میهمان گلهای قالی

1392/04/07

عصر بود و آفتاب از لای پرده روی فرش اتاق افتاده بود. برهنه بودم و تنها حوله حمام دور بدنم پیچیده بود . زیر نور افتاب دراز کشیدم روی فرش و چشمام رو بستم. اولین تصوری که به ذهنم اومد تصویری سکسی و موهوم بود با این وجود دستم ناخودآگاه به سمت تنم رفت و بعد از لمس سینه ها و شکمم آروم دستم رو به سمت پاهام بردم .
کیرم رو توی دست گرفتم . کوچک و نرم بود . تازه از حموم اومده بودم و پوستم لطیف و گرم بود . با دست خایه هام رو می مالیدم و چشمهام رو بسته بودم تا بتونم تصویری سکسی توی ذهنم بیارم اما انگار تموم خاطره ها و رویا ها محو شده بودن . کیرم توی دستم تکون می خورد اما انگار نه انگار … انگشتم رو بردم زیر خایه هام و کمی به پهلو چرخیدم . سر انگشتم روی سوراخ کونم بود . کونم رو نوازش کردم . گرم بود مثل همیشه بدون مو . من ذاتا بدن بدون مویی دارم .و این خیلی برام لذت بخشه … لمس کونم هم برام نتیجه ای نداشت. برای همین تصمیم گرفتم بدون هیچ فکری فقط استراحت کنم و از آفتاب لذت ببرم. بدن برهنه ام زیر آفتاب داغ تابستون گرم شذه بود و دلم کسی رو میخواست که نوازشم کنه و باهام لاس بزنه و اصلا نمی تونستم تصور کنم که سکس کالی داشته باشم . فقط دلم میخواست تنم نوازش بشه . تنم خواسته بشه . با تنم لاس زده بشه ولی فکر میکردم نمیشه… اگر هم کسی باشه حتما دلش میخواد کارش رو تموم کنه و این یعنی سکس کامل . و من اون موقع اصلا توی مودش نبودم. توی همین احوالات بودم و داشتم چرت میزدم که تلفن زنگ زد. با بیحوصلگی تموم دست دراز کردم و گوشی رو برداشتم اون طرف خط حسین بود . سلام که کردم گفت چیه بی حالی ؟
گفتم تازه از حموم اومدم و دراز کشیدم . گفت بیا آیفون رو بزن پشت درم …
حوله رو پیچیدم دور تنم و بلند شدم . حسین اومد بالا . یه بسته بستنی لیتری هم دستش بود . احوالپرشی و گپ . گفت های معمولی و در همین حال من هم بستنی ها رو ظرف کردم و آوردم برای خوردن . من با همون حوله نشسته بودم و داشتم بستنی میخوردم. اومدم چیزی بگم که یه تیکه بستنی از روی قاشقم افتاد روی سینه م . اومدم ورش دارم ولی سر خورد و رسید تا شکمم. حسین با دستمال اومد نزدیک و لبخند روی لبهاش بود . کمی از بستنی رو با دستمال پاک کرد ولی دستش رو مالید روی تنم و همین کافی بود تا من هوس تن مردونه ش به سرم بزنه . تا اومدم خودم رو جمع و جور کنم جسین نشسته بود و داشت بستنی های روی شکمم رو با زبونش می لیسید. من که انگار منتظر این لحظه بودم چشمام رو بستم و در سکوت به دنبال لحظه لذتبخش هماغوشی گشتم. زبون حسین تنم ر ومی لیسید و آروم آروم پایین تر میرفت . پایین تر از نافم رو می بوسید و لذتی ارامبخش توی تنم شعله می کشید . تنم هنوز از دوشی که گرفته بودم گرم و نرم بود و انگار حسین هم این لذت رو حس کرده بود . کیرم تکونی خورد و حسم را با نفس عمیقی که کشیدم به درون دادم . حسین کیر و خایه هام رو با دستش گرفت و بالاتر آورد… کیرم رو به ارومی توی دهنش گرفت بود و می مکید . شل شدم و دراز کشیدم . آفتاب روی تنم می تابید و از لای پلک های نیمه بازم حسین رو می دیدم که لای پاهای من سرش رو روی کیرم گذاشته و داره میخورش. با دست ران هام رو بالاتر داد و زبونش رو لای کپلهام که از هم باز شده بودند کشید. از پایین می کشید و تا زیر خایه هام می اومد . من احساس خوبی داشتم . دلم میخواست بیشتر با کیرم بازی کنه ولی نمیخواستم حواسش پرت بشه. برای همین هم هیچی نگفتم و وا دادم تا هر کاری دلش میخواد بکنه چون میدونستم توی کردن من کاملا شهوانی و خوش سلیقه ست . آروم آروم داشتم غرق لذت می شدم . توی پاهام احساس لرزش خوبی داشتم . لبهای حسین خایه هام رو می خورد و هر از گاهی با زبونش سوراخ کونم ر و می لیسد . کم کم خودش را بالتر کشید و شکم و بعد سینه ها و گلو و لبهام رو بوسید . همین وقت بود که کیرش رو با پشت دشتم لمس کردم … از روی شلوارش برجسته تر بود . با دست زیپش رو پایین کشید . کیرش کاملا بزرگ شده بود . من که تا یه ساعت پیش دلم نمیخواست سکس کامل داشته باشم با لمس کیر حسین تموم افکارم رو از یاد بردم . تموم کیرش رو توی دست گرفته بود م و خایه هاش رو میمالیدم . حسین با بوسه ها و لیسیدن هاش داشت تموم تنم رو به وجد میاورد. چرخی آروم زد و سر و ته شدیم . حسین زانوهاش رو گذاشته بود دو طرف سر من و کیرش آویزون بود تا روی دهنم خودش سرش رو کرده بود لای پاهای من و داشت کیرم رو میخورد. سر کیرش رو با لبام گرفتم و باهاش بازی بازی می کردم . فط سر یرش رو توس دهن می گرفتم و می مکیدم و لیس میزدم . نرمی خوشایندی داره . گرم و نرمه . نه میشه گاز