حتی در مورد ازدواج هم حرف زده بودیم که بعد از این که همدیگرو دیدیم اگر همه چیو پسندیدیم به ازدواج هم فکر کنیم
بهش گفتم خب خانومی چی شد ؟ پسندیدی ؟ ! با عشوه خرکی گفت آررره !
منم توی دلم گفتم کون نشور کی به تو پا میده معلومه که میگی آره منم از سر کمبود مجبور شدم و الا وجدانی من خیلی ازش سر تر بودم ! من معمولی هستم نمیگم خوشکلم اما اون معمولی هم نبود پایین تر بود از نظر قیافه
اما به شدت گرم مزاج و سکسی و هات بود
خیلی سکسی بود ! توی عمرم واقعا دختر سکسی اینطوری ندیده بودم
همون جا توی ماشین بالاخره اولین لبو ازش گرفتم با همون لب آتیشش روشن شد
سینه هاشو مالیدم دیدم داره کم کم میره توی فضا کلا سفید بود سینه های بلوری داشت سایزش هفتاد بود به گمانم نوکش برجسته بود و قرمز خونی که وقتی میک میزدم کاملا رگاش ورم میکرد انگار خون اومده
گفتم اینطوری نمیشه بریم صندلی عقب
خابوندمش روی صندلی عقب ( فکرشو بکنید توی پراید با چه مشقتی یه پا روی زمین یه پا روی صندلی داشتم له میشدم ) دکمه های مانتوشو باز کردم سوتین رو زدم بالا سینه هاشو با قدرت مکیدم اونم آه و نالش بلند شد همزمان چوچولش رو هم مالیدم تا این که ارضا شد بعد بغلش کردم گفتم عزیزم حالا تو خالی شدی من چی ؟ !
گفت تو چی ؟ گفتم لاشی کیرم از شق درد داره میترکه یه کاری کن !
گفت چیکار کنم اینجا ؟ کیرمو در آوردم گفتم بخورش دیگه گلم
هی قبول نمیکرد تا اینکه سرشو با زور بردم دم کیرم گفتم بخور دیگه عشقم اذیتم نکن
خلاصه کرد توی دهنش گاز میگرفت اصلا بلد نبود
اما گرمای دهنش خوب بود
تا این که بالاخره آبم اومد قبل این که آبم بیاد گفتم بسته بیا بالا و آبمو ریختم توی دستمال کاغذی نخواستم همون اول کثافت بازی در بیارم
بعد گفتم آخیش !!!
شاش داشتم شدید پیاده شدم در هوای مطبوع و خنک بارونی بعد از یه ارضای خوب یه دل سیر شاشیدم
سوار ماشین شدم بازم یه دور زدیم ساعت تقریبا 4 بعد ظهر بود رفتیم چند تا رستوران اما همشون غذا تموم کرده بودن تا این که توی ناهار خوران ( گرگانی ها بلدن ) یه رستوران پیدا کردیم که غذا داشت
دانشگاه پیام نور درس میخوند به مامان و باباش گفته بود میره دانشگاه بعد هم میره پیش دوستش سمیرا که مادر و پدرش مرده بودن تنها زندگی میکرد و مورد اعتماد مامانش هم بود البته من که هرگز ندیدمش
خواهر نداشت یه داداش بزرگ داشت که اونم ازدواج کرده بود سرش به زندگیش بود
رفتیم ناهار جوجه کباب خوردیم میخواست شب برگرده خونه منم برم مسافر خونه که با هزار بدبختی راضیش کردم که به مامان باباش بگه شب پیش سمیرا میمونه اونم منو رسوند مسافر خونه خودش رفت خونه تا هم لباسش عوض کنه هم مامانیناشو راضی کنه
من رفتم مسافر خونه یه اتاق یه تخته گرفتم واسه یه شب
بعد که مائده هم از خونه اومد بیرون اومد بهش گفته بودم کارت ملی بیار و به بهانه دانشجو بودن اونم یه اتاق گرفت شماره اتاقم بهش گفتم و از شانس دستشویی هم نزدیک اتاق من بود و پاشد به بهانه دستشویی یواشکی اومد توی اتاق من وقتی رسید به اتاقم یه نفس راحت کشیدم بغلش کردم
