میلاد و حمید

1397/10/06

هر روز به یه بهانه ای همدیگر و می دیدیم همدیگرو بغل می کردیم می بوسیدیم ولی خوب تایم کافی نداشتیم خونواده هامون پرجمعیت و مذهبی بودن می ترسیدیم کارمون رو شلواری همدیگرو بغل کردن بود تا اینکه یه روز تویکی از این خونه خرابه ها آتیش روشن کرده بودیم و داشتیم با بچه ها سیگار می کشیدیم که صاحب خونه اومد تو 1 دقیقه همه غیب شدن هممون تو سوراخ موش بودیم منو میلادم رفتیم طبقه سوم خونه لای وسایل داربست قایم شدیم یارو دوسه تا از بچه ها رو دیدو فحش کشید اتیش خاموش کرد دو سه تا هم خودشون زدن بیرون سریع فرار کردن منو میلاد مونده بودیم واز ترس تکون نمی خوردیم صاحب خونه یه سیگار روشن کرد و دم در خرابه نشست مثل اینکه منتظر چیزی بود ما هم منتظر بودیم که دیدم دست میلاد تو شرتمه خودمو خم کردم راحت باشه داشت با سوراخ کونم ور می رفت که راست کردم یه کم دیگه ور رفت خودمو چسبوندم به کیرش از پشت منو بغل کرد و با کیرم ور می رفت که حشرم داشت منو پاره می کرد خودم شلوارمو کشیدم پایین حواسم به پایین خونه هم بود میلاد گفت چیکار کنم من که پشتم به میلاد بود دست تو شرتش کردم و شروع کردم به مالش کیرش کیرش هر ثانیه درشتر و درازتر میشد گفتم بنداز توش گفت دردداره گفتم میدونم تف بزن بحرحال میلاد سوراخ منو کیر خودشو تف مالی کرد خم وایسادم و با دستام لپ های کونمو براش باز کردم که درد کمتری داشته باشم نوک کیرش که اومد رو سوراخم یه حس عجیبی بود با اولین فشار کلشو اومد تو سوزش داشتم ولی خوب قابل تحمل بود درآورد یه تف دیگه زد و انداخت رفت تو .پاهاهام از شهوت می لرزیدن و بی حس شدن میلاد بغلم کرد و کلشو جا کرد همونجوری وایساد یکی دوبار جلو عقب کردم براش دیدم داره حال میده شروع کرد به تلمبه زدن تلمبه های سرپایی اروم که رفتن داخل و بیرون اومدن کل کیرو حس می کردم از خستگی زیاد نشست من هم رو کیرش نشستم نمی خواستم در بیاره میلاد شروع کرد با کیرم ور رفتن همونجوری که کیرش تو کونم بود شروع کرد برام جق زدن یه تفم من ریختم تو دستاش که راحتر بکنه دیگه داشتم می ترکیدم میلاد تندترش کرد ابم داشت میومد که شروع کردم به بازی کردن رو کیر میلاد در همین حین بود که ابم اومد خیلی حال کردم بعد ها که عشق حالمون زیادتر شده بود اخر کار باید میلاد ابمو توی همین پوزیشن می آورد بگذریم آبم که اومد کرخت شدم وایسادم دستامو گذاشتم رو دیوار و قمبل کردم میلادم بعد از 3یا 4 تا تلمبه ابش اومد اینقدر تو حس و حال بود که ابو تو کونم خالی کرد و اون فشار بعد خالی کردنش نزدیک بود استخونامو بشکنه خیلی حال داد اولین کون دادن یا کردن هیچ وقت دیگه تکرار نمیشه بعد اون ما هزاران بار باهم بودیم ولی هیچ وقت مثل اون حال اولی دیگه تکرار نشد.

نوشته: حمید


👍 23
👎 5
19217 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

737888
2018-12-28 04:16:29 +0330 +0330

یه دوستی مثل تو یه نعمت بزرگه که به همه قسمت نمیشه

1 ❤️

737894
2018-12-28 05:01:39 +0330 +0330

اسم داستان یجوریه که ادم منتظر داستانی تو قالب شیرین و فرهاده ولی داستان تو قزوین شکل گرفتا و تمش فرق کرده انگار

0 ❤️

737899
2018-12-28 05:30:20 +0330 +0330

آخه کون دادن یواشکی حال دیگه ای میده.تو ماشین طرف دستشو کرد تو کسم رو پاهاموم کاپشنو گذاشت یه حالی داد که نگو

0 ❤️

737944
2018-12-28 11:21:12 +0330 +0330

فک کنم صابخونه حفتتونو کرده???

0 ❤️

739344
2019-01-03 23:41:41 +0330 +0330

داستان قشنگی بود بعد از مدتها کسشعر نخوندم

0 ❤️