بزنی نه فشارش بدی . درست مثل پاستیل … بدن حسین سفیده و کیرش خیلی بلند نیست اما تا دلتون بخواد کلفته . شاید کلفتی یک اسپری رو داشته باشه . ولی بلندی اون مثل یه کیر معمولیه . تقریبا 18 سانت… آروم آروم کیرش رو می خوردم و اون کمرش رو پایین تر داد و نصف کیرش رفت توی دهنم . من دستهام رو دوطرف انداخته بودم روی زمین و دهنم رو باز کرده بودم و حسین با تکون دادن کمرش داشت کیرش رو میکرد تو و در میاورد… فکم داشت خسته میشد . برای همین هم کیرش رو در آوردم و خایه هاش و بدنه کیرش رو با زبونم می لیسدیم . توی همین احوالات بود که انگشت حسین سوراخ کونم رو لمس کرد و یه بندش رفت توی کونم . ناخود آگاه کمی کونم رو جمع کردم ولی حسین انگشتش رو در نیاورد و منهم لحظه ای بعد تنم رو شل کردم و حالا دیگه انگشت حسین توی کونم بود و داشت اونو تکون میداد . زمان زیاد نگذشت تا زیبا ترین و لذت بخش ترین لحظه سکس شروع شد . جسین پاهای منو از هم باز کرده بود و سر نرم کیرش رو گذاشته بود دم سوراخ کونم . من همیشه عاشق این لحظه ام و نرمی گرم و لذت بخشی که آروم کون رو از هم باز میکنه . مثل استقبال خوشایندی که لذت بخشه . بدون درد و آروم . میشه نرمی اون رو با تموم سوراخ کون احساس کرد و هراس و تردید لذت بخشی که توی تن آدم می ریزه . میدونی که بعد از این نرمی لذت بخش تنه کلفت و سفت کیر فرو میشه و از هم بازت میکنه و درد روحبخشی رو به تموم استخونات می ریزه . اما نرمای سر کیر وقتی وارد کون آدم میشه گرمای لذیذ و عجیبی رو توی تنت حس میکنی که دلت میخواد تموم کیر از همین نرما بر خوردار بود اما بعد درد عزیز می ریزه توی تنت . کئنت رئ از هم باز میکنه و … دردی عزیز که از یک سمت کشاله ران ها رو به سمت انگشتهای پات می بره و از یه سمت به مهره های تو میخوره و از نخاعت تا مغز سرت راه می بره . شقیقه هات تیر می کشه و پشت گردنت راست میشه . کمرت دردی رو توی خودش حس میکنه … سر کیر حسین فرو شد و اروم اروم تو رفت … کلفتی کیرش لحظه به لحظه کونم رو از هم باز کرد . درد اروم تموم تنم رو پر کرد . چشمهام رو بسته بودم تا با تموم وجودم این درد رو در خودم نگه دارم و لذتش رو ببرم . کیر حسین تا نصفه هاش تو رفته بود و من فکر میکردم این نصفه ی کیر شاید چندین و چند سانته … دلم میخواست برای تموم شدن درد تموم کیر تا ته بره تو و اروم بگیره اما همین موقع حسین کیرش رو عقب کشید و درد دوباره تکرا ر شد… اون داشت آورم تکون میداد و من نفسم بند اومده بود . کیرم جمع شده بود و درست در میانه کیرم احساس خوشایندی بهم دست داده بود . یه بار دیگه کیر حسین داشت تو میرفت و اینبار من تموم تنم رو دادم بهش و کیر حسین تتا تهش رفت توی تنم . انگار سر کیرش از توی خورده بود زیر کیر من که داشت تکون میخورد … یه بار دیگه کیر حسین با تموم کلفتی بی تاب کننده اش داشت توی کونم جابهجا میشد که آبم اومد و ریخت رو شکمم … گرم شده بودم و حسین آروم کیرش رو فشار داد و بی حرکت نگه داشت … من دست بردم و کیرم رو توی دستم نگه داشتم و مالیدمش تا آبم تموم شه… حسین با تی شرتی که در آورده بود تنم رو تمیز کرد و اروم روم خواید . من پاهام رو دور کمرش حلقه کردم و چشمام رو بستم … افتاب تن هر دو ما رو داغ کرده بود. کیر حسین به آرومی توی کون من تکون میخورد و سنگینی بدنش لذتبخش ترین سنگینی دنیا بود … آفتاب از روی پرده کنار رفته بود و از روی فرش خودش رو جمع میکرد که حسین تموم حرارت و عطش اندام مردونه ش رو درون من خالی کرد . و این دومین لحظه از هر سکس است که من عاشق و تشنه اونم . وقتی که نم مردی روی بدن تو سفت میشه و ماهیچه هاش به هم پیچیده میشه . کیرش انگار دوباره کلفت تر و بلند تر میشه و تموم نیروش رو میذاره و فرو میشه توی تن تو
عاشقانه و با تموم قدرت تو رو به خودش فشار میده و حرارت لزج و زندگی بخشی توی سلول ها ی تو پخش میشه . گرمای حیات بخشی که از درون احساسش میکنی . لحظه بارونی یک مرد در تو … لحظه ای که مردی تو رو با تموم قدرت و شهوت به خودش فشار میده تا در تو تموم بشه … خستگش ها استرس ها گلایه ها و …قطره قطره همه چیز در تو می ریزه و ارامش میاد … رنگین کمون لذت و ارامش … کیر بزرگ اون توی کون تو چند بار انگار بزرگ تر میشه و هر بار حجمی از آب گرم و چسبنده اون توی تنت میریزه . و بعد آروم می گیره … همه دنیا آروم میشه و همون طور که کیر توی تن تو اروم آروم نرم میشه و به خواب میره انگار دنیا هم به خواب رفته … بدن مرد آروم می گره نفس هاش عمیق تر میشه و…
آفتاب کاملا رفته بود و خوابی سنگین پشت پلکهای ما نشسته بود … و من فکر میکرم هنوز هم تشنه نوازش های حسین هستم .