در کمال تعجب دیدم چادر پوشیده
نگو اصلا چادریه کلا و صبح هم دور از چشم خانواده مانتو مهمونی پوشیده بود و اصلا فکر نمیکرد که شب من بخوام پیشم بمونه وقتی برگشت خونه دیگه مجبور شد چادر بپوشه
البته این از یه لحاظ خیلی خوب بود که دیگه کسی اصلا بهش شک نمیکرد چون به قیافش نمیخورد اصلا
و حالا با چادر اصلا قابل تحمل نبود یعنی با یه تن عسل هم نمیشد بخوریش
چادرش در آورد سریع لختش کردم امون ندادم شروع کردم به لب گرفتن اونم مثل من انقدر توی کف بوده که دیگه فاز و نول بهم خورده بود حسابی داشت تخلیه الکتریکی رخ میداد
لبای باریکی داشت زیاد حال نمیداد واسه همین شروع کردم به لیسیدن گردن و بعدم سینه . . . وای خیلی سینه هاشو دوست داشتم انقدر میک میزدم که دیگه درد میگرفت میگفت تورو خدا دیگه نخور
حسابی شورتش خیس خیس شده بود شورتشو کشیدم پایین اول مقاومت میکرد اما بعد راضی شد دیگه اصلا روی زمین نبود توی آسمونا بود یه دل سیر کس خیس و تراشیدشو خوردم و دیگه با هیچ مقاومتی رو به رو نبودم فقط صدای اه و نالشو میشنیدم البته خیلی یواش طوری که صدا بیرون نره حتی نگاه هم نمیکرد چشماش خمار شده بود منم از فرصت استفاده کردم لباس های خودمو که همون اول در آورده بودم کیرمو با یه حرکت ناگهانی تا دسته کردم توی کسش چون تشنه گرمای کسش شده بودم اصلا طاقت دوری نداشتم که بخوام به کون فکر کنم که جلوی دهنشو گرفتم تا جیغ نزنه یکی دو بار دیگه جلو عقب کردم کشیدم بیرون دستمال از قبل آماده کرده بودم باکره بود واسه همین خون اومد که با دستمال پاک کردم کیرم هم خونی شده بود کاندوم هم نداشتم گریه میکرد اما من دیگه توجه نمیکردم دوباره کردم توی کسش گفتم عزیزم تو مال خودمی نگران نباش مال خود خودمی
شروع کردم به تلمبه زدن روی تخت به پشت خوابونده بودم و پاشو باز کرده بودم داشتم تلمبه میزدم اما چون هیچ تاخیری چیزی نزده بودم خیلی زود آبم اومد که کشیدم بیرون ریختم روی شکمش با دستمال پاک کردم
دوباره لخت بغلش کردم نوازشش کردم حرفای عاشقونه زدم تا آورم شه دیگه گریه نمیکرد
یک کیلو موز خریده بودم تا بدنم ضعف نکنه هر یه بار که آبم میومد یدونه موز میخوردم
تا صبح 7 کمر کردمش طوری که اخراش دیگه آبم به التماس افتاده بود
نفهمیدم کی خوابم برد توی بغلش پاشدم دیدم ساعت 9 صبحه تا ساعت 12 وقت مسافر خونه داشتیم چون یه شب اجاره کرده بودیم
تا دوازده سه کمر دیگه هم کردمش اونم کم نمیوورد دیگه کلی پوزیشن عوض کردیم
همه جوره کردم مدل سگی فرقونی و …
عجب حالی داد اصلا قابل وصف نیست خب واسه ادمی که توی کف بوده مدت ها خیلی خوب بود
بعدشم که دیگه برگشتم دیدم دیگه نمیشه ازش پول بخوام که باز برم تازه بدهکارم شده بودم اینطوری شد که خطمو عوض کردم و مائده خانم به فراموشی سپرده شد
ازش کلی فیلم هم گرفتم اما دلم سوخت نامردی نکردم همشو پاک کردم
البته الان افسوس میخورم که کاش واسه خودم نگه میداشتم لا اقل توی نسخی به درد میخورد
این طور شد که میخ کفر در بلاد اسلام کوبیده شد .

نوشته:‌ کافر راستین


👍 0
👎 0
36799 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

339986
2012-10-25 22:34:00 +0330 +0330
NA

یاد فلیمای عشقی میوفته ادم اخه کون تلق تلوق جیمزباندم انجوری کس نمیکنه که تو کردی ولی از جیگر قهرمان ت خوشم امد در کل همون جقتو بزنی موفق تری چون تو رویاهاتم انجوری کس کردن برات ثقیلیه

0 ❤️

339987
2012-10-25 23:57:17 +0330 +0330
NA

فقط مقدمه خوندم.بدمالوندي باوركن،ادمين چاپش ميكرد،اينقدر مالوندن براي يك داستان باعث ميشه دستمال من لطافتش از دست بده.كونگشاد خان پنتيوم2
از سرت زياده،تاحالا با 386sx يا نهايتأ486dx2كاركردي؟پس ديدي گفتم ازسرتم زياده.بيچاره بابات پولش داده شومبوس گليش جق بزنه.حالا چي نوشتي؟آب داره ؟ راست كنه؟تنهابخونم؟بيا بغلم خودت شيرينتر تعريفش كن مثل مالش اول بگي قول ميدم تا يمدت آبريزش مقعد داشته باشي!جون.

0 ❤️

339988
2012-10-26 01:45:30 +0330 +0330
NA

فقط اسم داستانتو خوندم ادمو یاد تاریخ میندازه اینم اسمه ؟

0 ❤️

339989
2012-10-26 02:51:50 +0330 +0330
NA

اینقدر من من من نکن یه شهی هم نیستی ارزش این داستان 1 قرون اونم چون دستات بو گرفت تا این فیلم پخش بشه آخه اسمش داستان بود ولی فیلم هندی بود . بازم چادری بازم مذهبی بازم حفت.
راستی شاشیدی کف کرد ؟ البته من فکر کنم تو این فیلمنامت جیشیدی
شاشیدن واسه مرداست ولی تو مرد نیستی بکارت زدی زندگی 1 نفر رو تباه کردی بعدشم زدی بچاک پس جیشیدی از ترس و خط عوض کردی
زرنگ بودی ادعات میشد پول میخوردی حالتم درست میکردی و میرفتی نامردیت چی بود
همون که گفتم نه شاشیدی ، جیشیدی
« شرکت تشخیص شاشیدن یا جیشیدن » البته بو که زیاد داشت شاید دوستان ریدن تشخیص بدن

0 ❤️

339990
2012-10-26 03:10:41 +0330 +0330
NA

سيكتير دادا،كافر راست نميكنه چرا دروغ گفتي؟خودم از وقتي كافر شدم فهميدم دولم ديگه سنگ نميشه،اگرميگي دروغ ميگم،بيا باهاش كاركن راست شد بشين سرش چپق بكش!
هدف اين بود سر و تهت زده باشم گوزگوز كردي نشونت بدم.

0 ❤️

339991
2012-10-26 03:30:24 +0330 +0330
NA

حالا به نظر خودت کار درستی کردی؟؟!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ممکنه واسه تو پرده و این چیزا بی اهمیت باشه ولی معلوم نیست با اینکارت چه مشکلاتی واسه اون بنده خدا ایجاد کردی.
درست اینجا سایت سکسیه و سکس هم تو فرهنگ ما غیر اخلاقیه (که فکر نادرستیه) ولی این دلیل نمیشه که فکر کنی چون سکس میکنی پس دیگه هر کاری مجازه.
در ضمن اگه فکر میکنی طرز فکری غلطه باید با تفکر انسانی در مقابلش باشی نه این که با صدمه زدن به انسانی که در واقع خودش هم ممکنه قربانی اون تفکر باشه.

0 ❤️

339992
2012-10-26 03:51:28 +0330 +0330
NA

دمت گرم خیلی خندیدیم. دلو رودم زد بیرون بس خندیدم. مخصوصا اونجایی ک گفتی ی دل سیر شاشیدی. :D

0 ❤️

339993
2012-10-26 04:21:27 +0330 +0330

ریدی با این داستانت

بدبخت ،عقده ای ،کثافت ،بی آبرو

خجالتم نمیکشه بیشعور

اسم داستان چه ربطی به موضوع داستان داشت چلقوز خان

یه دختر رو بهش تجاوز کردی افتخارم میکنی بدبخت

من که مطمئنم این حرفا خالیبندی بیش نبوده ولی خب این داستانهای مزخرف حتی اگه واقعیت هم نداشته باشن تکان دهنده هستن و آبروی هرچی مرد هست میبرن

اگه همین کار رو با خواهر خودت میکردن راضی بودی بدبخت؟

اگه راضی باشی بیغیرتی بیش نیستی عقده ای چون پسرای ایران باغیرت هستن و باشرف

برو جلقت رو بزن تورو چه به داستان نویسی عقده ای

اگرم با چنین مسائلی میخوای بین بچه ها تفرقه را بندازی باید بگم کور خوندی جونم بچه ها با این خزعبلات دیگه خر نمیشن

چه مسلمون ،چه مسیحی ،چه زرتشتی و چه ادیان دیگه این کارت رو محکوم میکنن که از اعتماد یه دختر معصوم سوء استفاده کردی بهش قول دادی که مال خودت باشه ،با وقاحت تمام باکرگیشو ازش گرفتی و بعد ولش کردی ،تف تو ذاتت بدبخت