نوشته: مهیار


👍 1
👎 1
59670 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

388406
2013-06-28 06:27:50 +0430 +0430
NA

chi begam…

0 ❤️

388408
2013-06-28 06:38:34 +0430 +0430
NA

تا اون جایی که فهمیدم گی ای خوندم بعدش حالم ازت بهم خورد!!! >:P >:P

0 ❤️

388409
2013-06-28 06:41:07 +0430 +0430
NA

تا اون جایی که فهمیدم گی ای خوندم بعدش حالم ازت بهم خورد!!! >:P >:P

0 ❤️

388410
2013-06-28 08:00:34 +0430 +0430
NA

قربون کونت بشم ک انقدر با احساس کون میدی من عاشق کون کردنم شدید

0 ❤️

388411
2013-06-28 12:28:54 +0430 +0430
NA

بسیار زیبا بود خیییییییییلی قشنگ،واقعا از خوندنش لذت بردم

0 ❤️

388412
2013-06-28 14:01:47 +0430 +0430
NA

تکلیف گلای فرش چی شد که بهشون اب دادی

0 ❤️

388413
2013-06-28 15:10:47 +0430 +0430
NA

اه اه اه
بازم گی
فیل تو کونت بچه کونی

0 ❤️

388414
2013-06-28 16:16:36 +0430 +0430
NA

RELAX GAY

0 ❤️

388419
2013-06-28 20:09:30 +0430 +0430
NA

خیلی بی خود بود تا نصفه به زور خوندم.بچه تو که بلد نیستی بنویسی برو کونتو بده. :W :W :W :W :W :W

0 ❤️

388420
2013-06-28 20:23:16 +0430 +0430
NA

برج میلاد بره تو کونیه هر چی گی هست

0 ❤️

388422
2013-06-29 01:31:41 +0430 +0430
NA

آدم اسمشو بزارن مرد، بعد بره کون بده، بعد با افتخار بياد تعريف کنه که به دوستم کون دادم ؟! خجالت بکشيد با اين دوست بودنتون! دوست هم دوستاى قديم

0 ❤️

388423
2013-06-29 07:29:08 +0430 +0430

کونی کونی کونی کونی کونی کونی کونی کونی کونی

0 ❤️

388424
2013-06-29 10:46:30 +0430 +0430

خب اینم یه جورشه دیگه. تصویر سازی سکسیت خیلی خوب بود. با اینکه علاقه ای به همجنسگرایی ندارم اما احساس یک جنس مخالف رو داشتم. همونطور که یکی از دوستان گفت اگه سکس جنس مخالف رو با همین کیفیت بنویسی به مراتب بیشتر جلب توجه میکنی.
راستی نمیدونم چرا در تمام طول داستان همش اسم احسان هات امیری توی ذهنم میچرخید… ):

0 ❤️