برای اولین بار یه داستان خوندم و شدیدا پشیمون شدم

قول میدم دیگه هرگز داستان نخونم ،اه اه اه تف به روزگار لعنتی

0 ❤️

339994
2012-10-26 04:56:48 +0330 +0330
NA

یه تار موی بدترین دخترای دنیا هم می ارزه روی توئه کثافت…

0 ❤️

339995
2012-10-26 05:08:33 +0330 +0330
NA

لاشي،تازه فهميدم چرا نسبت به داستانت حس بدي داشتم.چه اسمي بود گذاشتي؟بعد عمري تلاش وكسب علم تازه اجازه دارم ميخم باهرعنوان وارد هرنوع سرزميني بكنم تا جيگرم حال بياد.تو كجا بودي كه نديدمت؟نكنه من دول كردي؟بهرحال ديدي قبل از درك كامل زدم وسطت درس عبرتي برات بشه جعل عنوان نكني.
با اينكه گفتم اعتقاداتم بين پاهام تكون ميخوره،اما بايد حرف حق بزنم،از وقتي بودم (حالا هرقدر به توچه مهم بودنه وميبيني هستم) ميگفتن ميخ اسلام،در سرزمين كفر فرو كردن.هرچي انكاركني اين آزادي بيان و چه ميكني! دوس دارم جون،جون معناي زشتي در اين حالت داره ازاون جون گفتنها به بچگي بهت گفتن!آخ جون جونم به ميخت شومبول طلا،ريدي فحش نميدم چون هستم،هنوز تا نيستم كار دارم،جون جووووووووووووووووووووووووووووووووون.هنوز سي سانت نشده چرا قاطي كردي؟قالب يخ بزار توش بهترميشي!

0 ❤️

339996
2012-10-26 05:12:13 +0330 +0330
NA

kheyli bi adabin bi chare miad baraye shoma dastan minvise mikhayn enteghad konid arzande enteghad konid chera fosh midid

0 ❤️

339997
2012-10-26 07:25:14 +0330 +0330

میخ کفر رو در بلاد اسلام کوبیدی؟
ما هم پرچم اسلام رو تو کونت فرو میکنیم!

0 ❤️

339998
2012-10-26 07:27:02 +0330 +0330
NA

خفه بمیر مردک عقده ای

0 ❤️

339999
2012-10-26 10:04:31 +0330 +0330
NA

ای کیرم تو عصمتت که پرده دختر مردمو بخاطر عقده ای بودنت زدی…
چه حالی میده وقتی زن بگیری شب اول ببینی پرده نداره…اون موقع بهت میگم کی زرنگه اون موقع که تا دسته کیر میخوری…

0 ❤️

340000
2012-10-26 12:27:47 +0330 +0330
NA

بی شخصیت

0 ❤️

340001
2012-10-26 15:16:27 +0330 +0330

تف به شرفت که بعید میدونم بدونی چیه…اصلا از یک کیلومتری شرافت و مردونگی رد شدی؟؟؟؟!!!متاسفم برات. X(

0 ❤️

340002
2012-10-26 18:53:28 +0330 +0330
NA

كيرمصب كوني!
راستي خواهرتم پرده نداره به كسي نگيا؟يكي ميخ كفر كوبيده تو كسش و در رفته

0 ❤️

340003
2012-10-26 19:23:28 +0330 +0330
NA

بزرگوار! پرولاکتین هورمونی است که موجب تولید شیر در خانمها میشه! احتمالا منظورت تستوسترون بوده!

0 ❤️

340004
2012-10-27 00:39:36 +0330 +0330
NA

کیرموتوکوس مادر وزن وبچه شیرخوارت …خودت اونجاچقدکون دادی اونارو مینوشتی ازاین بهتربود…راستی الاغ تونمیدونی توسرزمین ترکها بایدکون بدی

0 ❤️

340005
2012-10-27 13:09:23 +0330 +0330

بجه كناه داره طفلك بذاريد يكي يكي همه باهم كيراتون روسمتش نشونه كرفتين!

0 ❤️

340006
2012-10-27 15:40:19 +0330 +0330
NA

بش قرانيخ زاماني سيح سيديم ايندي منه 50تومن دمزدن.ديوس گت ورن()()

0 ❤️

340008
2012-10-28 01:02:30 +0330 +0330
NA

میخ طویله تو کونت
کیر تمام بلاد اسلام تو کس ننه ات
ریدم تو مغزت که همون پرولاکتین! پرش کرده
جلقی ,جلق مغز, جلقوز, جلاق, جلوق احمق

0 ❤️

340009
2015-09-23 22:01:54 +0330 +0330
NA

اهل علم!!! یا اهل جق بگی بهتره
اهل عملی که گفتی همشون جقی تشریف دارن
اخه از تبریز تا گرگان 17 ساعت راهه کیری یه چی بگو باعقل جور در بیاد تا اینجاشا خودم بقیه ش دیگه مثل همه قاعدتن تکراریه

0 ❤️